دولت محمود احمدینژاد توانسته است طرحی را در کشور ما به اجرا درآورد که همه قشرهای جامعه را با آن درگیر کند. این روزها همه کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری مجبور هستند به پرسشهای خبرنگاران درباره «طرح هدفمندی» و موضوع «یارانهها» پاسخ بدهند یا برای همراه کردن رای و نظر مردم در این باره وعدههایی دهند و انتقاداتی را متوجه دولت احمدینژاد کنند.
با نارضایتی روزافزون از گرانی کمرشکن، دیگر هیچ سیاستمدار و اقتصاددانی جرئت نمیکند از هدفمندی و حذف یارانهها دفاع کند، اما در مراحل نخست اجرای سیاستهای تعدیل ساختاری و حذف تدریجی یارانهها توسط دولت احمدینژاد افرادی از میان تکنوکراتها، سرمایهداران و حتی استادان دانشگاهها از «کلیت» و «ذات» این طرح دفاع میکردند. (بحثهای موافق و مخالف پیرامون مسئله یارانهها را میتوانید در این نشانیها مطالعه کنید: ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸)
محسن رضایی: «برنامهریزی کردم تا پرداخت این ۴۵ هزار تومان را به مردم ادامه دهم و با آغاز فاز دوم ۶۵ هزار تومان به حساب مردم واریز میکنیم، اما تا شش ماه قابل برداشت نخواهد بود و در پایان شش ماه پس از این که وارد چرخه تولید شد، به همراه سود دریافتی از طریق بانک قابل برداشت میشود.»
این گزارش مربوط به نظرات فعلی افراد درباره طرح حذف تدریجی یارانههاست که در دولت احمدینژاد آغاز شده است؛ نظراتی که خواسته یا ناخواسته به مسئله انتخابات ریاست جمهوری در ایران گره خورده است. از آنجا که تعداد کسانی که خود را رسماً کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری معرفی کردهاند، افرادی که احتمال ورود آنها به انتخابات وجود دارد و کسانی در صدد آماده کردن شرایط برای ورود خود به انتخابت هستند در مجموع به اندازه تعداد صندلیهای یک اتوبوس مسافربری بین شهری است تنها به اظهارات تعدادی از این «مردان» درباره موضوع یارانهها اشاره میکنیم و سپس به انعکاس نظرات تعدادی از «زنان» ایران در این زمینه میپردازیم.
این نظرات به شکل هدفمند گردآوری شدهاند، اما این به این معنا نیست که انتخاب هدفمندانهای نیز صورت گرفته است که چه نظری در این گزارش ثبت شود. گزارش حاوی شنیدههایی است که میتوان ادعا کرد در مجموع خود “نمونهوار” هستند. آنها اشاره به واقعیتهایی دارند و کسی که میخواهد بداند اوضاع از چه قرار است، لازم است آنها را ببیند.
کاندیداها و مسئله یارانه
محسن رضایی
محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در خصوص هدفمندی یارانهها گفته است: «این مسیری که آغاز شده را ادامه میدهیم و اگر مرحله دوم هدفمندی یارانهها اجرا شود، باز تورم بالا خواهد رفت که برنامهریزی کردم تا پرداخت این ۴۵ هزار تومان را به مردم ادامه دهم و با آغاز فاز دوم ۶۵ هزار تومان به حساب مردم واریز میکنیم، اما تا شش ماه قابل برداشت نخواهد بود و در پایان شش ماه پس از این که وارد چرخه تولید شد، به همراه سود دریافتی از طریق بانک قابل برداشت میشود… یارانه سومی برای انجام فعالیتهای کشاورزی درنظر میگیریم، یعنی اگر کشاورزی بخواهد، کشاورزی مکانیزه انجام دهد، یارانه به وی تعلق خواهد گرفت. (منبع)
حسن روحانی
حسن روحانی: «اینکه ثروت مردم در عرض ۶ ماه نصف میشود نشان میدهد طرح هدفمندی یارانهها درست اجرا نشد و برای مثال دولت ۵۰ هزار تومان به جیب مردم گذاشت و از آن طرف ۲۰۰ هزار تومان از جیب آنها برداشت کرد…»
حسن روحانی، رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، با اشاره به اجرای طرح هدفمندی یارانهها اظهار داشته است: «مگر میشود یارانه یک جانبه در نظر گرفت؟ اگر دولت میگوید قیمت بنزین باید به قیمت خلیج فارس آن برسد باید از آن طرف قیمت ارز و دلار را کنترل کند… اینکه ثروت مردم در عرض ۶ ماه نصف میشود نشان میدهد طرح هدفمندی یارانهها درست اجرا نشد و برای مثال دولت ۵۰ هزار تومان به جیب مردم گذاشت و از آن طرف ۲۰۰ هزار تومان از جیب آنها برداشت کرد… اصل طرح هدفمندی یارانهها طرح درستی بود، اما اینکه چگونه اجراء شد وضعیت را به اینجا رسانده است. (منبع)
علیاکبر ولایتی
علیاکبر ولایتی، مشاور سیاسی رهبر جمهوری اسلامی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا شما هم یارانه ۲۵۰ هزار تومانی میدهید، میگوید: «اگر کسی عددی بدون محاسبه دقیق بگوید به آن معناست که معلوم نیست در انجام آن موفق باشد. محل پرداخت یارانهها از محل گران شدن حاملهای انرژی است و اگر قرار باشد برق پنج برابر و بنزین هفت برابر شود آنگاه هزینههای مختلف افزایش مییابد و مانند آن است که در جیب فردی ۲۵۰ هزار تومان بگذاریم و از جیب دیگرش ۷۰۰ هزار تومان برداریم.»
ولایتی با بیان اینکه اصل هدفمندی یارانهها مورد تاکید رهبر بوده اما پرداخت آن باید بر اساس قانون باشد، تاکید کرده است: «نباید افرادی که یارانه میگیرند چند برابر آنرا هزینه گذران زندگی روزمره خود کنند.»(منبع)
مصطفی پورمحمدی
علیاکبر ولایتی: «اگر قرار باشد برق پنج برابر و بنزین هفت برابر شود آنگاه هزینههای مختلف افزایش مییابد و مانند آن است که در جیب فردی ۲۵۰ هزار تومان بگذاریم و از جیب دیگرش ۷۰۰ هزار تومان برداریم.»
مصطفی پورمحمدی، رئیس سازمان بازرسی کل کشور با بیان اینکه بخشی از مردم طبقات محروم جامعه بوده و باید مورد حمایت باشند، افزوده است: «با پرداخت یارانهها فاصله طبقاتی کشور کاهش نیافته است.»(منبع)
او همچنین با وعده افزایش یارانه روحانیون، بازیگران و ورزشکاران گفته است: «ما به طیفهای نیازمند که سه دهک را شامل میشوند، یارانه را اختصاص خواهیم داد، یارانه باید در این طیفها افزایش داشته باشد، این دهکها شامل بخش فعال و مولد هم میشود، جامعه فرهنگساز، روحانی، هنرمند، ورزشکار، اینها درآمد مکفی ندارند و باید یارانه آنان افزایش یابد.» (منبع)
محمدرضا عارف
محمدرضا عارف، معاون اول دولت خاتمی درباره یارانهها گلایه دارد که «مبلغی که به مردم داده میشود چندین برابر از آنان گرفته میشود به طوری که در وضعیت بخشهایی از جامعه تاثیری نداشته است… در دولت اصلاحات اگر کالای ۱۰ درصد افزایش قیمت پیدا میکرد مورد انتقاد رسانه قرار میگرفت، اما این حرکت در دولت اصولگریان دیده نمیشود.»(منبع)
یحیی آل اسحاق
یحیی آل اسحاق، وزیر بازرگانی دولت هاشمی رفسنجانی در جمع نمایندگان تشکلهای اسلامی دانشگاه بین المللی امام خمینی در یک اظهار نظر انتخاباتی گفته است: «اقتصاد توزیعی در تئوری علم اقتصاد جواب نمیدهد و دولت با توزیع مجدد درآمدهای کشور موجب شد تا نقدینگی و تورم بالا برود و شاهد رشد اقتصادی منفی بودیم و نظام اقتصادی کشور بهم ریخت و از صد درصد بودجه عمرانی ۱۸ درصد تخصیص یافت.
مصطفی پورمحمدی: «جامعه فرهنگساز، روحانی، هنرمند، ورزشکار، اینها درآمد مکفی ندارند و باید یارانه آنان افزایش یابد.»
۴۵ هزار تومان به مردم یارانه دادند اما تورم ۷۵ هزارتومان شد و حالا مجبور است که بگوید یارانهها را پنج برابر میکنم اما منابع آن را از کجا تامین میکند از بودجه عمرانی و ردیفهای دیگر خرج کردند و تسهیلات بانکی را به سمت مسکن مهر سوق دادند و صنعت و تولید بی بهره ماند و در کلان به اقتصاد بی اعتنا شدند.» (منبع)
البته آل اسحاق در جای دیگری گفته است: «باید انصاف به خرج داد. هدفمندی یارانهها یک اقدام بسیار شجاعانه، خوب و قوی و زیبای دولت بود که انجام داد. این را خیلی پر رنگ کنید. با صراحت هم میگویم اقدامی که خود من زمانی که مسئول بودم نتوانستم انجام دهم با اینکه میخواستیم انجام دهیم. مجری یک بخش عمدهاش هم خود من بودم. مجموعه اقتضائات و شرایط ایجاب نکرد و دولت شجاعانه وارد کار نشد.» (منبع)
زنان و مسئله یارانه
– عالیه زنی ۵۱ ساله و خانهدار است. میگوید: «مسئله مهم همین است. بقیه چیزها دیگر به مردم ربطی ندارد. حرفهایی زده شده این چند وقت که مردم ترسیدهاند. نمیشود بدون پول یارانهها زندگی کرد. هر خانواری یک قسمت از خرجی و زندگیاش را با پول یارانهها میدهد. اگر قطع کنند همه در هزینههای زندگی لنگ میمانند. روزها که بچهها سرگرم هستند و شوهرم خانه نیست کنترل ماهواره را برمیدارم و شبکههای سیاسی و خبری را میگیرم. بعضی وقتها میگویند که کاندیداها چی گفتهاند. بقیهاش را همسایهها تعریف میکنند. دخترهای جوان فامیل پشت تلفن تعریف میکنند… حالا باید صبر کنیم تا معلوم شود کدامشان هستند و کدامشان نیستند. بگویند که میخواهند با یارانهها چکار کنند تا ما تکلیفمان معلوم شود به چه کسی رای بدهیم.»
محمدرضا عارف: «در دولت اصلاحات اگر کالای ۱۰ درصد افزایش قیمت پیدا میکرد مورد انتقاد رسانه قرار میگرفت، اما این حرکت در دولت اصولگریان دیده نمیشود.»
– زهرا ۴۳ ساله و کارمند شهرداری است. میگوید: «یارانهها برای آنهایی که جمعیت زیاد دارند خیلی خوب شده است. برای خانوارهایی که یک یا دو بچه دارند فرقی ندارد. هر چقدر میدهند صرف چیزهایی میشود که گران شده است، ولی برای خانوارهای پرجمعیت مقداری از پول یارانهها باقی میماند. به جز خرج غذا و لباس بقیه خرجهای خانوادهها مساوی است… فکر نمیکنم هیچ کدام بتوانند دست ببرند در یارانهها یا مقدارش را کم و زیاد کنند. مجلس باید موافقت کند. دست کاندیداها نیست.»
– لیلا ۴۵ ساله است و در یک مهد کودک کار میکند. میگوید: «روی زندگی ما که با اینهمه تورم و گرانی تاثیر چندانی نداشته. اما خب برای برخی از خانوادهها خوب بوده. چند نفر از فامیل ما از یکی از روستاهای اطراف آمدهاند در خود سمنان زندگی میکنند. خانوادهای که شش بچه دارند بالای ۳۵۰ هزار تومان یارانه میگیرند. وضع مالی خوبی نداشتند، اما حالا با این پول کمی وضعشان بهتر شده. حداقل توانستهاند وام بگیرند و ماشینشان را بهتر کنند… خود ما وقتی هزینه آب، برق، گاز و بقیه چیزها را پرداخت میکنیم یک مقدار کمی از یارانه باقی میماند که شوهرم آن را به عنوان پول بنزین آزاد به من میدهد. کارت سوخت دست خودش است، چون یکبار آن را گم کردم دیگر کارت را به من نمیدهد.»
– مهریخانم یکی از مادربزرگهای کلاسیک ایرانی است. گرچه به کمک عصا راه میرود، اما سرزنده و سرحال است. قرار است او به پرسشهای من جواب دهد، اما خودش پرسشهایی دارد که بیشتر مایل به گرفتن جواب آنهاست: «مادرجان یعنی همه این گرانیها به خاطر تحریمهاست یا خبر دیگری است که ما خبر نداریم؟ ما که همیشه خدا تحریم بودیم، پس چرا یکشبه همه چیز ریخت به هم؟ میگویند خامنهای و احمدینژاد دعوا کردهاند. دعوا سر چی بوده پسرم؟ سر ما را دارند گرم میکنند با این حرفها…»
– بحث در تاکسی
انگار هوای مطبوع بهاری میچسبد برای چانه زدن و بحث کردن. راننده تاکسیای که سوار آن هستم در بین مسیر سه زن را که پوشششان از نوع چادر بود سوار میکند. به محض اینکه مینشینند داخل تاکسی، خیلی سریع میروند سراغ بحثی که قبل از سوار شدن با هم داشتهاند. صحبت یارانهها و حقوق ماهیانه است. به تدریج و با دخالت کنجکاوانه در بحث میفهمم که یکی از آنها همسر یکی از کشتهشدگان جنگ ایران و عراق است که از بنیاد شهید حقوق میگیرد. دیگری همسر یک ارتشی درجه پایین و سومی نیز همسر یک بازنشسته راه آهن است. نظرات خیلی متفاوتی دارند.
یحیی آل اسحاق: «۴۵ هزار تومان به مردم یارانه دادند اما تورم ۷۵ هزارتومان شد و حالا مجبور است که بگوید یارانهها را پنج برابر میکنم اما منابع آن را از کجا تامین میکند از بودجه عمرانی و ردیفهای دیگر خرج کردند و تسهیلات بانکی را به سمت مسکن مهر سوق دادند و صنعت و تولید بی بهره ماند.»
همسر شهید میگوید: «احمدینژاد مردم را دارا کرد… سال ۷۵ من فقط ۶۸ هزار تومان حقوق میگرفتم، حالا یک میلیون و دویست هزار تومان میدهند.»
همسر بازنشسته راه آهن نظر دیگری دارد: «زمان خاتمی حقوق ما خوب شد…. هاشمی بی پدر و مادر بازنشستهها را آدم حساب نمیکرد. خاتمی چندبار حقوق بازنشستهها را زیاد کرد. خدا پدر و مادرش را بیامرزد. این سید اولاد پیغمبر از همه با انصافتر بود.»
همسر ارتشی موضوع صحبت را به جایی میکشاند که مورد علاقه این گزارش است و میگوید: «هرکس جای قبلی بیاید حقوق را زیاد میکند. بعد از احمدینژاد هم حقوق زیاد میشود. اصل این یارانههاست. یارانهها به داد مردم ما رسید. یارانه ما نصف حقوق شوهرم است. یارانه زندگی ما را زیر و رو کرد. اگر این یارانهها قطع شود قسط این همه وام را چه جوری بدهیم؟ این رضایی بیانصاف گفته میخواهد شش ماه یارانهها را قطع کند بعد زیاد کند. اینکه زیاد میشود… اما این شش ماه از کجا پول بیاوریم قسطها را بدهیم؟»
همسر بازنشسته راهآهن میگوید: «احمدینژاد به شما ارتشیها (نظامیها) رسید، خاتمی به ما بازنشستهها…»
راننده تاکسی دیگر نمیتواند جلوی خودش را بگیرد و وارد بحث میشود: «خواهرهای من، خاتمی و احمدینژاد، اینا همش بازیه. میخواستن این بنزین صد تومنی را بکنن هزار تومن که دارن میکنن. این وسط چهار قران هم گذاشتن توی مشت مردم که صدای کسی در نیاد.
یعنی چی حقوق من ۶۸ هزار تومن بوده و حالا شده نمیدونم یک میلیون و چقدر؟ اون موقعی که حقوق ۶۸ هزار تومن بود، گوشت کیلویی ۳۵ هزار تومن بود؟ خیلی معذرت میخوام، همین احمدینژاد گند زده به کل مملکت گذاشته کنار. اماراتی که بیابون خدا بود، داره تهدید میکنه که به ایران حمله میکنه. میگه ما هواپیما بیشتر از شما داریم. پول ما از کاغذ سفید بی ارزشتر شده. روی کاغذ سفید میشه یه چیزی نوشت روی پول نمیشه، این پول مثل روزنامه به درد شیشه پاک کردن هم نمیخوره. نمیدونم تانزانیاست، زینباوه است یا کجاست که فقط پولش از ما بدبختتره…
اون خاتمی اگر درست کار میکرد بود که ته کارش احمدینژاد نمیاومد سر کار. مگه مملکت دستش نبود. آخر دوره خود خاتمی هم گرونی داشتیم. مثل الآن نبود، ولی گرونیها از اون موقع شروع شد. ما ملت منتها سادهایم. یادمون میره همه چی. هر کی از راه میرسه همون کلاه دفعه قبل را یه جور دیگه میذاره سر ما. آب هم از آب تکون نمیخوره.»
– نجیبه خانمی ۲۸ ساله است. کار نمیکند و یک فرزند هم دارد. ظاهراً بدش نمیآید یارانهها قطع شود. میگوید: «به من چه ربطی دارد؟ یارانه ما دست شوهرم است. نه میبینم چقدر است و نه یه هزار تومانیاش به من میرسد. قطع کنند یا نکنند به او مربوط است، نه من. اصلاً همان بهتر که قطع کنند».
فاطمه، معلم: «سادهانگارانه است که مردم با پول یارانه گول بخورند و احساس کنند که هرکسی به آنها بیشتر پول بدهد به فکر آنهاست. باید یاد بگیرند که این پول خود آنهاست که از جیبشان بیرون آمده و دارند به خودشان بر میگردانند. خود مردم باید بفهمند نه اینکه به آنها گفته شود. هرکس باید به وضعیت کشور فکر کند.»
– طاهره خانم ۴۹ ساله است و در یک کارگاه تولید پوشاک کار میکند. میگوید: «قرار است یکی از تیم خود احمدینژاد بیاید. با احمدی نژاد کار میکند. اسمش چی بود؟ آهان… مشایی…. احمدینژاد گفته اگر او بیاید یارانهها را ۲۵۰ هزار تومان میکند. اگر بگذارند بیاید مردم رای میدهند. میگویند: مجلس نمیگذارد که بیاید. پناه بر خدا. چه میدانم. شاید گذاشتند بیاید و وضع همه مردم خوب شود.»
– سارا دختری ۲۴ ساله و دانشجو است. میگوید: «میگویند با این پول یارانه خانوادههای پرجمعیت و ندار کلی زندگیشان تغییر کرده. انگار نمیدانند در درازمدت چه تاثیری روی کل کشور دارد. من که دیگر حاضر نیستم در این وضعیت در این کشور بمانم. ما تا چند وقت دیگر از ایران مهاجرت میکنیم. دلم میخواهد هیچ وقت مجبور نشوم به کسی بگویم که ایرانی هستم. حسابی بریدم. حالا شما بگویید وطندوست نیستم. هرچه دلتان میخواهد بگویید. چه چیزی را باید دوست داشته باشم؟»
– مونا، دانشجوی ارشد رشته زبان انگلیسی است. میگوید: «من فکر کنم رضائی رئیسجمهور بشود، اما کسی نمیتواند یارانهها را قطع کند. فکر میکنم امسال پولی که دولت از مردم کم کرده است از پول یارانهها بیشتر شود. از این به بعد گرانیها بیشتر میشود و یارانهها کمی افزایش پیدا میکند. به ضرر مردم میشود. مقدار هزینه اضافی بابت گرانیها خیلی بیشتر از پول یارانهها است.
– فاطمه، معلم مقطع راهنمایی است. میگوید: «دولت با این بازیها خودش را از زیر بار کارها کنار کشیده. زندگی مردم سخت شده و فکر میکنند اگر یارانهها زیاد شود اوضاع بهتر میشود. خبر ندارند که یارانهها برای این زیاد میشود که همه چیز دوباره گران شود.
درک جامعه الآن خیلی بهتر از گذشته است، اما خیلی زمان لازم است تا همه مردم جامعه مسائل را بفهمند. عوامل زیادی موثر است. کتاب، روزنامه، میانگین تحصیلات مردم، مدیریت شهری، رادیو و تلویزیون، خود معلمها و سیستم آموزش و پرورش. جامعه ما از این نظرها فقیر است. الآن بچهها همه از اینترنت استفاده میکنند. در خانهها ماهواره است. این خوب است. ما باید فرهنگ کتابخوانی را تقویت کنیم. کتاب خواندن حوصله آدمها را زیاد میکند. کسی که حوصله کتاب خواندن داشته باشد، حوصله پیگیری اخبار و فکر کردن را هم دارد.
مردم فقط از این صحبت میکنند که این آدم خوب است و آن آدم بد است. سادهانگارانه است که با پول یارانه گول بخورند چون احساس میکنند که هرکسی به آنها بیشتر پول بدهد به فکر آنهاست. باید یاد بگیرند که این پول خود آنهاست که از جیبشان بیرون آمده و دارند به خودشان بر میگردانند. خود مردم باید بفهمند نه اینکه به آنها گفته شود. هرکس باید به وضعیت کشور فکر کند. سئوال کند. یکی از اقوام ما مترجم زبان آلمانی است. کتابی به من نشان داد که در مجموع هشت میلیون نسخه چاپ شده بود. گریهام گرفت. در ایران کتابهای با ارزش، خیلی که چاپ بشوند فقط سه هزار نسخه است. مشکل جامعه ما این است. ما با کتاب غریبه هستیم برای همین فکر نمیکنیم.»