۱۳۳۲ تا ۱۳۴۲- از کودتا تا اصلاحات ارضی

ادبیات ایران تحت تاثیر کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ قرار گرفت. در این دوره  مهم‌ترین مضمون آثار نویسندگان ایرانی «تشریح چگونگی شکست روشنفکران» است. عابدینی می‌نویسد:

«بهرام صادقی طنز گزنده‌اش را متوجه بی‌بتگی نسل شکست می‌کند و جلال آل‌احمد داستان‌های واقعگرایانه و تمثیلی‌اش را پس از جست‌وجوهای ذهنی در همین باره می‌نویسد و در آنها به ارزیابی دوبارۀ ارزش‌ها می‌پردازد و بر عمر تلف شده افسوس می‌خورد. نویسندگان جوان‌تری چون غلامحسین ساعدی و غ. داوود نیز بررسی آثار روانی – اجتماعی شکست بر ارواح مردمان را درونمایه داستان‌های خویش قرار می‌دهند.»

شکست جنبش ملی و برد کمپانی‌ها در قضیه نفت سبب شد که جلال آل‌احمد که از حزب توده و مردم‌گرایی سال‌های قبل بریده بود، به نوشتن داستان‌های تمثیلی و به مقاله‌نویسی روی بیاورد. غرب‌زدگی و مدیر مدرسه و همینطور رمان تمثیلی نون‌القلم حاصل این دوران است.

در همین ایام بهرام صادقی در «سنگر و قمقمه‌های خالی» از رئالیسم داستان‌های اجتماعی فاصله گرفت و با توجه به شگردهای داستان‌نویسی زمینه نوآوری داستان کوتاه در سال‌های بعد را فراهم آورد. در اغلب داستان‌های او مرد بلند قد و مرموزی وجود دارد که در ادبیات ما به عنوان پیام‌آور جنون و مرگ درک شده است. غ. داوود در همین سال‌ها بود که در «اندر آداب و احوال» شیوه‌های تازه‌ای در طنز اجتماعی پیشنهاد داد. غلامحسین ساعدی نیز نخستین نمایشنامه‌هایش را با نام گوهر مراد منتشر کرده بود و نخستین داستان‌هایش را در مجلات سخن، صدف و آرش به چاپ رسانده و خود را به عنوان یک نام مطرح به جامعه ادبی ایران شناسانده بود. زندگی بی‌حاصل کارمندان در جامعه شهری از مضامین ثابت آثار این نویسندگان‌اند.

روشنفکران سقوط دولت مصدق را به عنوان شکست درک کردند و آثار روانی – اجتماعی این شکست بر ارواح مردمان را درونمایه داستان‌های خویش قرار دادند. حاکمیت تلاش کرد با موسیقی و سینما با این جریان مقابله کند و به این ترتیب زمینه برای تحولات بعدی آماده شد: موسیقی پاپ و فیلمفارسی

سنگینی بار شکست، رنج از گذشته و احساس دلهره نسبت به آینده بر مضامین مهم‌ترین آثار ادبی در این دوره تأثیر گذاشته است. نادر ابراهیمی نخستین مجموعه داستانش با عنوان «خانه‌ای برای شب» را در همین ایام پدید آورد. تم این کتاب شرارت‌های اجتماعی است. تقی مدرسی رمان اسطوره‌‌ای یکیلیا و تنهایی او را در سال ۱۳۳۴ منتشر کرد و نام او به عنوان یک نویسنده پرآوازه شد. عابدینی می‌نویسد:

«مدرسی به افسانه‌ای توراتی پناه می‌برد تا زیبایی و شوری را که در زمانه نیست، در زمان و فرهنگی از دست رفته بیابد و درد زمانه – ترس و انزوا- را جاودانگی ببخشد.»

اقبال ترجمه به عنوان واکنشی به سانسور

در سال‌های دهه ۱۳۳۰ تا ۱۳۴۰ ترجمه آثار ادبی رواج پیدا کرد. نویسندگان که زیر سقف سانسور نمی‌توانستند آزادانه قلم بزنند، به ترجمه روی آوردند. در این سال‌ها به ازای ۳۷۳ داستان ایرانی، ۶۶۶ داستان خارجی به فارسی ترجمه شده است. نجف دریابندری در مقاله «در عین حال» می‌نویسد:

«نوعی زبان ترجمه‌ای پدید آمده است که نه تنها قوانین دستور زبان و روال کلام فارسی در آن جاری نیست بلکه بسیار اتفاق می‌افتد که اصولا عقل و منطق بشری بدان راه نمی‌یابد.»

بر اساس آمار مجله راهنمای کتاب در طول این دهه ۱۳۰ داستان پلیسی و ۹۰ داستان تاریخی و عشقی منتشر شده است. ترجمه آثار پلیسی بازار گرمی دارد. از میان انبوه ترجمه‌ها داستان‌های عشقی – جنسی فراسواز ساگان مورد اقبال قرار گرفت و مقلدان بسیاری یافت.

در فاصله سال‌های ۱۳۳۲ تا ۱۳۴۱ جک لندن با ۲۲ کتاب، استفان تسوایک با ۲۰ کتاب، ویکتور هوگو با ۱۴ کتاب، داستایوسکی و با بالزاک هریک با ۱۳ کتاب و ارنست همینگوی با ۱۲ کتاب، تولستوی و اشتاین بک هر یک با ۱۰ کتاب و چخوف با ۸ کتاب جزو نویسندگان پرخواننده در ایران‌اند.

در آن ایام عبدالرحیم احمدی در مقالاتی در سخن برای نخستین بار برتولت برشت را به ایرانیان شناساند، کاظم انصاری حنگ و صلح تولستوی را ترجمه کرد و بهمن شعله‌ور خشم و هیاهوی فاکنر و نجف دریابندری وداع با اسلحه همینگوی را.

تهران در سال ۱۳۳۸ قبل از اصلاحات ارضی

نخستین خیزش‌ها در شعر فارسی

 در سال‌های ۱۳۳۰ تا ۱۳۴۰ تحت تاثیر هوشنگ ایرانی نخستین نشانه‌های خیزشی نو در شعر فارسی ایران ظاهر شد. هوشنگ ایرانی که به‌سرعت بر پهنه ادبیات معاصر ایران ظهور کرده بود و در فاصله کوتاهی چندین مجموعه شعر به چاپ رسانده و «جیغ بنفش» او بر سر زبان‌ها افتاده بود با برخورد سرد جامعه ادبی آن زمان و پس از وقوع کودتای ۲۸ مرداد ناگهان خاموش شد. احمد شاملو و سهراب سپهری اما نخستین تجربه‌های خود را از سر می‌گذراندند و هنوز یک دهه به پیدایش جریان‌های اثرگذار شعر سپید، شعر دیگر و شعر حجم که تاریخ شعر فارسی را دگرگون کردند باقی مانده بود. نادر نادرپور با انتشار مجموعه اشعار «چشم‌ها و دست‌ها (۱۳۳۲ – ۱۳۲۶)، دختر جام (۱۳۳۳ – ۱۳۳۱)، شعر انگور (۱۳۳۵ – ۱۳۳۴) و سرمه خورشید شعر نیمایی را به تکامل رسانده بود. مهدی اخوان ثالث، برخی از ماندگارترین اشعارش را در این دوره سروده است: ارغنون، زمستان و آخر شاهنامه.

هوشنگ ابتهاج با مجموعه اشعار شبگیر (مرداد ۱۳۳۲) و زمین ( دی ۱۳۳۴) بیان تازه‌ای در شعر اجتماعی ایران پیش گذاشت.

برنامه گل‌ها و رونق موسیقی

همزمان در زمینه موسیقی نیز نشانه‌هایی از یک تحول عمیق مشاهده می‌شد. زمینه موسیقی پاپ در همبن سال‌های بعد از کودتا فراهم آمد. داوود پیرنیا که از بنیانگذاران نخستین کانون وکلا در ایران نیز به‌شمار می‌‌آید دلبسته شعر و موسیقی است. او در حلقه ادبی علی دشتی، بدیع‌الزمان فروزان‌فر، لطفعلی صورتگر، حسن شهباز، رهی معیری و ابوالحسن صبا ساخت یک برنامه‌ رادیویی برای جلوگیری از به ابتذال کشیده شدن شعر و موسیقی ایران را پیشنهاد داد. این برنامه «گل‌های جاویدان» نام گرفت و به معرفی و دکلاماسیون سروده‌های شاعران نام‌آور ایران و اجرای موسیقی فاخر سنتی ایران می‌پرداخت. در نخستین برنامه‌ «گل‌های جاویدان» که تنها ده ‌دقیقه به درازا می‌کشید و در نوروز سال ۱۳۳۵ از رادیو ایران پخش شد، عبدالعلی وزیری، احمد عبادی و علی تجویدی شرکت داشتند. در مجموع ۱۴۰۰ برنامه‌ شعر و موسیقی سنتی در ۸۸۶ ساعت به ضبط و پخش درآمد. این برنامه با معرفی دوباره بیش از ۵۶۰ شعر فارسی (از قدیم تا جدید) به ادبیات کلاسیک فارسی جان داد و تقاضا برای انتشار دیوان‌های شاعران که سال‌ها مهجور مانده بودند و دیگر چاپ نمی‌شدند، یا کیفیت چاپ و نشر آن‌ها پایین بود ناگهان بالا رفت.

علینقی وزیری، جواد بدیع‌زاده، جواد معروفی، روح‌الله خالقی، پرویز یاحقی، حسین یاحقی، مرتضی محجوبی، همایون خرم، علی تجویدی، حبیب‌الله بدیعی، اسداله ملک و جهانبخش پازوکی از آهنگسازان نامداری بودند که با برنامه گل‌ها همکاری می‌کردند.

داود پیرنیا و رهی معیری در رادیو تهران در میدان ارگ

گلپا با بیش از ۳۰۰ برنامه، ایرج با بیش از ۲۰۰ برنامه، مرضیه، الهه، محمد رضا شجریان، غلامحسین بنان، ناصر مسعودی، عهدیه، سید جواد ذبیحی و محمود محمودی خوانساری و هایده و مهستی از خوانندگان سرشناس برنامه گل‌ها بودند.

رونق تئاتر و نخستین تلویزیون خصوصی ایران

بعد از کودتا تئاترهای لاله‌زار که تا پیش از این مظهر نواندیشی بودند به راه دیگری افتادند. کیان افراز در «تئاتر ایران در گذر زمان» می‌نویسد:

«تئاترها چیزی شبیه شوهای امروزی شده بودند، کمدی‌های تک پرده‌ای، آکروبات، آوازهای طنز، رقص و… حتی بعضی رقاص فرنگی آوردند. بعضی از تئاترها از ترکیه رقاص آوردند که اولین آنها تئاتر تهران بود.»

 با تأسیس بنگاه ترجمه و نشر کتاب زیر نظر بنیاد فرانکلین برخی از آثار ادبیات نمایشی جهان به فارسی ترجمه و منتشر شد. اگمنت اثر گوته (به ترجمه دکتر هوشیار)، الکتر و سه نمایشنامه دیگر اثر سوفوکل به ترجمه محمد سعیدی، بادبزن خانم ویندرمر و دو نمایشنامه اثر اسکار وایلد و چهار نمایشنامه از اوریپید به ترجمه محمد سعیدی، تراژدی قیصر اثر شکسپیر به ترجمه فرنگیس شادمان. تأسیس تلویزیون ثابت پاسال و اجرای زنده نمایش در آن سبب شکوفایی تئاتر در این سال‌ها شد. عباس جوانمرد درباره تئاتر‌های تلویزیونی و تأثیرش در جامعه گفته است:

«اجرای این برنامه‌ها همان طوری که در طرح پیش‌بینی شده بود تئاتر را به شکل وسیع در میان مردم معمولی برد و علاقمندان جدیدی برای تئاتر به وجود آورد. »

اجرای نمایشنامه بلبل سرگشته، نوشته علی نصیریان در تئاتر ملل پاریس که جایزه نمایشنامه‌نویسی سال ۱۳۳۵ را از آن خود کرده بود تحولی دیگر در تئاتر ایرانی آن سال‌ها را رقم زد: گرایش به فرهنگ ملی. عباس جوانمرد و علی نصیریان محلل و مرده‌خورها نوشته صادق هدایت را روی صحنه بردند. توجه به نقالی، تخت حوضی، سیاه بازی و تعزیه از سال‌های پایانی دهه ۱۳۳۰ در آثار غلامحسین ساعدی و اکبر رادی آغاز شد.

فیلمفارسی و شهرستیزی

از اواسط سال‌های دهه ۱۳۳۰ رشد تولید فیلم‌های سینمایی در ایران شتاب گرفت و در تهران ده‌ها بنگاه فيلم‌سازی تأسيس شد. بیشتر محصولات سینمایی در این ایام بر گرته فیلم‌های خارجی از جمله فیلم‌های نیمه‌موزیکال هندی و کمدی‌های مصری و سینمای هالیوود ساخته می‌شدند و به نمایش درمی‌آمدند. این تقلیدها زمینه‌ساز پیدایش و گسترش فیلمفارسی به عنوان یک ژانر سینمایی شد. در سال ۱۳۳۶ با نمایش دو فیلم «جنوب شهر» به کارگردانی فرخ غفاری و «لات جوانمرد» ساخته مجید محسنی تحولی تازه در سینمای ایران اتفاق افتاد: کاراکتر مردی قلدر و لوطی‌مسلک به پرده سینما راه پیدا کرد که یادآور سنت عیاری و فرهنگ پهلوانی در ایران بود.

فیلم خواب و خیال ساخته مجید محسنی

مجید محسنی با دو فیلم «خواب و خیال» و «بلبل مزرعه» تقابل شهر و روستا را آشکار کرد. در این فیلم‌ها مردمان شهری فرهنگ روستایی را تهدید می‌کنند. پرویز جاهد در مقاله‌ای در زمانه می‌نویسد:

«معصومیت و سادگی مردان و زنان روستایی در مقابل شرارت و خباثت آدم‌های شهری، تضاد اصلی فیلم‌های فارسی این دوره بود که به سطحی‌ترین و اغراق‌آمیز‌ترین شکل‌اش تصویر می‌شد.»

در سال‌های دهه بعدی اما فیلمفارسی به راه دیگری افتاد و حامی حرکت‌های اصلاح‌طلبانه و فرهنگ شهری شد.

جست‌وجوی هویت ملی در آثار نقاشان

یکی از ویژگی‌های نقاشی‌های دهه ۱۳۳۰ توجه به زندگی مردم عادی و ثبت آن است. و این نیز در نقاشی‌های سرگیس واسپور به خوبی پیداست. لیلی تقی‌پور  و شکوه ریاضی، نوگرا‌ترین زن نقاشی ایرانی، از اولین دانشجویان هنرکده تازه تأسیس هنرهای زیبا بودند. منوچهر یکتایی اولین نمایشگاه انفرادی خود را در سال ۱۳۳۰ در نیویورک بر پا کرد و خیلی زود کار‌هایش در محافل هنری نیویورک مورد توجه قرار گرفت. چند سال بعد آثار او در شهرهای دیگری چون واشینگتن، شیکاگو و بالتیمور به نمایش درآمد و موزه هنرهای مدرن نیویورک نیز یک تابلو و دو طرح را از او خریداری کرد. یکتایی به آسانی به عنوان یک هنرمند ایرانی جایگاه خودش را در مکتب نقاشان نیویورک در کنار هنرمندان به‌نامی چون جکسون پالک و دکونیک تثبیت کرد.

هوشنگ پزشک‌نیا از جمله هنرمندانی بود که آثارش در گالری آپادانا اولین مرکز هنرهای تجسمی به نمایش درآمد و مورد توجه قرار گرفت. آپادانا پاتوق هنرمندانی چون حسین کاظمی، محمود جوادی‌پور، احمد اسفندیاری، مهدی ویشکایی و دیگر هنرمندانی جوانی بود که سعی داشتند هنر نو را به مردم معرفی کنند.

آثار احمد  اسفندیاری در بین سال‌های ۱۳۳۰ تا ۱۳۴۰ به شدت ساده است. او آدم‌ها و طبیعت را به صورت خط و سطح می‌آفریند و با ساختاری هندسی به کار‌هایش نظم می‌دهد.

ناصر اویسی  در سال ۱۳۳۷ در بینال پاریس شرکت کرد و در چهار بینال تهران نیز حضور داشت. او از جمله نقاشانی است که آثارش در نقاشی معاصر ایران به مکتب «سقاخانه» معروف است.

او اولین گالری ایران را به نام نگارخانه «هنر جدید» بنیاد نهاد.

در این ایام در آثار ژازه طباطبایی اسطوره‌های ایرانی، فرهنگ فولکوریک و شیوه‌های هنر سنتی ایرانی از مینیاتور گرفته تا پرده‌خوانی به‌روشنی دیده می‌شوند. ابوالقاسم سعیدی، یکی دیگر از نقاشان نوگرای ایرانی است که همچون دیگر نقاشان پیشگامی که عمدتاً از سال‌های دهه ۱۳۳۰ به بعد جست‌و‌جوگر راه‌های تازه بودند، کوشید با درآمیختن درونمایه‌های ایرانی با سبک‌ها و تکنیک‌های مدرن، به زبان و نگاه ویژه خود دست یابد.