فریده لاشایی نقاش، نویسنده و مترجم مطرح ایرانی که سالها دچار بیماری سرطان بود، هنگام ۶۸ سالگی در بخش آیسییو بیمارستان جم تهران از دنیا رفت. فريده لاشايی در سال ۱۳۵۲، پس از ۱۰ سال دوری از ايران و فعاليتهايی در کنفدراسيون جوانان و دانشجويان ايرانی در خارج به کشورش بازگشت. او در اين سال دستگير شد و مدتی را در بند تازه زنان در زندان قصر بهسر برد.
ويدا حاجبی تبريزی در کتاب خاطرات زندانش از زندانهای دوران حکومت محمدرضا پهلوی که “دادِ بیداد” نام دارد از ۱۷ نفر از زنان سياسی زندانی یاد کرده که يکی از آنان فريده لاشايی است.
وی افزون بر نقاشی به ترجمه و نویسندگی نیز میپرداخت که ترجمه نمایشنامههای “زن نیک سچوان” (۱۳۴۷)، “ارباب پونتیلا و نوکرش ماتی” (۱۳۵۵) و “روزهای کُمون” (۱۳۵۷) از جمله این آثار هستند.
پرویز کلانتری، نقاش برجسته کشورمان درباره فریده لاشایی میگوید:
«نباید گمان کنیم که هماکنون «لاشایی» با مرگ از میان ما رفته است، چون او همچنان با آثارش در میان ما حضور دارد و هست. نباید گمان کنیم که نمایشگاههای نقاشی از این به بعد نقاشیهای او را بر دیوارهایشان نخواهند آویخت؛ او کماکان همچون قبل خواهد درخشید.
لاشایی از ۴۰ سال قبل خیلی محتاطانه و رئالیستی نقاشی میکشید اما از آنجا که با دنیا نفس میکشید و جهان را سیر میکرد، به سرعت خود را ارتقا داد؛ سلیقه جهان امروز را شناخت و توانست آثارش را وسعت بخشد و جایی جدی برای خودش در نقاشی معاصر ما باز کند.»
پارهای از آثار او را میبینیم.