حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه جدید جمهوری اسلامی دوشنبه ۸ شهریور در یک گفت‌وگوی زنده تلویزیونی با اشاره به سند مورد مناقشه همکاری ۲۵ساله ایران و چین گفت که بنا دارد قراردادهایی مانند قرارداد چین را با سایرکشورها تکرار کنند: «نه‎ تنها اجرای قرارداد چین را به طور جدی پیگیری می‎کنیم، بلکه این الگو را به سایر کشورها تعمیم می‎دهیم از جمله هند و روسیه.» همزمان ۵۹ نماینده مجلس یازدهم طرح «ﺣﻤﺎﯾﺖ ﺍﺯ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪﮔﺬﺍﺭﯼ ﺧﺎﺭﺟﯽ ﺿﺪﺗﺤﺮﯾﻤﯽ» را ارائه دادند که با تصویب آن، شرکت‌های چینی برای فعالیت در ایران، هم معافیت مالیاتی خواهند داشت و هم مشمول برخی از مشوق‌ها خواهند شد. اما بازگشت احتمالی شرکت‌های اروپایی به بازار ایران (پس از احیای احتمالی برجام) ﻣﺸﺮﻭﻁ‌ است ﺑﻪ ﺗﻌﻬﺪ ﻭ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﺧﺴﺎﺭﺕ پرداخت جریمه. به همین بهانه حمزه معطوقی در یادداشت زیر به بازخوانی سند همکاری‌های ایران و چین پرداخته است.

در اوایل فروردین ماه سال ۱۴۰۰ اخباری زیر عنوان “سند همکاری ۲۵ساله بین ایران و چین” بار دیگر در رسانه­‌ها خبرساز شد. اخباری که فضای رسانه‌­ها و گفتمان سیاسی را به شدت تحت تاثیر قرار داد.

با توجه به اهمیت این خبر در ابعاد مختلف سیاست داخلی، خارجی، اقتصادی، امنیتی، منطقه‌­ای، موضوع از همان آغاز با واکنش‌های مختلف همراه بود. حتی می­‌توان گفت که سند همکاری ۲۵ساله میان ایران و چین، یکی از راهبردی­‌ترین اسناد قابل تامل در حیات جمهوری اسلامی است. برخی از منتقدان در این‌باره اظهار داشته‌­اند که شاخص­ه‌های حیاتی نظام به گونه‌­ای است که جمهوری اسلامی بقای خود را به این تفاهم‌­نامه گره زده است. به علاوه، ابراهیم رئیسی (عضو هیئت مرگ) پس از پیروزی در انتخابات نمایشی، حذفی و تک ساحتی، در اولین نشست خبری خود به صراحت گفت که «در این دولت سند همکاری باید اجرایی شود». همین نکته نشان می‌­دهد که جمهوری اسلامی حساب کاملاً ویژه­‌ای روی این سند باز کرده است.

https://www.radiozamaneh.com/524130/

آغاز بحث و گفت‌وگو پیرامون این سند، به سفر «شی جین پینگ» رئیس جمهور چین در  بهمن ماه سال ۱۳۹۴ به تهران بر می­‌گردد. در این دیدار شی همراهی تهران را به عنوان بخشی از طرح راه ابریشم جدید پکن مد نظر قرار داد و توافق‌های اولیه با دولت حسن روحانی در این زمینه صورت گرفت. ضمن اینکه علی خامنه‌ای، رهبر ایران نیز، توافق روئسای جمهور ایران و چین را برای روابط استراتژیک ۲۵ ساله را «حکمت‌آمیز» توصیف کرد که به معنای، همراهی و اعلام موافقت جدی او در تحقق این سند است.

بعدها در اسفند ۱۳۹۷ با سفر علی لاریجانی، رئیس وقت مجلس به چین و دیدار با شی جین پینگ، نهایی شدن پیش نویس سند ۲۵ ساله آشکار شد و در نهایت در ۷ فروردین ۱۴۰۰ برنامه جامع همکاری میان جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین، به امضای وزرای امور خارجه دو کشور رسید.

مهمترین انگیزه‌­های دو کشور چین و ایران از امضای این سند چیست؟

 واضح است که با گذر زمان می­‌توان به فهم درستی از اهداف و انگیزه‌­های اصلی ایران و چین پیرامون امضای تفاهم نامه دست یافت. با این حال در رابطه با هدف اصلی چین برای امضاء چنین توافقی با ایران، انگیزه­‌های متعددی نظیر انتخاب ایران به عنوان متحد استراتژیک در طرح جاده ابریشم جدید، دادن اعتماد به نفس به حکومت ایران به منظور ایستادگی در برابر دولت بایدن، دسترسی به منابع نفت ایران و استفاده از ایران به عنوان کارت بازی در برابر آمریکا جهت کاهش درگیری در دریای جنوبی چین و هنگ کنگ مطرح است.

همچنین در رابطه با ایران نیز به نظر می­‌رسد هدف کلی حاکمیت، استفاده حداکثری از ظرفیت­‌های اقتصادی، سیاسی و منطقه‌­ای چین در راستای اهداف نظام حکمرانی از یکسو، و تکیه بر قدرت سخت‌افزاری و نرم‌افزاری چین به منظور دستیابی به شریکی مطمئن و راهبردی در سطح بین الملل است. ضمن اینکه از زاویه دید حاکمیت، چنین تفاهم‌نامه‌­ای در بلند مدت، ضامن بقای نظام حکمرانی موجود در برابر فشارهای آمریکا، نیز تلقی می‌­شود.

ابعاد کلی مفاد تفاهم‌نامه ایران و چین

علی­‌رغم عدم انتشار جزئیات مفاد این همکاری، بر اساس گزارش خبرگزاری­‌های رسمی و متن اصلی سند ۱۸ صفحه‌­ای منتشر شده توسط وزارت امور خارجه، کلیات مفاد سند حاوی بندهای همکاری شامل حوزه­‌های راهبردی-سیاسی، نظامی –دفاعی، فرهنگی، اقتصادی و همچنین صنعتی است. به طور کلی این سند در کوتاه مدت و بلندمدت در برگیرنده بندهای مختلفی که در زیر به آنها می‌پردازیم.

مفاد تفاهم­نامه در کوتاه مدت

الف. همکاری‌های نظامی-دفاعی و امنیتی همچون گسترش همکاری‌ها در زمینه مقابله با تروریسم و قاچاق، اجرای رزمایش‌های مشترک، و توسعه همکاری‌ها در حوزه فناوری؛

ب. فرهنگی از جمله توسعه روابط دانشگاه‌ها، امنیت سایبری و همکاری در زمینه حاکمیت دولت‌ها بر فضای مجازی، همکاری در حوزه گردشگری، مقابله با گرد و غبار در ایران؛

ج. اقتصادی و تجاری همچون گسترش همکاری‌های مالی، بانکی و بیمه‌ای، آغاز برنامه‌های تامین اعتبار، عرضه پایدار نفت خام به چین، افزایش صادرات محصولات پتروشیمی ایران به چین؛

د.صنعت همانند همکاری بین شرکت‌های خودروسازی به منظور انتقال فناوری وتولید مشترک؛

ن. همکاری‌های سیاسی دوجانبه، منطقه‌ای و بین‌المللی به منظور تعریف سازو کارهای لازم برای تقویت روابط جامع راهبردی دو کشور.

مفاد تفاهم­نامه در بلندمدت

الف. سرمایه‌گذاری چینی در پروژه‌های نفت و گاز ایران،

ب. جذب سرمایه‌گذار در پروژه‌های شهرک پتروشیمی چابهار،

ج. توسعه جزایر منتخب، سرمایه‌گذاری در زمینه پالایشگاه‌های کوچک و متوسط در شرق، غرب و جنوب ایران،

د. سرمایه‌گذاری در خطوط متروی ۱۰ کلان‌شهر ایران،

ن. سرمایه‌گذاری در بخش معادن و صنایع معدنی با اولویت مس، سنگ‌آهن، فولاد و صنایع آلیاژی است.

تنها بخش­‌های عمومی این تفاهم­نامه جنبه عمومی پیدا کرده و اصل محتوای آن با اعداد و ارقام، نحوه مشارکت، میزان مشارکت، نوع و سهم همکاری هر یک از طرفین تفاهم­نامه در هریک از بندهای آن، با دیگر جزئیات احتمالی آشکار و علنی نگردیده و کاملا محرمانه تلقی شده است.

https://www.radiozamaneh.com/638036/

همین عدم شفافیت در چنین قرارداد راهبردی مهمی سبب شده است تا حساسیت­‌ها نسبت بدان نیز شدید و قابل ملاحظه باشد. با این اوصاف، امضای این تفاهم­نامه در آستانه احتمال بازگشت دولت آمریکا به توافق برجام، وجود مبادلات گسترده تجاری چین با آمریکا، اتحادیه اروپا و کشورهای حاشیه خلیج فارس، ابهام در تعیین سرنوشت FATF  از یک­سو، و همچنین مدیریت مستقیم تفاهم­نامه توسط شخص علی خامنه‌­ای با گماردن علی لاریجانی در رأس آن (از علی لاریجانی به عناون مسئول اصلی پیگیری قراداد ۲۵ ساله با چین نام برده شده است)، بی‌­خبری علنی مجلس شورای اسلامی از زمان امضای سند راهبردی و عدم اجازه دولت روحانی مبنی بر انتشار جزئیات این تفاهم­نامه و تاکید ابراهیم رئیسی بر اجرای آن در دولت سیزدهم، و ملاحظاتی از این دست باعث شده بر دامنه واکنش­‌ها، نگرانی‌­ها و گمانه‌­زنی­‌ها افزوده شود.

واکنش­‌ها به سند همکاری

با توجه به پشتیبانی همه جانبه علی خامنه‌­ای از این تفاهم­نامه، اعلام موافقت حلقه‌­های حاکمیتی و جریان‌های سیاسی اصولگرا و دولتمردان پیشین و رئیس جمهور فعلی از این سند مسلم است.

برخلاف این دسته، افراد و گروه­‌های سیاسی فعال در داخل مانند، جریان‌های اصلاح‌­طلب و فعالان سیاسی و کنشگران مدنی به همراه اپوزیسیون فعال در خارج از کشور، از عدم آشکار شدن محتوای سند و امضای آن در شرایط کاملاً نابرابر میان ایران و چین، ابراز نارضایتی کرده و انتقادهای بنیادینی را نسبت به این سند وارد کردند.

نخستین واکنش یک چهره جمهوری اسلامی به ماجرای تفاهم­نامه ایران و چین نه پس از امضای آن در ۷ فروردین ۱۴۰۰، بلکه به یک‌سال قبل­‌تر و به در ۷ تیرماه ۱۳۹۹ بر می­‌گردد. در آن روز محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهوری پیشین، در یک سخنرانی برای جمعی از مردم استان گیلان از “امضای قراداد ۲۵ ساله دولت ایران با دولت چین به صورت مخفیانه” پرده برداشت و نسبت بدان واکنش تند نشان داد.

احمدی‌نژاد در این سخنرانی تاکید کرد که «هر قرادادی که مخفیانه و بدون در نظر گرفتن خواست و اراده ملت ایران با طرف­‌های خارجی منعقد شود و برخلاف منافع کشور و ملت باشد، معتبر نیست و ملت ایران آن را به رسمیت نخواهد شناخت».

واکنش احمدی‌نژاد پیرامون این سند، پرسش­‌ها و چالش‌­های زیادی را در افکار عمومی ایران ایجاد کرد و واکنش­‌های مختلفی را در رسانه­‌های داخلی و عمدتاً در شبکه‌­های اجتماعی مختلف اعم از توئیتر، اینستاگرام و تلگرام بر انگیخت.

هرچند حدود یک سال پیش از سخنان احمدی نژاد، یک منبع ارشد نزدیک به وزارت نفت جمهوری اسلامی ایران در گفت‌و‌گو با نشریه «پترولیوم اکونومیست» ــ نشریه‌ای در حوزه انرژی ــ خبر سرمایه‌گذاری چین در صنعت‌های تحریمی ایران را داده بود و این خبر همان زمان با واکنش زیادی به ویژه در شبکه‌های اجتماعی روبرو شد.

https://www.radiozamaneh.com/464487

 این واکنش‌­ها بعد از نهایی شدن امضای تفاهم­نامه و افشای برخی از کلیات سند، شکل جدی‌تری را به خود گرفت و در فضای سیاست عمومی، طرفداران، منتقدان و مخالفان به بحث و گمانه­‌زنی پیرامون آن پرداختند.

به هر صورت، مجموع این واکنش­‌ها را می­‌توان در شش دسته یا جریان دسته­‌بندی کرد: واکنش‌­های حاکمیتی، دولتی و حلقه‌­های نزدیک بدان؛ واکنش‌­های وابسته به جریان اصولگرایی؛ واکنش­‌های وابسته به جریان اصلاح­‌طلبی؛ واکنش فعالان و کنشگران مدنی؛ واکنش‌­های پراکنده افکار عمومی، و واکنش اپوزیسیون خارج از ایران .

واکنش­‌های حاکمیتی، دولتی و حلقه‌­های نزدیک

از آنجایی که، رهبر ایران آشکارا امضای سند تفاهم‌­نامه را “درست و حکمت‌­آمیز” خوانده‌، این گروه­‌ها به طور کامل نسبت به تفاهم‌­نامه واکنش­‌های حمایتی داشتند.

علی شمخانی، علی لاریجانی، اسحاق جهانگیری، جواد ظریف، سید کمال خرازی،  سعید جلیلی، علی ربیعی، سعید خطیب‌زاده، علی آقا محمدی و همچین ائمه جمعه سراسر کشور در بسیاری از شهرها از جمله، اصفهان، کرج، شیراز، همدان، ایلام و غیره از توافق حمایت کردند. همان‌طور که پیش‌تر گفته شد با یکدست شدن قدرت در انتخابات فرمایشی خردادماه ۱۴۰۰، ابراهیم رئیسی ضمن حمایت کامل از این سند، بر اجرایی شدن آن در دولت سیزدهم هم تاکید کرده است.

واکنش­‌های سیاسی وابسته به جریان اصولگرایی

براساس سنت مطیع بودن اصولگرایان از تصمیمات رهبر ایران، این گروه رضایت خود را از امضای این سند نشان دادند. محمد باقر قالیباف، حسین امیرعبدالهیان، غلامرضا مصباحی مقدم، رضا تقوی، فواد ایزدی، منصور حقیقت‌پور، سید محسن دهنوی، مجتبی ذوالنور، عبدالله گنجی، ابراهیم عزیزی، محمدرضا پور ابراهیمی، سید امیرحسین قاضی‌­زاده هاشمی و افرادی نزدیک به این جریان‌ها، امضای تفاهم نامه با چین را فرصتی ارزشمند و مهم دانسته اند که نباید از آن غافل شد.

واکنش‌­های سیاسی وابسته به جریان‌های اصلاح­‌طلب

اصلاح‌طلبان در رابطه با این تفاهم­نامه موضع مشخص و دقیقی نگرفته‌­اند. افرادی مانند محسن آرمین، عباس عبدی، مصطفی تاج‌زاده، محسن امین‌­زاده، علی مطهری، منتقد این تفاهم‌نامه بوده و برخی دیگر مانند آذر منصوری، دبیر کل حزب اتحاد ملت، آن را به عنوان یکی از امکان­‌های پیش‌­پای دولت (پیشتر حسن روحانی و اکنون ابراهیم رئیسی) دیده و از آن دفاع کرده اند.

واکنش فعالان و کنشگران مدنی

بسیاری از فعالان مدنی داخل کشور، مانند نرگس محمدی، قاسم شعله سعدی و محمد نوری‌زاد نگاه اعتراضی به تفاهم‌­نامه داشته‌­اند و آن‌را علیه منافع ملی ایران دانسته‌­اند. برای نمونه همچنین می‌توان به نامه ۷۴ فعال سیاسی شناخته شده در کنار بیانیه تعداد زیادی از کارگردانان کشور در این خصوص اشاره کرد که مخالفت علنی خود را با این قراداد اعلام کردند.

در کنار این، اقتصاددان‌ها و کنشگران مدنی و سیاسی دیگری مانند فرشاد مومنی، محمد فاضلی، علیرضا سلطانی و بهرام امیر احمدیان منتقد فقدان شفافیت در این تفاهم‌نامه بوده و همچنین زیربار چنین تعهدی رفتن را خطرناک تلقی کرده‌­اند.

واکنش‌ افکار عمومی

دو روز بعد از امضای رسمی تفاهم‌­نامه، در نهم فروردین ۱۴۰۰، تجمع‌های اعتراضی در چند شهر برگزار شد. این تجمع‌‌ها اکثرا خودجوش بود و بر اساس فراخوان‌هایی در شبکه‌های اجتماعی شکل گرفت. در شهرهایی مانند تهران، کرج و اصفهان مردم اعتراض خود را میدانی و علنی نشان دادند. “ایران فروشی نیست”، “می‌جنگیم، می‌میریم، ایرانو پس می‌گیریم” و “مرگ بر چین” نمونه‌هایی از شعارهایی هستند که مردم در این تجمع‌ها سر دادند.

واکنش اپوزیسیون خارج از ایران

در کنار واکنش­‌های گروه­‌های مختلف، افراد و اپوزیسیون خارج از ایران نیز به این توافق واکنش اعتراضی نشان داد. رضا پهلوی، حسن شریعتمداری و مهران براتی از اعضای اپوزیسیون خارج از ایران، واکنش تندی به این تفاهم‌­نامه داشتند و آن‌ را علیه منافع ایران دانسته‌­اند.

جدول زیر بخشی از این واکنش‌­ها را با توجه نوع واکنش، نمونه افراد یا بازیگران اصلی، وابستگی سیاسی/مدنی و همچنین محتوای واکنش نشان می‌­دهد.

برآوردها و انتظارت

به لحاظ ویژگی محتوایی واکنش، نوع واکنش­ این دسته‌­ها یا جریان‌های سیاسی و مدنی را هم می­‌توان به سه طیف شامل، الف. طیف­ موافقان تفاهم‌­نامه، ب.طیف منتقدان تفاهم‌­نامه و ج. طیف مخالفان تفاهم­‌نامه، تقلیل داد.

برآورد و انتظارهای ناشی از واکنش­‌های حاکمیتی، دولتی و اصولگرایان:

با افزایش سرمایه‌گذاری چین، توسعه اقتصادی در کشور محقق شده و زمینه کاهش بیکاری فراهم می‌شود. با بالا رفتن میزان رضایت از توسعه اقتصادی، فضای اعتراض‌های اجتماعی کمتر شده و در نتیجه ثبات سیاسی پایداری حاصل می­‌شود که به معنای عبور از بحران‌ها است.

برآورد و انتظارات ناشی از واکنش­‌های اصلاح‌طلبان (محسن آرمین، صادق زیبا کلام، علی مطهری، …) و برخی از اصول‌گرایان منتقد (مانند مهدی نصیری، محمود احمدی‌نژاد، مسیح مهاجری و …) و کنشگران مدنی:

پنهان‌کاری و عدم شفافیت در این تفاهم‌نامه به شکل سیستماتیک درآمده و منجر به کنار گذاشتن ملت از آن می‌شود، در نتیجه مسئله سرمایه اجتماعی و اعتماد نهادی بیشتر تضعیف گردیده و شاهد قدرت گرفتن اقتدارگرایان در قدرت خواهیم بود. در چنین شرایطی با کمک قدرت تکنولوژیکی نظام اقتدارگرای چین، زمینه کنترل و سرکوب بیشتر جامعه مدنی و منتقدین مهیا شده و امکان انجام اصلاحات ساختاری کم می‌شود.

برآورد و انتظارات ناشی از واکنش‌­های مخالفان جدی این تفاهم‌نامه مانند اپوزیسیون خارج از کشور، گروه‌­هایی از افکار عمومی و برخی دیگر از فعالان مدنی و سیاسی (نرگس محمدی و قاسم شعله سعدی، …):

با تحقق قرادادهای انحصاری چین در ایران، زمینه وابستگی همه جانبه جمهوری اسلامی به چین فراهم شده و در نتیجه جمهوری اسلامی با دستان خود کشور را تحت انقیاد چین در خواهد آورد. با تحت استعمار در آمدن ایران توسط چین، امکان هرگونه تغییر (حتی با مداخله نظامی) بسیار دشوار خواهد بود.

سخن پایانی

وضعیت شاخص­‌های متعدد داخلی و خارجی ایران نشان می‌­دهد که نظام جمهوری اسلامی با ابربحران‌های جدی مواجه است. ریشه اصلی این بحران­‌ها، متوجه نوع رفتارها و سیاست ورزی حاکمان است. ناگفته پیداست که وضعیت بیکاری، تورم، افزایش خط فقر و رشد اقتصادی منفی، بی‌­اعتمادی نهادی به دولت و حاکمیت، مشارکت پایین، افزایش ناامیدی، افزایش میل به مهاجرت از کشور، ریزش طبقات متوسط، فقدان آزادی‌­های­ مدنی، سرکوب فعالان، منتقدان و حذف مخالفان در کنار وجود بحران­‌های بدخیم زیست محیطی و حتی فقدان توانایی در کنترل بیماری کرونا، محصول این سیاست­‌ورزی است. ضمن اینکه، دیپلماسی مداخله جویانه رهبران سیاسی، در تشدید و تداوم این بحران­‌ها نقش اساسی دارد.

به هر صورت حاکمیت در چنین فضایی و با آگاهی از این شرایط، بدنبال تحقق امضای تفاهم راهبردی ۲۵ ساله بین ایران و چین و اجرایی کردن آن در دولت ابراهیم رئیسی است. به همین دلیل است که احزاب و گروه‌­های نزدیک به حاکمیت در کنار اصولگرایان در قدرت، از این تفاهم­نامه به شدت استقبال کردند و نسبت بدان خوش بین هستند.

در واقع انتظار نظام حکمرانی ایران این است که با گسترش رابطه با چین و دستیابی به حدی از توسعه اقتصادی بادوام از مسیر این تعامل بتواند به چالش­‌ها و بحران‌های ناشی از نرخ پایین سرمایه‌گذاری، اشتغال پایین و تورم رکودی بالا غلبه کرده و از تبدیل شدن این چالش‌­ها به بحران اجتماعی و بی‌ثباتی سیاسی جلوگیری کند. این در حالی است که، وضعیت نامشخص برجام و سرنوشت FATF، از یکسو و همچنین وجود مناسبات و ترجیح‌های تجاری گسترده چین با دیگر کشورها، باعث می­‌شود که در امکان تحقق عملی آن به طور مساوری و برابر و منافع ملی، تردیدهای جدی و واقعی ایجاد شود.

لذا موضع‌­گیری بسیاری از فعالان مدنی، اپوزیسیون ساکن در خارج از کشور و افکار عمومی – با نمایش اعتراضات میدانی در کرج، تهران و اصفهان- در این راستا قابل ارزیابی است. به هر حال با وجود موانع گسترده در مناسبات داخلی و خارجی جمهوری اسلامی، خوش­بینی مبلغان حاکمیتی بسیار ساده لوحانه است که ادعا کرده و انتظار دارند، این تفاهم‌­نامه برگ برنده و فرشته نجات آنها از وضعیت پرمخاطره در مناسبات داخلی و خارجی نظام باشد. اتفاقا برخلاف گفته آنها، به نظر می‌­رسد در صورت عدم تغییر مسیر سیاست در حوزه داخلی و خارجی، تن دادن به این تفاهم‌نامه از روی ناچاری، همان‌طور که عده‌ای از منتقدان می‌گویند چیزی شبیه به قراداد ترکمانچای خواهد شد.