روایتی است قدیمی از هراکلیت، اندیشمند یونان باستان که «ترانه» از فرمانروایان نیرومندتر است. تاریخ تا به زمان ما برسد، بارها در این جا و آن جای جهان، درستی این گفته نغز را تجربه کرده است.
نیروی شگرف ترانه کارکردی دوسویه دارد: گاه تنشها را به آرامش میرساند و گاه خشم را به خروش. هم شریک شادی مردم میشود و هم گاهی بر دردهای آنها مرهم میگذارد. هم نالههای شکست را همراه میشود و هم فریادهای پیروزی را همزبان.
کوتاه کنیم: ترانه همراه با مردم زندگی میکند. همه جا حضور دارد، حتی آنجا که حق حضور ندارد.
میداند کی و کجا و با چه زبانی حرف بزند که تأثیر بگذارد. زبانی دارد رنگین و آهنگین که رازهای سربسته و پیامهای پنهان را با وجود راهبندانها در همه جا پخش میکند. حرف ترانه حد و مرزی نمیشناسد و از هر بند و دیواری درمیگذرد و بهراستی نیرومندتر از فرمانروایان عمل میکند.
نیروی شگرف ترانه کارکردی دوسویه دارد: گاه تنشها را به آرامش میرساند و گاه خشم را به خروش. هم شریک شادی مردم میشود و هم گاهی بر دردهای آنها مرهم میگذارد. هم نالههای شکست را همراه میشود و هم فریادهای پیروزی را همزبان.
حرف ترانههای ما ایرانیان نیز شنیدنیست. این ترانهها بغض در گلو مانده ملتی است که به درازای تاریخ خود در جستوجوی آزادی بوده اما به آن دست نیافته.
از گذشتههای دور میگذریم. از مشروطیت به اینسو، ترانه رفتهرفته دریافته است که میتواند به عنوان یک رسانه فرهنگی نقشی سترگ در دگرگونیهای اجتماعی ایفا کند، در برابر ناهنجاریها فریاد اعتراض برآورد و به یاری آزادیخواهان برخیزد.
ابوالقاسم عارف قزوینی، محمد تقی بهار، ملکالشعرا، و محمد علی امیر جاهد، این منادیان آزادی، هر یک به سهم خود نیروی تازهای در ترانههای اعتراضی دمیدند.
در انقلاب واپسگرای اسلامی باز ترانه در آغاز نقشی مددکار ایفا کرد و هنگامی که به خطای بزرگ خود پی برد، از نو دست به کار اعتراض شد؛ اعتراضی که اینبار به سبب سرکوب شدید، در پوشش نمادها پنهان شد و سی و اندی سال طول کشید تا از نو سر بلند کند و خود را به جنبش سبز برساند.
جنبش سبز که سر برآورد، باران ترانههای اعتراضی باریدن گرفت. همه رسانهها در درون و برونمرز ترانهباران شدند. این همه ترانه ریز و درشت کی و کی پرداخته شده بود، حیرتآور بود.
همه وارد میدان شده بودند: سنتیها، پاپ، چپها، راستها. هدف اینان همه رسیدن به آرزوی رهایی از خودکامگی بود. فریاد آزادی فضا را انباشته بود. ترانه از جنس دیگری شده بود و اعتراض را بهتر بازتاب میداد.
در این میان جنبش سبز هرچند به هدفهایش نرسید، اما زمینهها را برای برپایی جنبشی دیگر فراهم آورد.
در مجموعه برنامههای «ترانههای سبز» با سویه موزیکال این جنبش و زمینههای و پیامدهایش بیشتر آشنا میشویم. نخستین برنامه از این مجموعه را بشنوید.
[podcast]http://www.zamahang.com/podcast/2010/20130529_Musighie_Sabz_01_Khoshnam.mp3[/podcast]