با درخواست علی لاريجانی، رئيس مجلس ايران، ۲۶۵ نفر از نمايندگان مجلس با صدور بيانيهای از رهبر جمهوری اسلامی ايران عذرخواهی کردند.
به گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا) در پايان جلسه علنی بامداد امروز، يکشنبه ۲۹ بهمنماه، ۲۶۵ نماينده مجلس ايران طی بيانيهای اعلام کردند که “به سهم خود از آنچه که در مجلس شورای اسلامی در حوزه استيضاح، گذشت عذرخواهی مینماييم.”
در پی سخنان روز گذشته آيتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ايران، که در آن از وقايع رخ داده در جلسه استيضاح وزير کار دولت دهم گلايه کرده و از سران سه قوه انتقاد کرده بود، علی لاريجانی رئيس مجلس در جلسه علنی بامداد امروز سخنان رهبر جمهوری اسلامی را “روشنگر و فصلالخطاب” خواند و از جانب خود و نمايندگان مجلس اعلام کرد: “نقد رهبری را عامل اصلاح کار خويش میدانيم و در اين بخش آنچه از اشکالات به قوه مقننه مربوط میشود را میپذيريم و عذرخواهی میکنيم.”
مهدی کوچکزاده، نماينده حامی دولت نيز امروز طی يادداشتی که در وبلاگ خود منتشر کرد با اشاره به اظهارات روز گذشته رهبر جمهوری اسلامی، به احمدینژاد هشدار داد که “اگر در پيشگاه خداوند متعال استغفار ننموده و علنا از رهبری و مردم طلب بخشش نکنيد، من هيچ دليلی برای ترجيح شما بر ديگر رؤسای قوا و استيضاحکنندگان خطاکار و لجوج نمیبينم.”
علی لاريجانی رئيس مجلس: نقد رهبری را عامل اصلاح کار خويش میدانيم و در اين بخش آنچه از اشکالات به قوه مقننه مربوط میشود را میپذيريم و عذرخواهی میکنيم
آيتالله خامنهای روز گذشته، در يک سخنرانی در تهران و در جمع مردم تبريز برای نخستين بار سخنان تندی را عليه سران قوای نظام جمهوری اسلامی بيان کرد و در عين حال در اظهاراتی تهديدآميز اعلام کرد که وی در اين مرحله تنها به “نصحيت” اکتفا میکند.
اشاره رهبر ايران به رويدادهای چند هفته پيش در جلسه استيضاح عبدالرضا شيخالاسلامی، وزير وقت تعاون کار و رفاه اجتماعی بود که محمود احمدینژاد با انتشار فایل تصویری، برادران لاريجانی را به “سوءاستفاده از قدرت” متهم کرد.
رهبر جمهوری اسلامی، همچنين در انتقاد از اقدام مجلس، اصل استيضاح وزيرکار در مجلس را “غلط” خواند.
به دنبال اين اظهارات، علی لاريجانی و صادق لاريجانی سران قوای مقننه و قضائيه در نامهای که خطاب به رهبر جمهوری اسلامی نوشتند، از وی عذرخواهی کردند.
اما علی مطهری، نماينده منتقد دولت در مجلس در واکنش به اظهارات رهبر جمهوری اسلامی به صراحت اعلام کرد “اينکه گفته شد استيضاح امری غلط بود را قبول ندارم، اما اگر رهبری قبل از استيضاح نظرشان را میفرمودند، ما اين کار را انجام نمیداديم.”
انتشار نامههای عذرخواهی و حمايت نمايندگان مجلس و سران قوای مقننه و قضائيه از رهبر جمهوری اسلامی ايران، در حالی است که تا اين لحظه، محمود احمدینژاد، رئيس قوه مجريه و ساير مسئولان دولتی به سخنان آيتالله خامنهای واکنشی نشان ندادهاند.
محمود احمدینژاد بامداد امروز در نشست استانداران سراسر کشور در ساختمان وزارت کشور، در اظهاراتی کنایهآمیز گفت: “تاآخرین لحظه پای کار ایستادهایم و هیچ دغدغهای جز کار و تلاش و خدمت نداریم و از همه مدیران اجرایی هم میخواهم وقت خود را فقط در این مسیر متمرکز کنند.”
ببخشیدمون رهبر ….وای چه بد شد …..ببخشیدمون رهبراسلام بازی علی خامنه ای جون …مواجب دهتده میلیون دلاری و روزی دهنده ما مهره های مظلومت در مجلس ..ما غلط کردیم ..و—- خوردیم که بهش گفتیم بیاد مجلس آبرو ریزی در بیاره ….و بگه فک و فامیل هات با عبا و عمامه چه دزدهای نابی هستن…همش تقصیر این مطهری ذلیل شده است که هی میگه احمدی نژاد بیاد در مجلس یگه چقدر دزدیده …رهبر ببخشیدمون ….به لطف شما رهبر اسلام بازی علی خامنه ای حساب بانکی هامون چند صد برابر حساب بانکی رئیس کارخانه مرسدس بنز آلمان و رئیس کارخانه هواپیما سازی بوئینگ شده…قربون اون اسلام ناب محمدی بشیم رهبر جون ما مهره های مجلس نشینت غلط کردیم که باعث شدیم به شما و فرزندانتون توهین بشه …!!
haghighatgo / 18 February 2013
دوست عزیز و محترم تو درست نوشتی ما هزار و چهارصد سال است که به خاطر این نجاست چسبیده بروح و روانمان در رنجیم و خجالت نمی کشیم از اینهمه بیرشفی خودمان. آری عبید بیچاره راست و درست نوشته است.
به حرومزاده آخوندزاده / 17 February 2013
عبید زاکانی می فرماید:
مست بودم اگر کهی خوردم!
عبید همیشه مثل ما مردم گرفتار ملایانی بس پست فطرت بوده است. اما عجبا که ما بی هیچ قطصی و فصلی مرور می کنیم اینهمه فساد و تباهی درونی خودمان را و درس نمی گیریم. مردم ایران باید یکدست ضد اسلام و ضد تشیع شوند. آنگاه جهان به کامشان خواهد شد. ولی ای وای که ما درس نمی اموزیم و نه می خوانیم و نه مرد عملیم. لطفا این قصه را بخوانیم تا بفهمید که قصه ی این حکومت همان است که عبید زاکانی هشتصد سال پیش چه نوشته تا بفهمید کا از ۸۰۰ سال پیش همچنان در خم یک کوچه ای و داستان همان داستان موش و گربه است. که موشام بر ما حکومت می کنند. آری مست بودم اگر گهی خوردم. بخوانید:
عبید زاکانی
اگر داری تو عقل و دانش و هوش
بیا بشنو حدیث گربه و موش
بخوانم از برایت داستانی
که در معنای آن حیران بمانی
ای خردمند عاقل ودانا
قصهٔ موش و گربه برخوانا
قصهٔ موش و گربهٔ منظوم
گوش کن همچو در غلطانا
از قضای فلک یکی گربه
بود چون اژدها به کرمانا
شکمش طبل و سینهاش چو سپر
شیر دم و پلنگ چنگانا
از غریوش به وقت غریدن
شیر درنده شد هراسانا
سر هر سفره چون نهادی پای
شیر از وی شدی گریزانا
روزی اندر شرابخانه شدی
از برای شکار موشانا
در پس خم مینمود کمین
همچو دزدی که در بیابانا
ناگهان موشکی ز دیواری
جست بر خم می خروشانا
سر به خم برنهاد و می نوشید
مست شد همچو شیر غرانا
گفت کو گربه تا سرش بکنم
پوستش پر کنم ز کاهانا
گربه در پیش من چو سگ باشد
که شود روبرو بمیدانا
گربه این را شنید و دم نزدی
چنگ و دندان زدی بسوهانا
ناگهان جست و موش را بگرفت
چون پلنگی شکار کوهانا
موش گفتا که من غلام توام
عفو کن بر من این گناهانا
مست بودم اگر گهی خوردم
گه فراوان خورند مستانا
گربه گفتا دروغ کمتر گوی
نخورم من فریب و مکرانا
میشنیدم هرآنچه میگفتی
آروادین قحبهٔ مسلمانا
گربه آنموش را بکشت و بخورد
سوی مسجد شدی خرامانا
دست و رو را بشست و مسح کشید
ورد میخواند همچو ملانا
بار الها که توبه کردم من
ندرم موش را بدندانا
بهر این خون ناحق ای خلاق
من تصدق دهم دو من نانا
آنقدر لابه کرد و زاری کردی
تا بحدی که گشت گریانا
موشکی بود در پس منبر
زود برد این خبر بموشانا
مژدگانی که گربه تائب شد
زاهد و عابد و مسلمانا
بود در مسجد آن ستوده خصال
در نماز و نیاز و افغانا
این خبر چون رسید بر موشان
همه گشتند شاد و خندانا
هفت موش گزیده برجستند
هر یکی کدخدا و دهقانا
برگرفتند بهر گربه ز مهر
هر یکی تحفههای الوانا
آن یکی شیشهٔ شراب به کف
وان دگر برههای بریانا
آن یکی طشتکی پر از کشمش
وان دگر یک طبق ز خرمانا
آن یکی ظرفی از پنیر به دست
وان دگر ماست با کره نانا
آن یکی خوانچه پلو بر سر
افشره آب لیمو عمانا
نزد گربه شدند آن موشان
با سلام و درود و احسانا
عرض کردند با هزار ادب
کای فدای رهت همه جانا
لایق خدمت تو پیشکشی
کردهایم ما قبول فرمانا
گربه چون موشکان بدید بخواند
رزقکم فی السماء حقانا
من گرسنه بسی بسر بردم
رزقم امروز شد فراوانا
روزه بودم به روزهای دگر
از برای رضای رحمانا
هرکه کار خدا کند بیقین
روزیش میشود فراوانا
بعد از آن گفت پیش فرمائید
قدمی چند ای رفیقانا
موشکان جمله پیش میرفتند
تنشان همچو بید لرزانا
ناگهان گربه جست بر موشان
چون مبارز به روز میدانا
پنج موش گزیده را بگرفت
هر یکی کدخدا و ایلخانا
دو بدین چنگ و دو بدانچنگال
یک به دندان چو شیر غرانا
آندو موش دگر که جان بردند
زود بردند خبر به موشانا
که چه بنشستهاید ای موشان
خاکتان بر سر ای جوانانا
پنج موش رئیس را بدرید
گربه با چنگها و دندانا
موشکانرا از این مصیبت و غم
شد لباس همه سیاهانا
خاک بر سر کنان همی گفتند
ای دریغا رئیس موشانا
بعد از آن متفق شدند که ما
میرویم پای تخت سلطانا
تا بشه عرض حال خویش کنیم
از ستمهای خیل گربانا
شاه موشان نشسته بود به تخت
دید از دور خیل موشانا
همه یکباره کردنش تعظیم
کای تو شاهنشهی بدورانا
گربه کرده است ظلم بر ماها
ای شهنشه اولم به قربانا
سالی یکدانه میگرفت از ما
حال حرصش شده فراوانا
این زمان پنج پنج میگیرد
چون شده تائب و مسلمانا
درد دل چون به شاه خود گفتند
شاه فرمود کای عزیزانا
من تلافی به گربه خواهم کرد
که شود داستان به دورانا
بعد یکهفته لشگری آراست
سیصد و سی هزار موشانا
همه با نیزهها و تیر و کمان
همه با سیفهای برانا
فوجهای پیاده از یکسو
تیغها در میانه جولانا
چونکه جمع آوری لشگر شد
از خراسان و رشت و گیلانا
یکه موشی وزیر لشگر بود
هوشمند و دلیر و فطانا
گفت باید یکی ز ما برود
نزد گربه به شهر کرمانا
یا بیا پای تخت در خدمت
یا که آماده باش جنگانا
موشکی بود ایلچی ز قدیم
شد روانه به شهر کرمانا
نرم نرمک به گربه حالی کرد
که منم ایلچی ز شاهانا
خبر آوردهام برای شما
عزم جنگ کرده شاه موشانا
یا برو پای تخت در خدمت
یا که آماده باش جنگانا
گربه گفتا که موش گه خورده
من نیایم برون ز کرمانا
لیکن اندر خفا تدارک کرد
لشگر معظمی ز گربانا
گربههای براق شیر شکار
از صفاهان و یزد و کرمانا
لشگر گربه چون مهیا شد
داد فرمان به سوی میدانا
لشگر موشها ز راه کویر
لشگر گربه از کهستانا
در بیابان فارس هر دو سپاه
رزم دادند چون دلیرانا
جنگ مغلوبه شد در آن وادی
هر طرف رستمانه جنگانا
آنقدر موش و گربه کشته شدند
که نیاید حساب آسانا
حملهٔ سخت کرد گربه چو شیر
بعد از آن زد به قلب موشانا
موشکی اسب گربه را پی کرد
گربه شد سرنگون ز زینانا
الله الله فتاد در موشان
که بگیرید پهلوانانا
موشکان طبل شادیانه زدند
بهر فتح و ظفر فراوانا
شاه موشان بشد به فیل سوار
لشگر از پیش و پس خروشانا
گربه را هر دو دست بسته بهم
با کلاف و طناب و ریسمانا
شاه گفتا بدار آویزند
این سگ روسیاه نادانا
گربه چون دید شاه موشانرا
غیرتش شد چو دیگ جوشانا
همچو شیری نشست بر زانو
کند آن ریسمان به دندانا
موشکان را گرفت و زد بزمین
که شدندی به خاک یکسانا
لشگر از یکطرف فراری شد
شاه از یک جهت گریزانا
از میان رفت فیل و فیل سوار
مخزن تاج و تخت و ایوانا
هست این قصهٔ عجیب و غریب
یادگار عبید زاکانا
جان من پند گیر از این قصه
که شوی در زمانه شادانا
غرض از موش و گربه برخواندن
مدعا فهم کن پسر جانا
آخونزاده ی حرامزاده. چرا که حرامز / 17 February 2013
البته منظور نوکران و پابوسان حضرت سلطان همان محترمانه … خوردیم است. ببین چه دنیایی شده است. سلطان کسانی را به نوکری خود به مجلس فرستاده است که حرف او را از قبل تشخیص نمی دهند و پس از سرزدن اشتباه از دید سلطان و چشم غره وی به این ذلیل مرده ها، آنها به …. می افتند. واقعا حرامتان باد آن نانی که می خورید. موجودات بی خاصیت دستمال به دست
علی / 17 February 2013
آیا این حافظ بود که بیش از 700 سال پیش با اشراف به دوره و زمانه اش در این میهن بلازده فرموده بود: گر مسلمانی از آنست که حافظ دارد ***وای اگر از پس امروز بود فردائی…. و اکنون و پس از 700 سال آیا این مسلمانانند که در میهن اهورائی ما این چنین میکنند:
باری! عجیب ترین و ضد مردمی ترین “قوه مقننه” ای که در دنیا امکان ِوجود دارد…دزد و فاسدی، دزد و فاسد دیگری را “افشا” میکند و آن دیگری، این یکی را…بجای آنکه مرجعی باشد که باین افشا گریها با بیطرفی و روشنی رسیدگی کند و حقوق ملت را از متجاوزان باز ستاند و مجرمین را بدستگاه عدالت بسپارد و پاسخگو در مقابل مردم… “نمایندگان!!؟” ملت، باین شاه مورتی بازیهائی که در دکان هیچ عطار و بقالی… پیدا نمیشود دست مییازند. خداوندا!، اگر این چنین اتفاقی در یک کشور غیر اسلامی مانند برای مثال امریکا رخ میداد “که هر گز با این ابعاد از محالات است” چه میشد!!؟… چرا ملت ایران که قرنها در راه گفتار نیک، پندار نیک و کردار نیک مبارزه کرده، اکنون میبایست با این جانوران متجاوز و این ماجرا های باور نکردنی روبرو باشد!؟… آیا ملت ایران محق نیست که نفرینی باین روزگار و آن روزگاران حافظ کند و داد و هوار بر آرد که: تفو بر تو ای چرخ گردون تفو!؟
محمد رضا رقابی / 17 February 2013
شرمی بزرگ برپيشانی مجلس. اين بع بع خانه راببنديد!!…..
کاربر مهمان / 18 February 2013