شهرهای سیستان و بلوچستان از نقاط تپنده قیام ژینا بودهاند و اعتراضات مستمر در این شهرها، با فراز و نشیب، همچنان به عنوان یک نیروی انقلابی ادامه دارد. سیستان و بلوچستان جغرافیای سرکوب و محرومیتهای درهمتنیده است و از این حیث شرایط عینی انقلاب در شهرهای این استان آشکارتر از هرجای دیگری به چشم میآید.
سیستان و بلوچستان نقطه اوج درهمتنیدگیهای انواع گوناگونی از ستمهایی است که سابقهای طولانی دارند. ستمهای طبقاتی و ملی و جنسیتی در کنار مسأله زیست محیطی در شهرهای سیستان و بلوچستان به شکلی حاد وجود دارد. محرومیت سیستان و بلوچستان محرومیتی چندبعدی و تمام عیار است و در گزارشها و آمارهای رسمی هم میتوان به وضوح آن را دید. در اینجا تلاش شده با نگاهی به چند گزارش و دادههای رسمی منتشر شده در سالهای اخیر گوشههایی از ابعاد فقر و محرومیت در سیستان و بلوچستان به شکل مختصر نشان داده شود.
تبعیضهای ملی و قومی
بر اساس سرشماریهای جمعیتی ایران میتوان گفت که حدود ۴۰ درصد جمعیت ایران از ملیتهای ترک، کرد، بلوچ، لر و عرب تشکیل شده است. حدود ۱۰ درصد مجموع جمعیت اقوام در ایران نیز اهل سنت هستند. مطالعات مختلف نشان میدهند که اغلب استانهای قومیتی مثل سیستان و بلوچستان، کردستان، کهگیلویه و بویراحمد، کرمانشاه و آذربایجان غربی با انواع و اقسام محرومیت مواجهاند و از حیث دسترسی به زیرساختهای توسعهای در وضعیت محروم و نابرابر قرار دارند.
در این میان وضعیت سیستان و بلوچستان در تمام شاخصها بدتر از سایر نقاط ایران است و این به روشنی در باورهای عمومی هم دیده میشود. اغلب مطالعاتی که در سالهای اخیر درباره ابعاد نابرابری در ایران منتشر شدهاند نشان میدهند که احساس نابرابری در میان اقوام بسیار جدی است.
موجهای مختلف پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان نشان میدهد که بخش قابل توجهی از پاسخگویان در سراسر کشور با این گویه که «حکومت به همه اقوام ایرامی با یک چشم نگاه میکند» مخالف بودهاند. در موج سوم طرح ارزشها و نگرشهای ایرانیان که با حجم نمونه ۱۴۱۰۶ نفر در تمام استانها صورت گرفت، ۴۰ درصد مردم معتقد بودهاند که افراد هرچقدر هم تجربه و تخصص داشته باشند به مقامات بالا نمیرسند و در مقابل ۳۲. ۵ درصد مخالف این گزاره بودهاند. موافقان این گزاره در سیستان و بلوچستان ۶۱ درصد، در کردستان ۳۶ درصد، در آذربایجان غربی ۵۰ درصد و در خوزستان حدود ۳۰ درصد است. دادههای این گزارش درواقع نشان میدهد که اغلب ملیتها و قومیتها امیدی به تحرک اجتماعی ندارند.
اهل سنت و از جمله بلوچها در به دست آوردن شغل در بوروکراسیهای ادرای در شهرهای بزرگ و حتی در شهرهای خودشان در معرض تبعیضی گسترده قرار دارند. از سوی دیگر بلوچها و کردها اساساً نمیتوانند نزدیک سی درصد پستهای اداری در شهرهای خودشان را به دست بیاورند.
محرومیتهای چندبعدی سیستان و بلوچستان
در بین استانهای محروم استان سیستان و بلوچستان در اغلب شاخصها فاصلهای معنادار با میانگین کشوری دارد و در موقعیت نازلی جای دارد.
گزارش وضعیت فقر و نابرابری در ایران که در سال ۱۳۹۲ از سوی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی منتشر شده نشان میدهد که استانهای سیستان و بلوچستان و کردستان فقیرترین استانهای کشور در ابعاد مختلف فقر چندبعدی هستند.
گزارش پایش فقر که در سال ۱۳۹۹ توسط وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی منتشر شده نیز میگوید محرومترین استان از نظر شاخص ترکیبی استان سیستان و بلوچستان است. در سطح شهرستان نیز ۱۱ شهرستان استان سیستان و بلوچستان در جمع محرومترینها قرار دارند: قصرقند، هامون، فنوج، سرباز، دلگان، میرجاوه، نیکشهر، نیمروز، مهرستان، هیرمند و زهک از محرومترین شهرستانها بر اساس شاخص ترکیبی هستند.
دادههای گزارش دیگری از همین وزارتخانه با عنوان «تصویر ابعاد فقر در ایران» (زمستان ۱۳۹۹) وخامت فقر و محرومیت و نابرابری را در استان سیستان و بلوچستان به روشنی نشان میدهد. ابعاد مختلف فقر چند بعدی در این گزارش مورد توجه بوده و با بررسی آن میبینیم که استان سیستان و بلوچستان در بعد مالی و بانکی، در بعد انرژی، در بعد آموزش، در بعد مسکن و در بعد تسهیلات رفاهی بدترین وضعیت را دارد و فقیرترین استان است.
نگاهی مختصر به برخی از دادههای گزارشهای رسمی آشکارا نشان میدهد که چرا ضرورت و لزوم تغییر انقلابی و بنیادی در استان سیستان و بلوچستان تا این حد جدی است: «در شاخص رفاه اجتماعی به عنوان شاخصی ترکیبی از ضریب جینی و درآمد سرانه استان سیستان و بلوچستان بدترین وضعیت را دارد. دو استان سیستان و بلوچستان و کرمان دارای بیشترین تعداد روستای فاقد برق هستند. همچنین دو استان سیستان و بلوچستان و کهگیلویه و بویراحمد دارای محرومیت در استفاده از گاز یا برق برای سوخت خوراکپزی هستند. استان سیستان و بلوچستان کمترین پایانه فروشگاهی را به ازای جمعیت دارد و در زمینه فقر در حوزه مسکن نیز وضعیت بحرانی دارد.»
بیشترین درصد از خانوارهای دارای سرپرست بیسواد متعلق به استان سیستان و بلوچستان است. همچنین این استان بیشترین درصد از خانوارهایی را دارد که فرزندانشان در سن مدرسه هستند اما از تحصیل محروماند و به طور کلی این استان بدترین وضعیت را از نظر فقر در حوزه آموزش دارد. در زیرشاخصهایامید به زندگی، آموزش و تولید ناخالص سرانه نیز سیستان و بلوچستان پایینترین رتبهها را دارد. سیستان و بلوچستان یکی از استانهایی است که بالاترین جمعیت تحت پوش کمیته امداد را دارد.
در شاخص نسبت تخت بیمارستان به ازای هر ۱۰ هزار نفر جمعیت استان سیستان و بلوچستان در کنار کهگیلویه و بویراحمد بدترین وضعیت را دارند. این استان بالاترین نرخ را در بین استانهای کشور در مرگ و میر مادران دارد.
در شاخصهای ترکیبی مثل شاخص توسعه انسانی استان سیستان و بلوچستان پایینترین رتبه را در میان استانهای ایران دارد و این وضعیت در دهههای متمادی جریان داشته است. در سال ۱۳۷۵ استان تهران دارای بالاترین شاخص توسعه انسانی بود و استان سیستان و بلوچستان در رتبه آخر قرار داشت. در سال ۱۳۸۵ تهران با شاخص توسعه انسانی در صدر توسعهیافتهترین استانها و استان سیستان و بلوچستان در پایینترین رتبه قرار گرفته است. محاسبه شاخص توسعه انسانی در سال ۱۳۹۰ نشان میدهد استانهای تهران، البرز و یزد بالاترین و استانهای سیستان و بلوچستان، کردستان و خراسان شمالی کمترین شاخص توسعه انسانی را داشتهاند.
به این دادهها که در گزارشهای رسمی منتشر شدهاند میتوان موارد متعدد دیگری هم افزود و ابعاد مختلف عمق فقر و محرومیت و نابرابری را در سیستان و بلوچستان بررسی کرد. استمرار اعتراضها و مبارزه در شهرهای سیستان و بلوچستان به رغم سرکوب شدید نشان میدهد که دلایل این اعتراضات تا چه پایه ریشه در واقعیت عینی موجود دارند و سرکوب توان تغییر این واقعیت را نخواهد داشت.