چرا مردم موسیقی زیرزمینی را دوست میدارند؟
«شعرهای موسیقی رپ را دوست دارم. با همون کلماتی شعر میگویند که در کوچه و خیابان حرف میزنیم. در کل هیچ چیز را مخفی نمیکنند. خیلی راحت و بدون ترس همه چیز را نقد میکنند. پاش برسه فحش هم میدهند، نه اینکه طرفدار فحش باشم، نه. منظورم اینکه رک و راست حرفشان را میزنند. این برای من خیلی مهمه که طرف بدون ترس و محدودیت حرفش را بزند. رپ اعتراضی ایران، منظورم کار کسانی مثل سروش هیچکس، توماج صالحی و…، مثل موسیقی رسمی و مجوزدار نیست، مثلاً نمیاد بگه همه چی آرومه و مشکلی نیست، بلکه صریح و بدون مخفیکاری حرفش رو میزنه. به همین خاطر بهشون مجوز نمیدن چون بلد نیستند دروغ بگن.»
حدوداً دو دهه از عمر موسیقی زیرزمینی در ایران میگذرد. موسیقی که بدون مجوز از وزارت ارشاد اسلامی و سایر نهادهای حاکمیت پدید میآید و هنرمندانش نام مستعار را بر اسم شناسنامهای ترجیح میدهند. امروزه بیمجوزهای ایرانی اگر محبوبیتی بیشتر از مجوزدارها نداشته باشند کمتر از آنها نیستند. کارشناسان و جامعهشناسان فرهنگی دلایل مختلفی را برای ظهور و گسترش موسیقی زیرزمینی در ایران مطرح کردهاند، اما دلایل هرچه باشد نمیتوان سیاستهای فرهنگی جمهوری اسلامی را در رشد و محبوبیت آن بیتاثیر دانست. نظارت سفت و سخت نهادهای فرهنگی و تبلیغی رژیم اسلامی هرآنچه را در راستای منویات ولایت فقیه نباشد سانسور و حذف میکنند، اما نامهای مستعار تن به سانسور نمیدهند و با زبان صریح از نداشتهها میگویند. گزارش پیشرو گفتوگو با علاقهمندان موسیقی زیرزمینی و علل گرایش مخاطبان به آن در ایران است.
زبان صریح
جمهوری اسلامی مراکز مختلفی را برای نظارت بر نوع و محتوای موسیقی تولید شده در ایران تدارک دیده است. حوزۀ هنری سازمان تبلیغات اسلامی، دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، و مرکز موسیقی و سرود صداوسیما در کنار نظارت نامحدود دستگاههای امنیتی فقط گوشهای از محدودسازی فعالیتهای هنری در حکومت اسلامی است. شعر، نوع موسیقی، خواننده و نوازندگان باید به تائید دستگاههای نظارتی جمهوری اسلامی برسند تا مجوز تولید و پخش اثر صادر شود. حتی پخش تصویر آلات موسیقی با محدودیتهای بسیاری در صداوسیما روبروست. سالها پیش، علی خامنهای در راستای اسلامی کردن دانشگاههای کشور، خطاب به مصطفی معین، وزیر وقت علوم و تحقیقات دولت محمد خاتمی، صراحتاً ترویج موسیقی در دانشگاه را خلاف مذاق اسلام خواند و دستور به محدودکردن آن داد. البته مخالفت فقیهان در جمهوری اسلامی با موسیقی به اوایل انقلاب ٥٧ میرسد، اما هرچه از عمر انقلاب اسلامی گذشت، بر ضوابط هم افزوده شد.
با گسترش اینترنت و پیدایش استودیوهای خانگی، نظارت کامل بر هنر موسیقی برای نهادهای حکومتی نیز سختتر از پیش شد. اگرچه طیف وسیعی از فعالان این حوزه به دلیل بازداشتهای خودسرانه ناچار شدهاند فعالیت خود را محدود کنند، اما زبان صریح و اعتراضی خوانندگان این عرصه هواداری طیف گستردهای از شهروندان ایرانی را به همراه داشته است. در خیزش اخیر مردم ایران، تولید و پخش اینترنتی موسیقی رپ بار دیگر نام فعالان این حوزه را بر سر زبانها آورد. آنها تکآهنگهای در همراهی و پشتیبانی با قیام ژینا منتشر کرداند که از استقبال قابل توجه مخاطبان برخوردار شد.
یکی از مخاطبان درمورد علاقهاش به موسیقی رپ زیرزمینی میگوید:
« شعرهای موسیقی رپ را دوست دارم. زبانش خیلی برایم قابل فهم است. با همون کلماتی شعر میگویند که در کوچه و خیابان باهاش حرف میزنیم. در کل هیچ چیز را مخفی نمیکنند. خیلی راحت و بدون ترس همه چیز را نقد میکنند. پاش برسه فحش هم میدهند، نه اینکه طرفدار فحش باشم، نه. منظورم اینکه رک و راست حرفشان را میزنند. این برای من خیلی مهمه که طرف بدون ترس و محدودیت حرفش را بزند. رپ اعتراضی ایران، منظورم کار کسانی مثل سروش هیچکس، توماج صالحی و…، مثل موسیقی رسمی و مجوزدار نیست، مثلاً نمیاد بگه همه چی آرومه و مشکلی نیست، بلکه صریح و بدون مخفیکاری حرفش را میزند. به همین خاطر بهشون مجوز نمیدهند چون بلد نیستند دروغ بگویند.»
تعداد زیادی از خوانندگان رپ اعتراضی تجربه بازداشت و اتهامات مختلف را از سر گذراندهاند، اما همۀ آنها شانس آزادی را نداشتهاند. توماج صالحی، خوانندۀ رپ اعتراضی، به دلیل آنچه خبرگزاریهای حکومتی «رهبری اغتشاشات در ترویج خشونت» خواندهاند، در ٨ آبان سال جاری بازداشت شد. صالحی که از همان شروع خیزش شهریورماه ١٤٠١ همراهی خود را با متعرضان اعلام کرده بود، حدوداً یک سال پیش (شهریور ١٤٠٠) به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «توهین به رهبر جمهوری اسلامی» برای بار اول بازداشت شد. او اخیراً با حکم دادگاه انقلاب به محاربه و افساد فیالارض متهم شده و با خطر اعدام روبهروست.
یکی از علاقهمندان توماج صالحی به رادیو زمانه میگوید:
«توماج چون حرف مردم را میزد زندانی شده است. حکومت میداند حرف آدمهای مثل توماج بین مردم خیلی خریدار دارد. اینکه همچین کسانی بین مردم محبوبیت و تریبون دارند حکومت را کلافه میکند. توماج حرف ماها را میزند. از فقر و دزدی و اختلاس میخواند، از ظلم و بیعدالتی مسئولین میگفت. جمهوری اسلامی نمیتواند همچین کسی را تحمل کند. آنها خوانندههای را میخواهد که بگویند تو ایران مشکلی وجود نداره و همه چی گل و بلبله. در یک کلام، موسیقی برای جمهوری اسلامی یعنی (سلام فرمانده). زبان رک امثال توماج به مذاق حکومت خوش نمییاد. توماج دنبال مجوز نبود چون میدانست در ایران اسلامی به حرفهای رک و صادقانه مجوز نمیدهند.»
صدای مردم
چهار دهه زمامداری جمهوری اسلامی، حکایتِ تحمل نکردن هر انتقادیست. بخش قابل توجهی از موسیقی زیرزمینی و بدون مجوز ایران، راوی دردها و محدودیتهای مردم در نظام سرکوبگر اسلامی است. گفتن از فقر و گرانی، فساد حکومتی، بیعدالتی و معضلات اجتماعی که به دلیل عدم مدیریت کارآمد دامن شهروندان ایرانی را گرفته است، از محتوای این نوع موسیقی محسوب میشود.
یک هنرمند موسیقی در این باره به رادیو زمانه میگوید:
«راستش نمیتوان هر آلبومی که در دولت مجوز میگیرد را حتماً نشانۀ وابستگی موزیسین یا خوانندۀ آن به حکومت دانست، ولی بیشتر این آلبومها حداقل از طرف وزارت ارشاد بیخطر تشخیص داده شدهاند. یعنی مسئولان به این نتیجه رسیدهاند فلان شعر و صدا مشکلی برای نظام درست نخواهد کرد. اما موسیقی زیرزمینی چون در قید محدودیتهای وزارت ارشاد و حوزۀ هنری نیست، آزادی عمل بیشتری دارد. فعالان این عرصه، هر فعالیتی داشته باشند به نوعی با کلیت خواستههای حکومت درتضاد است. اگر مثلاً شعر عاشقانه بخوانند چون احساسات عاطفی خود را بدون لاپوشانی و صریح بیان میکنند، مسئولان آن را غیراخلاقی، خارج از عرف و ناهنجار تعبیر میکنند. در واقع حکومتیها میخواهند احساسات طبیعی آدم را هم کنترل کنند. از سمت دیگر، گفتن از دردهای جامعه و نقد نظام سیاسی در هرشکل و شمایلی در ایران ممنوع است. حالا چه با موسیقی و شعر باشد چه در قالب یک حرف سادۀ روزمره. جمهوری اسلامی موسیقی اعتراضی را در هیچ زمینهای قبول ندارد، برای مسئولان از پوشش و لباس این خوانندهها گرفته تا شعر و نوع موسیقی، مبتذل و غیرقابل قبول است. این اشخاص را هم با انواع عبارات متهم میکند. درحالیکه اتفاقاً، فارغ از کیفیت هنری، موسیقی که واقعیت جامعه و سیاستِ ایران را بازتاب میدهد، همین موسیقی بدون مجوز یا اصطلاحاً زیرزمینی است.»
اگرچه مسئولان نظام با موسیقی زیرزمینی سرناسازگاری دارند اما افزایش تعداد علاقهمندان و فعالان این حوزه موجب آن شده در سالهای گذشته به شکل معدود برای برخی از تک آهنگها و خوانندهها مجوز وزارت ارشاد صادر شود. اما سابقۀ سانسور محتوای آثار، بسیاری از خوانندهها را از دریافت مجوز دوباره نومید کرده است. این هنرمند موسیقی در این باره میگوید:
«در گذشته برای عدهای ترَک مجوز صادر کردهاند، اما همانها هم با سانسور و دستکاری بود. موزیسین متعهد و واقعی با سانسور مخالف است. به نظر من فقط آدمهایی که به دنبال شهرت و پول هستند برای مجوز تن به سانسور میدهند. کاملاً معلوم است که موسیقی زیرزمینی در ایران درآمد مالی ندارد. وقتی طرف نه آلبومی برای فروش دارد و نه اجازه کنسرت به او میدهند، طبیعی است که پولی هم درنیاورد. بیشتر این بچهها از سر عشق و علاقه سمت موسیقی زیرزمینی میروند. وقتی هم که کارشان را شروع میکنند حس میکنند باید صدای مردم یا حداقل صدای واقعی خودشان باشند. چون خودشان هم جزو مردم هستند و دردهای مشترکی با هم دارند. موسیقی زیرزمینی ذاتاً اعتراضی است. وقتی طرف مجوز فعالیت بهش نمیدهند، مجبور است فعالیتش را خارج از محدوده قانون انجام دهد، همین خارج از قانون عمل کردن، خودش یک نوع اعتراض به قانون است. حالا خیلی از خوانندهها میآیند مستقیما این اعتراض را در شعر و موسیقی بیان میکنند، بعضی هم فقط با سبک کار و کلیپی که میسازند اعتراضشان را نشان میدهند.»
حذف صدای زن
خوانندگی زنان در نظام جمهوری اسلامی غیرقانونی است. سالهای زیادی است مسئولان نظام به دلیل آنچه تحریک احساسات مَرد میخوانند از خوانندگی زنان جلوگیری میکند. بسیاری از زنان خواننده با احکام حبس و بازداشتهای موقت روبرو میشوند. در دی ١٣٩٦، حکم یک سال حبس برای شش زن خواننده و هشت مرد که در ساخت ویدئو کلیپ برای آنها مشارکت داشتهاند تائید و ابلاغ شد. در همین رابطه، در سال ١٣٩٨ خبرگزاری حکومتی فارس، از قول مرتضی باصریان، دادستان عمومی و انقلاب نطنز از ابلاغ صدور حکم یک سال حبس غیر قطعی به وکیل خانم «نگار معظم» خوانندهای که در جمع گردشگران روستای تاریخی ابیانه به اجرای موسیقی پرداخته بود، خبر داد. بسیاری از خوانندگان زن یا ناچار به ترک کشور میشوند یا به صورت ناشناس و محدود فعالیت خود را در ایران ادامه میدهند.
یکی از خوانندگان زن در کردستان با نام مستعار بارین به رادیو زمانه میگوید:
«از بچگی به خوانندگی و موسیقی علاقه داشتم. سالهای اول با نوازندگی در موسیقی سنتی کُردی شروع کردم، کمکم به صورت همخوان خوانندگی میکردم. بعدها به موسیقی رپ علاقهمند شدم. ولی در ایران نه به موسیقی رپ مجوز میدهند نه به صدای زن. شرایطم طوری است که نمیتوانم از کشور خارج شوم. چند ترک رپ ( با نامهای مستعار متفاوت) ضبط کردم ولی باز جرات نمیکنم پخششون کنم. شایدم پخش کردم، ولی هنوز تصمیم نگرفتم. خانوادهام از این قضیه خبر دارند و مخالفتی با خوانندگی من ندارند. اما چون ترکها سیاسی هستند و من هم در ایران زندگی میکنم، میترسم شناسایی شوم. هر مشکلی که فرض کنی سده راه ما است. بخصوص در شرایط فعلی بیشتر از قبل محدودیت داریم.»
در سالهای اخیر تعدادی از خوانندگان زن کُرد به دلیل فعالیت هنری در ایران به نهادهای انتظامی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی احضار شدهاند که همین باعث شده برخی از آنها آثارهنری خود را در اقلیم کُردستان تولید و پخش کنند. اگرچه فعالیت هنری این افراد در خارج از مرزهای ایران بوده اما جمهوری اسلامی از پیگیری و بازخواست آنها کوتاه نیامده است. بارین درمورد محدودیتها میگوید:
«حتی اگر کلیپ آهنگ را در اقلیم کردستان هم ضبط و پخش کنی باز وقتی برمیگردی احضار میشوی و باید جواب پس بدهی. به همه چیز گیر میدهند. به لباس، رقص، شعر، حتی به شرکتی که باهاش کار کردی. البته من چون تجربه ضبط کلیپ در اقلیم را ندارم دقیقاً نمیدانم چطور برخورد میکنند. اما رفقایی دارم که این تجربهها را دارند. یکی از دوستام که یک کلیپ رقص و موسیقی عاشقانه در اقلیم ضبط کرده، میگفت مامور اطلاعاتی گیرداده که حتماً برای خواندن سرودهای انقلابی به کُردستان رفتم! مسخره بود چون هیچ مدرکی برای اثباتش نداشتن. همهاش تهمت و تهدید. خلاصه به هر طریقی فشار میآورند که صدای ما را خفه کنند.»
اگرچه جمهوری اسلامی از هیچ ابزاری جهت کنترل و نظارت بر محتوای آثار هنری فروگذاری نمیکند اما تولید آثار متفاوت از خواستههای حکومت در موسیقی زیرزمینی، روزبهروز به طیف علاقهمندان این عرصه میافزاید. مصاحبهشوندگان من موسیقی زیرزمینی را فارغ از کیفیت هنری آن، صدای آنهای میدانند که توسط حکومت اسلامی حذف و سانسور شدهاند.