در برابرِ تغییرات اقلیمی و دیگر بحرانهای زیستمحیطی انسانها همه به یک اندازه آسیب نمیبینند بلکه برخی آشکارا آسیبپذیرترند. برای مثال، ساکنان جزیرههایی که ارتفاعشان از سطح دریا کم است ازجملهی آسیبپذیرترینها هستند، چراکه با گرم شدنِ زمین و آب شدنِ یخها و بالا آمدنِ سطحِ دریاها این مردمان ناچار خواهند بود تن به مهاجرت بسپارند. به همین دلیل، و برای مثالی دیگر، جوامع بومی در قطب شمال نیز ازجمله آسیبپذیرترین جوامع در مقابل تغییرات اقلیمی هستند. گذشته از این جوامع خاص، بهطورکلی همهی گروههای کمدرآمد که نمیتوانند با تغییرات اقلیمی انطباق و سازگاری بیابند ازجملهی آسیبپذیرترینها در این زمینه هستند.
افزون بر و در کنارِ جوامعی که در معرض بیعدالتیِ اقلیمی هستند، همچنین باید به بیصدایان اشاره کرد که گرچه از آسیبپذیرترینها هستند اما نمیتوانند از حقوقِ خود دفاع کنند. برای مثال نسلهای آینده — یعنی کودکان امروز و کسانی که در آینده به دنیا خواهند آمد — بیش از نسلهای کنونی آسیب میبینند، چراکه بسیاری از پیآمدهای زیستمحیطی هنوز در راه است و فقط نسلهای آینده آن را تجربه خواهند کرد. اما کودکان امروز و آیندگان هیچ کدام صدایی برای فریاد زدن و دفاع از حقوق خود ندارند. از نسلهای آینده که بگذریم، در گروه دیگری از بیصدایان حیات وحش جای میگیرد که بیشترین آسیب را از تغییرات اقلیمی و دیگر بحرانهای زیستمحیطی میبییند اما آنها هم بیزبان هستند و در این باره به دفاع از حقوقِ خود توانا نیستند.
گوش کردن به بیصدایان
کتابِ تغییرات اقلیمی و بیصدایان: دفاع از نسلهای آینده، حیات وحش، و منابع طبیعی که به سال ۲۰۲۰ در انتشارات دانشگاه کمبریج منتشر شده همین موضوع را به بوتهی بررسی و واکاوی گرفته است. نویسنده در این کتاب منابع طبیعی، نسلهای آینده، و جانوران را سه گروهی میداند که بیصدایان و آسیبپذیرترینان هستند. به دیدِ نویسنده، این سه گروه بهطور مشترک و در ارتباط با همدیگر آسیبپذیر و بیصدا هستند. او اوضاعِ این سه گروه را از نظرگاهی حقوقی بررسی میکند، نشان میدهد که قوانین و مقرراتی که تاکنون بوده چه کمبودها و کاستیهایی دارد، و رهیافت تازهای را در این باره پیش مینهد.
قوانین و مقرراتی که در زمینهی محیط زیست عموماً در نیمهی دوم از سدهی بیستم در جهان وضع شده همه در آغاز و تا مدتها به این هدف بوده که محیط زیست کمتر آسیب ببیند. با این روی اما، از آنجا که بحرانهای محیط زیست و تغییرات اقلیم در مدتی کوتاه بهسرعت تشدید شده و نیاز به انطباق با وضعی سراپا نو را پیش آورده، در حدود یک دههی گذشته بسیاری در این مبنا و فلسفهی قانونگذاری — که صرفاً برای کاهش و خفیف کردن است — چون و چرا کرده و خواستهاند که انطباق با اوضاع زیستمحیطیِ جدید نیز در قانون و مقررات لحاظ شود. به عبارت دیگر، وقتی روشن شد که کوششها برای کاستن از آسیب به طبیعت و محیط زیست نخواهند توانست تأثیراتِ تغییراتِ اقلیمی را برطرف کنند، دیدگاهها در زمینهی وضع مقررات و قانونگذاری برای محیط زیست و تغییر اقلیم کمکم بهسمت انطباقپذیری هدفبندی شد. با همین چرخش در نگرش قانونگذارانه بود که رشتهی «عدالت اقلیمی» پا گرفت.
بدینسان رهیافتی نو در زمینهی حقوقی و قانونگذاری، یعنی یک رژیم حقوقی جدید، لازم آمده است تا از آسیبپذیران بهطور ویژه حمایت شود. در این کتاب نیز نویسنده در همین راستا میخواهد بنیانی برای این رهیافت نو فراهم آورد. نویسنده پیشنهاد میکند که رژیم حقوقیِ جدید بر مبنای سرپرستی یا مباشرت (stewardship) باشد. در این رژیم جدید، بیصدایان — نسلهای آینده، حیات وحش، و منابع طبیعی — قانوناً دارای حق به حساب میآیند و دفاع از حقوقِ آنان مسئولیتی همگانی خواهد بود. یعنی در این رویکرد بیصدایان در حقیقت شخصیتِ حقوقی به شمار میآیند و، از آن رو که خود بیصدا هستند و به از دفاع از حقوق خود توانا نیستند، وظایفی بر دوش دولتها هست تا از حقوق این سه گروه در دوران انتروپوسین دفاع کنند.
درواقع، در مقابلِ انسانمحوری که هنوز مبنای رژیم حقوقی و قانونگذاری در زمینهی محیط زیست است، نویسنده میخواهد رژیم حقوقیِ جدیدی پیشنهاد کند که کاملاً انسانمحور نباشد. از همین رو او معتقد است که نسلهای آینده حق دارند اقلیمی دارای ثبات و محیط زیستی سالم از امروزیان تحویل بگیرند. چراکه آنان نیز بهنوبهی خود در آینده مسئولیتِ مباشرت و سرپرستی را برعهده خواهند گرفت و زینرو حق دارند که اقلیم و محیط زیستی ویران به آنان تحویل داده نشود. این حق گونهای حق مثبت و ایجابی است: حق به اقلیمی باثبات و محیط زیستی سالم. حیات وحش و منابع طبیعی اما به نظر نویسنده دارای حقی منفی در این زمینه هستند، یعنی حق دارند که موضوع مباشرت و سرپرستی باشند، یعنی این حق که از آنها محافظت شود. بهطورمشخص، حیات وحش این حق را دارد که از سؤاستفاده آزاد و رها باشد و منابع طبیعی حق دارد که از آن بهطور بیرویه و به شکلی که پایاییِ آن به خطر بیفتد استفاده نشود. کتاب «تغییرات اقلیمی و بیصدایان» راهی نو و فلسفهای نو برای اصلاح قوانین و مقررات در زمینهی محیط زیست پیشارو مینهد. از این رو این کتاب برای علاقهمندان به فلسفهی حقوق بسیار خواندنی و آموزنده است. همچنین در این کتاب مروری هم بر تاریخچهی قوانین و مقررات در زمینهی محیط زیست ارائه شده است که برای علاقهمندان به قوانین و مقرراتِ زیستمحیطی بسیار آموزنده است.