[podcast]http://www.zamahang.com/podcast/2010/20130604_Farhangi_EkranCinema_M_Yousefipour.mp3[/podcast]
این هفته نمایش عمومی فیلم «بایزنتیوم» تازهترین ساخته نیل جوردن فیلمساز ایرلندی در سینماهای انگلستان و ایرلند آغاز شده است. در اکران این هفته میپردازیم به معرفی این فیلم.
«بایزنتیوم» نخستینبار سال گذشته در جشنواره فیلم تورنتو روی پرده رفت و سپس در جشنوارههای دیگری چون گلاسکو و ترایبکا نیز به نمایش درآمد. این فیلم از ۲۸ ژوئن سال جاری در سینماهای آمریکا هم روی پرده میرود و یک هفته پس از این تاریخ نمایش عمومیاش در دیگر کشورهای اروپایی آغاز میشود. «بایزنتیوم» در یونان باستان شهری ساحلی بوده که امروزه ما آن را به نام استانبول میشناسیم و در فارسی به آن «بیزانس» گفتهاند.
«بایزنتیوم» بر اساس نمایشنامه «داستان خونآشامها» نوشته مویرا بوفینی، نمایشنامهنویس انگلیسی ساخته شده است.
«بایزنتیوم» تریلریست در مایههای سینمای وحشت. نوئل در یکی از سواحل جنوبی انگلستان مهمانخانهای را ادازه میکند که «بایزنتیوم» نام دارد. کلارا و الینور، دو زن مرموز در این مهمانخانه زندگی میکنند. کلارا که بزرگتر است در یک کلاب به عنوان رقصنده کار میکند و به تنفروشی نیز میپردازد. الینور که بیشتر به یک دختر مدرسهای میماند عادت دارد خاطرات روزانهاش را بنویسد و بعد هم هر آنچه را که نوشته، پاره کند و دور بیندازد. الینور با فرانک آشنا میشود و این آشنایی باعث میشود که او از راز این دو زن مرموز پرده بردارد. الینور دختر کلارا است و هر دوخونآشامانی هستند که ۲۰۰ سال پیش زاده شدهاند و در این دو قرن با نوشیدن خون انسانها به زندگیشان ادامه دادهاند. با آشکار شدن این راز، گذشته بار دیگر به سراغ دو زن میآید و ماجراهایی تازه رقم میخورد.
«بایزنتیوم» بر اساس نمایشنامه «داستان خونآشامها» نوشته مویرا بوفینی، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر انگلیسی با فیلمنامهای از خود او ساخته شده است. بوفینی علاوه بر فعالیت در عرصه تئاتر، در فیلمنامهنویسی نیز فعال است و میتوان از فیلمنامه او بر اساس رمان مشهور «جین ایر» در سال ۲۰۰۱ میلادی به عنوان شاخصترین اثرش نام برد. فیلم «بایزنتیوم» را استفن وولی، تهیهکننده انگلیسی تهیه کرده است. وولی کارش در سینما را با تهیه فیلم «کمپانی گرگها» ساخته نیل جوردن آغاز کرد و سپس به تهیهکننده ثابت این فیلمساز تبدیل شد. وولی نخست با نمایشنامه آشنا شد و سپس از مویرا بوفینی خواست که بر اساس آن فیلمنامهای بنویسد. وولی درباره چگونگی آشنایی با این نمایشنامه و تصمیم به تبدیل آن به فیلم میگوید: «اصل داستان فیلم از نمایشنامهای میآید که برای نوجوانان نوشته شده است. دخترم در مدرسه قرار بود در این نمایشنامه بازی کند. من از این طریق با این نمایشنامه آشنا شدم. من و نیل جوردن سالهای زیادی است که همدیگر را میشناسیم. بعد از تهیه فیلم «کمپانی گرگها»، به اینطور فیلمها بیشتر علاقمند شدم و کارهای مشابه آن را دنبال میکردم. نمایشنامه و ایده رابطه میان یک مادر و دختر خونآشام را دوست داشتم. چیزی مشابه آن را قبلتر ندیده بودم. برای همین ما با هم درباره آن صحبت کردیم و اینطور بود که پروژه تولید این فیلم در واقع از یک نمایشنامه برای نوجوانان آغاز شد. اما فیلم نهایی با آن نمایشنامه بسیار تفاوت دارد.»
پیشپرده فیلم «بایزنتیوم» ساخته نیل جوردن |
نیل جوردن، فیلمساز ایرلندی برنده جایزه اسکار این فیلم را کارگردانی کرده است. «بایزنتیوم» سومین قسمت از سهگانه این فیلمساز با موضوع خونآشامها محسوب میشود. جوردن در سال ۱۹۸۸ «ارواح بالا» را ساخت که چندان با استقبال روبرو نشد، اما ساخته دوم پیرامون موضوع «خونآشام»، یعنی فیلم «مصاحبه با خونآشام» محصول سال ۱۹۹۴ با بازی تام کروز، براد پیت و آنتونیو باندراس علاوه بر موفقیت در فروش، در گلدن گلوب و اسکار نیز نامزد جوایزی شد.
جوردن درباره انگیزهاش از ساخت این فیلم و چگونگی کار با بوفینی به عنوان فیلمنامهنویس میگوید: «فیلمنامه را خیلی دوست داشتم. چیزهای زیادی در آن بود که برایم آشنا بودند. چیزی که برایم خیلی جذاب بود این بود که بیش از آنکه یک داستان خونآشامی باشد داستانی درباره رابطه یک مادر و دختر است. اینکه دختر برای ۲۰۰ سال سعی کرده داستانی را بگوید برایم ایده جالبی بود. من با مویرا دیدار کردم و درباره فیلمنامه حرف زدیم. آن زمان او کمی نگران بود از اینکه بخواهد فیلمنامه را بازتر کرده و فضای آن را عمومیتر و نزدیک به فیلمهای ژانر کند. پیشنهاد من این بود که نمیشود این نکته را فراموش کرد که در نهایت این یک فیلم خونآشامی است. به او گفتم منظورم این نیست که آن را به یک فیلم ترسناک تبدیل کنی، اما بیشتر از قواعد ژانر در آن استفاده کن. در نسخه نخست فیلمنامه، نمیتوانستید بفهمید که آیا همه این ماجراها واقعی است و یا تنها در ذهن الینور اتفاق میافتد. بعد، مویرا پیشنهاد داد که هر کس داستان الینور را بخواند کشته شود، چرا که یک داستان ممنوعه است. من این فکر را پسندیدم. گمان میکردم پیرنگ بسیار خوبی برای یک فیلم باشد.»
جوردن فیلمسازی است که در کارنامهاش ساخت فیلمهایی در ژانرهای مختلف به چشم میخورد. پرداختن به روابط نامتعارف و همچنان نگاه به مشکلات ایرلند شمالی از موضوعاتی هستند که میتوان از آنها به عنوان درونمایه مشترک بسیاری از آثار او نام برد. حال او پس از حدود دو دهه بار دیگر به فضای فیلمهای خونآشامی بازگشته و رابطه نامتعارف یک دختر با مادرش را دستمایه ساخت فیلمی قرار داده است. برخی از منتقدان فیلم او را بیشتر با ساخته سالهای پیشاش یعنی فیلم «کمپانی گرگها» مقایسه کردهاند و اعتقاد دارند «بایزنتیوم»به فضای آن فیلم نزدیکتر است. جوردن درباره تجربه ساختن فیلم در ژانری مشابه پس از سالها میگوید: «کار بسیار مشکلتر شده است. چرا که سطح توقع تماشاگران امروز بالاتر رفته است. همچنین سلیقه تماشاگران امروز عوض شده است. آنها به تدوین سریع و استفاده از جلوههای ویژه و تکنیکهای نوین عادت کردهاند. امروز اگر فیلمی مانند “محله چینیها” را تماشا کنید، به نظر میآید کندترین فیلم روی زمین است! اینجاست که متوجه میشوید سلیقه و حساسیت تماشاگران چقدر توسط فیلمهای پرخرج هالیوودی تغییر کرده است.»
منتقدان هم در این میان پیرامون این فیلم نظرات متفاوتی ابراز کردهاند. پیتر برادشاو، منتقد «گاردین» با دادن سه ستاره به فیلم اگرچه فیلمنامه آن را دارای لحظات جالبی میداند، اما در مجموع اعتقاد دارد فیلم میتوانست بهتر ساخته شود و یا حتی در حد یک مجموعه تلویزیونی در سه قسمت گسترش پیدا کند. کریستوفر توکی، منتقد «دیلی میل» نیز با دادن سه ستاره به فیلم، اعتقاد دارد «بایزنتیوم» چیز تازهای به اینگونه از فیلمها اضافه نکرده است و اگرچه او از تماشای آن خسته نشده، اما فیلم او را به وجد هم نیاورده است. در نقطه مقابل کیم نیومن، منتقد «امپایر» چهار ستاره نثار فیلم کرده است و تماشای آن را لذتبخش خوانده و اشاره میکند که این فیلم حس و حال فیلمهای مشابه این ژانر در دهه ۱۹۷۰ را به تماشاگر القاء میکند.
«بایزنتیوم» با زمان ۱۱۸ دقیقه محصول سال ۲۰۱۲ کشورهای آمریکا، انگلستان و ایرلند است.