ناصر کرامتی – «احمدینژاد رفت مجلس، لاریجانی را با خاک یکسان کرد و برگشت. پوز لاریجانیها را به خاک مالید. با هیچ کس شوخی ندارد. توی مناظرههای انتخابات، رفسنجانی را زد. کروبی را زد. موسوی را زد. رئیس مجلس و رئیس قوه قضائیه را هم زد. باور کنید پایش گیر باشد خود خامنهای را هم میزند.
خیلی شجاعت میخواهد که بروی مجلس و جلوی روی رئیس مجلس و نمایندهها فیلم نشان بدهی و بگوئی رئیس مجلس و برادرهایش دزد هستند. رسماً گفت فاضل لاریجانی کار چاقکن علی لاریجانی است. لاریجانی مثلاً داشت ادای آدمهای آرام را در میآورد ولی از حرفهایش معلوم بود عصبی است.
دل و جرات این آدم را هیچ کدام ندارند! این همه طرفدارهای لاریجانی در مجلس داد و بیداد کردند اصلاً به حرف هیچ کدام از اینها گوش نکرد. نمایندهها از آن ته فحش می دادند. رئیس مجلس هیچی برای گفتن نداشت و فقط گفت کار شما غیراخلاقی است. نگفت احمدینژاد دروغ می گوید. فقط گفت چرا ضبط کردی. متلک انداخت به احمدینژاد که برادر تو هم پیش من آمده خوب بود از او فیلم میگرفتم؟»
این خلاصهای از اتفاقات جلسه استیضاح شیخالاسلامی، وزیر کار دولت احمدینژاد در مجلس شورای اسلامی است که از زبان کیارش برای دوستانش بازگو میشود. اتوبوس شرکت واحد به سختی راه خود را در ترافیک شبانگاهی باز میکند و کیارش با هیجان آنچه را از رادیو شنیده است، برای همکلاسیهای خود تعریف میکند. معمولا از افراد هم سن و سال او در جامعه این تصویر وجود دارد که باید با صدای بلند در حال شوخی و خنده باشند یا درباره موسیقی و کنکور صحبت کنند. مشخص نیست کیارش یک دانشآموز علاقهمند به مسائل سیاسی است یا شوک افشاگری احمدینژاد در مجلس همه را به خود مشغول کرده است.
چرا سیاسیهای ما سیاسی نیستند؟
حسن آقا میوه فروش است. با هر مشتریای که راه داشته باشد سر صحبت را باز میکند. در موضع مطلع اظهارنظر میکند اما در میان صحبتهایش سر درگمیهائی وجود دارد که برای خلاصی از آنها به دنبال مخاطب خاص میگردد.
میگوید: «وقتی خبر دادند که در مجلس دعوا شده، شب به پسرم گفتم بزند کانالهای اخبار تا گوش کنیم، ببینیم در مملکت چه خبر است. اخبار خودمان چیزی نگفت، باز روی ماهواره یک قسمتهایی را گفتند. کارشناس دعوت کرده بودند که حرف بزنند برای مردم. اعصابم خیلی خرد شد. یکی میگفت مجلس باید طرح عدم کفایت رئیس جمهور را صادر کند. این سیاسیهای ما چرا سیاسی نیستند؟ زیر عکسشان مینویسد دکتر و استاد دانشگاه. اما چرا سواد ندارند؟ یکی آمده فیلم نشان داده، مدرک رو کرده که برادر رئیس مجلس پول میگیرد و کار خلاف قانون میکند. به جای اینکه از او حمایت کنند تا دست همه را رو کند و دزدیها آشکار بشود و مردم بفهمند در مملکت چه خبر است، میگویند باید رئیس جمهور عدم کفایت شود.
«دل و جرات این آدم را هیچ کدام ندارند! این همه طرفدارهای لاریجانی در مجلس داد و بیداد کردند اصلاً به حرف هیچ کدام از اینها گوش نکرد. نمایندهها از آن ته فحش می دادند. رئیس مجلس هیچی برای گفتن نداشت و فقط گفت کار شما غیراخلاقی است. نگفت احمدینژاد دروغ می گوید.»
مهمان دیگری در یکی از این شبکهها، فردایش گفت که چون معلوم شده احمدینژاد مدرک قوی از بقیه ندارد، دیگر از او نمیترسند و اصولیها (اصولگراها) از این به بعد بیشتر به او حمله میکنند. اینجا است که میگویم اینها سواد درست و حسابی ندارند. حالا به شما بر نخورد. اگر اشتباه میگویم، بگو اشتباه میکنم. من که زیاد اهل سیاست نیستم و از پشت پردهها خبر ندارم این را میفهمم که اتفاقاً از این به بعد بیشتر از احمدینژاد میترسند.
کسی که اهل زد و بند نیست و مدرک نشان میدهد، شوخیبردار نیست. لاریجانیها از رفسنجانی که بزرگتر نیستند. توی تلویزیون گفت بچههای رفسنجانی دزد هستند. به خدا من گفتم سر این را زیر آب میکنند ولی یکی یکی دارد سر همه را زیر آب میکند. از هیچ کس هم نمیترسد.»
ارضاء شدم!
«باور کنید اگر راه داشت احمدینژاد برای بار سوم کاندیدا شود حتماً به او رای میدادم. این بار رای میدادم! تمام جاهائی را که هیچ کس جرات نداشت انگشت کند؛ انگشت کرده. با همه در افتاده است. هیچ تعجبی ندارد اگر به زودی با رهبر جمهوری اسلامی هم درگیر شود. از بیعرضهگی و بزدلی اصلاحطلبان خسته شدهام. کار ما شده است نشستن پشت اینترنت و خبر و مقاله خواندن. که چه؟ تا کی؟ این چه فعالیت سیاسی است؟ بعد از عاشورا هر کسی بی سر و صدا رفته است دنبال زندگی خودش یا نهایت با چند نفر میرود کافه و بحث میکند و فکر میکند کار سیاسی میکند. فعالیت سیاسی یعنی درگیر شدن با محیط، پنجه در پنجه شدن با قدرت، خلق نقاط عطف، بهرهگیری از رخدادها و …
کجای کاری که ما میکنیم فعالیت سیاسی است؟ باور کنید تاثیر احمدینژاد بیشتر و مثبتتر از ما بوده است. وقتی از رادیو گوش میکردم که چه حرفهایی میزند از نظر سیاسی ارضاء شدم. ایمان آوردم که این آدم را بد فهمیدهایم. با کسانی درگیر شده است که معماران و محارم جمهوری اسلامی و رهبری بودهاند. همین الان هم هستند.»
نظر غیرمنتظرهای است وقتی گوینده از کسانی باشد که در سال ۱۳۸۸ در اعتراضات خیابانی به نتیجه انتخابات بازداشت شده و شغل خود را از دست داده است. با تمام توان کار میکند تا هرچه سریعتر پول لازم را تدارک ببیند و برای ادامه تحصیل از کشور خارج شود.
میگوید: «فراموش نکنید مرتضوی ضعیفترین مهره احمدینژاد است. مهره سوخته. معمولاً مهره سوخته را بایکوت میکنند و اجازه میدهند هزینه شود. احمدی نژاد حاضر به کوتاه آمدن سر ضعیفترین مهره خود نیست. هر کس دیگری بود از خیر مرتضوی می گذشت.
«احمدینژاد توقع مردم را از رئیس جمهور بالا برد. دیگر یک مهره بیآزار، ساکت و خوش تیپ، جذابیتی برای مردم در انتخابات ندارد. حتی صدا و سیمای جمهوری اسلامی نمیتواند با شیوههای خوابآور گذشته تنور انتخابات را گرم کند. همه انتظار افشاگری و جسارت دارند.»
از اطلاعات خودش در جایگاه رئیس جمهور استفاده میکند و در موقع مناسب با این اطلاعات به حریفان سیاسی خود حمله میکند. به نظر من احمدینژاد توقع مردم را از رئیس جمهور بالا برد. دیگر یک مهره بیآزار، ساکت، خوش تیپ و … جذابیتی برای مردم در انتخابات ندارد.
حتی صدا و سیمای جمهوری اسلامی نمیتواند با شیوههای خوابآور گذشته تنور انتخابات را گرم کند. همه انتظار افشاگری و جسارت دارند. خاتمی همیشه از این گله میکرد که بالا بردن انتظارات مردم خطرناک است. احمدینژاد با بالا بردن انتظارات مردم، خودش را برای درگیری سیاسی با رقبا شارژ میکند.»
«فضای جداگانه فعالان سیاسی و مردم»
«…» از فعالان سیاسی ایران است که به دلیل فعالیتهای خود بیش از شش ماه را در بازداشت موقت به سر برده و منتظر صدور حکم دادگاه است. او میگوید: «مدتی است متوجه این تناقض شدهام! به خصوص با بالا رفتن کشمکش میان مجلس و دولت در هر مقطع روی این تناقض حساس شدهام. فضائی که بین فعالان سیاسی ایران نسبت به اختلافات مجلس و دولت حاکم است به نوعی برعکس فضائی است که در جامعه وجود دارد. اظهار نظرها، واکنشها، تحلیلها، سنجشها و ارزشها همگی به نوعی متضاد است.
به عنوان مثال درباره اتفاقاتی که در جلسه استیضاح به وجود آمد متوجه شدم هر گروه جانب کسی را گرفته است. فعالان سیاسی از شکست احمدینژاد صحبت میکنند و تا حدودی درباره رئیس مجلس خوب صحبت می کنند. یکی ار بچهها در فیسبوک نوشته بود “مجلس یعنی این!”، یکی دیگر نوشته بود “مجلس کم کم دارد مجلس میشود”! ولی در جامعه نظرها طرف حرفهای احمدینژاد و افشاگری اوست!
ادعا نمیکنم که این تقسیمبندی قطعی و کار شده است. برداشت من از اظهارات و واکنشها اینگونه است. ذهن من به این سمت و سو رفته است که خواست مردم عادی با خواست فعالان سیاسی تفاوت دارد. ملاکها، ارزشها و قضاوتها متفاوت است. در فیسبوک و در سایتهای خبری مطالبی را میخوانم و در جمعهای فامیلی و از زبان مردم عادی چیزهای دیگری را میشنوم.
اینکه چرا نفرت از احمدینژاد بر روی قضاوت فعالان سیاسی سایه انداخته است عجیب نیست، این تنفر در من هم هست اما موضوع دفاع ضمنی از رقبای احمدینژاد در ساختار حکومت، کمی عجیب و سوال برانگیز است. سیاست اصول ثابت و تغییر ناپذیر ندارد ولی به هر حال حق سوال از چرائی و نتیجه هر حمایتها و تاییدها در سیاست محفوظ است. نباید یک خوب پوشالی برای خودمان درست کنیم.»
نزاع بر سر میراثی است که باقی خواهد ماند!
«…» محکم و مطمئن اما بدون تغییر لحن و فراز و فرود صحبت میکند. به قول خودش به اندازه عمر جمهوری اسلامی سابقه فعالیت سیاسی دارد و یاد گرفته است حوادث سیاسی را به دور از هیجانات لحظهای و در بستر شکلگیری خود تحلیل کند. معتقد است تحولات سیاسی را باید آنگونه که واقعاً هستند دید، نه آنطور که دلمان میخواهد باشند.
«اگر راه داشت احمدینژاد برای بار سوم کاندیدا شود حتماً به او رای میدادم. تمام جاهائی را که هیچ کس جرات نداشت انگشت کند؛ انگشت کرده. با همه در افتاده است. هیچ تعجبی ندارد اگر به زودی با رهبر جمهوری اسلامی هم درگیر شود. از بیعرضهگی و بزدلی اصلاحطلبان خسته شدهام.»
او میگوید: «نزاع بر سر میراثی است که باقی خواهد ماند. عمر دولت احمدینژاد رو به پایان است و مجلس و قوه قضائیه به عنوان کسانی که می توانند، باید کاری کنند تا میراث این دولت برای دولت بعدی کمترین هزینه را داشته باشد. صرفنظر از اینکه چه کسانی بعد از احمدینژاد قوه مجریه را به دست خواهند گرفت یا در تغییر و تحولات دولت صاحب منافع هستند.
احمدینژاد به تمامی روسای دولت بعدی یاد داد که در موضع “عمل انجام شده” میتواند مانورهایی فراتر از انتظاراتی که تا کنون وجود داشته است انجام داد. احمدینژاد محدوده اختیارات و زمین بازی رئیس دولت را بازتر کرده است.
اگر در گذشته صاحبان قدرت در قوه مجربه با این ادعا که کشش جایگاه ریاست دولت در سیستم جمهوری اسلامی ایران بسیار محدود است، از زیر بار بسیاری مسائل شانه خالی میکردند اکنون در بین مردم و در بین فعالان سیاسی این تصور مسلط است که اتفاقاً ریاست قوه مجریه حتی در سیستم جمهوری اسلامی دارای پتانسیلهای استفاده نشده فراوانی است.
نحوه فعالیت سیاسی امروزه با سالهای گذشته و بخصوص دهههای چهل، پنجاه، شصت و هفتاد تغییر کرده است. امروزه اینترنت و ماهواره جای همه چیز را گرفته است. من همیشه به جوانهایی که برای ملاقات و مشورت پیش من میآیند این نکته را یادآوری میکنم که خدمتکار بیجیره و مواجب حکومت نباشند. گاهی اوقات فرد به دلیل سطح پائین آگاهی ناخواسته در جهت منافع استبداد گام بر میدارد. بارها به دلیل شلوغکاریهای اینترنت و ماهواره اختلافات جدی درون سیستم، به بهانه سو استفاده دشمن، رفع و رجوع شده است.
مثالی برای شما بزنم. اگر در ماجرای سوال از احمدینژاد در مجلس، هیاهوی مخالفان جمهوری اسلامی در اینترنت و ماهواره نبود شاید خامنهای وارد عمل نمیشد و جلوی طرح سوال توسط مجلس را نمیگرفت. اپوزیسیون صاحب رسانه در ایران بارها با مواضع خود باعث شده است خامنهای بیشتر و بیشتر به طرف احمدینژاد هل داده شود!
اتفاق خوشایندی که در کشمکش مجلس و دولت اتفاق افتاده است این است که کوبیدن احمدینژاد موجب شده است جایگاه او محکمتر شود. یعنی به پشتوانه حملاتی که به احمدینژاد از سوی اپوزیسیون میشود او این اعتبار را پیدا میکند که بیشتر و بیشتر بتازد. پیشاپیش میدانم عدهای با خواندن نظرات من دچار تعجب خواهند شد و صحت این گفتهها را زیر سوال میبرند. به همین خاطر مثالی برای تایید سخنان خود میزنم.
وقتی که افراد و گروههایی در خارج ایران از آقای خاتمی دفاع کردند و امیدهایی را از جانب او محتمل دانستند، این امر موجب حمله به آقای خاتمی از جانب روزنامهها و تریبونهای جمهوری اسلامی میشد اما وقتی صحبت از بن بست و عبور از خاتمی مطرح شد و زمزمه هایی در گرفت که به اصلاحطلبی امیدی نیست و باید سیستم را سرنگون کرد، سیستم شروع به دفاع نامحسوس و محسوس از خاتمی کرد. رای آقای خاتمی در دوره دوم ریاست جمهوری از دوره اول بیشتر بود. با اینکه همه اذعان داشتند که بدنه رای آقای خاتمی در طول چهار سال ریزشهائی داشته است.
«احمدینژاد به تمامی روسای دولت بعدی یاد داد که در موضع “عمل انجام شده” میتواند مانورهایی فراتر از انتظاراتی که تا کنون وجود داشته است انجام داد. احمدینژاد محدوده اختیارات و زمین بازی رئیس دولت را بازتر کرده است.»
استثنائاً در این فقره، رسانههای اپوزیسیون با حملات سنگینی که به احمدینژاد میکنند موضع و جایگاه او را تقویت میکنند. این به نظر من تا زمانی که احمدینژاد تیغ تیز حملات خود را متوجه نیروهای مکتبی و سنتی در ایران کرده است امر میمونی است.
لایههای پنهان فساد در جمهوری اسلامی
«…» کارمند یکی از ادارت دولتی است. به دلیل مشکلاتی که بعد از انتخابات سال ۱۳۸۸برای او به وجود آمده، فقط پیگیر اخبار سیاسی کشور است. میگوید چون «مادر است» و بروز یک حادثه او و همسرش را تا مرز اخراج از کار برده، دیگر به هیج وجه فعالیت سیاسی نخواهد کرد.
نگرانیهای زیادی نسبت به آینده فرزندان خود دارد و به قول خودش وضع حاکم برکشور، استرس زندگی او را افزایش داده است. میگوید هر گاه به چهره فرزندان خود نگاه میکند «هیچ آینده مطمئنی» برای آنان تصور نمیکند. میگوید مانند همه مردم ایران از فشارهای اقتصادی در رنج است و میتواند درک کند اقشار ضعیف جامعه دچار چه مشکلاتی هستند.
او درباره آخرین درگیری مجلس و دولت در ماجرای استیضاح وزیر کار معتقد است: « فساد در حاکمیت دو لایه دارد. فسادی که همه از آن حرف میزنند و در جلوی چشم مردم است و فسادی که دیده نمیشود. باید کاری کرد که فساد پنهان در حکومت علنی شود و مردم از مسائلی که در کشور وجود دارد باخبر شوند.»
میگوید: «از هر صد نفر سوال کنید فاضل لاریجانی را میشناسند یا نه، شاید یک نفر اسم او را شنیده باشد. کانالهای ماهوارهای فقط از محمود احمدینژاد، رحیمی و بانکها صحبت میکنند ولی بدنه فساد در ایران خیلی گسترده است. بعضیها فکر میکنند رئیس یک شعبه بانک یا مدیران بانکها میتوانند این حجم فساد را درست کنند اما وقتی دستگاههای نظارتی تا زمانی که اخبار به بیرون درز میکند ساکت هستند، این یعنی خود این دستگاهها در فساد شریک هستند. مگر میشود بدون حمایت افرادی در قوه قضائیه، نیروهای اطلاعات، سپاه و مدیران ارشد کشور سواستفادههای بزرگ مالی انجام داد؟
احمدینژاد در مجلس از فساد در قوه قضائیه و مجلس صحبت کرد. در سطح مدیران اصلی قوه قضائیه و مدیریت مجلس. باید افرادی که صدایشان به جائی میرسد از این فرصت استفاده کنند. افرادی مانند فاضل لاریجانی باید به مردم شناسانده شوند. باید فشار وارد شود و این واسطهها بازداشت شوند. باید از این واسطهها حرف بیرون کشید که برای چه کسانی کار میکنند.
«همه جا با خوشحالی از این صحبت میکنند که لاریجانی به احمدینژاد گفته “به سلامت” و به اصطلاح او را از مجلس بیرون انداخته است. باید از فرصت به وجود آمده استفاده کرد. باید فشار آورد تا برادر لاریجانی بازداشت شود تا در مقابل آنها هم دست به بازداشت افرادی مانند رحیمی بزنند.»
افرادی مانند احمدینژاد جلوی چشم همه هستند اما افرادی مانند برادران لاریجانی بی سر و صدا هر کاری که میخواهند انجام میدهند. اسم قاضی مرتضوی همه جا به عنوان عامل جنایت کهریزک شناخته میشود.
باید کاری کرد مردم بفهمند این افراد منافع اقتصادی دارند که به این جنایتها دست میزنند. باید روی فساد مالی این افراد هم دست گذاشته شود.
من میبینم که همه جا با خوشحالی از این صحبت میکنند که لاریجانی به احمدینژاد گفته است “به سلامت” و به اصطلاح او را از مجلس بیرون انداخته است. من هم از اینکه ظالمان به جان هم افتادهاند خوشحال هستم. باید از فرصت به وجود آمده استفاده کرد. باید فشار آورد تا برادر لاریجانی بازداشت شود تا در مقابل آنها هم دست به بازداشت افرادی مانند رحیمی بزنند.
فکر میکردم لاریجانی رئیس جمهور میشود!
مجتبی کارگر ساختمانی است. میگوید: «فکر میکردم لاریجانی برای این به احمدینژاد گیر میدهد که خودش بعد از او رئیس جمهور شود ولی فهمیدم دست احمدینژاد پر است. هیچ کس دیگر به لاریجانی رای نمیدهد. فایل حرفهای احمدینژاد را دارم. یکی از بچههای هیئت برای همه بلوتوث کرد. اگر کاملاش را نداری، من دارم. خواستی برایت بفرستم. حجماش زیاد نیست.
برادر لاریجانی گفته یک نفر را که بدهکار بانک بوده، برده پیش رئیس مجلس و گفته که هوای او را داشته باشد. یعنی دست همه این برادرها توی یک کاسه است. زد و بند میکنند. بدهکارهای بانکی که احمدینژاد میگوید را همینها (برادران لاریجانی) فراری میدهند. همینها حمایت میکنند. اعمال نفوذ میکنند.
هر کس در این دولت دزدی میکند بیشتر ادعای طرفداری مردم رادارد. مجلس میگوید هدفمندی اجرا شود، گرانی میشود و مردم اذیت میشوند. حالا معلوم شده است خودشان از همه دزدتر هستند. همین مجلس نگذاشت احمدینژاد نفری ۲۵۰ هزار تومان پول بدهد. به خدا شرمنده زن و بچههامان هستیم. گرانی بیداد میکند. هر روز قیمتها بالا میرود. به هیچ کجای زندگی نمیرسیم. این دست من. نگاه کن زانوی شتر اینجوری هست که دست من هست؟
مثل سگ داریم جان میکنیم برای یک لقمه نان، بعد برادر رئیس مجلس دلالی میکند و میگوید یک ویلای ۷۰۰ میلیونی به من بدهید تا برادرم کار شما راه بیاندازد. پولدارها را میبرد پیش برادرش و ۷۰۰ میلیون درجا میگیرد، آن وقت ما باید در این سرما چشممان به یک ماشن باشد تا ترمز کند و ما را برای کار ببرد تا زن و بچههامان از گشنگی نمیرند. خدا هم که قربانش بروم فقط زورش به ما بدبخت، بیچارهها میرسد. نه غذابی، نه گشایشی، هیچی!
اصلاحطلبانی چون خاتمی و معین و دیگران حتا نسبت به دوستان خودشان هم وفتدار نیستند. در دوره ی هاشمی کرباسی را به صلابه کشیدند هاشمی دم برنیاورد٬ لاهوتی را خمینی خامنه ای کشش کرد پر زن دختر هاشمی بود شکتندش هاشمی دم برنیاورد٬ آنهمه کشتارهای عظیم درونی در اندرون نظام شد بعد از فرار بنی صدر و همکاری ناصر تکمیل همایون و دیگر دوستانشان که از ترس جان دوستان خودشان را لو دادند و به دریوزگی و لاس زدن با نظام مقدس افتادند نه هاشمی و نه خاتمی و نه دیگر اصلاحطلبان لب نگشودند. اصلاحطلبان با تذبذب و با ریا کاری و با مسامحه و تنبلی راه سوریه ای کردن ایران را باز کرده اند. از سوی دیگر اپوزیسیون لاییک ایران اصلا گویی وجود خارجی ندارد. آنها که در خارجند فکر زندگی خودشان هستند و کاری بکار ما ندارند٬ آنها فقط دلشان خوش است که مخالف این حکومت ضدایرانیند. گاهی هم دوسه نفرشان با هم جمع می شوند که تعداد پلاکاردهاشان از خودشان بیشتر است. برادر من چند ماه پیش به فرانسه رفته بود او می گفت که در فرانسه مثلا یک گروه به اصطلاح ضد سرکوب همه ی ایرانیان پاریس و فرانسه را زیر پوشش دارد. او می گفت که سه سال و نیم پیش که برای خرید دارو به فرانسه رفته تعداد تظاهر کنندگان چند هزار نفر بوده و تمامی گروهها در آن شرکت داشته اند. اما حالا ده پانزده نفر جمع می شوند با بلندگو می آیند و هی به فارسی یا به فرانسه نعره می زنند. او از دوسه نفر پرسیده بود چرا چنین شده. آنها همگی گفته بودند که این گروه چپی با تنگ نظری همه را فراری داده اند.
آری همین تنگ نظری نزد تمامی اپوزیسیون ایرانی ست. در حالی که در ایران ما هم مشروطه خواه داریم و هم جمهوریخواه و هم لیبرال و هم چپی هر گرو گروه دیگر را تحقیر می کند که تو فلانی و فلان نیستی. این است وضع ما. در ایران امروز اگر انتخابات سالم روی دهد و هیچ دخل و تصروفی در آن نباشد و رای دزدی نشود من به عنوان یک شوفر تاکسی سه روز در هفته در تهران که با مردم سروکار دارم و هم دانشجوی شهرسازی در دانشگاه تهران معتقدم که اولین درصد بالای رای از آن موسوی ست. و اگر واقعا رای گیری سالم باشد دومین رای را رضا پهلوی خواهد آورد. نه به عنوان پادشاه بلکه به عنوان یک ایرانی سیاسی. بارها و بارها من در تاکسی شنیده ام که مسافرین از آمدن او می گویند. حالا شما همین موضوع را در یک جلسه ی سیاسی بگو شما را ترد خواهند کرد. بدبختانه ایران در معرض خطرات بزرگی ست. همه ی این خطرات را روحانیت برای ایران به ارمغان آورده. اگر روحانیت می خواهد خودش را و حتا اسلامش را نجات دهد باید تن به یک رفراندوم بدهد.
جمشید دانشجو و شوفر تاکسی از تهرا / 11 February 2013
جمشید عزیز همان اشتباه مردم ۵۷ را اینبار اما بدتر میکند.
مهم این نیست که احمدی نژاد چه بر سر مملکت اورد مهم این نیست که کسی که میخواهد به همه مردم یک ویلا بدهد (حتی اب و برق مجانی هم نه ویلا به همه )و امریکا را ده سال است پیشگویی میکند که نابود میشود ُ٬مهم این نیست که جزو ارازل سیاسی است اما دلمان خنک میشود وقتی میگوید برادر لاریجانی دزد است. دروغ یا راستش مهم نیست . مهم این است که برای ما بچه پرروی بی حیا وقتی به بی حیایی دیگر فحش میدهد عزیز میشود.
ما برایمان ایران مهم نیست خنک شدن دل مهم است و الا بختیارها و بازرگانها به درد ما نمیخورند ما خمینی و احمدی نژاد میخواهیم
کاربر مهمان / 11 February 2013
و ما همچنان رای مان را به صندوق لات ها و یکه بزن ها می اندازیم! این مملکت بدون این حکومت هم رو به انحطاط است.
کاربر مهمان / 11 February 2013
درست نوشته اید. مملکت وباززده و اسلامزده ی ما لات پرور شهید پرور لمپن پرور و دزدپرور و مومن پرور است. الوات بر ایران حکومت کرده و می کنند. بقول رفیق بالایی بازرگان و بختیار و مصدق و موسوی بدرد ما نمی خورند برای ما لات و لوت خوب است. ما مردم فقط منم میزنیم و قدیم و تفاخر می کنیم و فحش میدهیم و ناسزا می گوییم و غرور احمقانه داریم و اصلا از خودمان نمی پرسیم که چه کاره ایم. ما الافان قرنیم و دلقکان طلسم شده. نفت میفروشیم و گندم می خریم و باغهامان را خشک می کنیم تا گل و میوه از چین و ماچین وارد کنیم. ما حقه بازان مسمومیم. هر کس از چیزی دردناک است و اما ما از اسلام در تخدیریم. نشتر نزنید که از خواب بیدار می شویم. سخن آهسته بگویید که امام شیاطین امام زمان و نایبش از ما دلگیر نشود. ما رهروان در خوابیم. راه می رویم اما در خواب. ما را بیدار نکنید. جامعه ی ما جامعه ی قاتل پروران است.
کاربر مهمان / 11 February 2013
این دوست عزیز راست میگه که ملت ما […] پرور شهید پرور لمپن پرور و دزدپرور و مومن پرور است. نه تنها تمام این مسائل در مورد ما صدق میکنه ما حتی از یک ماهی کم حافظه تریم، همونطور که میدونید یک ماهی که تو تنگ یا آکواریوم شنا میکنه هر یک دوری که میزنه فکر میکنه رسیده به یک جای تازه و بکر این ملت همیشه خفته همین الان که ما داریم اینجا ادای روشنفکرها رو در میاریم اصلا خاطرشون نیست همین الان صدها بلکه هزاران هموطن ما زیر شکنجه و تجاوز هستند یکی از مسولین اصلی این شکنجه ها و تجاوزها همین آقای […] و یکه تاز احمدی نژاده به قول سرخ پوستای امریکا که میگن اگه میخای یک رویا یا آرزو داشته باشی دنبال یک چیز دست نیافتنی باش در غیر اون صورت اون نه یک رویا ست نه آرزو ما آرزوها و رویاهامون فقط به این ختم میشه که بین بد و بدتر همیشه بدو انتخاب میکنیم چون خودمون بی جروزه هستیم
Bahman / 11 February 2013
کشور برای مدیریت […]بزن بهادر نمیخواهد ، کشور ریس مدیر و مدبر و دانشمند و سیاستمدار نیاز دارد ، سرمایه های مملکت به چپاول رفته تورم بیداد میکند ۷۰۰ برابر اسکناس چاپ شده ، در زمانی کوتاهتر از یکسال پول ملی ۳۰۰ برابر ارزش خود ر از دست داده دلمان خوش است که یک نفر با فرهنگ کاروانسراداران و گارا ژ یا شاگرد شوفرهای ۶۰ -۷۰ سال پیش خوب [فریاد] می زند و به اصطلاح همان آدمها رو کم میکند . هم میهن ایران اشغال شده فکر کنید که همه دشمنان دشمن هستند و بد تنها یک راه نجات وجود دارد و ان اینک کشور ر از دست دشمن اشغالگر آزاد کنیم .
جهان آرشید / 11 February 2013
این را نقل می کنم چون ارزشش را دارد… خروشچف است شاید…
کاربر مهمان / 11 February 2013
پس لرزه های “یکشنبه سیاه مجلس”
ارتباط مرتضوی با دلالان نفتی و لباس شخصی ها
نازنین کامدار
پس لرزه های جلسه یکشنبه هفته گذشته مجلس که با پخش فیلم درخواست فاضل لاریجانی از سعید مرتضوی برای برقراری ارتباط بین او و فردی به نام “ز”همراه بود، همچنان ادامه دارد و منجر به افشای چهره های اصلی شبکه ای از
افراد دخیل در پروژه سرکوب اعتراضات سال ۸۸، جنایتگاه کهریزک و محافل مداحایی و بسیج شده است؛ چهره هایی که طی سال های اخیر از رانت های اقتصادی برخوردار شده اند.
پس از نام بردن از فردی با حرف اول ب. ز که محمود احمدی نژاد او را رابط نفتی معرفی کرد، سایت بازتاب در گزارشی به همراه ده ها عکس اعلام کرد که “ز” فردی است به نام “بابک زنجانی” که هم اکنون علاوه بر تصاحب باشگاه
ورزشی راه آهن و راه اندازی ده ها شرکت و موسسه تجاری دیگر، مشاور سعید مرتضوی هم هست و با وی در تجارت غیر قانونی نفت همکاری می کند.
اما آنچه که واکنش شدید افکار عمومی را در پی داشت، افشای نقش فرد دیگری به نام “سید حسن میرکاظمی”(مشهور به حسن رعیت) بود. میر کاظمی، که در زمان سرکوب اعتراضات مردمی به تقلب در انتخابات ریاست جمهوری، عکس وی به همراه اسلحه ای بر کمرش در حالی که بر ترک موتور یک سپاهی نشسته بود در ابعادی وسیع منتشر و سپس معلوم شد مشاور وزیر صنایع وقت !! و مدیرعامل شرکت هایی به نام های “جهان فلز”، “پارسیان فلز البرز” و “لوح فشرده پارس” است و بیش ۱۰۰۰ میلیارد تومان وام گرفته و نام اش در صدر فهرست “بدهکاران بانکی” است. همان فهرستی که احمدی نژاد بارها تهدید به افشای آن کرده اما هرگز حاضر به اعلام جزئیات آن نشده است !!!.
افشای ارتباط بابک زنجانی با سعید مرتضوی و سپس انتشار فیلم این دو در جلسه ای با حضور “حسن رعیت”، منجر به افشای یک حلقه ارتباطی جدید شد. پس از انتشار این فیلم در سایت بازتاب و برملا شدن رابطه رئیس جنایتگاه
کهریزک با یکی از عوامل شناخته شده سرکوب سال ۸۸، سایتی به نام “آزادگی” فاش کرد که حسن میرکاظمی به همراه “حاج محمود کریمی” مداح مورد علاقه آیت الله خامنه ای، یکی از اصلی ترین شبکه های دلالی ارزی را راه انداخته
اند!!!!.
بازتاب در ادامه افزوده: “این دلال نفتی که نام واقعی وی بابک مرتضی زنجانی است و مشهور به بابک زنجانی می باشد، در یک معامله با وزارت نفت، حدود سیصد میلیون دلار زیان وارد کرده است. بنابراطلاعات رسیده، بابک زنجانی، محموله نفتی را به ارزش بالغ بر دو میلیارد دلار شامل ۱۲ کشتی نفت کش از وزارت نفت تحویل گرفته و در ازای آن ال سی یا ضمانتامه بانکی را تحویل داده است. زنجانی که مطابق با قراردادی که با وزارت نفت منعقد کرده بود، قرار بوده است این محموله نفت را به قیمت بشکهای ۱۰۶ دلار -کمی پایینتر از قیمت روز نفت جهان که بیش از ۱۱۰ دلار بوده است – به
فروش برساند و بلافاصله مبلغ فروش را به خزانه بازگرداند…با این وجود، گفته میشود پس از فروش نفت توسط زنجانی، مدتها از زمان پرداخت پول سپری شده، اما وی اقدام به بازپرداخت پول نمیکند. مسئولان وزارت نفت در پی
وصول کردن ال سی یا ضمانتنامه بانکی وی بودهاند که متوجه میشوند بانک صادرکننده این سند نیز بانکی واقع در جزایر مالزی بوده و این بانک هم مدتی قبل توسط بابک زنجانی به قیمت هشت میلیون دلار خریداری شده !!! و به هیچ
وجه قادر به پرداخت سند مذکور که صدها برابر ارزش خود بانک است، نمیباشد. در این شرایط، بابک زنجانی به مسئولان وزارت نفت پیغام میدهدکه از پیگیری موضوع صرف نظر کنند و وی اقدام به تسویه خواهد کرد!!!،
اما عنوان میکند نفتی را که چندین هفته قبل و در شرایطی که قیمت نفت ایران
بالاتر از ۱۱۰ دلار بوده است، فقط ۹۰ دلار به فروش رسانده !!، و به عبارت دیگر، حدود ۳۰۰ میلیون دلار یا ۱۶درصد ارزش کل محموله را علاوه بر سود هنگفتی که بابت این دلالی به جیب زده است، به ایران بازنخواهد گرداند.
این مبلغ با احتساب قیمت دلار سه هزار تومانی معادل نهصد میلیارد تومان و با محاسبه دلار ۴۰۰۰ تومانی 1 تریلیارد و دویست میلیارد تومان می باشد”.!!!
سید حسن میرکاظمی در سالهای گذشته، با ارتباط گیری با برخی از سخنرانان و مداحان به دعوت از آنها برای برگزاری مراسم در مسجد الهادی میپرداخت. با نصب تابلوهای گوناگون در میادین تهران و بعضاً اجاره بیلبوردهای اتوبانی با هزینه های گزاف و تبلیغات وسیع اینترنتی، تبلیغ هیئت مذکور انجام و تهیه و توزیع وسیع فیلم مراسم هیات مذکور که دقایقی
از آن اختصاص به پخش تصاویر گریه شخص سید حسن میرکاظمی و برادرش می باشد، انجام می شد.
برخی این موارد را زمینه ساز جلوگیری از برخورد دستگاه قضایی با وی می دانند. اما ایشان امروز هم در آشفته بازار ارز بیکار ننشسته، بلکه به فعالیت شدید ارزی در بازار تهران و خیابان آرژانتین می پردازد. وی به همراه دوستان خود (ابوالفضل – ر، مسعود – ر و محمد – ی) و البته حاج «محمود. ک» مداح با ایجاد حلقه هایی به عنوان یکی از بزرگترین
چهره های آشفته بازار دلار می باشد!!!!”.
کاربر مهمان / 12 February 2013
دعواي غصب قدرت از دو جناح ارتجاع، کاررا بدعوا بين چماقدارانشان کشانده…..
کاربر مهمان / 12 February 2013
من از همه بیشتر از حرفهای مجتبی ” کارگر ساختمانی ” که نفر آخر بود دلم خونه. واقعا دلم میسوزه واسه این مدل آدما ! میبینه که احمدی نژاد تو این سالها بیچاره و بدبختش کرده ولی یک کلام از ۵ برابرشدن یارانه که حرف میزنه٬ کلی عاشقش میشن ! میگن این میخواد پول بده بقیه دزدن جلوشو گرفتن ! قهرمان میشه ! به خدا حرف این کارگر عزیز رو از طبقات مرفه و به اصطلاح متوسط هم شنیدم ! نمیدونم با این مدل آدما باید چیکار کرد یا اصلا چیکار میشه کرد :|
علیرضا / 12 February 2013
من از سال 88 تا حالا چه در فیسبوک وچه در وبلاگم به دوستانم گفته ام که احمدی نژاد تنها مسئول بلند پایه نظام از اول انقلاب تا به حال بوده است که حرف وخواست واقعی مردم را درک کرده است که اما متاسفانه دوستانم جور دیگری تعبیر می کردند وبه اصطلاح ادعای روشنفکری در می اوردند مطمئن باشید مردم این حرفها را دوست دارند افشاگری را دوست دارند اما مخالفان احمدی نژاد هر جا دستشان رو شده به جای دفاع با توجیهاتی مثلا این بی اخلاقیست سعی کرده اند سر وته قضیه را هم بیاورند ومطمئن باشید اگر مخالفان داخلی وخارج نشین احمدی نژاد یک مدرک مستند ومعتبر بر ضد احمدی نژاد داشتند تا حالا رو کرده بودند بحث سکوت واخلاق ومصلحت ورهبری بهانه است از احمدی نژاد آتو ومدرک ندارند
کاربر مهمان / 12 February 2013
او نماينده گروه حجتيه است که سالهاست با خفه کردن سيداحمد وبرکنار کردن ساير گروهها و پشتيباني خامنه اي و مصباح و جنتي به رياست جمهوری دست يافته اند و کثيف ترين و فاسدترين دولت ايران رابپا کردند و با شعارهاي آنچناني و دادن پول مردم عامي را گول ودر پي نقشه هاي بزرگتراز جمله بحران منطقه ای و زمينه سازي ظهور هستند..بدا به آينده کشور ومردم !
کاربر مهمان / 13 February 2013
ما خیلی راحت آبروی کشور خودمان را بردیم که حالا اسمش شده اختلال داخلی رفتار احمدی مثل کسی که داخل باطلاق گیر کرده و میخواد همه رو با خودش بکشه داخل.کاراش توی این 8سال یادمون نره
کاربر مهمان / 13 February 2013
اگر راست میگه قیمت ارز رو برگردونه به یکسال پیش. نه، برگردونه به شش ماه پیش! اینکه نباید کار بزرگی باشه!
نادر / 13 February 2013
احمدی نژاد از نظر رفتاری بی ادبترین و دریدهترین ایرانی هست که من به عمرم دیدم، به این رفتار این آقا نمیگن دل و جرات ، این آدم بدون شخصیت و وجاهت انسانی هست، خودش چیزی برای از دست دادن نداره که نگران باشه، فقط این کشور و مردمش رو همه را باهم با خودش داره نابود میکنه
Sahar / 16 February 2013
دست راست مرحوم چاوز زیر سر ایشون و سایر دوستاشون
ایرانی غیور / 07 March 2013