محمود احمدینژاد در آخرین روزهای حضورش در دولت، با صدور حکمی محمد حسینی خامنهای، برادر بزرگتر رهبر جمهوری اسلامی ایران را به ریاست بنیاد ایرانشناسی منصوب کرد. این حکم در شرایطی صادر شده که دولت ایران در حال انتقال است و بهطور طبیعی نباید حکم جدیدی از سوی رییس جمهور فعلی صادر شود.
این بنیاد که طی ۱۴ سال گذشته، یعنی از روز تأسیساش در سال ۱۳۷۶ تاکنون، تنها یک رئیس را در هر دو دولت محمد خاتمی و احمدینژاد تجربه کرده بود، بهنظر میرسد با مرگ حسن حبیبی، رییس پیشین آن، وارد دورهای تازه میشود.
احمدینژاد در حکم خود، خامنهای را برای چهار سال آینده، که در واقع دوران ریاست جمهوری حسن روحانی خواهد بود، به سمت ریاست بنیاد ایرانشناسی و نیز ریاست هیأت امنای آن انتخاب کرده است.
بنیاد ایرانشناسی؛ بنیاد «قائم به فرد»
بنیاد ایرانشناسی گرچه در سال ۱۳۷۶ تأسیس شد، اما عملاً از سال ۱۳۸۰ کارش را بهطور رسمی آغاز کرد و همانگونه که از نام آن مشخص است، هدفش «تقویت و پیگیری موضوعات مربوط به ایران» بوده است.
بنیاد ایرانشناسی گرچه در سال ۱۳۷۶ تأسیس شد، اما عملاً از سال ۱۳۸۰ کارش را بهطور رسمی آغاز کرد و همانگونه که از نام آن مشخص است، هدفش «تقویت و پیگیری موضوعات مربوط به ایران» بوده است.
رئیس این بنیاد همواره باید از سوی رئیس جمهور انتخاب شود.
حسن ابراهیم حبیبی، به عنوان نخستین رئیس این بنیاد، کسی بود که سابقه فعالیت در همه دولتهای پس از انقلاب را داشت؛ از دولت موقت به نخستوزیری مهدی بازرگان و دولت میرحسین موسوی تا دولتهای سازندگی و اصلاحات و حتی دولت احمدینژاد.
حبیبی که از دانشگاه سوربن دکترای جامعهشناسیاش را گرفته بود و در نوشتن پیشنویس قانون اساسی جمهوری اسلامی شرکت داشت، تا پایان عمرش علاوه بر ریاست بنیاد ایرانشناسی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، مجمع تشخیص مصلحت نظام و فرهنگستان زبان و ادب فارسی هم بود.
گرچه حسن حبیبی به دلیل حضور در دولتهای مختلف و همکاری با رؤسای جمهور متعدد، از خود شخصیتی «معتدل» به نمایش گذاشت، اما از نظر برخی کارشناسان، ریاست او در بنیاد ایرانشناسی نه تنها مثبت نبود، بلکه برای این بنیاد نقطه ضعف هم محسوب میشد. به عنوان نمونه، یکی از پژوهشگران این بنیاد که نخواسته نامش فاش شود، در مطلبی در وبلاگ «ایرانشناسی» که با هدف نقد فعالیتهای این بنیاد راهاندازی شده، نوشته که یکی از مشکلات ساختاری و اساسی بنیاد ایرانشناسی، ریشه در تفکر و ذهنیت ریاست آن دارد.
به گفته این پژوهشگر، حضور حبیبی در دولت، نه تنها امتیازی برای او به عنوان رئیس بنیاد ایرانشناسی محسوب نمیشد، بلکه باعث شد تا بنیاد ایرانشناسی را نیز «همچون زیر مجموعههای دولت حساب کند».
وی همچنین در مورد «قائم به فرد» بودن این بنیاد هم توضیح داده که نمونه واضح آن، هنگام فارغالتحصیلی نخستین دانشجوی ایرانشناسی از آن در سال ۱۳۸۶ رخ داد که مسئولان بنیاد با انتشار نوشتهای، این موضوع را به شخص حبیبی و نه کل بنیاد یا آن دانشجو تبریک گفته بودند.
ناکارآمدی بنیاد ایرانشناسی
بنیاد ایرانشناسی به عنوان «بزرگترین نهاد ایرانپژوهی خاورمیانه» آنچنان که در پایگاه رسمی اطلاعرسانی این نهاد فرهنگی آمده، در سالهای گذشته، به جز تربیت دانشجو، فعالیتهای دیگری از جمله انتشار مجله و برگزاری همایشهای مختلف و پیگیری طرحهای پژوهشی ایرانشناسی هم داشته است.
هزینههای هنگفت ساختمان بنیاد ایرانشناسی و تشریفات و تجملات بسیار در آن، و همچنین مدیران نالایق و ناکارآمد که از سوی رؤسای بنیاد انتخاب میشوند و اغلب شغلهای دیگری هم دارند، از مشکلات بنیاد ایرانشناسی است.
اما در سال ۱۳۸۸، تعدیل ۳۵ نفر از کارمندان و پژوهشگران این بنیاد، موجب انتشار نامهای سرگشاده از سوی این افراد شد که در آن نامه، وجود برخی ضعفها و مشکلات در بنیاد ایرانشناسی تصریح شده است.
به عقیده این افراد، ناکارآمدی بنیاد ایرانشناسی، آن را از اهداف اولیهاش دور کرده است.
امضاکنندگان نامه با اشاره به هزینههای هنگفت ساختمان بنیاد ایرانشناسی و تشریفات و تجملات بسیار در آن، به وجود مدیران نالایق و ناکارآمد هم اشاره کرده بودند، که از سوی رؤسای بنیاد انتخاب شده و اغلب شغلهای دیگری هم داشتند.
همچنین به گفته آنان طرحهای پژوهشی در حال انجام در بنیاد هم که بودجههای کلان به آنها اختصاص داده شده، نه تنها با اهداف بنیاد همخوان نیست، بلکه اغلب طرحها، تکراری یا موازی با طرحهای پژوهشی مراکز دیگر است.
نویسندگان نامه، برای نمونه به چاپ مجدد مقالاتی از نشریات دیگر در مجله تخصصی این بنیاد اشاره کردهاند.
این نامه در شرایطی نوشته شده بود که به نظر میرسید به این افراد تنها ۱۰ روز فرصت داده شد تا در صورت موافقت به شهرهای دیگر و شعب «نیمهتعطیل» بنیاد بروند یا اخراج شوند.
از سویی در سال ۱۳۸۱ وقتی این بنیاد «نخستین همایش ملی ایرانشناسی» را با هدف بررسی ابعاد مختلف فرهنگ ایران برگزار کرد، اندکی بعد از انتشار کتاب خلاصه مقالات آن، از سوی برخی متهم به «بیتوجهی به فرهنگ و زبان مردم آذربایجان» و «انکار یکی از اقوام بزرگ ایرانی» شد و نیز «قومگرایی و نژادپرستی» مسئولان بنیاد مطرح شد.
پژوهشگران و ایرانشناسان افزون بر این، در انتقاداتشان به بنیاد ایرانشناسی به نبود تولیدات علمی ارزشمند، بهکارگیری دانشجویان در طرحهای بنیاد با شرایط شغلی سخت، استثمار نیروهای بنیاد، حضور اقوام و خویشان رؤسای بنیاد در پستهای مهم، از جمله همسر حسن حبیبی به عنوان رئیس بخشی از این مجموعه به عنوان «بنیاد امیرکبیر» اشاره میکنند.
همچنین به گفته بسیاری، حسن حبیبی که لقب «پدر ایرانشناسی» به وی داده شده، نه تنها در این زمینه تحصیلات کاملاً مرتبط نداشته بلکه با وجود به جاماندن آثار تألیفی از او، هیچ کتابی هم در این مورد منتشر نکرده است.
از دوازدهم بهمن ماه سال گذشته که حسن حبیبی درگذشت تا هفدهم تیرماه امسال، بنیاد ایرانشناسی به عنوان «بزرگترین نهاد ایرانپژوهی خاورمیانه» به دلیل عدم معرفی ریاست جدید و نیز عدم رسیدگی به وضعیت مالی آن، دچار مشکلات تازهای شد، تا آنجا که پایگاه اطلاعرسانیاش که میبایست اطلاعاتی در زمینه ایرانشناسی ارائه دهد، از دسترس خارج شد.
با وجود چنین مشکلاتی بهنظر نمیرسد محمد خامنهای که جانشین حسن حبیبی در بنیاد ایرانشناسی شده، بتواند به این بنیاد چنان که شایسته و بایسته است اعتبار ببخشد.
در کارنامه و سوابق محمد خامنهای، برادر بزرگتر علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی آمده که وی در سالهای گذشته، ریاست بنیاد حکمت اسلامی صدرا را بر عهده داشته و او هم مثل حسن حبیبی، در شورای تدوین قانون اساسی در سال ۱۳۵۷ حضور داشته است.
محمد خامنهای تحصیلات حوزوی دارد و همواره از مخالفان سرسخت هاشمی رفسنجانی بوده است.
به عنوان مثال در انتخابات اخیر با حمله به هاشمی رفسنجانی، گفتمان «اعتدالخواهی» را بخش دیگری از سناریوی بیگانگان برای منحرف کردن انتخابات خواند و گفت که طرح تز اعتدال و رد و طرد روش افراط و تفریط در جامعه بیشتر از طرف خود هاشمی رفسنجانی مطرح شد.
سوای فقدان اعتبار علمی و جایگاه فرهنگی محمد خامنهای، مشخص نیست که وی به لحاظ سیاسی چگونه میخواهد با دولت حسن روحانی که ادعای «اعتدال» در عرصه سیاست ایران را دارد کنار بیاید.
آنچه متأسفانه قطعی است این است که تا زمانی که محمد خامنهای سکان بنیاد ایرانشناسی را در اختیار دارد، فعالیتهای این نهاد فرهنگی که میبایست درباره تمامی دورههای تاریخی ایران باشد، در سایه رویکردهای ایدئولوژیک قرار خواهد گرفت و از این نظر هرگز باب میل نخبگان ایرانشناس نخواهد بود.
حکومت خلفای اسلامی !
behrooz / 21 July 2013
دو روز بعد از سخنان حسن روحانی درباره «توبه»، حبيبالله عسگراولادی، عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی که در ماههای اخير چند بار تأکيد کرده ميرحسين موسوی و مهدی کروبی را «فتنهگر» نمیداند، از آنها خواست «توبه» کنند.!!
babak / 21 July 2013