میزگرد «انتخابات ریاست جمهوری در ایران»، ظهر امروز (سی‌ام ماه مه ۲۰۱۳) در یکی از سالن‌های مجلس سوئد در شهر استکهلم برگزار شد.

I

این میزگرد به همت «کمیته سوئد- ایران» و حزب سوسیال دموکرات سوئد و با حضور مهرانگیز کار (نویسنده، پژوهشگر و حقوقدان)، محمد رفیع محمودیان (جامعه‌شناس)، یئته گوته‌لند (رئیس هیئت مدیره کمیته- سوئد ایران) و شماری از فعالان سیاسی – اجتماعی و خبرنگاران سوئدی برگزار شد.

 یئته گوته‌لند در آغاز جلسه تاکید کرد: «ما در تلاش هستیم تا نگاه جامعه جهانی و در اینجا دولت و فعالان سیاسی – اجتماعی سوئد را از مقوله انرژی اتمی به مسئله نقض گسترده حقوق بشر در ایران متمرکز کنیم.»

مهرانگیز کار در سخنان خود با تاکید بر اینکه «قانون انتخابات ریاست جمهوری» و «عملکرد شورای نگهبان» در تأیید و رد صلاحیت نامزدها، انتخابات یازدهمین دوره ریاست‌جمهوری را به کلی از انتخابات آزاد دور می‌کند، گفت: «انتخابات ایران با هیچ معیاری، آزاد، منصفانه و سالم نیست. ما با انبوهی مشکل در قوانین و درحوزه اجرا روبه‌رو هستیم که  که در عمل، جایی برای انتخابات آزاد باقی نمی گذارند.»

به عقیده این حقوقدان و فعال اجتماعی، انتخابات آزاد نیاز به پیش شرط‌هایی دارد که جامعه ایران از آن محروم است؛ از آن جمله است «آزادی بیان»، «آزادی مطبوعات»، «آزادی تشکل و احزاب مدنی». او ادامه داد: «وقتی در ایران سازمان‌های غیر دولتی مستقل و مدرن سرکوب شده‌اند و آنچه را از گذشته داشتیم یا در دهه ۷۰ و دوران اصلاحات شکل دادیم (ازجمله انجمن صنفی مطبوعات  و …) پس از دهمین انتخابات ریاست جمهوری و در جریان سرکوب‌های سیستماتیک از دست دادیم، دیگر چگونه می‌توان از انتخابات آزاد که متکی بر نهادهای مدنی است حرفی به میان آورد؟»

مهرانگیز کار: «نصف جمعیت ایران یعنی زنان کشور با استناد به اصل ۱۱۵ قانون اساسی از رقابت‌های انتخاباتی محروم شده‌اند که این نمودی از تبعیض فاحش جنسیتی است. از طرفی مسلمانان اهل تسنن به دلیل سنی‌مذهب بودن حذف شده‌اند. به علاوه  سایر اقلیت‌ها نیز به دلایل مختلف از انتخاب شدن محروم هستند.»

مهرانگیز کار  با اشاره به اینکه نصف جمعیت ایران یعنی زنان کشور با استناد به اصل ۱۱۵ قانون اساسی از رقابت‌های انتخاباتی محروم شده‌اند، توضیح داد: «این نمودی از تبعیض فاحش جنسیتی است. از طرفی مسلمانان اهل تسنن به دلیل سنی‌مذهب بودن حذف شده‌اند. به علاوه  سایر اقلیت‌ها نیز به دلایل مختلف از انتخاب شدن محروم هستند. غیرمسلمانان عموماً مشمول این محرومیت می‌شوند. همچنین منتقدان ومخالفان نمی‌توانند از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند.»

این نویسنده و پژوهشگر مسائل اجتماعی معتقد است: «بازی آنقدر غیر دمکراتیک است که  حق انتخاب شدن  فقط برای بخشی از جمعیت ایران که بی‌چون و چرا وفادار به حکومت است، وجود دارد و عمده جمعیت ایران در جمع نامزدهای ریاست جمهوری نماینده‌ای ندارند. در چنین شرایطی امید بستن به انتخابات یک پرسش جدی و شاید یک توهم است. درعین حال تحریم انتخابات نیز همواره به اپوزیسیون ضربه زده است. چون سازمان و رهبری کاریزماتیک که مردم از آن حرف شنوی داشته باشند، در درون و برون ایران وجود ندارد و در نتیجه تحریم اجرایی نمی‌شود و تحریم‌کنندگان بی‌سکه می‌شوند.»

مهرانگیز کار
مهرانگیز کار

وی با اشاره به شرایط پیچیده جامعه ایران، تاکید کرد که انتخابات ریاست جمهوری در هر حال بر سرنوشت مردم ایران تاثیر می‌گذارد و توضیح داد: «محمود احمدی‌نژاد و محمد خاتمی نیز از همین انتخابات سر برکشیده‌اند و بر زندگی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مردم اثر گذاشته‌اند. این نکته نشان می‌دهد که انتخابات ایران با وجود همه اصول غیر دموکراتیکی که بر آن مسلط هست، می‌تواند روی سرنوشت مردم اثر بگذارد و نمی‌توان نسبت به آن بی‌اعتنا بود.»

مهرانگیز کار در سخنان پایانی خود با اشاره به اینکه روز گذشته (۲۹ ماه مه)، وندى شرمن، معاون وزیر امور خارجه آمریکا در گفت‌وگوى اختصاصى با بى‌بى‌سی فارسى از لغو تحریم‌ فروش تلفن همراه و کامپیوتر به ایران خبر داده و گفته است که آمریکا در پی رفع موانع فروش مواد غذایی و دارو به ایران است، ادامه داد: «جامعه جهانی لازم است این نکته را بداند که نمی‌تواند از ملتی که وسایل ارتباطی، دارو و غذا را از او گرفته‌ند توقع چالش با حکومت را داشته باشد.»

وی «ارائه اینترنت آزاد در ایران»، «فشار به دولت ایران از طریق روابط دیپلماتیک»، «در اولویت قرار دادن حقوق بشر بر روابط تجاری و مسئله انرژی اتمی» و «حساس کردن افکار عمومی توسط رسانه‌های اروپایی» را از مهم‌ترین نکاتی دانست که لازم است جامعه جهانی در پیوند با مسائل ایران به آنها توجه داشته باشد.  

تعلیق و کشش انتخاباتی   

محمدرفیع محمودیان، پژوهشگر و جامعه‌شناس، بر این نکته تاکید کرد که انتخابات اخیر ریاست جمهوری ایران، از سال ١٣٧٦ به بعد، با حد زیادی از «ابهام»، «حدس و گمان» و «رخدادهای ناگهانی» برگزار می‌شود.

او با اشاره به اینکه گاه تا روزهای آخر ثبت نام نامزدها، مشخص نیست چه کسانی نامزد خواهند شد، گفت: «به همانگونه کنش و داوری شورای نگهبان نیز در رد یا قبول نامزدها تا حد معینی پیش‌بینی‌ناپذیر است و خود رهبری می‌تواند از شورای نگهبان بخواهد داوری‌اش را تغییر دهد. ابعاد و میزان تقلب هیچگاه مشخص و مهم‌تر از آن پیش‌بینی پذیر نیست و کمتر کسی حتی در حد کارشناسان حوزه سیاست می‌تواند نتیجه انتخابات را حدس بزند.»

محمدرفیع محمودیان: موضوع انتخابات، امروزه بیش از هر گاه دیگر نه به خاطر فرایند توانمندسازی شهروندان که به خاطر شور و هیجانی است که برای دوره‌ای نزد همگان می‌آفریند. اوج لحظه انتخابات دیگر نه لحظه حضور پای صندوق رأی و گزینش نماینده‌ای معین، بلکه نمایش‌های رقابتی، مناظره‌های انتخاباتی و فرایند شمارش آراء است.

به عقیده این جامعه‌شناس، مهم‌ترین عاملی که تعلیق و کشش توأم با آن را بر انتخابات ریاست جمهوری حاکم می‌سازد، «ترس آمیخته با امید است. ترس از آنکه بدترین بدیل‌ها، عنصری رادیکال، برنده فرایند انتخابات شود و انتخابات به تحکیم ارتجاع یا انقلاب بیانجامد و امید به آنکه انتخابات با کمترین مداخله نیروهای امنیت، نظامی و بیت رهبری به پیش رود و نامزدی مناسب برنده آن شود».

محمودیان با تاکید بر اینکه گاه این ترکیب ترس و امید تا آخرین روزهای انتخابات زنده ‌می‌ماند گفت: «این هیجان محسوسی نزد توده‌ها و کنشگران سیاسی و اجتماعی می‌آفریند؛ هیجانی که مسری است و همه را مبتلای خود می‌سازد.»

او فضای سیاسی کشور ایران را در روزهای پیش از انتخابات چنین توصیف کرد که «نیروهای دست‌اندر کار فرایند انتخابات به شر و خیر تقسیم می‌شوند: شورای نگهبان به خاطر نظارت دلبخواهی‌اش همواره مورد انتقاد است. رهبری و نهادهای وابسته به او، سپاه و بسیج همیشه متهم هستند که نامزد ویژه خود را دارند و انتخابات را سازماندهی می‌کنند. نامزدهای مستقل نامزدهایی مظلوم به شمار می‌آیند و برخی نامزدهای اصلی، خود، از تقلب شکایت می‌کنند. در نهایت مسئلۀ تفاوت سیاسی نامزدها با یکدیگر و اصلاً توان سیاست و مقام ریاست جمهوری و قوه مجریه در سازماندهی و بازسازماندهی اقتصاد و جامعه به حاشیه رانده و فرایند رقابت انتخاباتی مسئله اصلی اذهان و بحث‌ها می‌شود.»

محمدرفیع محمودیان
محمدرفیع محمودیان

این جامعه‌شناس، انتخابات ریاست جمهوری ایران را همچون نمایشنامه‌ای با بیش از یک سناریو و کارگردان و انبوهی از بازیگران دانست و گفت: «بخشی از بازیگران خیل کسانی هستند که در چند روزِ فرصت ثبت نام به گونه‌ای یکسره نمایشی نامزدی خود را اعلام می‌کنند. با تمام بسته بودن فضای سیاسی جامعه، در این مورد محدودیت کمی وجود دارد. کم و بیش هرکسی می‌تواند خود را نامزد کند. یکی می‌تواند خود را به شکل بهروز وثوقی بیاراید و دیگری می‌تواند رئیس‌جمهور دوره قبلی را به‌سان وزیر پیشنهادی خود معرفی کند. حتی زنان نیز در این مرحله می‌توانند خود را نامزد کنند. بخش دیگری از بازیگران نامزدهای اصلی انتخابات هستند که با نظمی خاص حضور خود را در انتخابات اعلام می‌کنند. گاه تا روزهای آخر ثبت نام و تصمیم‌گیری شورای نگهبان کسی نمی‌داند نامزد اصلی جناح‌های مهم چه اشخاصی هستند.»

«شورای نگهبان»، «رهبری»، «سپاه»، «بسیج»، «دانشجویان»، «فعالان سیاسی» و در نهایت برخی از خود «رأی‌دهندگان» نیز بازیگران صحنه انتخابات هستند: «جالب آنکه همه بازیگران می‌دانند که دارند نقشی را بازی می‌کنند و باید این نقش را به گونه‌ای جالب و جذاب اجرا کنند. رهبری اعلام می‌کند که فقط یک رأی دارد و هیچکس نیز از محتوای آن رأی اطلاع ندارد. این را نیز به شکلی می‌گوید که گویی کسی در مورد آن تردید ندارد. شورای نگهبان جلسه کارشناسی می‌گذارد تا به تصمیمی که بقیه فکر می‌کنند پیشاپیش تعیین شده برسد. نامزدها خود را به سان دولتمرد، خودسامان و با برنامه کامل سیاسی و اجتماعی به نمایش می‌گذراند. این البته در حالی است که مخالفان آنها را اساساً دارای استقلال و خودسامانی نمی‌دانند. برخی از رأی دهندگان نیز، بیشتر همانند انسانهای ناگهان به روی صحنه رانده شده، با گیجی و شوری ویژه، نقش کنشگر سیاسی را به وسیله شرکت در کارناوال‌های انتخاباتی و ایستادن در صف رأی گیری بازی می‌کنند.»

این جامعه‌شناس تاکید کرد که در چنین صحنه‌ای، منتقدان به انتخابات نیز می‌توانند به ناگهان درگیر فرایند انتخابات شوند.

او گفت: «هر چه اپوزیسیون بر نقد خود به فرایند انتخابات می‌افزاید و آن را مخدوش، دستکاری شده و پر از تقلب معرفی می‌کند تعلیق انتخابات را قدرتمندتر و عمیق‌تر می‌سازد.»

این جامعه‌شناس تاکید کرد که «انتخابات امروز در جهان بیش از پیش، در پسزمینه رسانه‌ای شدن فرایند رقابت، سنجش پی‌درپی تمایل انتخاباتی رأی ‌دهندگان و دخالت سرمایه و بنیادهای سیاسی و فرهنگی در فرایند آن، در تعلیق و هیجان گم شده است. موضوع انتخابات، امروزه بیش از هر گاه دیگر نه به خاطر فرایند توانمندسازی شهروندان که به خاطر شور و هیجانی است که برای دوره‌ای نزد همگان می‌آفریند. اوج لحظه انتخابات دیگر نه لحظه حضور پای صندوق رأی و گزینش نماینده‌ای معین، بلکه نمایش‌های رقابتی، مناظره‌های انتخاباتی و فرایند شمارش آراء است. دموکراسی دیگر در انتخابات تبلور نمی‌یابد. در انتخابات امروز پی‌رنگی جذاب و تعلیقی قدرتمند تجلی می‌یابد.»