مجله فلسفه (آلمان): پارلمان روسیه در روز چهارم مارس اصلاحیه‌ قانونی را تصویب کرد که مجازات‌هایی سنگین برای “اخبار جعلی” درباره ارتش و جنگ در اوکراین مقرر می‌کند. برای نمونه رسانه‌ها دیگر مجاز نیستند از مفاهیمی چون “جنگ” و “تهاجم” استفاده کنند. از همین رو، استاد فلسفه یکی از دانشگاه‌های بزرگ مسکو که با ما درباره جو دانشگاه‌ها و حال و هوای روشنفکران روسیه صحبت کرده، مایل است ناشناس بماند.

نگاهی از مسکو: هواداران جنگ و مخالفان آن کاملا درمانده‌اند

یک استاد فلسفه در روسیه که نامش اعلام نشده، در گفت‌وگو با میشل اِلچِنینوف، فیلسوف و ژورنالیست فرانسوی،

منتشر شده در تاریخ ۱۱ مارس ۲۰۲۲ در “مجله فلسفه” (Philosophie Magazin)

شروع جنگ در اوکراین چه تأثیری بر کار شما به عنوان استاد یکی از دانشگاه‌های مسکو می‌گذارد؟

من همچنان به طور منظم تدریس می‌کنم و هنوز هم مجبور نشده‌ام نامه‌ای را در حمایت از جنگ امضا کنم – اگرچه رؤسای همه دانشگاه‌های روسیه پیش از این چنین نامه سرگشاده‌ای را امضا کرده‌اند. من همچنین با دانشجویانم طبق معمول متن‌های فلسفی قرن بیستم را می‌خوانم و درباره آن‌ها بحث می‌کنم؛ در این متن‌ها درباره جنگ جهانی دوم یا جنگ الجزایر بسیار صحبت می‌شود. اما اینک دانشجویان با حسی نزدیک به حیرتی ناباورانه می‌بینند که آنچه مدت‌ها برایشان فقط تئوری بوده اکنون واقعی است.

حال و هوای جوانان کشور را چگونه می‌بینید؟

آن‌ها به راستی کاملا گیج هستند. چه در دانشکده‌های شهرهای بزرگ چه در دانشگاه‌های شهرهای کوچک جنبش دانشجویی طرفدار جنگ به وجود نیامده است. تنها ساختارهایی که از جنگ پشتیبانی می‌کنند سازمان‌های کوچک و خردی هستند مانند گروه‌های موسیقی محلی و گروه‌های کر.

و روشنفکران کشور چه واکنشی نشان داده‌اند؟

آن‌ها هم به همین ترتیب سردرگم هستند. در حقیقت اغلب روشنفکران، جنگی در این ابعاد را ممکن نمی‌دانستند. فکر می‌کردند که پوتین قناعت می‌کند به اینکه دو جمهوری جدایی‌خواه در دُنباس را به رسمیت بشناسد و یک واحد تهاجمی ارتش روسیه را اعزام کند. آن‌ها امیدوار بودند که این برای پوتین کافی باشد تا این حمله را به عنوان پیروزی ثبت کند.

آیا شما انتظار تهاجمی در این ابعاد را داشتید؟

من حدس می‌زدم که جنگی بزرگ در پیش است، چون نحوه‌ای که تصمیم‌ها در دستگاه دولت گرفته می‌شود باعث می‌شود که برگشتن از نیمه راه بسیار دشوار شود. وقتی برای مثال نیروهای روسیه به روسیه سفید اعزام می‌شوند در عمل غیرممکن است که آن‌ها را بدون اینکه جنگیده باشند به پادگان‌هایشان بازگرداند. زیرا ژنرال‌ها از پیش امیدوارند که ترفیع و مدال بگیرند که در صورت بازگشت نمی‌گیرند.

طرفداران جنگ برعکس چه واکنشی داشتند؟

آن‌ها هم درست مثل مخالفان جنگ درمانده بودند، چون جنگ را یکسره به گونه‌ای دیگر مجسم کرده بودند. هنگامی که در تابستان گذشته خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان را دیدند به خودشان گفتند که جو بایدن، از آنجایی که کشور را به دست طالبان سپرده، از اوکراین هم دفاع نمی‌کند و به روس‌ها اجازه می‌دهد که در آنجا به سرعت غالب شوند. آن‌ها همچنین مطمئن بودند از اینکه غرب نمی‌تواند به هیچ وجه بدون گاز و نفت روسیه سر کند. بدین ترتیب آن‌ها روی پیروزی سریع ارتش روسیه حساب می‌کردند و همچنین مطمئن بودند که تحریم‌ها به سرعت برداشته می‌شوند. به تصور آن‌ها تحریم‌های احتمالی نمی‌توانستند چندان همه‌جانبه باشند تا تأثیری جدی بر زندگی روس‌ها بگذارند. ابعاد کنونی تحریم‌ها و بایکوت هم آن‌ها را بسیار غافلگیر کرده است.

وضعیت در مورد روشنفکران طرفدار جنگ از چه قرار است؟

نویسنده ملی‌گرای معروف زاخار پریلِپین را در نظر بگیرید. او تا اندک زمانی پیش به تشکیل جبهه‌ای میهنی امید داشت و به شورشی توسط اوکرایینی‌های روسی علیه کی‌یف که ارتش اوکراین را شکست بدهد. او هم خیال می‌کرد که امیدهایش واقعیت هستند.

آیا از زمان بروز جنگ آگاهی‌ای نسبت به جدی بودن وضعیت شکل گرفته است؟

نه واقعا، نه. نهادهای بزرگی مانند وزارت فرهنگ یا شهرداری مسکو طوری رفتار می‌کنند که انگار چیزی تغییر نکرده است. آن‌ها از سویی گشایش نمایشگاهی معین را اعلام می‌کنند، در حالیکه از سوی دیگر شمار زیادی از برنامه‌های فرهنگی به دلیل نبود امکانات مالی به سادگی برگزار نمی‌شوند.

آیا با فیلسوفانی که طرفدار جنگ هستند صحبت می‌کنید؟

این امر به چندین دلیل سخت است. زیرا نخست اینکه آن‌ها به ندرت واکنش نشان می‌دهند. مشهورترین ایدئولوگ امپریالیسم روسیه، الکساندر دوگین، بیانیه مهمی نداده و درباره روند رویدادها اظهار نظر نمی‌کند. فیلسوف‌هایی هم که از ایده‌های روس‌دوستی حمایت می‌کنند نظری نمی‌دهند. دوم اینکه اثبات نادرستی نظر آن‌ها دشوار است چون آن‌ها به‌سادگی نظراتی را بازگو می‌کنند که رسانه‌های رسمی تبلیغ می‌کنند – تنها کمی با آب و رنگ روشنفکرانه. طبق نظر آن‌ها روسیه و غرب به دو دنیای متفاوت تعلق دارند که باعث می‌شود کشمکش و از آن طریق جنگ اجتناب‌ناپذیر گردد. این البته ربطی به فلسفه ندارد بلکه سراپا ایدئولوژی و عقیده اثبات‌نشده است. آن‌ها طرح جدیدی ارائه نمی‌دهند بلکه فقط استدلال را از‌ ولادیمیر پوتین اخذ می‌کنند.

روشنفکران طرفدار غرب چه می‌گویند؟

آن‌ها در بهت‌زدگی به سر می‌برند. روشنفکران موسوم به لیبرال همیشه سازش‌پذیر بوده‌اند. آن‌ها حکومتی قوی را می‌پذیرند که اما از طریق جامعه مدنی محدود شود. آن‌ها در اساس در جهانی موازی با روسیه پوتین زندگی کرده‌اند که جامعه را سال‌هاست برای یک جنگ آماده می‌کند. آدم‌ها در دنیای روشنفکران متمایل به غرب به تماشای تئاترهای مد شده و نمایشگاه‌های هنر معاصر می‌رفتند، مطبوعات لیبرال را می‌خواندند و رادیو “اِکو مسکوی” گوش می‌کردند [Echo Moskwy فرستنده رادیویی مستقل که از سال ۱۹۹۰ شروع به کار کرد و حکومت روسیه آن را در اول ماه مارس به دلیل گزارش‌دهی درباره حمله به اوکراین منحل کرد]. اما سانسور همه را در عرض چند روز محو کرد و دنیایی که روشنفکران در آن زندگی می‌کردند از امروز به فردا مثل خانه‌ای پوشالی فرو ریخت.

بنابراین واکنشی مناسب نسبت به جنگ وجود ندارد؟

تنها کسانی که زبانی فیلسوفانه به عنوان پاسخ به حوادث یافته‌اند احتمالا فمینیست‌ها هستند که برای نمونه در روز یکشنبه ششم مارس بدون اجازه دست به تظاهرات زدند. در ضمن پلیس با خشونت تمام با آن‌ها برخورد کرد. آن‌ها از زبان فمینیسم معاصر استفاده می‌کنند که می‌گوید که جنگ واژگان نظام پدرسالاری است. آن‌ها وسایل بدیع مقاومت را به کار می‌گیرند که اما همزمان قابل دسترس برای آدم‌های عادی هم هست. کارت پستال پخش می‌کنند و شعرهایی می‌خوانند که به دست زنانی هم می‌رسند که تمام و کمال از سیاست پوتین حمایت می‌کنند. در نهایت آن‌ها خواست‌شان را به سمت انتقاد اجتماعی می‌برند به این ترتیب که اذهان را متوجه آسیب‌های اجتماعی‌ای می‌کنند که جنگ بناچار به بار می‌آورد. آن‌ها فهمیده‌اند که چطور می‌توانند گوش شنوا پیدا کنند و به مردم دسترسی بیابند.

آینده‌تان را چگونه می‌بینید؟

بحران اقتصادی به شدت به دانشگاه‌ها ضربه خواهد زد و آموزش عالی بسیار آسیب خواهد دید. شمار دانشجویان مدام کمتر خواهد شد، بخصوص دانشجویان رشته‌های علوم انسانی. آیا سپتامبر آینده سال تحصیلی جدید را آغاز خواهیم کرد یا همه ما تا آن موقع تبدیل به سرایدار خانه یا مأموران امنیتی شده‌ایم؟

در همین زمینه