حمیدرضا (صابر) بهبودی، کارگر اخراج شده شرکت شن و ماسه در روستای گنجه شهرستان رودبار، سه روز پس از خودسوزی جان باخت. او سومین کارگری است که خبر خودکشیاش از شهریور تا کنون منتشر میشود.
او پنجشنبه هشتم آبان در اعتراض به اخراج از کار و پرداخت نشدن مطالباتش خود را مقابل ساختمان مدیریت معدن شباب به آتش کشید. فرماندار رودبار که روز گذشته بهبودی را به «ایجاد تنش» متهم کرده بود، یکشنبه ۱۱ آبان خبر فوت او را تائید کرد.
به گفته یکی از بستگان حمیدرضا (صابر) بهبودی، او تا پنج ماه قبل در معدن شباب کار میکرد. مدیران محلی در رودبار نیز گفته بودند که او به مدت هشت ماه در بخش ساختمانی این معدن مشغول به کار بوده است.
روزنامه شهروند به نقل از پسرخاله کارگر فوت شده روایت کرده است:
«صابر از ۱۳ سالگی برای کار به تهران رفت. مادرش مریض بود. خواهرش معلولیت داشت. برای آنها حاضر بود جانش را هم بدهد. برای همین به تهران رفت. درسش را رها کرد تا بتواند کار کند. میخواست خرج خانوادهاش را تأمین کند. اما در تهران به خاطر سن کمش گرفتار اعتیاد شد. با این حال، هیچوقت دست از کارکردن نکشید. کار کرد و هزینههای زندگی خانوادهاش را تأمین کرد.»
به گفته او صابر سال گذشته نتوانست هزینههای درمان مادرش را که به دیابت مبتلا بود تأمین کند و به همین دلیل مادرش فوت کرد.
شهروند روایت کرده که دو برادر دیگر صابر «به خاطر بیماری اعصاب و روان خانهنشین هستند.»
پسرخاله صابر گفته است:
«صابر یکتنه کار کرد و هزینههای تحصیل آنها را تأمین کرد. اگر از هرکس در این روستا بپرسید، شهادت میدهند که این پسر حتی آشغال هم جمع میکرد؛ یعنی برای دهیاری کار میکرد. آشغال جمعکن بود. بعد از آنهم، به این شرکت معدن رفت. کارگر ساختمانی بود. روزی ۶۰هزار تومان به او پول میدادند».
به گفته او کارفرما به دلیل «اعتیاد» صابر را اخراج میکند. صابر برای بازگشت به کار «ترک میکند» اما به او میگویند دیگر نمیتواند به محل کار برگردد؛
«صابر به هر دری زد تا دوباره به شرکت برگردد. ما به او اجازه ندادیم به تهران برود. تازه ترک کرده بود. نمیخواستیم دوباره آلوده شود. برای همین باید در نزدیکی محل زندگیاش سرکار میرفت، اما او را قبول نمیکردند. حتی به شورای روستا هم رفت، ولی باز هم نشد. جوان بود و غرور داشت. برای همین حتی درگیر هم شد، ولی باز هم فایدهای نداشت. به اداره کار نرفت، چون میدانست فایدهای ندارد.»
صابر در روز حادثه به شرکت معدنی که به گفته روستاییان تأسیسات آن بر روی زمینهای پدری او دایر شده، رفته بود تا از آنها بخواهد بگذارند به محل کار برگردد اما به او گفته بودند «هیچوقت دیگر اینجا نیا». او هم تصمیمش را گرفت و به گفته پسرخالهاش «در یک لحظه بنزین روی خودش ریخت و خودش را سوزاند».
بخوانید:
خودسوزی یک کارگر در رودبار؛ فرماندار او را به «ایجاد بی نظمی» متهم کرد
او خواسته عجیبی نداشت؛ کار کردن برای تامین معیشت خواهر و برادرهایش تا شاید به سرنوشت مادر گرفتار نشوند. تلختر آنکه مالکان معدن شباب که صابر را اخراج کرده بودند، کسب و کارشان بر زمینهای کشاورزی پدر او و دیگر ساکنان روستا بنا شده است.
اکبر سرودی از ساکنان گنجه روایت کرده است:
«همین شرکتی که صابر را از کار بیکار کرد، روی زمینهای کشاورزی پدرش صابر دایر شده است. از آنجایی که هزینه کشاورزی زیاد است، این زمینها بلااستفاده ماند و در نهایت به شرکت معدن واگذار شد.»
خودسوزی صابر بهبودی یادآور یونس عساکره، دستفروش خرمشهری است که اسفند ۱۳۹۳ مقابل شهرداری این شهر خود را به آتش کشید.
تابستان امسال هم رسانههای داخلی ایران از خودکشی دو کارگر در مسجد سلیمان و هویزه خبر دادند. در مسجدسلیمان یک کارگر پیمانکاری شرکت برق در اعتراض به پرداخت نشدن دستمزدش خود را حلقهآویز کرد. عمران روشنیمقدم، کارگر میدان نفتی یادآورن در هویزه هنگامی که با درخواست مساعده ۵۰۰ هزار تومانی او موافقت نشد، خود را کشت.
۲۶ مهر ماه هم علیاکبر فاطمی، نماینده بوشهر در مجلس فاش کرد: یک کارگر ۲۱ ساله در جم به دلیل فقر و تنگدستی خودکشی کرده است. او بدون بیان جزئیات بیشتر گفت: از قبل نیز موارد قتل و خودکشی در شهرهای صنعتی استان رخ داده است که رسانهای نشدهاند.
خوب همین یک نفر نیست و اخرین هم نخواهد بود حالا بعضی میگن چرا خودشا کشت و میزد بقیه را میکشت و … کنار گود نشستم و گفتن لنگش کن خیر کارگر جماعت که در ایران حکم رعیت را دارد در برابر ارباب کاری از دستش ساخته نیست مثالش خود من اینجا مصائب دنبال کار بودن را نوشتم و من چندین شرکت صنعتی و… رفتم برای استخدام با معرفی اداره کار چند جا شده تا اکنون ده تا یا بیشتر من معرفی نامه گرفتم به کجا رسیدک هیچ جا همشون معرفی را پرت کردن رفت چندتا پیغام دادم برای اداره کار و روحانی شارلاتان جواب صفر این کارگر در بن بست کامل بوده حمایتی نداشته من قبلن گفتم منم این کار را میکنم اگر راه بهتری هست پیشنهاد کنید شما کامنت را حذف نکنید پیشنهاد راه بدهید در مملکتی که نه کار هست نه درامد هست من تا امروز بالای ده جا و بیشتر رفتم کار ندادن درامد که نباشد و… مردن که بهتر هست
**** / 25 November 2020