علی عظیمی خواننده نوازنده و آهنگساز موفق ایرانی در ژانر Folk-rock و Alternative است که تا سال ۲۰۱۹، سه آلبوم موسیقی به نامهای «آقای بدجنس»، «عزت زیاد» و «از عشق و دیگر شیاطین» (of love and other evils) منتشر کرده است.
موفقیت علی عظیمی با آلبوم «آقای بد جنس» رقم خورد. آهنگ «پیشدرآمد» از این آلبوم دل بسیاری مخاطبان ایرانی را به دست آورد و با علی عظیمی و آثار او آشنایشان کرد.
«پیشدرآمد» با مثلهای فارسی، تلفیق ضرب شش و هشت با موسیقی راک و ایدهی خوب ویدئوییاش که به عنوان ادای دینی به سینمای ایران درک شد، نام علی عظیمی به عنوان هنرمندی خلاق را بر سر زبانها انداخت.چه در این آلبوم و چه در سایر آلبومها، یکی از مهمترین مضامین آهنگهای علی عظیمی، رؤیاهای از دست رفتهی نسل جوان در ایران است.
او در سال ۱۳۸۸ گروه رادیو تهران را تشکیل داد که عمر کوتاهی داشت اما در حمایت از هنرمندان ایرانی که به سبب محدودیتهای قانونی دشواریهای بسیاری در تعقیب کردن آرزوهای خود در زمینهی موسیقی داشتند، لیبل موسیقی «سکو» را به وجود آورد تا بتواند به سهم خود به موزیسینهای جوان و ناشناسِ با استعداد ایرانی در این مسیر یاری دهد.
کهربای آرزو
حال چهارمین آلبوم علی عظیمی منتشر شده است: «کهربای آرزو»؛ اثری در سطح بین المللی با همکاریهای بسیار.
این آهنگ به تهیهکنندگی شرکت موسیقی سکو و علی عظیمی ساخته و منتشر شده است. پیمان سلیمی مهندسی صدای آن و تنظیم موسیقی را انجام داده است و همچنین گیتار و گیتار الکتریک و سینتیسایزر و بک وکالهای آهنگ را ساخته است.
درام و پرکاشن را شایان فتحی نواخته است و باس و دوبل باس آهنگ به ترتیب کار آرین کشیشی و داریوش آذر است.
کلارینت را روزبه اسفندرمرز مینوازد و مسترینگ آهنگ را استودیو ۳۶۰ دیک بیتهام (Dick Beetham) در بریتانیا انجام داده است.
شعر آن از میان اشعار هوشنگ ابتهاج انتخاب شده و به یک معنا ادای دین به این شاعر ایرانیست که سال گذشته در کُلن از دنیا رفت.
موزیک ویدئو «کهربای آرزو» را خواهران صفارانی کارگردانی کردهاند و تمرکز ویدئو بر زن و آزادی زنان است.
در حال و هوای انقلاب
موزیک با همنوازی پرکاشن و گیتار آکوستیک شروع میشود. ضرب سادهای که آرام آرام فواصلش کمتر میشود و سریعتر میشود. فضای موسیقی آرام آرام نزدیک به یک مارش انقلابی میشود. موسیقی به سرعت اجزای خودش را پیدا میکند، صدای پیانو و وکالیست اضافه میشود و با ورود و خروج صدای سازهای الکترونیکی و صداهای پسزمینه فراز و فرودهایی ناگهانی را به وجود میآورد که باعث میشود موسیقی حتی برای یک لحظه یکنواخت نشود.
کهربای آرزو موسیقیای دو تکه دارد: قسمت اول فضایی کوبنده و محکم با حس و حالی انقلابی که تا جایی پیش میرود که با اضافه شدن یک ملودی شرقی فضایی تلفیقی میسازد که در دقیقهی دوم آهنگ حضورش ملموس است و پررنگ تر میشود رفته رفته به اوج میرسد با پایان دقیقهی سوم آهنگ این فضا جای خود را به فضای متفاوتتری میدهد، موسیقی آرام آرام از حرکت باز میایستد و با اضافه شدن کلارینت فضای روشنتری را میسازد و موسیقی از فضایی پر از آشوب و هیجانانگیز وارد فضایی آرامشبخش میشود.
«کهربای آرزو» در مضمون اشارهی غیر مستقیمی به زنان ایرانی دارد که در راه آرزو و زندگی ایستادگی کردند و از مسیری خونفشان به راه خود ادامه دادهاند، به این ایستادگی هزار بارهی زنان در مسیر آزادی خواهی اشاره میشود و میتوان گفت اثر پیشنهادی میدهد: زنان قدمهای محکمی در راه تغییر جامعهی ایران برداشتهاند و تا پای جان در این مسیر ایستادگی کردهاند و این ایستادگی و آزادگی با شکوه است.
این عشق با شکوه به ادامه دادن در مسیر رویاها، در شعر ابتهاج ربایندهی آرزوست اما در این موزیک ویدئو، زنان و موهای آزادشان، ربایندهی آرزوها از چنگ اهریمنصفتان است.
لازم به ذکر است قسمت هایی از شعر هوشنگ ابتهاج، با توجه به موسیقی و موضوع کار، توسط پیمان سلیمی انتخاب شده است و ترتیب آن عوض شده است و قسمتهای از آن حذف شده است.
در پایان شعر اصلی از زنده یاد هوشنگ ابتهاج را میخوانیم، شعر آهنگ کهربای آرزو برگرفته از این شعر است:
چه فکر میکنی
که بادبان شکسته، زورق به گل نشستهای است زندگی
در این خراب ریخته
که رنگ عافیت از او گریخته
به بن رسیده، راه بستهایست زندگی
چه سهمناک بود سیل حادثه
که همچو اژدها دهان گشود
زمین و آسمان ز هم گسیخت
ستاره خوشه خوشه ریخت
و آفتاب
در کبود درههای آب غرق شد
هوا بد است
تو با کدام باد میروی
چه ابر تیرهای گرفته سینه تو را
که با هزار سال بارش شبانهروز هم
دل تو وا نمیشود
تو از هزارههای دور آمدی
در این درازنای خونفشان
به هرقدم نشان نقش پای توست
در این درشت نای دیولاخ
زهر طرف طنین گامهای رهگشای توست
بلند و پست این گشاده دامگاه ننگ و نام
به خون نوشته نامه وفای توست
به گوش بیستون هنوز
صدای تیشههای توست
چه تازیانهها که با تن تو تاب عشق آزمود
چه دارها که از تو گشت سربلند
زهی که کوه قامت بلند عشق
که استوار ماند در هجوم هر گزند
نگاه کن هنوز آن بلند دور
آن سپیده آن شکوفهزار انفجار نور
کهربای آرزوست
سپیدهای که جان آدمی هماره در هوای اوست
به بوی یک نفس در آن زلال دم زدن
سزد اگر هزار باز بیفتی از نشیب راه و باز
رو نهی بدان فراز
چه فکر میکنی
جهان چو آبگینه شکستهایست
که سرو راست هم در او
شکسته مینماید
چنان نشسته کوه
در کمین این غروب تنگ
که راه
بسته مینمایدت
زمان بیکرانه را تو با شمار گام عمر ما مسنج
به پای او دمی است این درنگ درد و رنج
بسان رود که در نشیب دره سر به سنگ میزند
رونده باش
امید هیچ معجزی ز مرده نیست
زنده باش