علی افشاری − سخنان خامنهای در جمع گروهی از مردم آذربایجان شرقی، شتابی به روند تحولات در ساختار قدرت بخشید. با نزدیک شدن به زمان انتخابات، این روند، تلاطمهایی بیشتری را جلوهگر میسازد.
اظهارات جدید رهبری در دو قلمرو داخلی و خارجی، ویژگیهای راهبردی داشت. موضعگیری جدید وی نقش مهمی در شکل دادن به آرایش جدید قوا در بلوک قدرت دارد.
اما بررسی اتفاقات و چالشهای اخیر در نظام سیاسی ایحاد تردید میکند که وی به مانند گذشته بتواند اوضاع را در به شکل دلخواه مدیریت نماید و یا روند اتفاقات را تحت کنترل خود در آورد.
البته خامنهای در طول دوران رهبری ۲۳ ساله خود با چالشهای بزرگی مواجه بوده و عبور موفقیت آمیز از آنها پشتوانهای قوی برای وی است. اما مشکل در اینجا است که این بار اقتدارش از سوی کسانی مورد تهدید قرار گرفته که توسط خود او در هرم قدرت ارتقاء یافته و در مناصب بالای حکومت جای گرفتند. چالش جدید از بطن و مرکز حلقهای بر میخیزد که وی با تلاش بسیار در دوره رهبری خود از میان خودیها و پیروانش ایجاد شکل داده است.
سخنان اخیر خامنهای پیامهای مهمی داشت. در سیاست خارجی او از تداوم سیاست جاری نظام در اجتناب از گفتگوی مستقیم با آمریکا و تداوم ماجراجوئی هستهای محکم دفاع کرد و جلوی هر گونه تجدید نظر و نرمش در مذاکرات پیشرو در آلماتی را مسدودنمود. خامنهای با متهم ساختن امریکا و غرب به فریبکاری، زورگویی و بد خواهی، عدم انعطاف و ایستادگی در مذاکرات هستهای را توجیه کرد. به نظر میرسد با توجه به حرفهای وی و تاکید بر تداوم غنی سازی اورانیوم پنجره گشوده شده برای تفاهم هستهای بسته خواهد شد.
بنابراین روزهای آینده آزمونی برای قدرت خامنهای است که آیا اقتدارش آسیب جدی دیده و وی با بحران بزرگی مواجه خواهد شد یا اینکه کشمکش تازه را مهار مینماید.
سیاست خارجی در سخنان اخیر خامنهای
اما سخنان اخیر خامنهای پیامهای مهمی داشت. در سیاست خارجی او از تداوم سیاست جاری نظام در اجتناب از گفتگوی مستقیم با آمریکا و تداوم ماجراجوئی هستهای محکم دفاع کرد و جلوی هر گونه تجدید نظر و نرمش در مذاکرات پیشرو در آلماتی را مسدودنمود.
خامنهای با متهم ساختن امریکا و غرب به فریبکاری، زورگویی و بد خواهی، عدم انعطاف و ایستادگی در مذاکرات هستهای را توجیه کرد. به نظر میرسد با توجه به حرفهای وی و تاکید بر تداوم غنی سازی اورانیوم پنجره گشوده شده برای تفاهم هستهای بسته خواهد شد.
خامنهای کوشید با تشجیع احساسات ملی و کوبیدن بر طبل بیگانه ستیزی، هزینههای سنگین مرتبط با برنامه هستهای را با عزت و پیشرفت کشور پیوند دهد. میتوان از سخنان وی نتیجه گرفت که حکومت بنای توقف و تعطیلی غنی سازی اورانیوم را ندارد. البته ممکن است در سطوح بالاتر از ۵ درصد حاضر به مذاکره باشد اما زمانی این کار را انجام میدهد که آمریکا تحریمها را پیشاپپیش بردارد و فشار و تهدید را کنار بگذارد. بدینترتیب قفل هستهای شانسی برای باز شدن ندارد.
خامنهای چند بار به هدف غرب برای نا امید ساختن ملل مسلمان از مقاومت، تبیغ و هیاهو برای تسلیم شدن ملت و نظام ایران، ایجاد شکاف در جامعه ایران و تقویت مطالبه برای متوقف کردن برنامه اتمی جنجالی اشاره کرد. این اشارات میتواند آسیب پذیری حاکمیت را نشان دهد.
همچنین از زاویهای دیگر بازتاب دهنده وجود دیدگاههای انتقادی در داخل حاکمیت است که وی سعی میکند با تکیه به بدخواهی غرب، دمیدن روح حماسی به ماجرا و ضرورت مقاومت به تقابل با تجدید نظر طلبی در سیاست خارجی ستیزه گر و فعالیتهای حساس هستهای بپردازد.
موضع گیری وی زاویه مشخصی با اظهارات علی اکبر صالحی وزیر خارجه نیز داشت که دیدگاه جریان احمدینژاد را نمایندگی میکند. سخنان خامنهای در عین حال نوعی هشدار نیز بود که هر دیدگاهی که در داخل کشور خواهان تفاهم هستهای بشود با طرح دشمن همسو است و لذا مورد برخورد امنیتی واقع میشود.
سیاست داخلی
اما در عرصه داخلی، سخنان خامنهای روشن کننده گسترش شکاف وی با جریان احمدینژاد بود. او برای نخستین بار به صورت علنی احمدینژاد را آماج انتقاد صریح قرار داد. وی عمل محمود احمدینژاد در افشای فیلم فاضل لاریجانی را بد، نا مناسب، خلاف اخلاقی، خلاف شرع و خلاف قانون دانست و او را به دلیل بر هم زدن آرامش، امنیت روانی. اخلاقی به تضییع حقوق مردم متهم کرد.
خامنهای این هشدار را به احمدینژاد داد که بی اعتنایی وی و تداوم درگیری در نظام سیاسی میتواند پیامدهای سنگینی را به همراه داشته باشد. تاکید بر نصیحتگویی فعلا بدین معنا است که او کماکان ترجیح میدهد به صورت کجدار و مریز احمدینژاد را تا پایان دوره تحمل کند. اما در عین حال تمایل دارد که نشان دهد کاسه صبرش در حال لبریز شدن است و در صورت لزوم ابایی از تعیین تکلیف با وی ندارد.
او فعلا احمدینژاد را نصیحت کرد و در عین حال اکثریت مجلس و علی لاریجانی را نیز به خاطر استیضاح وزیر کار و قدری زیاده روی در جوابگوئی نکوهش کرد.
تحلیل این موضعگیری روشن میسازد که رابطه خامنهای با احمدینژاد هنوز به مرز ترمیم ناپذیری نرسیده، اگر چه به آن نزدیک شده است.
خامنهای و مشکل رئیس جمهوریاش
خامنهای این هشدار را به احمدینژاد داد که بی اعتنایی وی و تداوم درگیری در نظام سیاسی میتواند پیامدهای سنگینی را به همراه داشته باشد. تاکید بر نصیحتگویی فعلا بدین معنا است که او کماکان ترجیح میدهد به صورت کشدار و مریز احمدینژاد را تا پایان دوره تحمل کند. اما در عین حال تمایل دارد که نشان دهد کاسه صبرش در حال لبریز شدن است و در صورت لزوم ابایی از تعیین تکلیف با وی ندارد.
خامنهای علیرغم اینکه در چند ماه گذشته به صراحت بیان کرد هرکس بخواهد از اختلافات درون نظام برای بسیج و تحریک مردم استفاده کند، مرتکب خیانت شده است، اما از واژه کم خطر تر “بداخلاقی” برای درگیری در مجلس استفاده نمود. به نظر میرسد وی عمدا و آگاهانه از این واژه استفاده کرد تا فرصت اصلاح را به طرفین بدهد و اعلام کند اتفاق اخیر در آن حدی نبوده است که عکس العمل مراجع قانونی نظام را در پی داشته باشد.
خامنهای همانگونه که قول داده بود پس از چند روز به داوری در خصوص نزاع بین روسای قوای مقننه و مجریه پرداخت. در این ماجرا وی بیشتر احمدینژاد را ملامت کرد و مقصر شناخت. اما این موضع گیری لزوما بدین معنا نیست که وی به صورت کلی لاریجانیها را به خود نزدیک تر میداند. بلکه میتوان این برخورد را مربوط به حالتی خاص دانست. هنوز پیوندهای گفتمانی حفظ رابطه وی با احمدینژاد را ضروری جلوه میدهد.
هشدار تلویحی خامنهای این تصور را نیز قوت میبخشد که کاندیدای احتمالی جریان احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم تایید نخواهد شد.
مهرهها و نیروهای دیگر
اما خامنهای در عین حال نا خشنودی خود را از علی لاریجانی و اکثریت مجلس نیز آشکار ساخت. در واقع وی نشان داد که نظر مثبتی نسبت به طرفین نزاع ندارد. اوچنین با پیش کشیدن قصور وکاستی در برخورد با پروندههای مفاسد اقتصادی، به صادق لاریجانی نیز انتقاد کرد وعملکرد او را نیز زیر سئوال برد.
از آنجایی که اعضای حزب پایداری پیش از استیضاح شیخالاسلامی در مجلس به مخالفت رهبری با استیضاح استناد میکردند، لذا ابراز مخالفت خامنهای با استیضاح و بیفایده دانستن آن، موضع آنها در ادعای نزدیکی به رهبر را تقویت کرد.
خامنهای همچنین وزیر کار را از مسئله مدیریت مرتضوی بر سازمان تامین اجتماعی بری ساخت وبه نوعی دادن مسئولیت به مرتضوی را اتفاقی غیر مهم جلوه داد.
اما خواست و موضع گیری خامنهای به تنهایی تعیین کننده سرنوشت رویاروییها در درون بلوک قدرت نیست. واکنش جناحهای اصلی حاکمیت نیز فاکتوری تعیین کنندهای است.
صادق و علی لاریجانی روسای قوه قضائیه و مقننه خیلی سریع به رهبری نامه نوشتند. محتوی نامههای آنها کاملا تسلیم طلبانه بود و اطاعت کامل از تقاضای رهبری را بازتاب بخشید. علی لاریجانی صراحتا از آنچه در جریان استیضاح گذشت معذرت خواهی کرد واطاعت از خامنهای را واجب شرعی خواند.
البته با توجه به سوابق قبلی و هشدارهای مکرر خامنهای مبنی بر پرهیز از این دعوا نمیتوان این اظهارات را دلیلی بر تبعیت در عمل دانست.
پس از ماجرای حکم حکومتی برای پرهیز از سئوال از احمدینژاد در مجلس مشخص بود که رهبری نظر مثبتی به استیضاح وزراء ندارد. اما علی رغم این مسئله و تاکید اصولگرایان تندرو مبنی بر تعارض استیضاح با تبعیت از ولایت، باز اکثریت مجلس با هدایت علی لاریجانی پروژه برکناری وزیر را کلید زدند.
خامنهای میکوشد تا اصولگرایان سنتی و میانه و جریان احمدینژاد را توامان تضعیف سازد. رویارویی آنها وفرسوده ساختن همدیگر به نفع خامنهای است که به دنبال رشد جریان سوم در قالب جریان سوم تیر است. خامنهای بدون اینکه روی خوشی به استیضاح نشان دهد، اجازه داد این عمل صورت بگیرد و حال با قرار دادن خود در موضع مخالف ضمن اینکه از مزایای حرکت برخوردار شده است خود را در جایگاه بی طرف و خارج از منازعه قرار میدهد.
صدق ادعاهای احمد توکلی و علی مطهری مبنی بر خودداری از استیضاح در صورت اگاهی از نطر رهبری نیز با تردیدهای جدی مواجه است. به نظر میرسد اصولگرایان منتقد وضع موجود مصر هستند برنامههای شان را علی رغم زاویه داشتن با خواست رهبری تا جایی که وی به صورت علنی و صریح ابراز مخالفت کند، جلو ببرند.
از سوی دیگر میتوان حدس زد خامنهای نیز از این وضعیت چندان ناراضی نیست. او میکوشد تا اصولگرایان سنتی و میانه و جریان احمدینژاد را توامان تضعیف سازد. رویارویی آنها وفرسوده ساختن همدیگر به نفع خامنهای است که به دنبال رشد جریان سوم در قالب جریان سوم تیر است. خامنهای بدون اینکه روی خوشی به استیضاح نشان دهد، اجازه داد این عمل صورت بگیرد و حال با قرار دادن خود در موضع مخالف ضمن اینکه از مزایای حرکت برخوردار شده است خود را در جایگاه بی طرف و خارج از منازعه قرار میدهد.
پاسخ احمدینژاد
اما پاسخ احمدینژاد تفاوت معنا داری با نامههای برادران لاریجانی داشت. مفاد نامه وی پاسخگوی انتظارات خامنهای نیست. طرفداران رهبری واصولگرایان از جمله حسین ابراهیمی، کوچک زاده، محمد نبی حبیبی از احمدینژاد خواستند تا از رهبری استغفار بجوید. اما وی در نامه اش هیچ اشارهای به پذیرش عناوین خامنهای در خصوص افشاگری اش در مجلس نکرد. او صرفا بیان داشت :« اینجانب و همکارانم در دولت تا آخرین لحظات مسئولیت دلبسته به ارزشهای انقلاب اسلامی کمر بسته خدمت به کشور و مردم خواهیم بود و اطمینان میدهم که همه تلاش ما به عنوان خادمان ملت، در مسیر اعتلای کشور و رفع مشکلات کشور خواهد بود و کوچکترین قدمی برخلاف مصالح کشور بر نخواهیم داشت»
سپس نیز دلبستگی خود به خامنهای را همیشگی دانست. احمدینژاد در حاشیه جلسه هیات دولت نیز اعلام کرد راضی نیز نیست رهبری ناراحت شود. بنابراین پاسخ احمدینژاد اولا حاوی معذرت خواهی نیست و ثانیا هیچ نکته دال بر خطا بودن عملش ندارد.
او میگوید دولتش در خدمت ارزشهای انقلاب اسلامی و خواست مردم خواهد بود و بر خلاف مصلحت کشور عمل نمیکند. احمدینژاد تبعیت از مواضع رهبری را به عنوان ملاکهای فعالیت دولت مطرح نساخت. به نظر میرسد وی اگاهانه این عمل را انجام داده است. تنها میر تاج الدینی معاون پارلمانی رئیس جمهور اعلام کرد دولت مواضع رهبری را تصب العین قرار میدهد.
خامنهای و انصارش
محور مهم دیگر سخنان خامنهای محکوم کردن اخلال در مراسم سخنرانی علی لاریجانی در قم بود. این مسئله تبدیل به معمایی شده است. دشوار بتوان قبول کرد که حادثه فوق بدون سازماندهی انجام شده باشد. تا کنون مراجع امنیتی و قضائی سخنی در خصوص اعترافات و جریان بازداشتها و تحقیقات بیان نکردهاند. نوع شعارها وترکیب حمله کنندگان تردید جدی ایجاد مینماید که آنها جزو هواداران دولت بوده باشند. جهت گیری اصلی بر هم زنندگان سخنرانی لاریجانی، تعارض عملکرد وی با انتظارات رهبری بود. بصیرت کلیدواژه خامنهای در ارزیابی عملکرد کارگزاران زیر دستش است. اخلال گران نیز علی لاریجانی را به بی بصیرتی متهم میساختند.
جلالی مسئول دفتر مصباح یزدی در قم آشکار ساخت که مسئولین امنیتی قم به لاریجانی هشدار داده بودند و به وی توصیه کرده بودند که از سخنرانی انصراف بدهد. احمدی مقدم رئیس نیروی انتظامی نیز اعلام کرد که مامورین آن از قبل در جریان اخلال در برنامه سخنرانی بودهاند.
بنابراین با توجه به این ملاحظات میتوان نتیجه گرفت که حمله کنندگان از پشتوانه قوی برخوردار بودهاند که مامورین انتظامی و امنیتی جلوی انها را نگرفتهاند.
در مجموع میتوان گفت موضعگیری جدید خامنهای نمایانگر تشدید شکاف بین وی و احمدینژاد است. اما هنوز این شکاف به مرحله ترمیم ناپذیری نرسیده است. خامنهای در عین حال مهار برادران لاریجانی وبخش سنتی وپراگماتیست اصولگرایان را نیز در نظر دارد. او از طرفین نزاع نا خشوند است و مهار متقابل آنها را دنبال میکند.
در تحلیل این مسئله میتوان چند حالت را در نظر گرفت. نخست میتوان این فرضیه را بررسی کرد که حرکت فوق با چراغ سبز خامنهای صورت گرفته است. اما مصلحت ایجاد میکرده که موضوع مخفی مانده و رهبری در ظاهر موضع مخالف بگیرد. مشابه این اتفاق در قتلهای زنجیرهای، حمله به کوی دانشگاه و پرونده بازداشتگاه کهریزک رخ داد. میتوان همچنین گمانه زنی کرد که موضوع با هماهنگی نزدیکان رهبری انجام شده است ولی پس از بالا گرفتن اعتراضات بخصوص در حوزه علمیه قم، مصلحت ایجاب کرده خامنهای به مخالفت بپردازد.
اما موضع گیری منفی شدید وسریع روزنامه کیهان و اعضای جبهه پایداری فرضیه دیگری را قوت میبخشد که این عمل خارج از کنترل حکومت صورت گرفته است. ممکن است اطرافیان مصباح یزدی و یا حلقهای از نیروهای افراطی به صورت خو دسرانه به این کار مبادرت ورزیدهاند.
اما هر کدام از این فرضیهها درست باشد، خامنهای روشن ساخت که هیچ گروهی حق ندارد به بهانه صحیتهای جدید وی حملاتی را بر علیه دولت و مجلس سازمان دهد.
جمعبندی
در مجموع میتوان گفت موضع گیری جدید خامنهای نمایانگر تشدید شکاف بین وی و احمدینژاد است. اما هنوز به مرحله ترمیم ناپذیری نرسیده است. خامنهای در عین حال مهار برادران لاریجانی وبخش سنتی وپراگماتیست اصولگرایان را نیز در نظر دارد. او از طرفین نزاع نا خشوند است و مهار متقابل آنها را دنبال میکند.
پاسخ احمدینژاد در بر دارنده انتظارات خامنهای و اصولگرایان نیست. وی بنای مقاومت دارد اما در عین حال متمایل به افزایش سطح درگیری با خامنهای در مقطع فعلی نیست.
روزهای آینده نشان خواهد داد که سمت و سوی رقابتهای داخل حاکمیت، چه تغییراتی را در عرصه سیاسی بوجود خواهد آورد. آیا خامنهای موفق میشود اختلافات داخل حکومت را مدیریت نماید یا توصیههای جدید وی نیز مانند موارد قبلی در عمل با بی اعتنایی مواجه میشود.
عکاسان ایرانی از بهترین عکاسانند. در این عکس اگر خوب نگاه کنید احمدی نژاد انگشتش را از توی دماغ خودش در آورده و دارد می کند توی دماغ رهبری!!! حتما دارد محتوایت دماغش را می چپاند توی دماغ رهبری٬ جور دیگرش اینه که داره به رهبری انگشت میرسونه٬ بعد دیگرش اینکه رهبری عکسه و او اصله! وجه سومش اینه که یه بیلاخ داده برهبری.
کاربر مهمان / 21 February 2013
نظر بالا البته بسیار درسته. احمدی نژاد تنها کسیه که دو روی این رهبری ایستاده البته خودش تیرخلاس زن رهبریه برا همینم عوض اون خاتمی بی بته این رهبری رو به خاک خلا مینشونه. خاتمی جرثومه ی تذبذب بوده و حالا هم هست. اصلاحطلبان دارند می آیند تا دوباره ما مردم خر را خرتر کنند و این حکومت ضد انسان و آدمخوار را نگه دارند.
از قزوین / 21 February 2013
نظرات بالا درسته! ولی یه کمی نادرسته. احمدی نژاد انگشتشو از دماغ رهبری در آورده٬ اگر خوب نگاه کنید عکاس حتا شیره جان رهبری رو که توی دماغش بوده و عصاره ی الوهیته را خوب نشون داده حالا فقط این مونده که حاج محمود بزاره توی دهنشو غوت بده تا بازم هاله ای از نور دور سرش بزنه بیرون یا سرش بنشینه و آواز بخونه. در هر حال یا ایرانی از خونه بیرون میاد و این حکومت فاسد رو برکنار میکنه و یا این حکومته که ایران را نابود میکنه. راه دیگری نیست.
کاربر مهمان / 22 February 2013
این ها بنوعی بازی سیاسی و طراحی شده در اتاق های فکر اینهاست و جنگ زرگری راه انداخته اند بلکن بتوانند مردم را به این شیوه به پای صندوق های رای بکشانند و حتی ممکن است که خود لاریجانی و احمدی نژاد هم از طراحی ها و نقشه ها خبر نداشته باشند و کسی دیگر مهره ها را جابجا میکند ولی در مورد اصلاح طلبان جریان حاکم اصلا خوشبین نیست و نمی تواند تحمل نماید و از هر طرفی که سر در می آورند همانجا را حرس می کنند .
کاربر مهمان / 21 February 2013