این روزها فیلم «رنوار» آخرین ساخته ژیل بوردوس، فیلمساز فرانسوی در سینماهای کشور انگلستان روی پرده رفته است. در اکران این هفته میپردازیم به معرفی این فیلم.
«رنوار» نخستینبار سال گذشته در بخش نوعی نگاه جشنواره فیلم کن به نمایش در آمد. فیلم رابطه میان پیر آگوست رنوار، نقاش معروف امپرسیونیست و پسر فیلمسازش ژان رنوار را دستمایه قرار داده است. داستان در جنوب فرانسه و در زمان جنگ جهانی اول اتفاق میافتد، در آن زمان رنوار پدر در پایان اوج دوران آفرینش هنریاش قرار دارد و رنوار پسر بهتازگی شروع به فیلمسازی کرده و هنوز به یکی از معروفترین فیلمسازان تاریخ سینما تبدیل نشده است. آندری هیشلینگ معروف به کاترین هسلینگ و آخرین مدل نقاشی رنوار، رابط بین این پدر و پسر است. او بعدها در نخستین فیلمهای رنوار پسر نیز بازی کرده و با او ازدواج میکند.
رنوار به پسرش: تنکامی. تنکامی است که اهمیت دارد. اگر تنکامی را درک نکنی، هرگز نه زندگی را درک کردهای و نه هنر را.
«رنوار» ساخته ژیل بوردوس، نویسنده، کارگردان و تهیهکننده فرانسوی است. بوردوس فیلمنامه فیلم را همراه با ژروم تونری، فیلمنامهنویس فرانسوی و با همکاری ژاک رنوار و میشل اسپینوزا نوشته است. میشل اسپینوزا، نویسنده و کارگردان فرانسوی از کسانی است که همراه با الکساندر دسپلات، آهنگساز و مارک لی پینگ بی، فیلمبردار از همکاران ثابت بوردوس هستند و در بیشتر ساختههای این فیلمساز در کنار او بودهاند. بوردوس فیلمسازی است که برای فضاسازی در فیلمهایش با به کارگیری تصاویر هنری زیباشناسانه و قدرتمند شناخته میشود.
بوردوس در ارتباط با چگونگی رفتن به سوی ساخت این فیلم و پرداختن به داستان زندگی این پدر و پسر هنرمند و سرشناس میگوید: «البته به خانواده رنوار علاقمند بودم اما این فیلم را ساختم برای اینکه داستان آندری هیشلینگ را کشف کردم. دنبال کردن این شخصیت به درون زندگی رنوارها بهترین چیز برای ساختن این فیلم بود. من بیشتر به این موقعیت، رابطه رنوار پدر با مدل، رابطه رنوار پسر با مدل و در نهایت رابطه این پدر و پسر با یکدیگر علاقمند بودم. برای من ساختن یک فیلم زندگینامهای که کل زندگی یک نفر یا یک خانواده را در بربگیرد چیزی خستهکننده است. برای همین این موقعیت خارقالعاده را که برخاسته از واقعیت بود انتخاب کردم. با این حال این داستان در فرانسه هم چندان شناخته شده نبود. ساختن فیلم درباره این دو هنرمند بزرگ خودش موضوع جالبی بود، اما افزوده شدن این زن جوان به داستان باعث میشد فیلم بسیار جالب و هیجانانگیزی برای ساختن بشود.»
کاترین به ژان: ژان، قول بده به من. قول بده که جنگ که تموم شد فیلم بسازیم.
-یعنی بعد از جنگ میخوای فیلم بسازی؟
– نه. ما با هم فیلم میسازیم
همانطور که بوردوس اشاره میکند، اگرچه دو شخصیت مرد فیلم یعنی رنوار پدر و پسر بسیار آشنا هستند، اما شخصیت زن داستان برای تماشاگران امروزی چندان شناختهشده نیست. این در حالی است که او از سویی مدل یکی از معروفترین نقاشان زمان خود بوده و از سوی دیگر در نخستین فیلمهای یکی از بزرگترین کارگردانهای سینمای فرانسه بازی کرده است. طبعاً به تصویر کشیدن شخصیتی نه چندان شناختهشده چون او نیازمند تحقیق کاملی بوده است. بوردوس درباره تحقیقاتش برای ساخت این فیلم میگوید: «خب، مسئله اینجاست که سندها و منابع بسیاری برای تحقیق پیرامون رنوارها وجود دارد. مطالب بسیاری درباره نقاشیهای رنوار پدر و یا فیلمهای رنوار پسر نوشته شده، اما تنها اسناد محدودی درباره این دختر وجود دارند، اما او در آخرین نقاشیهای رنوار پدر تصویر شده و میشود در موزهها تصویرش را دید. همچنین او در تمامی فیلمهای صامت ژان رنوار بازی کرده است. بنابراین او آدم مشهوری است که در حقیقت هیچکس چیزی دربارهاش نمیداند. این خودش تضاد خیلی جالبی بود. البته من در تحقیقاتم اسنادی درباره او پیدا کردم و همچنین افسانههای بسیاری درباره او وجود دارد که برخی از آنها از خود ژان رنوار نقل شدهاند. برای ساختن فیلم این مورد خوبی بود. چراکه وقتی شما اطلاعات زیادی درباره یکی از شخصیتهای اصلی خود ندارید این امکان را پیدا میکنید که داستان خودتان را برایش بسازید. به این شکل شما آزادی بیشتری دارید و مجبور نیستید دقیقاً زندگی او را دنبال کنید. از این جهت برای من خیلی خوب بود.»
ژیل بوردوس در این فیلم پوست مهتابی کاترین هسلینگ را زیر نور آفتاب به همانگونهای که در آثار رنوار سراغ داریم نشان میدهد. در مرکز حوادث اما رقابت عشقی پدری با فرزندش بر سر یک زن سرکش قرار دارد.
اما بعد از تحقیق درباره شخصیتها، مرحله سختتر یافتن بازیگرانی است که بتوانند تماشاگر آشنا به چهره شخصیتهای شناختهشده را قانع کرده و باورپذیر باشند، بهویژه که در این مورد یکی از شخصیتهای اصلی یک مدل و بازیگر است که تصاویر بسیاری از او وجود دارند. بوردوس در نهایت بازی این نقش را به کریستا ترت، بازیگر فرانسوی که تاکنون دوبار نامزد جایزه سزار شده است سپرد.
او درباره این انتخاب میگوید: «خوب البته یافتن بازیگر برای این نقش کار آسانی نبود، چراکه من به دنبال بازیگری با بدن و ویژگیهای ظاهری خاص میگشتم. رنوار پدر مدلهایی با پوست رنگپریده و موهای قرمز را دوست داشت و برای همین من دنبال بازیگر ویژهای میگشتم، چون شما میتوانید او را در نقاشیهای دوران آخر رنوار و یا در فیلمهای رنوار پسر ببینید. اما در کنار آن من دنبال بازیگری میگشتم که انرژی ویژهای داشته باشد چرا که کاترین هسلینگ شخصیت سرکش و مغروری بود. من بازیگر زنی میخواستم که زیبا باشد و شخصیتی قوی داشته باشد. من بازیگرهای زیادی را امتحان کردم و در نهایت کریستا را یافتم که از کار با او بسیار خوشحالم و شانس آوردم.»
در کنار کریستا ترت، میشل بوکت، بازیگر سرشناس فرانسوی و برنده دو جایزه سزار بازیگری به همراه چندین جایزه دیگر نقش رنوار پدر و ونسان روتیه، دیگر بازیگر نامزد جایز سزار نقش رنوار پسر را بازی کردهاند. به گفته بوردوس انتخاب بازیگر نقش رنوار پسر یکی از سختترین انتخابها بوده است، چرا که تصویر ذهنی بسیاری از تماشاگران از ژان رنوار، مرد چاق پنجاهسالهای با موهای ریخته است، در حالی که در این فیلم جوانی رنوار به تصویر کشیده شده و این مسئله باورپذیر ساختن این شخصیت را مشکلتر میکند. دیگر مشکلی که بوردوس در هنگام ساخت فیلم با آن روبرو بود انتخاب مکانهای فیلمبرداری بود، چرا که از سویی برخی از این مکانها در پسزمینه نقاشیهای رنوار پدر دیده میشوند و از سوی دیگر او مجبور بود نور و رنگ صحنه را به نقاشیهای رنوار نزدیک کند. برای همین او چندین ماه را صرف انتخاب لوکیشن در جاهای مختلف فرانسه کرد. او همچنین از گای رایبز که در کپی کارهای هنری تخصص دارد دعوت کرد که در صحنههایی از فیلم برای بازسازی دوباره نقاشیهای رنوار با او همکاری کرده و در برابر دوربین نقاشیهای رنوار را دوباره بکشد.
اما منتقدان نظرات متفاوتی نسبت به فیلم داشتهاند و در مجموع آن را پسندیدهاند. نکاتی که اغلب منتقدان بر آن تاکید داشتهاند تصاویر زیبا و فیلمبرداری خوب در کنار ضعف فیلم در داستانگویی و ریتم کند آن است. کایل اسمیت، منتقد «نیویورک پست» با دادن سهونیم ستاره از چهار ستاره خود به فیلم، آن را در زیبایی به نقاشیهای آگوست رنوار تشبیه کرده است. نیل اسمیت، منتقد «توتال فیلم» نیز سه ستاره نثار فیلم کرده و آن را فیلمی با ریتمی کند و کمحادثه با دو بازی خوب از میشل بوکت و کریستا ترت توصیف میکند. در نقطه مقابل پیتر برادشاو، منتقد «گاردین» با دادن تنها دو ستاره به فیلم آن را اثری خستهکننده با تصاویری زیبا توصیف کرده است.
«رنوار» با زمان ۱۱۱ دقیقه محصول سال ۲۰۱۲ کشور فرانسه است.