کابل ــ ۱۷ سپتامبر، روز جمعه که در افغانستان تعطیلی عمومی است، شماری با خبر خوشحالکننده و شماری دیگر با خبر تلخ و تکاندهنده روبهرو شدند. خوشحالکننده از این جهت که هنوز در میان شماری از مردم افغانستان تفکری وجود دارد که مخالف آموزش دختران و زنانند؛ درحالی که اکثریت مخالف این دیدگاه هستند.
جمعه گذشته وزارت معارف (آموزش و پرورش) طالبان از آغاز درس مکتبهای پسرانه خبر داد اما از سرنوشت آموزش میلیونها دختر که بالاتر از کلاسهای صنف ششم قرار دارند، خبری نیست.
در آگهینامه وزارت آموزش طالبان آمده است: «به اطلاع تمام مکاتب ابتدایی، لیسه (دبیرستان) و مدارس رسمی طبقه ذکور رسانیده میشود تا روند آموزشی خویش را سر از تاریخ ۲۷ سنبله/شهریور آغاز کنند. بنا بر این تمامی استادان و شاگران طبقه ذکور باید به مکاتب خویش حاضر شوند.»
اما نشر این خبر واکنش کاربران شبکههای مجازی را برانگیخته است. افغانستان نه میلیون کم وبیشتر از آن دانشآموز دارد. اما از شمار دقیق چند میلیون دانشآموز دختر که بالاتر از ششم تا دوازدهم قرار دارند مبهم است. اینکه طالبان در برابر سرنوشت این دختران چه تصمیم وچه مکانیزمی را روی دست میگیرند معلوم نیست. اما هرآنچه آشکار است این است که رویای به مدرسه رفتن چند میلیون دختر حالا نقش برآب شده است.
این کار طالبان برای بسیاری از کاربران شبکههای مجازی افغانستان شوکه کننده بود و با واکنشهای جدی روبهرو شد.
علی امیری، استاد دانشگاه و جامعهشناس که یکی از چهرههای مطرح علمی و فرهنگی افغانستان است این اقدام طالبان را هبوط در ظلمات دانسته. وی در رخنامهاش نگاشته است:
«بیشتر از نیمی از دانشآموزان ما از امروز دیگر به مکتب نمیروند. خبر شوکه کنندهای نبود و در صدر اخبار قرار نگرفت. اما سرآغاز هبوط تدریجی ما در قعر ظلمت است. تازه بادهای تغییر شروع به وزیدن کرده و لابد تغییرات بیشتری در راه است. قحط و شقا و خشونت و بیسوادی عناصری اند که آینده ما را میسازند. چه دشوار است گام برداشتن به طرف چنین آیندهای!
به تدریج در قعر ظلمات هبوط میکنیم و گم و گور میشویم. هیچ پژواکی از رنج و عذاب این سقوط تدریجی گوش کسی را نخواهد آزرد. همه چیز با کمال دقت و در کمال سکوت به فرجام خواهد رسید».
ولی شماری دیگر از کاربران این تصمیم طالبان را به دوران تاریخی جاهلیت عرب تشبیه کردهاند؛ دورهای که دختران زنده به گور میشدند. کاربری بهنام شیخ رنجبر نگاشته است: «چی فرقیست میان زنده به گور کردن و بازداشتن از تعلیم؟»
درحال که شمار دیگر این کار طالبان را خلاف آموزههای دین اسلام دانسته و حدیث از پیامبر اسلام را نگاشتهاند که گفته است: طلب علم بر هر مرد و زن مسلمان فرض است.
دکتر حمیرا قادری کنشگر مدنی و یکی از نویسندگان مطرح در میان زنان افغانستان این کار طالبان را باور به شیوه جاهلیت در برابر زنان دانسته و نگاشته است: «چه فرقی بین پسر و دخترتان هست؟ برای حمایت از دخترانتان و اعتراض به این شیوه جاهلیت پسرانتان را هم به مکتب نفرستید.»
تبعیض جنسیتی طالبان در برابر زنان چیزی تازه نیست. وقتی این گروه در دهه ۹۰ میلادی در افغانستان حاکم بودند، به دختران اجازه آموزش و به زنان اجازه کار را نمیدادند. حالا هم یکی از بزرگترین نگرانیها در مورد حاکمیت آنها جلوگیری از آموزش و کار زنان به شمار میرود.
هرچند اعضای رهبری طالبان پیوسته میگویند که آنها جلو آموزش و کار زنان را نخواهند گرفت و «زنان در چارچوب شریعت اسلامی» اجازه آموزش، کار و حضور در جامعه را دارد. ولی در عمل چنین نیست.
در این میان چیزی که بیشتر حالا درمیان کاربران شبکههای مجازی افغان به ویژه کنشگران سیاسی و مدنی دست به دست میشود، شعریست که پیش از این ازسوی یک مدرسه خصوصی سروده شده است وآن اینکه «خاک پاکم را گرفتی، درس و مشقم را نگیر».
واکنشهای تندتر از این هم است. کاربری به نام جوان شاه بهکوش، بیسرنوشت ساختن دختران ازآموزش را تفکر تحجر بر حنجرهی زنان دانسته و نگاشته است که «زن رازیست درآسمان؛ این مهم را هر پست فطرتی درک کرده نمیتواند.»
اینکه آیا طالبان به این اعتراضها پاسخ مثبت میدهند یا نه، هنوز روشن نیست. چرا که پیش از این وزیر آموزشهای عالی تحصیلات عالی طالبان آموزش مشترک دختران و پسران را در دانشگاههای خصوصی و دولتی منع کرده بود. و این کار سبب شده است نهادهای آموزشهای عالی دولتی هنوز درسهایشان آغاز نشود. زیرا نه نیروی بشری ایجاد کلاسهای جداگانه وجود دارد و نه هم جای آموزش.
دید سنتی و عرفهای حاکم در برابر زنان و تحصیل آنان در میان شماری از افغانها چیزی تازه نیست. ولی اینکه حکومت دربرابر آموزش بانوان مشکل ایجاد کند، تنها در دو دور حاکمیت طالبان اتفاق میافتد. اتفاقی که رویاهای بلندپروازانهی دختران افغان را نابود میکند.