این روزها در شبکههای اجتماعی فراخوانهایی برای اعتصابات سراسری به میان آمده و صحبت از اعتصاب بهعنوان مکمل اعتراضات است. اما اعتصاب در این وضعیت چه معنایی دارد؟ آیا حقی به نام حق اعتصاب وجود دارد؟ آیا اعتصاب یک کارمند یا کارگر به صورت منفرد هم موثر است؟ رابطهی بین سیستم سرکوب و اعتصابات چیست؟ اینها سوالاتی است که در شبکههای اجتماعی و یا در گفتوگوها به میان آمده است و این نوشتار تلاش میکند باب گفتوگو دربارهی آنها را باز کند.
اعتصاب
اعتصابات از رایجترین اشکال اعتراض جمعی است که بر پایهی ایجاد اختلال بنا نهاده شده است و میتوان آن را نوعی زورآزمایی مدنی با فرمی از قدرت دانست که تمام عرصههای حیات فرد را تحت انقیاد خود درآورده است. اعتصاب نوعی مقاومت جمعی در برابر سرکوب ساختاری است که اعتصابکنندگان در آن به دنبال آزادی هستند. آزادی که خود معنایی دوگانه دارد.
نخست این که با مقاومت در برابر ظلم طبقاتی، مرکزگرا و استعماری، آزادیهایی را مطالبه میکنند که از آن برخوردار نیستند که در وضعیت فعلی این مطالبه می تواند تمامیت حکومت اسلامی را نشانه رود چرا که در حکومت اسلامی به واسطهی زور شریعت امکان از سر گذراندن تجربههای فردی و جمعی آزاد و کثیر و بهرهمندی عادلانه از مواهب جمعی «سرکوب» شده است. 1 دومین معنا این است که هدف از اعتصابات فقط به دستآوردن آزادی بیشتر نیست، بلکه اعتصابات خود مظهر آزادی هستند. وقتی افراد از کار کنارهگیری و امتناع میکنند، از عاملیت فردی و جمعی خود برای مطالبهی استفاده میکنند و این چیزی نیست جز حق تعیین سرنوشت و میل به آزادی.
اعتصاب تنها جنبهی اقتصادی ندارد، بلکه از طریق فرایند اعتصاب اکثریت نابرخوردار علیه اقلیت برخوردار از قدرت اقتصادی، نظامی و سیاسی توانمند شده و به صدا در میآید. افرادی که از تنها مایملک خود یعنی نیروی کارشان در جهت تمرد استفاده میکنند و به این باور میرسند که با کنترل آن میتوانند هر تغییری را ممکن کنند. تغییری که در نتیجهی اعتصاب گسترده شکل بگیرد، جز با تأمین منافع اکثریت افراد درگیر در آن پایان نخواهد یافت و همین سازندهی منطق خیر جمعی اعتصاب است. 2
اعتصاب به مثابه حق
در بیشتر کشورها اعتصاب بهعنوان حق به رسمیت شناخته شده است. وضعیت اما برای جامعهی ایران متفاوت است. منطق استعماری دولت اسلامی که خود را مالک تن و بدن تمامی افراد میداند در امتناع از حق اعتصاب هم خود را آشکار میکند. اعتصاب حقی است که در ایران به رسمیت شناخته نمیشود، همین عدم رسمیت اعتصاب به این منجر میشود که کوچکترین اقدام به اعتصاب درست به مانند حضور در خیابان غیرقانونی و اغتشاشگرانه معرفی رود. پس از این منظر بین اعتصاب و اعتراضات خیابانی تفاوتی در کار نیست.
دولت درازدست در ایران که خود را مالک تمام عرصهها میداند و با منطق استعماری بر بدنها اعمال مالکیت میکند، نه عرصهی خیابان را برمیتابد و نه حق اعتصاب را. هر اقدام یا کنشی که برهمزنندهی نظم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی این نظام شود باید ممنوع شود چرا که منطق این سیستم غارت، استعمار و یغمایی است که قرار است حکومت اسلامی را سرپا نگه دارد. نظر علی خامنهای در سال ۱۳۸۲ که در آن اعتصاب را ب دلیل تضعیف نظام مقدس اسلامی جایز نمیشمارد به خوبی بیانگر این است که چرا این حق از افراد سلب شده است 3 و به همین دلیل هرگونه اعتصاب فراگیر در منظر حاکمیت نوعی شورش در برابر مناسبات حاکم به شمار میرود، شورشی که میتواند پایههای سرکوب و غارت را سست کند.
البته در هنگام طرحریزی اعتصابات مانع دیگری نیز وجود دارد که با اعتصابات بهعنوان یکی از روشهای اعتراضی مقابله میکند و آن هم منافع طبقاتی صاحبان سرمایه، مالکان بنگاههای اقتصادی یا به اصطلاح «کارآفرینان» است. آنها با ایجاد اختلال در اعتصابات، تهدید یا اخراج کارکنان تلاش میکنند تا اعتصابات را بیاثر کنند. نمونهای از این مورد را میتوان در اظهارنظر اخیر جمشید عدالتیان نایب رئیس سابق اتاق بازرگانی و مدیرعامل شرکت صنایع غذایی پدیدهی دیناوند مشاهده کرد که بهطور ضمنی به تهدید اعتصابکنندگان پرداخته است. او میگوید: «هزینههای اعتصاب را باید تشکلهای کارگری بپردازند و چون ما فاقد چنین تشکلهایی هستیم، بحث اعتصاب مبنایی ندارد.» 4 از نظر او اعتصاب به معنای دریافتنکردن حقوق و در نتیجه تنگی معیشت اعتصاب کنندگان است و تلاش میکند با طرح این موضوع هزینهی اعتصاب را تماما به گردن کارگران بیاندازد.
اعتصاب و اعتراضات خیابانی
اعتصاب و اعتراضات خیابانی هر دو، نوعی از سرپیچی از نظم حاکم، اقتدار و رابطهی ارباب و بندگی است. نظمی که در روزهای اخیر تلاش میکند جنبش ژن، ژیان، ئازادی را که بیش از هر زمانی رنگوبوی انقلاب گرفته است، سرکوب کند. اما این سرپیچی چگونه ممکن میشود؟ با سوزاندن و دور انداختن روسریها، خالینکردن خیابان بهعنوان عرصهای که از آن مردم است، بر سرکار نرفتن، استعفا، همکاری نکردن با نهادهای سرکوبگر و هر گونه کنش و اقدامی که اعمال اقتدار را پس بزند و در برابر آن مقاومت کند.
از این رو اعتصابات و اعتراضات ناقض یکدیگر نیستند. تلاش برای اعتصابات فراگیر و دعوتکردن از همهی اقشار اعم از معلمان و اساتید دانشگاه، دانشجو، کارگر، کارمند، بازاری و … برای پیوستن به اعتصابات سراسری را نمیتوان و نباید پایان اعتراضات خیابانی تصور کرد. بلکه در نقطهی مقابل، تعطیلشدن مدارس، دانشگاهها، ادارات و کارخانهها میتواند به تقویت اعتراضات خیابانی کمک کند و نیروی بیشتری را برای اعتراضات خیابانی بسیج کند. تمامی کنشهایی که برپایهی امتناع و سرپیچی شکل میگیرند نظم حاکم را نشانه میروند و بیانگر عزمی راسخ در برابر دشمنی هستند که حیات و زندگی را نشانه رفته است.
نمونههای موفق اعتصابات
از مهمترین و متاخرترین نمونههای اعتصابات سراسری میتوان به اعتصابات سال ۲۰۲۰ در شیلی اشاره کرد که در اعتراض به سیاستهای دولت سباستین پینیرا شروع شد. اعتصابات در شیلی با اعتراضات خیابانی گسترده و طولانی همراه بود که سرکوب پلیس را در پی داشت. اما سرانجام این اعتراضات در سال ۲۰۲۱ با استیضاح رئیسجمهور شیلی به بار نشست.
فروپاشی نظام آپارتاید در آفریقای جنوبی محصول مبارزهای بود که در سالهای دههی ۸۰ میلادی به اوج خود رسید. با وجود این که ماندلا در طول بخش اعظمی از این مبارزات در زندان بهسر میبرد اما بایکوتها، اعتراضات و اعتصابات رژیم آفریقای جنوبی را تحت فشار شدید قرار داد و منجر به فروپاشی آن شد.
جنبش همبستگی در لهستان هم با استفاده از روشهای مبارزاتی مختلف در طول یک دهه توانست به پیروزی برسد. این جنبش در آغاز با اعتصاب و برپایی اتحادیههای آزاد کارگری شروع شد. و توانست مشروعیت حزب کمونیست را خدشهدار کند.
در سال ۱۹۹۲ دیکتاتوری نظامی در تایلند از طریق مبارزهای که شامل اعتراضات خیابانی و اعتصابات گسترده بود سرنگون شد. همین اتفاق در سال ۲۰۰۶ در تایلند دوباره تکرار شد و دولت وقت توسط مبارزات مردمی به زیر کشیده شد. 5
اعتصابات سال ۲۰۰۰ در صربستان نمونهی دیگری است که با اعتصاب معدنچیان شروع شد و بهسرعت بهتمامی بخشهای دیگر اقتصاد سرایت کرد، زمینههای سقوط دولت میلوسویچ را فراهم ساخت.6
مشابه این نمونهها و نقش اعتصابات فراگیر در پیروزی یک انقلاب را میتوان در اعتراضات منتهی به انقلاب ۵۷ دید. شکلگیری کمیتههای محلی، کمیتههای اعتصاب کارگران یا کارمندان در سال ۱۳۵۷ با سرعتی بسیار زیاد و در بازه زمانی کوتاهی رخ داد. کمیتههایی در ابعاد سراسری که عمدتاً خودجوش و خودانگیخته بودند. وضعیت عینی انقلاب در ایران از سال ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷ با کش و قوسهایی نامنظم تنها از اواخر ۱۳۵۶ تا میانه ۱۳۵۷ به شکل صعودی گسترش یافت و خیزشهای موج اعتراضات و اعتصابات به شکلگیری انقلاب کمک شایانی کرد.7
آیا اعتصاب من به عنوان فردی تنها موثر است؟
نه تنها اعتصاب بلکه هر شکلی از سرپیچی و امتناع میتواند نظم و اقتدار حاکم را به چالش بکشد، به دیگران انگیزهی عمل مشابه داده و از طریق مختلکردن اقتصاد کشور منابع مالی نظام سرکوبگر را محدود کند. هرگونه اقدامی اعم از اعتصاب اعتراضی، اعتصاب استعفایی، اعتصاب محدود، امتناع از همکاری با سازمانها و نهادهای سرکوبگر، نپذیرفتن پیشنهادهای کاری و پستهای دولتی، در خانه ماندن، تحصن و بستنشینی، عدم همکاریهای حقوقی و اداری، سرپیچی مدنی از قوانین و هر کاری که بشود آن را نوعی سرپیچی، امتناع و یا انصراف دانست میتواند ظرفیتهای رهایی را بیش از پیش آشکار کند، بر قدرت آزادسازانهی نفی تکیه کند و با اعلام علنی «دیگر نه» فضای آزادی را بازگشوده و تجربهی آزادی را به همراه آورد. 8
با این همه شاید اعتصاب نتواند منجر به تغییر آنی در رفتارهای رژیم سیاسی شود، اما این اقدام میتواند اعلانی عمومی تلقی شود، اعلانی که سیاستهای استعماری، سرکوبگرانه و هراسافکنانهی دولت را به چالش بکشد. 9 همهی تنها را در یک پیکر واحد یعنی اعتصاب به هم متصل کند و بذر امید و مقاومت در دل دیگران بکارد. شروع اعتصابها در هر سطحی میتواند با تقویت همبستگی، افراد و اصناف دیگر را تحت تأثیر قرار داده، صحبت از آن را از شبکههای اجتماعی به متن زندگی روزمره آورده و باعث شود تا افراد بیشتری به تاسی از اطرافیان خود به جریان بپیوندند.
از منظر اقتصادی هم اعتصاب میتواند با کاهش تولید، منجر به کاهش فروش و در نهایت کاهش مصرف شود. اعتصاب در حالت کلی با ایجاد اخلال در نظم اجتماعی به این منجر خواهد شد تا بخشی و در نهایت کل سیستم نتواند به روند قبلی خود ادامه دهد. هدف کلی از اعتصاب علاوه بر نشان دادن اعتراض، اخلال در نظم سیستم سرکوب است. هر فردی که اعتصاب کند حتی اگر به واسطهی نوع شغلش – بهعنوان مثال کارکنان بخشهای ستادی سازمانها مانند منابعانسانی یا مالی- تأثیر بزرگی بر روی تولید و یا عرضهی کالاها و خدمات نداشته باشد، بخش تقاضا را تحت تأثیر قرار خواهد داد –برای مثال عدم استفاده از حملونقل عمومی یا اسنپ برای رفتن به محل کار- و در نهایت کاهش تقاضا منجر به اخلال در بخشهای دیگر و تسری اعتراض به مشاغل و سازمانهای دیگر خواهد شد.
از طرف دیگر فرایند ترکیب اقتصاد ایران به نسبت سالهای انقلاب ۵۷ هم تغییرات چشمگیری کرده است. در کنار اهمیت سنتی اعتصابات کارگری در صنایع استراتژیک ایران مانند صنعت نفت و یا اعتصاب رانندگان و بازاریان، اعتصاب کارمندان بخشهای خدماتی اقتصاد که بیشتر آنها شرکتهای نوظهوری هستند که بر بستر وب فعالیت میکنند اهمیت بهسزایی دارد. بخش عمدهای از مصارف اینترنت در ایران مربوط به خدمات شرکتهایی مانند اسنپ، دیجیکالا و … است. شروع اعتصاب در بین کارمندان این بخش از صنعت حتی اگر به صورت منفرد باشد، تأثیر به سزایی در از کار افتادن اقتصاد سرکوب دارد. وابستگی صنایع به یکدیگر و تأثیر دومینووار اعتصاب بر درآمد سازمانهای دیگر و نقش پررنگتر برخی از کارکنان این سازمانها که بهدلیل مهارت بالاتر بهراحتی در بازار کار قابل جانشینی نیستند باعث میشود تا اثرگذاری این اعتصابات بیشتر از پیش شود، 10 از قالب سنتی اعتصاب بهمثابه نوعی شیوهی مقاومت مختص به طبقهی کارگر فراتر رفته و منجر به گسترش موج اعتصابات شود.
از طرف دیگر اعتصابات در شرایط فعلی را میتوان همانند رفراندومی خودجوش در نظر گرفت که با تعطیلی کسبوکارها نمود دیگری از بیان اعتراض در فضاهای شهری خواهد بود. اعتصاب میتواند کلیت نظام سیاسی را مورد هدف قرار دهد، به مبارزان خیابانی روحیه دهد و نیروهای بیشتری را روانهی خیابانها کند. اعتصاب به کسانی امکان مشارکت میدهد که به هر دلیل در مبارزات خیابانی مشارکت نمیکنند، هزینهی کمتری در مقایسه با هزینهی جانی اعتراضات به همراه دارد و همزمان هزینهی مقابله با تودهی معترض در خیابان را که در معرض سرکوب وحشیانهی حکومت قرار دارند، افزایش میدهد.
سازمانیابی لازم است؟
جنبش این روزهای ایران جنبشی بی سر و افقی است و در آن خبری از سلسلهمراتب، وجود روشنفکر و یا رهبری فرهمندی بر فراز آن نیست. همین افقیبودن جنبش است که شیوههای خلاقهی اعتراض و مقاومت و در نهایت پیشبینیپذیری پایینتر کنشهای فعالان جنبش را سبب شده است. در مورد اعتصاب اما حداقل شیوههای پیشین سازماندهی متکی بر حضور کمیتههای اعتصاب و شکلی از تشکلیابی برای هماهنگی آن است که شاید در حال حاضر آن را بتوان یکی از معضلات هماهنگی اعتصابات بهشمار آورد. متاخرترین نمونهی اعتصابات در ایران، اعتصاب سال گذشتهی معلمان به دعوت کانون صنفی معلمان بود که باز هم در آن گونهای از تشکلیابی به چشم میخورد.
این روزها بیش از هر چیز نیاز به انتقال تجربه از فعالان کارگری، صنفی، فعالان و کنشگران انقلاب ۵۷ و سایر کسانی که سابقهی اشغال و تصرف فضاهایی مانند دانشگاه یا سازمانهای تولیدی و خدماتی و سازماندهی کمیتههای اعتصاب را دارند به چشم میخورد. اعتصاب سراسری نیازمند استراتژیهایی است که باید مدون شده و در اختیاز عموم قرار گیرند. امروز وقت گفتوگو در این باره و مطرحکردن آنها است. امروز وقت آن است که اعتراض در خیابان را با اشکال دیگر مقاومت همراه کرد.
سخن آخر
شورانگیزترین لحظات یک جنبش زمانی است که افراد با مشارکت خود، از خود و تواناییهای تنانهی فردفردشان فراتر میروند. زمانی که آزادی نه به عنوان هدف بلکه با کنش افراد در جامعه متعین میشود و هر عمل و کنش انسانی خود معنای رهایی از سرکوب و انقیاد نظام شریعتمحور و ضد زندگی میدهد. برای جنبشی که شعارش زن، زندگی، آزادی است، فراتر رفتن از خود و به صدا درآوردن تمامی افراد حاضر و دمیدن شور زندگی در جنبش اهمیت دوچندانی پیدا میکند. برای به حیات درآوردن هرآنچه که حکومت اسلامی میرانده است، نیاز به مشارکت و به هم پیوستن افراد و بدنها در پیکر جنبش وجود دارد. هرکس فراخور وضعیت خود در این نبرد میتواند به میدان بیاید و باری بردارد. مقاومت هزاران چهره دارد و اعتصاب و حضور در خیابان تنها جلوههایی از سویههای مقاومت هستند. هر کنش فردی حتی اگر در فضایی منفرد هم باشد در پیوستگی با اهداف دیگران معنا دار میشود و هر ضربهی ولو کوچک بر پیکر رژیم غارتگر، سیستم سرکوب را مضمحلتر از پیش میکند. فرقی نمیکند که ما کارگر، کارمند بخش دولتی یا خصوصی، بازاری، راننده یا … باشیم، کوچکترین اقدام هم به شمار خواهد آمد و در کنار سایر اقدامات گذار از حکومت اسلامی به حکومتی دموکراتیک را میسر سازد.
پانوشت:
۱- عباس شهرابی، علیه زور شریعت، منتشر شده در رادیو زمانه
۲- بینام، اعتصابات و کژتابیهای پیرامون آن، منتشر شده در رادیو زمانه
۳- معین خزائلیُ، اعتصاب حقی که در ایران به رسمیت شناخته نمیشودُ منتشر شده در رادیو زمانه
۴- یک سرمایه دار و عضو اتاق بازرگانی: «تنگی معیشت»، جزای کارگران اعتصاب کننده، منتشر شده در رادیو زمانه
۵- کتاب مبارزهی مسالمتآمیز، 50 نکتهی اساسی، 2006، 10
۶- کتاب مبارزهی مسالمتآمیز، 50 نکتهی اساسی، 2006، 90
۷- همایون ایوانی. نوزایی اندام واره های اقتدار تودهای منتشر شده در وبسایت نقد
۸- حسام سلامت: در آدرس زیر بخوانید https://www.instagram.com/p/Ci-aycDtr0f/?utm_source=ig_web_copy_link
۹- کمال خسرویُ و احمد محمدپور، در خدمت و خیانت روشنفکران ایرانی؛ ملاحظاتی درباره اعتصاب عمومی در کردستان منتشر شده در تریبون زمانه
۱۰- نگاه کنید به مقاله A Radical Defense of the Right to Strike در سایت ژاکوبن
منابع:
Gourevitch, A. (2018, 7 12). A Radical Defense of the Right to Strike. Retrieved 10 03, 2022, from https://jacobin.com/2018/07/right-to-strike-freedom-civil-liberties-oppression
ایوانی, ه. (2021, 26 06). نگاهی به تجربهی کمیتههای محلات، ادارات، کارخانهها و اعتصابات. بازيابی در 10 03, 2022، از https://naghd.com/2021/07/04/%d9%86%d9%88%d8%b2%d8%a7%db%8c%db%8c-%d8%a7%d9%86%d8%af%d8%a7%d9%85%e2%80%8c%d9%88%d8%a7%d8%b1%d9%87%e2%80%8c%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d9%82%d8%aa%d8%af%d8%a7%d8%b1-%d8%aa%d9%88%d8%af%d9%87%e2%80%8c/
بی نام. (1401, 04 03). اعتصابات و کژتابیهای پیرامون آن. بازيابی در 07 11, 1401، از https://www.radiozamaneh.com/721026/
پوپوویچ, س., میلیوویوویچ, آ., & دینوویچ, س. (2066). مبارزه مسالمت آمیز، 50 نکته اساسی، رویکردی استراتژیک به تاکتیک های هر روزه. بلگراد: مرکز اقدامات و استراتژی های مسالمت آمیز.
خزائلی, م. (1397, 04 08). اعتصاب حقی که در ایران به رسمیت شناخته نمیشودُ. بازيابی در 07 11, 1401، از https://www.radiozamaneh.com/401417/
خسروی, ک., & محمدپور, ا. (1397, 07 13). در خدمت و خیانت روشنفکران ایرانی؛ ملاحظاتی درباره اعتصاب عمومی در کردستان. بازيابی در 07 11, 1401، از https://www.tribunezamaneh.com/archives/170388#.W6qAvC6_0fA.twitter
سلامت, ح. (2022, 9 27). بازيابی در 10 2, 2022، از https://www.instagram.com/p/Ci-aycDtr0f/
شهرابی, ع. (1401, 6 29). علیه زور شریعت. بازيابی در 7 11, 1401، از https://www.radiozamaneh.com/731466/
یک سرمایه دار و عضو اتاق بازرگانی: «تنگی معیشت»، جزای کارگران اعتصاب کننده. (1401, 07 11). بازیابی از رادیو زمانه: https://www.radiozamaneh.com/news/03-10-2022/#rz-734156