آغاز حرکت
ترانا بورک، بنیانگذار جنبش منهم، در سال ۲۰۰۶ هنگام کار در انجمن جاستبی [در فارسی: فقط باش]، به صحبتهای دختر نوجوانی گوش میکرد که از تجربهی خشونت جنسی میگفت. در آن لحظه، میخواست دو کلمهی «من هم» را ادا کند تا به دختر نوجوان بگوید که تنها نیست اما گویی از به زبان آوردن این کلمات ناتوان شده بود. بار سنگین این لحظه و مواجههی دوباره با ترومای تجاوز که از کودکی و نوجوانی به دوش میکشید او را از هر ابراز و واکنشی باز میداشت. تجربهی این لحظه، به او یادآوری کرد که صحبت کردن از این دست مسائل بسیار شخصی و خصوصی، و همدلی و حمایت از نجاتیافتهای دیگر، تا چه حد دشوار است. در همان سال، او جنبش منهم را با هدف افزایش آگاهی دربارهی حدود نفوذ سواستفاده جنسی در جامعه بنیانگذاشت[۱].
بیش از یک دهه بعد، آلیسیا میلانو بازیگر، از زنانی که تجربهی سواستفادهی جنسی در فضاهای عمومی داشتند دعوت کرد روایتهایشان را در شبکههای اجتماعی با هشتگ #metoo [#منهم] به اشتراک بگذارند. پیشنهاد میلانو، به جنبشی جهانی تبدیل شد. در طول یک روز، این هشتگ ۱۲ میلیون بار در فیسبوک پست شد و چهار میلیون و ۷۰۰ هزار نفر آن را نوشتند تا از گستردگی آزار جنسی پرده بردارند[۲].
با اینحال، استقبال ناگهانی و فراگیری جهانی این جنبش هشتگی، مانع نقد آن نشد. بسیاری منتقدان با تشبیه جنبش به نبرد میان دو جنس، مدعی شدند که زنان و مردان حال مقابل هم قرار گرفتهاند و برخی نیز، دستاوردهای جنبش را اندک خواندند. این یادداشت تلاشی برای بحث دربارهی برخوردهای مختلف با این جنبش و چرایی آنهاست با نگاهی به پنج پژوهش آکادمیک که برخورد با «منهم» را به پرسش کشیدهاند. در بخش اول، با عنوان فمینیسم هشتگی سعی میکنم تعریفی از این نوع کنشگری دیجیتال و فرصتها و تهدیدهای آن ارائه کنم. در بخش بعد، تحت عنوان میدان نبرد یکی از انتقادهای وارد بر کمپین و چرایی آن را به بحث میگذارم. در بخش آخر این نوشته، سعی خواهم کرد سیر این جنبش هشتگی در ایران را با استفاده از روایتها و پژوهشهای منتشر شده در نشریات غیر آکادمیک به بحث بگذارم.
فمینیسم هشتگی
فمینیسم هشتگی یکی از انواع رایج کنشگری فمینیستی است که از هشتگها (سمبل # که پشت عبارتها یا کلمات بیانگر موضوع بحث نوشته میشود) استفاده میکند تا گفتوگوهای جمعی را میان کاربران مختلف توییتر تشویق کند. به لحاظ تکنولوژیک، مشارکت در این کنشگری فمینیستی دیجیتال بسیار آسان به نظر میرسد اما نمیتوان موانع عاطفی، روانی و تجربی بر سر راه آن را نادیده گرفت. علیرغم محبوبیت این نوع کنشگری در میان رسانهها، دستاوردها و تواناییهای آن در ایجاد تغییرات اجتماعی واضح نیست[۳].
پژوهش «#منهم، امیدها و دامهای به چالش کشیدن فرهنگ تجاوز از طریق کنشگری فمینیستی دیجیتال» امکانات تکنولوژی برای کنشگری فمینیستی را با توجهی ویژه بر تجربهی هر فرد بررسی میکند. این پژوهش، تاکید را از چگونگی کنشگری هشتگی برداشته و به سوی تجربیات، عواطف، فرصتها و تهدیدهایی میبرد که افراد با آنها مواجه میشوند. در بررسی موردی #موردتجاوزقرارگرفتهامهرگزگزارشندادهام، تحلیل هشتصد قطعه محتوای دیجیتالی و مصاحبه با هشتاد و دو زن و مرد فعال و سازمانده کمپینهای هشتگی، پیچیدگیهای کنشگری دیجیتال را شفافتر میکند. بسیاری از افراد مشارکتکننده و سازماندهنده کمپین، از حمایتی که با پست کردن این هشتگ دریافت کرده بودند شگفتزده شده بودند و آن را نشانهای از اتحاد و شبکهسازی میدانستند اما در عین حال، نسبت به ساعات کار طولانی و بدون دستمزد در سازماندهی این کمپینها و خستگی ذهنی ناشی از گوش دادن به داستانهای آزار، سواستفاده و جنسیتزدگی هشدار میدادند.
شبکههای اجتماعی به افراد این امکان را میدهند که همفکران خود را راحتتر پیدا کنند، بر احساس تنهایی بهخاطر داشتن دیدگاههای فمینیستی در میان دوستان، خانواده، همکلاسیها و همکاران چیره شوند و ایدههایشان را در فضایی امن به بحث بگذارند. علاوه بر این، هشتگها غالبا باعث آگاهی فمینیستی جدیدی از خشونت جنسی در برخی مشارکتکنندگان میشوند. افراد پس از مشارکت در کنشهای دیجیتالی، خشونت جنسی را مسالهای ساختاری، و نه شخصی میدانستند و خودسرزنشگری در آنها کمتر میشد. با اینحال، تجربهی ترول و سواستفادهی آنلاین در میان مشارکتکنندگان بسیار شایع است به طوری که ۷۲٪ افراد پاسخگو در این پژوهش پاسخهای منفی، خصمانه و وحشتزا در مقابل دیدگاههای فمینیستیشان دریافت کرده بودند. بسیاری آنها را «زشت» و «چاق» خوانده بودند و بسیاری نیز آنها را به تجاوز تهدید کرده بودند. علاوه بر این، سنگینی کار در میان افراد سازمانده، پایداری این کمپینها را با تهدید مواجه میکند[۴]. این دست موانع نشان میدهند که کنشگری فمینیستی هرگز آسان نیست و کنشگری دیجیتال نیز با وجود سادهکردن دسترسی و ایجاد فضای گفتوگو میتواند ریسک خستگی عاطفی، استرس و سرخوردگی داشته باشد.
پژوهش «توانمندسازی فردی و جمعی: صدای زنان در جنبش #منهم در چین» به وجه دیگری از پیچیدگیهای کنشگری آنلاین اشاره میکند. این پژوهش نشان میدهد که با وجود سانسور اینترنت در چین، نسل جدیدی از کنشگران فمینیست به پا خاستهاند که فضای فعالیتشان شبکههای اجتماعی از جمله Weibo و Wechat است. کنشگری دیجیتال در این کشور توانسته است در سطح فردی و جمعی دستاوردهای چشمگیری داشته باشد؛ از جمله افزایش آگاهی، خودایمنی، بازسازی هویت، حمایت بینافردی آنلاین، کنشگری گروهی غیرآنلاین، و به چالش کشیدن سیستمهای قدرت. با اینحال، این دستاوردها به خودی خود برای حل مسالهی آزار جنسی کافی نیستند. یافتههای این پژوهش تاکید میکند که دستاوردهای کوتاهمدت کمپین منهم در چین به وضوح مثبتاند اما در مورد دستاوردهای بلند مدت آن تردیدهای جدی وجود دارد و نمیتوان به این دست توامندسازیهای کوتاهمدت و مسالهمحور جنبهای آرمانی داد. توانمندسازی بلندمدت نیازمند درگیری نهادها و بهخصوص قانونگذاری است[۵]. به نظر میرسد پژوهش لین و یانگ موانع عاطفی و روانی کنشگری دیجیتال را تا حد زیادی مغفول گذاشته است و جز به سانسور اینترنت و دستور حذف طومارها از طرف حاکمیت چین نپرداختهاند. در مقابل، پژوهش «#منهم در ژاپن و کره جنوبی: #ویتو [در فارسی: ما هم]،#ویتیو [در فارسی: با تو]»با بررسی حرکت خاموش کمپین در ژاپن، موانع اجتماعی روبهروی کنشگران را برجسته میکند. به محض مشارکت دو زن ژاپنی در کمپین جهانی منهم سیل توییتهای ترول به سمت آنها جاری شد که اخلاق آنها را زیر سوال میبرد، از آنها میخواست خاموش بمانند یا مدارک کافی ارائه کنند. علاوه بر خلاهای قانونی که مانع طرح شکایت توسط آزاردیدگان ژاپنی میشود، پوشش رسانهها نیز با قربانینکوهی به خاموشی آنها دامن میزند[۶].
اگرچه بررسی مورد چین، رتبهی ۱۰۷ برابری جنسیتی، و ژاپن، رتبهی ۱۲۰ برابری جنسیتی[۷]، اهمیت قانونگذاری و تغییرات ساختاری در نهادها را برجسته میکند، پژوهش «جنسیتزدگی، افسانههای تجاوز و هویتیابی فمینیستی؛ توضیحی بر تفاوتهای جنسیتی در برخورد با کمپین میتو در شبکههای اجتماعی دو کشور» نشان میدهد که کمپین در کشورهای پیشرو در برابری جنسیتی از جمله نروژ، رتبهی سه برابری جنسیتی، و امریکا، رتبهی ۳۰ برابری جنسیتی[۸]، نیز با موانعی روبه روست.
#منهم: میدان نبرد
نظرسنجی یوگاو (YouGov) در نروژ نشان میدهد که مردان بیش از زنان، کمپین منهم را به بیفایدگی و زیادهروی محکوم میکنند[۹]. پژوهش «جنسیتزدگی، افسانههای تجاوز و هویتیابی فمینیستی؛ توضیحی بر تفاوتهای جنسیتی در برخورد با کمپین میتو در شبکههای اجتماعی دو کشور» برخورد دو جنسیت زن و مرد در مواجهه با کمپین منهم را در امریکا و نروژ بررسی میکند و تکیهگاهش را نه عامل جنسیت و نه تفاوتهای بیولوژیکی، بلکه عوامل فرهنگی-اجتماعی، از جمله تفاوت تجربهها و ایدئولوژیها قرار میدهد. نگاه اغلب بدبینانهی مردان به کمپین در این کشورهای پیشرو در برابری جنسیتی، میتواند تشبیه آن به نبرد میان دو جنس را به خوبی توضیح دهد. با اینحال، یافتههای این پژوهش بینافرهنگی نشان میدهد که این نبرد، نه میان دو جنس که میان ایدئولوژیها (جنسیتزدگی خیرخواهانه، جنسیتزدگی خصومتآمیز، باور به افسانههای تجاوز، هویتیابی فمینیستی، جهاندادانگاری) و تجربهها (تجربهی آزار دیدن یا آزار رساندن، مصرف پورنوگرافی) در میگیرد[۱۰]. همچنین، پژوهشهایی در استرالیا، کره و ژاپن، به نقش رسانهها در شکلگیری دیدگاههای مخالف دربارهی این کمپین میپردازند.
تفاوت زنان و مردان در ایدئولوژیهای مربوط به کژرفتاری جنسی
برخوردهای جنسیتزده نسبت به زنان را نمیتوان به سادگی در یک دستهبندی کلی قرار داد. برای مثال، دیدگاهی که زنان را موجوداتی ظریف و نیازمند مراقبت و نگهداری میشناسد، علیرغم خیرخواهی ظاهریاش دستاندرکار ترویج نابرابری است و چه بسا تنها حامی زنان سنتی، یعنی زنانی که خود را نیازمند سایهی مردان برای مراقبت میدانند، باشد و خیرخواهیاش را نسبت به زنانی که از زیر چتر حمایتگر مردان خارج میشوند از دست بدهد. از همین روست که این نوع جنسیتزدگی برخوردی مبهم با کژرفتاری جنسی نشان میدهد و نسبت به برابری جنسیتی هم مخالفت و هم حمایت میکند. در مقابل، جنسیتزدگی خصومتآمیز بهطور کلی زنان را پست و حیلهگر میداند و نسبت به آنها دشمنی میورزد. در چنین دیدگاهی، که اغلب مردان پذیرای آن هستند تا زنان، تعرض و بهرهکشی از زن بهعنوان ابژهی جنسی موجه و قابل قبول جلوه میکند و تحمل کژرفتاری جنسی و حتی ارتکاب به آن با چنین دیدگاهی محتملتر است[۱۱].
باور به افسانههای تجاوز، باور به این است که قربانی تجاوز در قبال آنچه بر سرش آمده مقصر است. چنین باوری متجاوز را از گناه تبرئه میکند و تجربهی قربانی را مسالهای فاقد اهمیت عنوان میکند. از آن رو که مردان بیش از زنان به افسانههای تجاوز باور دارند، محتملتر است که آنها تجربههایی که با هشتگ منهم بیان میشود را به سخره بگیرند و انگشت اتهام را از آزارگران به سوی آسیبدیدگان نشانه روند[۱۲].
افرادی که هویت خود را فمینیست تعریف میکنند، کمپین منهم را مثبتتر از دیگران ارزیابی میکنند چرا که هدف آن را تغییر اجتماعی با برجسته کردن آزار و تجاوز میدانند که پدیدهای شایع است. با اینحال، از آن رو که مردان کمتر از زنان خود را فمینیست میدانند[۱۳] ممکن است کمتر به کمپین باور داشته باشند و آن را کمتر سودمند بدانند.
جهاندادانگاری افراد را به این باور ترغیب میکند که جهان خود دادگر است و اتفاقات بد برای آدمهای بد میافتد. چنین باوری منجر به سرزنش قربانی میشود و تجربه افرادی که هشتگ منهم را پست کردهاند را مسئولیت خود آنها میداند. با اینحال، پذیرش این باور نزد زنان و مردان متفاوت نیست و نمیتواند تفاوت برخورد آنها با کمپین را توضیح دهد[۱۴].
تفاوت زنان و مردان در تجربههای مربوط به کژرفتاری جنسی
علاوه بر تفاوتها در ایدئولوژی که میتواند برخورد منفی مردان با کمپین و بیفایده و چه بسا مضر دانستن آن را توضیح دهند، تفاوت در تجربیات زنان و مردان دربارهی کژرفتاری جنسی هم تفاوت دیدگاههای آنها را نسبت به این کمپین توضیح میدهد. احتمال اینکه زنان مورد خشونت جنسی واقع شوند ده بار بیش از مردان است[۱۵] برخورد زنان با کمپین منهم از آنرو نسبت به مردان مثبتتر است که تجربهی خشونت جنسی باعث نگرش منفیتری نسبت به تجاوز و قربانینکوهی میشود. همچنین تجربهی ارتکاب خشونت جنسی، که تقریبا تماما به دست مردان صورت میگیرد[۱۶]، منجر به دیدگاه مثبتتری نسبت به تجاوز میشود.
مواجهه با برخی محتواهای پورنوگرافیک، که تجاوز و خشونت را ترویج میکنند، احتمال ارتکاب آزار و یا موجه دانستن آن را افزایش میدهد. از آنجا که احتمال مصرف این دست محتوا از سوی مردان بیشتر است، این امر نیز میتواند توضیحی در چرایی تفاوت دیدگاهها دربارهی کمپین باشد[۱۷].
نقش رسانهها
رسانهها میتوانند با در اختیار گذاشتن پلتفرمهایشان نقش مثبتی در حرکت کمپین و ایجاد تغییرات اجتماعی در نتیجهی آن داشته باشند.
از سوی دیگر، ممکن است با تغییر توجه از آزارگر به آسیبدیده و قضاوت دربارهی نحوه پوشش و رفتار قربانیان، موضوع را از مسالهای ساختاری به مسائل شخصی و قابل حل تقلیل دهد و راهحل را در تغییر رفتار آسیبدیدگان بجویند. پژوهش «#منهم در ژاپن و کره جنوبی: #ویتو [در فارسی: ما هم]،#ویتیو [در فارسی: با تو]»[۱۸]با مقایسه تاثیر جنبش منهم در دو کشور ژاپن (رتبهی ۱۲۰ برابری جنسیتی) و کره جنوبی (رتبهی ۱۰۲ برابری جنسیتی)[۱۹]، نقش پوشش رسانهای و میزان مشارکت زنان در جامعه مدنی را در موفقیت جنبش بررسی میکند. این پژوهش نشان میدهد که رسانههای کره جنوبی با اختصاص دادن پلتفرمی در پخش زندهی اخبار به آسیبدیدگان آزار جنسی و تبعیض، زنان را در تمامی مشاغل و مناطق ترغیب کردند بهطور ناشناس یا شناسا، از تجربه خود بگویند و خواستار تغییرات بنیادین در نهادها و محیطهای کاری مرد-محور کره جنوبی شوند[۲۰]. در مقابل، پژوهش « قدرت دخترانه در راه اشتباه: #میتو، عزیز انصاری، و گزارش رسانهها از منطقهی خاکستری خشونت جنسی» با بررسی موردی گزارش رسانههای مختلف استرالیا از یکی از پروندههای منهم، کلیشههای جنسیتی تولید و بازتولید شده در رسانهها را زیر نظر میگیرد و نگاهی میاندازد به تعاریف رسانهای از خشونت جنسی و تاثیری که بر دادخواهی قربانیان میگذارد. این پژوهش، نشان میدهد که چطور رسانهها با اختصاص عبارتهایی چون «سکس بد»، «سوتفاهم در فهم موقعیت»، «مقاومت اندک» سواستفادهی جنسی را امری مبهم نشان میدهند و باعث تنگ شدن فضای بحث دربارهی مناطق خاکستری خشونت جنسی میشوند. همچنین برخی رسانهها با «غرغرو» و «احمق» خواندن شاکی پروندهی کژرفتاری جنسی عزیز انصاری، به او حمله میکنند و ترومای او را نادیده میگیرند[۲۱].
ایران: گوش کردن، انقلابی است
ایران در انتهای جدول و در رتبهی ۱۵۰ برابری جنسیتی میایستد[۲۲]. اکانت توییتر خامنهای.آیآر، رهبر این کشور، یک سال پس از فراگیر شدن جنبش هشتگی منهم در جهان، به آن واکنش نشان داد و با پست کردن ویدئویی با همین هشتگ، راهحل اسلامی حجاب را به زنان غربی معرفی کرد[۲۳]؛ هرچند که دو سال بعد، وقتی این جنبش وارد ایران، کشوری که حجاب اسلامی در آن اجباری است، شد سکوت کرد. در میان کاربران فارسیزبان توییتر، هشتگ منهم تا سال ۲۰۲۰ محبوبیت چندانی نیافت اما در شش اوت، ناگهان داغ شد و در طی یک روز، دو هزار توییت مرتبط با آن پست شد و تا هشت ماه بعد، تعداد توییتها به نود و پنج هزار رسید[۲۴]. حیات این کمپین در ایران، به دلیل تفاوتهای فرهنگی-اجتماعی و تفاوت در نهادهای قانونگذاری با دیگر کشورها متفاوت است. مینو حیدری کایدان در گزارشی از بومیسازی منهم در ایران، تشکیل گروههای امن فمینیستی برای انتشار و پیگیری روایتها را یکی از راههای بومیسازی آن عنوان میکند. عواقب اجتماعی و قانونی انتشار روایتهای آزار جنسی در کشوری که رهبری آن هنوز با معرفی حجاب بهعنوان راهحل، زنان را مسئول مراقبت از خود در برابر آزارگران میداند، راه خوبی برای حفظ هویت مخفی قربانیان است. همچنین، چنین گروههایی میتوانند با ارزیابی روایتهای مختلف آنها را اعتبارسنجی کنند و تا حدی در برابر موج اتهامات مبنی بر جلب توجه یا تهمتزنی بایستند[۲۵].
با اینحال، به نظر میرسد با توجه به قدرت اندک نهادهای مدنی در ایران برای ایجاد هرگونه تغییر، امکان ناچیز مشارکت زنان در قانونگذاری، و سکوت رسانهها و مقامات ایران، این کمپین جز پردهبرداری از فراوانی آزار جنسی دستاورد چندانی نداشته است. نمیتوان دستاوردهای منهم را در زمینهی فردی نادیده گرفت اما از ناتوانی کمپین در ایجاد تغییرات اجتماعی نیز نمیتوان چشمپوشی کرد. حتی در سطح افشاگریهای فردی نیز، بسیاری از آزارگران سلبریتی که از اعمال آنها افشا صورت گرفته است بدون مواجهه با کوچکترین عواقبی به فعالیت حرفهای خود ادامه میدهند و با فروش آثار هنری یا برگزاری کارگاههایشان دست در دست قوانین جنسیتزده به خاموشی زنان کمک میکنند. علاوه بر این، سین. ح. الف که در یک روایت ناشناس مسالهی بازجویی از آسیبدیدگان و آسیبهای جدیدی که ایجاد میکند را به بحث میگذارد، در انتهای روایتش با اشاره به کمپین هشتگی اعدامنکنید میپرسد: «مسئلهی تجاوز و «من هم» چه تفاوتی با «اعدام نکنید» دارد؟ چرا برای حمایت و باور آنان که تجاوز را تجربه کردند به مدرک نیاز داریم؟ روایت یک تجاوز خود مدرکی است بر تجاوز و نقطهی آغاز یک تاریخ نو.»[۲۶] من مایلم این بحث را بهگونهای دیگر و با نقلقولی ضمنی از ترانا بورک مطرح کنم: برای اعتبار دادن به آسیبدیدگان، لازم نیست همهی روایتها را باور کنیم، اما لازم است که به همهی آنها گوش کنیم؛ چرا که حتی گوشکردن به زنان کنشی انقلابی است. لازم است از گناه و بیگناهی فراتر رویم و دربارهی آسیب و کاهش آسیب صحبت کنیم. لازم است صحبت دربارهی جنسیت را متوقف کنیم و از ساختارهای قدرت بگوییم. مسالهی منهم این نیست که چه اتفاقی افتاده؛ مساله بر سر روایتها نیست بلکه مساله بر سر این است که بعد از گفتن منهم چه اتفاقی میافتد[۲۷].
منابع:
[1] (World Affairs Council of Philadelphia, 2018)
[2] (Santiago & Criss, 2017)
[3] (Mendes, Ringrose, & Keller, 2018)
[4] (Mendes, Ringrose, & Keller, 2018)
[5] (Lin & Yang, 2019)
[6] (Hasunuma & Shin, 2019)
[7] (World Economic Forum, 2021)
[8] همان
[9] (Keldsen, 2018)
[10] (R. Kunst, Bailey, Prendergast, & Gundersen, 2019)
[11] همان
[12] همان
[13] (McCabe, 2005)
[14] (R. Kunst, Bailey, Prendergast, & Gundersen, 2019)
[15] (NSVRC, 2015)
[16] (Sedgwick, 2006)
[17] (R. Kunst, Bailey, Prendergast, & Gundersen, 2019)
[18] (Hasunuma & Shin, 2019)
[19] (World Economic Forum, 2021)
[20] (Hasunuma & Shin, 2019)
[21] (Hindes & Fileborn, 2019)
[22] (World Economic Forum, 2021)
[23] (@Khamenei.ir, 2018)
[24] (صفری, 2021)
[25] (کایدان, 2021)
[26] (الف, 2020)
[27] (World Affairs Council of Philadelphia, 2018)
کتابشناسی:
الف, س. ح. (2020). از من نپرس چرا بعد از این همه سال، از من بپرس تاریخ تجاوز را چه کسی روایت میکند! https://bidarzani.com
صفری, ه. (2021). هشت ماه جنبش Metoo در ایران. بیدارزنی.
کایدان, م. ح. (2021). جنبش «من هم» در ایران و بومیسازی آن. https://bidarzani.com
@Khamenei.ir. (2018, October 03). https://twitter.com/khamenei_ir. بازیابی از https://twitter.com/: https://twitter.com/khamenei_ir/status/1047540289265647616
Hasunuma, L., & Shin, K.-y. (2019). #MeToo in Japan and South Korea: #WeToo, #WithYou. Journal of Women, Politics & Policy, 97-111.
Hindes, S., & Fileborn, B. (2019). “Girl power gone wrong”: #MeToo, Aziz Ansari, and media reporting of (grey area) sexual violence. Feminist Media Studies, 639-656.
Keldsen, T. (2018, March 8). Er menn og kvinner splittet om effekten av Me Too-kampanjen? [Are men and women divided on the effect of the Me Too campaign?]. YouGov.no. Retrieved from yougov.no: https://yougov.no/news/2018/03/08/er-menn-og-kvinner-splittet-om-effekten-av-me-too-/
Lin, Z., & Yang, L. (2019). Individual and collective empowerment: Women’s voices in the #MeToo movement in China. Asian Journal of Women’s Studies, 117-131.
McCabe, J. (2005). What’s in a Label? The Relationship between Feminist Self-Identification and “Feminist” Attitudes among U.S. Women and Men. Gender & Society, 480–505.
Mendes, K., Ringrose, J., & Keller, J. (2018). #MeToo and the promise and pitfalls of challenging rape culture through digital feminist activism. European Journal of Women’s Studies, 236–246.
NSVRC. (2015). Statistics about sexual violence. National Sexual Violence Resource Center.
R. Kunst, J., Bailey, A., Prendergast, C., & Gundersen, A. (2019). Sexism, rape myths and feminist identification explain gender differences in attitudes toward the #metoo social media campaign in two countries. Media Psychology, 818-843.
Santiago , C., & Criss, D. (2017, October 17). Retrieved from edition.cnn: https://edition.cnn.com/2017/10/17/us/me-too-tarana-burke-origin-trnd/index.html
Sedgwick, J. L. (2006). Criminal victimization in the United States. U.S. Department of Justice.
World Economic Forum. (2021). Global gender gap report 2021. Geneva: World Economic Forum 2021.