هنوز هم در سراسر جهان، بیش از ۲۷ میلیون برده وجود دارد. در کشور موریتانی، بیگاری برده‌وار، ریشه در اعماق جامعه دارد و تنها شمار اندکی‌ از آنان، بخت رهایی خویش را دارند.

سلیمه

در حالی که تاریکی‌، سایه خود را بر نواکشوت، پایتخت موریتانی می‌گستراند، اتومبیل‌ها، گاری‌های‌ الاغ‌کش و گله‌های بز، خیابان‌ها را پر می‌کنند. در تاریک – روشنای غروب، زنی‌ با اتومبیل تویوتای خود، بوق‌زنان میان کوچه‌های باریک می‌راند. او به سوی خانه زنی‌ آشنا می‌رود که سال‌هاست از حمایت و یاری وی برخوردار می‌شود؛ زنی‌ که در تمام زندگی، توانایی کمک به خود را نداشته، چراکه همیشه متعلق به “دیگری” بوده؛ به معنای واقعی کلمه “برده” بوده است.

زن راننده که فعال اجتماعی است، خود را صرف کمک به این زن و زنانی چون او می‌کند، تا به زندگی‌ جدیدشان خو بگیرند. درباره این موضوع، در موریتانی و کشورهای نظیر آن در آفریقا (که دچار همین مشکل مشابه هستند)، به سختی صحبت می‌شود، چراکه طرح این مسئله به نوعی تابو است. با وجود این برده‌داری، حتی در قرن ۲۱، هنوز هم به صورت میلیونی وجود دارد.

مددکار اجتماعی می‌گوید: “شما در موریتانی می‌توانید همه‌جا برده‌ها را بیابید. آنها در همسایگی ما، در روستاها و خلاصه در همه‌جا دیده می‌شوند.”

ساکنان شمال آفریقا، که به اصطلاح “بربر” نامید می‌شوند، سیاهان ربوده شده را به کار اجباری وادار می‌کردند. بدین ترتیب، برده‌داری به جزئی از سنت جامعه تبدیل شد. در واقع، این سنت‌ها بودند و هستند که برده را برای ارباب به زنجیر می‌کشیدند و می‌کشند.

او نمی‌خواهد نامش فاش شود، با این استدلال که “من به اندازه کافی‌ با مقامات دردسر داشته‌‌ام. حکومت مایل نیست درباره برده‌داری صحبت شود”. در سال گذشته ، یک مبارز ضد برده‌داری برای چند هفته به زندان انداخته شد، چراکه در ملاءعام کتاب‌های مدافع برده‌داری را آتش زده بود.

وی اتومبیل خود را جلوی خانه‌ای یک طبقه در محله داروین پارک می‌کند. وارد یک مغازه، با ظاهری فقیرانه می‌شود. زنی‌ که به طور منظم به او سر می‌زند، روی زمین نشسته و به کار فروشندگی مشغول است. او می‌خواهد به نام سلیمه خوانده شود. سال‌های بردگی او در یک روستا در کنار رود سنگال، حال به گذشته تعلق دارد. او می‌گوید: “ما فقیر هستیم، ولی‌ وضعیت امروز ما بهتر از گذشته است، چرا که قبلاً هیچ‌چیز نداشتیم.” او پیش از این متعلق به یک مارابو (از عرب‌های‌ مهاجر به موریتانی) بود؛ یک ملا که حتی والدین‌اش هم به او تعلق داشتند.

برده مادرزاد

سلیمه به مثابه برده از مادر زاده می‌شود. از اوان کودکی مجبور می‌شود، برای آقا و صاحب خود کار کند. از دام‌ها نگهداری کند، مواظب دیگ‌های غذا باشد و در کار مزرعه کمک کند. نه حق مدرسه رفتن داشته و نه‌ اجازه بازی یا انجام کارهای کودکانه. با این وجود به نظرش وضع دیگر بردگان بدتر از او بوده است. می‌گوید: “آقای من آدم خوبی‌ بود. هیچوقت مرا نمی‌زد.”

سلیمه در سال‌های اخیر بردگی، بر اساس قوانین رسمی جدید، در اصل دیگر نباید تن به کار اجباری می‌داد، ولی‌ چون در بی‌خبری بود، چندسالی در همین وضعیت ماند. درواقع مدت‌ها هیچکس به او اطلاع نداده بود که از سال ۲۰۰۷ برده‌داری در موریتانی به طور رسمی برداشته شده. پیشتر هم سطوحی مختلف از انواع برده‌داری در این کشور ممنوع شده بود، ولی‌ با این حال حکومت تنها روی کاغذ، با سنت انسان‌ربایی مبارزه می‌کرد و به این ترتیب تقریباً هیچکس به خاطر برده‌داری مجازات نمی‌شد.

حدود یک سال پیش، محاکمه‌‌ای علیه یک زن برده‌دار برگزار شد. او با دختری که او را برده خود می دانست، بدرفتاری کرده بود. مدافعان حقوق بشر موضوع را به رسانه‌ها و افکار عمومی‌ کشاندند. این موضوع تیترهای اول جراید بین‌المللی را به خود اختصاص داد. به همین دلیل، پلیس قضیه را پی‌گیری کرد و بالاخره طی یک محاکمه‌، زن برده‌دار محکوم شد. در اکثر موارد اما هیچ اتفاقی‌ نمی‌افتد، چراکه بسیاری از برده‌داران از طبقات بالای اجتماعی می‌آیند یا نفوذ خانوادگی زیادی دارند.

برده‌داری امروزه فقط به‌طور مخفی‌ به وقوع می‌پیوندد، در خانه‌داری یا در کار کشاورزی در مناطق دورافتاده. در بنگلادش، برزیل، غنا، هند، نپال، عمان، پاکستان و امارات متحده عربی‌ هم کماکان رواج دارد. با وجود اینکه از ساله ۱۹۵۶، این فرم خشن بیگاری، از طرف سازمان ملل تقبیح شده است، ولی‌ هنوز هم به موجودیت خود ادامه می‌دهد. سازمان بین‌المللی ضد برده‌داری که قدیمی‌ترین سازمان حقوق بشری محسوب می‌شود، بردگان را کسانی‌ معرفی‌ می‌کند که «آزادی» آنان با «زور یا تهدید» و با هدف «بهره‌کشی‌ اقتصادی»، ربوده می‌شود.

در دوران جهانی‌ شدن، برده‌داری فرم‌های نوینی یافته است. امروزه این کار یک تجارت بسیار سودآور است که در آن گروه‌های مختلفی از تبهکاران فعال هستند. به عنوان نمونه، دختران و زنان، به‌طور فزاینده، به دام برده‌داران جنسی‌ می‌افتند؛ برده‌دارانی که آنان را مجبور به روسپیگری می‌کنند. این نوع برده‌داری در تایلند، ژاپن و بسیاری از کشورهای اروپایی وجود دارد. با این روش‌های نوین برده‌داری، گروه‌های مختلف تبهکاران، کارخانه‌داران و معدن‌داران بی‌شرم، میلیاردها سود عاید خویش می‌کنند.

در دوران جهانی‌ شدن، برده‌داری فرم‌های نوینی یافته است. امروزه این کار یک تجارت بسیار سودآور است که در آن گروه‌های مختلفی از تبهکاران فعال هستند. به عنوان نمونه، دختران و زنان، به‌طور فزاینده، به دام برده‌داران جنسی‌ می‌افتند؛ برده‌دارانی که آنان را مجبور به روسپیگری می‌کنند. این نوع برده‌داری در تایلند، ژاپن و بسیاری از کشورهای اروپایی وجود دارد.

وزیر امور خارجه آمریکا، در گزارش سال ۲۰۱۲ خود، در مورد تجارت انسان‌ها، تخمین می‌زند که در تمام جهان، با حدود ۲۷ میلیون انسان، همانند کالا رفتار می‌شود. کوئین بیلز، یک پروفسور انگلیسی‌ ضد برده‌داری می‌گوید: “امروزه تعداد بردگان بیش از زمان تجارت بین قاره‌‌ای بردگان آفریقایی است؛ زمانی‌ که بردگان اسیر و با کشتی به دیگر قاره‌ها انتقال داده می‌شدند. تعداد افرادی که امروز به بردگی کشیده می‌شوند، از جمعیت کانادا بیشتر و بیش از شش برابر جمعیت اسرائیل است.”

بسته به زنجیر سنت‌ها

در موریتانی، شیوه‌ای از برده‌داری عمل می‌کند که شبیه آن در قرون ۱۸ و ۱۹ در ایالات جنوبی آمریکا رواج داشت.

از قرن‌ها پیش این سنت در آنجا پا گرفته بود و ساکنان شمال آفریقا، که به اصطلاح “بربر” نامید می‌شوند، سیاهان ربوده شده را به کار اجباری وادار می‌کردند. بدین ترتیب، برده‌داری به جزئی از سنت جامعه تبدیل شد. در واقع، این سنت‌ها بودند و هستند که برده را برای ارباب به زنجیر می‌کشیدند و می‌کشند.

برای سلیمه هم تا مدت‌ها زندگی‌ آزاد، غیر قابل تصور بود. بعدها که می‌شنود برده‌داری در کشور ممنوع شده است، نخست نمی‌تواند باور کند، ولی‌ بعد یک‌روز از خانه خارج می‌شود و به پایتخت می‌رود. هیچکس هم مانع او نمی‌شود. او دیگر هرگز ارباب خود را نمی‌بیند.

در قفسه‌های مغازه کوچک سلیمه، کیسه‌های کوچک پر از برنج، فلفل و سایر ادویه‌جات قرار دارد. مردم در محله او- دارنایم- فقیر، ولی‌ آزاد هستند. دارنایم به معنی آسمان است. نامی‌ بزرگ برای صدها کلبه خشتی و بام‌های موجدار، ولی‌ برای سلیمه زندگی‌ امروز، بیشتر شباهت به رویاهایی دارد که در دوران بردگی‌اش داشته است. با غرور دفترچه ساده‌اش را به ما نشان می‌دهد که در آن حساب و نوشتن یاد می‌گیرد.

کودکان به مثابه کارورزان اجباری

مددکار اجتماعی همراه ما می‌گوید: “البته این زن مهم است، چراکه موفق شده، بردگی را پشت سر بگذارد. این کار هرکسی نیست. به یک برده بیش از این نمی‌توانید کمک کنید. او نمی‌تواند، بیش از این به آزادی عادت کند، ولی‌ ما باید به کودکان و نوجوانان برسیم.”

در راه بازگشت به نواکشوت، او به ما کودکانی را نشان می‌دهد که در خیابان سیگار یا کارت تلفن می‌فروشند. حتی آنان هم با جبر به کار کشیده شده‌اند. او می‌گوید: “این چیزها باید ممنوع شود. آنها هیچ آینده‌ای ندارند. بچه‌ها باید به جای فروشندگی در کنار خیابان، به مدرسه بروند!” به نظر می‌آید که مبارزان ضد برده‌داری، و نه فقط در موریتانی، هنوز راه درازی در پیش دارند.

منبع: دی تسایت