احسان نراقی، نویسنده و جامعه‌شناس سر‌شناس ایرانی بامداد روز گذشته، دوازدهم آذر ماه در هشتاد و شش سالگی پس از تحمل یک دوره بیماری در منزل شخصی‌اش در تهران درگذشت.

احسان نراقی یک شخصیت فرهنگی بود که دو دوران پیش از انقلاب و پس از انقلاب را به‌خوبی درک کرده بود. مهم‌ترین نقش‌آفرینی او در عرصه زندگی اجتماعی ما در سال ۱۳۳۷ اتفاق افتاد. احسان نراقی با کمک غلامحسین صدیقی در آن سال «مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی» را بنیان گذاشت که زیر مجموعه دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بود.

مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی با مدیریت احسان نراقی علاوه بر انتشار کتاب‌های متعدد در زمینه علوم اجتماعی، در تهیه و تدوین طرح جامع کلان‌شهرهایی مانند تهران و شیراز نقش داشت.

احسان نراقی لیسانس جامعه‌شناسی را از دانشگاه ژنو دریافت کرد و پس از دو سال اقامت در تهران، موفق به دریافت بورس تحصیلی در مقطع دکترا از دانشگاه سوربن فرانسه شد. این نویسنده و جامعه‌شناس ایرانی، تنها ایرانی است که معاون یونسکو بوده است.

نراقی دو بار هم نشان «لژیون دونور» را از رؤسای جمهور فرانسه شارل دوگل و فرانسوا میتران دریافت کرده‌ است.

 «از كاخ شاه تا زندان اوين» بیانگر خاطرات پنج سال از زندگی احسان نراقی پس از انقلاب است. 

«از کاخ شاه تا زندان اوین» و «آئین جوانمردی» از هانری کُربن، نگارش آثاری چون «پایان یک رؤیا: در نقد مارکسیسم»، «علوم اجتماعی و سیر تکوینی آن»، «مسائل و چشم‌اندازهای فرهنگ»، «مارکس و سایه‌هایش»، «اقبال ناممکن»، «آن حکایت‌ها: گفت‌وگوی هرموز کی با احسان نراقی» از آثار اوست.
«آنچه خود داشت» از مهم‌ترین آثار نراقی و همراه با کتاب «آسیا در برابر غرب» از داریوش شایگان در شکل‌گیری اندیشه‌ در سال‌های دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰مؤثر بود.  

در بهار  ۱۳۸۷ همزمان با چهلمین سالگرد جنبش مه ۱۹۶۸ ایرج ادیب‌زاده با احسان نراقی گفت‌و‌گویی انجام داد.

ایرج ادیب‌زاده در مقدمه این گفت‌و گو می‌گوید: «برای ارزیابی جنبش مه ‌۶۸ به سراغ مردی رفتم که جامعه‌شناسی است تیزبین، و در قلب آن جنبش در پاریس حاضر بوده و مهم‌تر آن‌که دو ماه پیش از آغاز جنبش ۶۸ آن را احساس کرده و با چاپ مقاله‌ای در مجله ژون آفریک یا آفریقای جوان، با عنوان بحران جوانان غرب از دید یک جامعه‌شناس جهان سوم به پیشواز آن رفته است. برای این گفت‌و‌گو با احسان نراقی در یونسکو در پاریس قرار گذاشتم. جایی که سال‌ها، رییس بخش جوانان آن بود و در آنجا فعالیت می‌کرد. احسان نراقی با‌‌ همان کیف چرمی، پالتوی بلند و ریش و موی سفید از راه می‌رسد.»

احسان نراقی در جایی از این گفت‌و‌گوی به‌یادماندنی به ژان پل سارتر و دیدارش با او اشاره می‌کند. می‌گوید: «وقتی که رییس جوانان یونسکو شدم، به آقای مایو که مدیر کل یونسکو بود گفتم من دلم می‌خواهد که سار‌تر را ببینم. آقای مایو، همکلاس و دوست ژان پل سار‌تر و سیمون دوبوآر بود. او گفت یک شب او و خانمش شام می‌آیند منزل ما و تو هم بیا. من رفتم آنجا. بعد گفتم آقای سار‌تر جنبش دانشجویی چه تأثیری بر شما گذاشته است.
گفت اولین باری که دانشجویان من را دعوت کردند‌، من را بردند بالا نشاندند، روبه‌روی من یک نامه‌ای بود با این مضمون که آقای سار‌تر، حرفت را بزن، اما پر حرفی نکن.
گفت وقتی آمدم منزل، سیمون دوبوآر گفت خب چه خبر بود. گفتم که سیمون جان به تو بگویم که دوران ما سپری شد. تا حالا خودمان را رهبر جوان‌ها می‌دانستیم و حالا مثل این است ‌که ما باید برویم دنبال جوانان. آن‌ها از ما جلوترند.»

این گفت‌و‌گو را می‌توانید از طریق نشانی‌های زیر بشنوید:
بخش نخست گفت‌و‌گوی ایرج ادیب‌زاده با احسان نراقی
بخش دوم
بخش سوم و پایانی
 

متن کامل این گفت‌و‌گو را هم می‌توانید در این نشانی بخوانید:
گفت وگو با احسان نراقی درباره جنبش مه ‌۱۹۶۸