نعیمه دوستدار – گوگل و توییتر اعلام کرد‌ه‌اند که سرویس «وویس توییت» را برای شهروندان سوریه فعال و از امروز (سی نوامبر) افتتاح می‌کنند تا آن‌ها بعد از قطع اینترنت در بسیاری از نقاط کشور، بتوانند اخبارشان را به جهان برسانند. با این سرویس ویژه، آن‌ها فقط با تلفن همراه و بدون اینترنت می‌توانند توییت کنند.

گفت‌وگویی که می‌خوانید، از سری نوشته‌های نشریه جدلیه [۱] برای انعکاس صداهای متفاوت از داخل خاورمیانه، شمال آفریقا و جنوب آسیا یا خارج از آن است که در آن به کارکرد توییتر به عنوان یک رسانه موثر در تحولات خاورمیانه پرداخته شده است.

بوتینا حامد کاظم، فعال رسانه‌ای و مدیر توسعه استراتژی کسب و کار در سازمان تولید رسانه‌ای دبی است که شش کانال ماهواره‌ای، سه روزنامه و یک ایستگاه رادیویی دارد. او قبل از پیوستن به DMI، مدیر کانال نور دبی بود.

به علاوه، او فیلمی به نام “نامه به فلسطین” ساخته که در سراسر فلسطین و در جشنواره بین‌المللی فیلم دبی به نمایش در آمده است. او همچنین در فعالیت‌های بشردوستانه فعالیت داشته و به دنبال کمک به ایجاد یک یتیم‌خانه در نپال با کمک یک موسسه خیریه مستقر در دبی، سفیر حسن نیت نامیده شده است. همچنین در سازمان‌های جوانان و ورزش، در زمینه مبارزه با مواد مخدر، ایجاد پناهگاه سیل در پاکستان و در ارسال کمک به غزه و… فعال بوده است. کاظم در کانادا تحصیل کرده و در @butheina توییت می‌کند.

جدلیه: فکر می کنید بهترین جنبه توییت کردن و توییتر چیست؟

بوتینا حامد کاظم: فوریت در تولید خبر، چه شما در حال تولید آن باشید چه گیرنده آن. به نظر من به هنگام بودن، تنوع و ارزش اطلاعات در توییتر با هیچ ابزار دیگری قابل مقایسه نیست. سادگی استفاده، ویژگی دیگری است که از فیس بوک و اینستاگرام [۲] در حوزه شبکه‌های اجتماعی چندان عقب نیست. این ویژگی‌ها فضایی را به وجود می‌آورد که نسبت به رسانه‌های دیگر تعداد بیشتری تولیدکننده و مصرف‌کننده داشته باشد.

به عنوان یکی از اولین استفاده‌کنندگان از این ابزار در سال ۲۰۰۹، درباره این رسانه و عملکرد ویژه‌ و امکاناتش برای در میان گذاشتن افکار و تبادل آرا خیلی خوشبین بودم. تا سال ۲۰۱۲، من هم مثل خیلی‌های دیگر خود را از جبرگرایی تکنولوژیک سرخورده دیدم و در استفاده از این رسانه که ابعاد تاریک استفاده از آن در منطقه روشن شده است محتاط‌‌تر شدم.

شما با چه محدودیت‌هایی در زمینه‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی‌ در استفاده از توئیتر مواجه شدید؟

بوتینا حامد کاظم:  یکی از داوطلبان در مرز به من گفت زمانی که با بچه‌هایت در نیمه شب فرار می کنی و از ترس گلوله‌ها اینور و آنور می‌روی، وقتی اعضای بدنت را از دست می‌دهی و باید جسدها را دفن کنی، برای توییت کردن و عکس گذاشتن زیاد وقت نداری. این به آن معنی نیست که مردم در این مناطق به اهمیت رسانه‌ها آگاه نیستند، اما ذات تباد‌ل های رسانه‌ای با اینکه تنها در شبکه‌های اجتماعی مانند توییتر حضور داشته باشی تفاوت دارد. تنها در مناطقی که ما بازدید کردیم، با اینکه در همه اتاق‌های بیمارستان‌ها یک لپ تاپ وجود داشت، اطلاعات از طریق سی دی رام‌های قاچاق و از طریق بلوتوث موبایل‌های ابتدایی (تلفن‌های هوشمند وجود نداشت) و از طریق فلش مموری‌ها رد و بدل می‌شد و هدف آنها را هم تامین می‌کرد. (عکس: بوتینا حامد کاظم، منبع: جدلیه)

این واقعیت که با توییت کردن نمی توانی جان هیچکس را نجات بدهی، جدی‌ترین بخش آن است. مهم نیست که چقدر پشتکار داشته باشی. پیش از آن هرگز با بی فایدگی علامت @ مواجه نشده بودم.

بیش از همه، زمانی که تابستان به مرزهای‌هاتای وکیلیس ترکیه – سوریه سفر کردم به این نکته پی بردم. بیشتر مردم با جنگی مواجه شده بودند که حتی فرصت خواندن اخبار آن را از طریق توییتر نداشتند و در حالی که # هشتگ سوریه [۳]، هنوز در فهرست موضوعات مهم است، بیشتر اخبار آن از خارج از میدان جنگ می‌آید. آمار کشته شدگان آن به ۴۰ هزار نفر رسیده و فضای توییتر همچنان پر است از حمایت، اظهار نظر، مخالفت و مجموعه‌ای از نظرها در # سوریه.

یکی از داوطلبان در مرز به من گفت زمانی که با بچه‌هایت در نیمه شب فرار می کنی و از ترس گلوله‌ها اینور و آنور می‌روی، وقتی اعضای بدنت را از دست می‌دهی و باید جسدها را دفن کنی، برای توییت کردن و عکس گذاشتن زیاد وقت نداری. این به آن معنی نیست که مردم در این مناطق به اهمیت رسانه‌ها آگاه نیستند، اما ذات تباد‌ل های رسانه‌ای با اینکه تنها در شبکه‌های اجتماعی مانند توییتر حضور داشته باشی تفاوت دارد. تنها در مناطقی که ما بازدید کردیم، با اینکه در همه اتاق‌های بیمارستان‌ها یک لپ تاپ وجود داشت، اطلاعات از طریق سی دی رام‌های قاچاق و از طریق بلوتوث موبایل‌های ابتدایی (تلفن‌های هوشمند وجود نداشت) و از طریق فلش مموری‌ها رد و بدل می‌شد و هدف آنها را هم تامین می‌کرد.

لازم نیست بگویم که هنوز مرزهای زیادی در منطقه منا وجود دارد که باید شکسته شوند؛ مثل سانسور، پهنای باند محدود، تاکتیک ارعاب، محدودیت‌های زبانی (با وجود تلاش‌های مرکز ترجمه توییتر) و نرخ سواد. این به آن معناست که استفاده از آن به قشری از جامعه محدود می‌شود که دسترسی‌های فنی لازم، سواد و درآمد کافی دارند و تکنولوژی، لزوماً همه جانبه و نشان‌دهنده واقعیت‌های روی زمین نیست.

در تجربه شما در استفاده از توییتر، آیا فکر می کنید که این ابزار می‌تواند به بسیج مردم یا پراکنده کردن آنها منجر شود؟ آیا می‌تواند باعث تشویق و بسیج آنها شود یا آنها را تبدیل به تماشاچی خواهد کرد؟

درستش را بگویم توییتر مثل دیگر رسانه‌ها یک شمشیر دولبه است. با وجود این که من شخصاً در استفاده از مزایای آن برای جمع‌آوری اطلاعات و جمع‌بندی آن در برخی از پروژه‌های خود موفق بوده‌ام، مثل پروژه مستند “نامه به فلسطین” (@Ltrs2Palestine) و اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی درباره نقشه سبز امارات در @GreenMapUAE و @NYUSJP و جمع کردن مواد لازم برای بلاگ هنری انتفاضه. من به دور از تعصب، مدافع بهره گرفتن از توییتر به عنوان وسیله‌ای برای سازماندهی و بسیج عمومی هستم.

پنهان شدن در پشت هشتگ می‌تواند شما را فراتر از این ببرد. قطعاً توهمی در مورد اثربخشی آن وجود دارد که می‌تواند خیلی ساده تجربه کاربر مشتاق را در استفاده از این ابزار برای بسیج عمومی در زمینه‌های سیاسی اجتماعی سر ببرد. یک موضوع پربیننده می‌تواند به سرخط اخبار یا میان اخبار اصلی برود. در سال‌های اخیر و در ضمن رشد این رسانه، مدارک کمی وجود دارد که ارتباط مستقیم میان تلاش‌های اجتماعی سیاسی و این رسانه را نشان دهد؛ به خصوص در زمینه استراتژی‌های اثربخش.

مزایای زیادی هم می‌توان برای توییتر برشمرد: مثل امکان نشر فوری اطلاعات (با ایجاد امکان چالش ذهنی)، بسیج گروه‌ها و رده‌های مشخص و امکان وویس باکسی که ارائه می‌کند و آن را تبدیل به یک ابزار مهم می‌کند که باید روی آن حساب کرد. اگر شما در رسانه‌های اجتماعی نفوذ کافی داشته باشید و دنبال‌کنندگان درستی باشید، صدای شما از طریق ۱۴۰ کاراکتر می‌تواند باعث افزایش آگاهی و ایجاد موج در رسانه‌ها شود. پیش از آنکه بتوانیم با تمام وجود به این ابزار به عنوان ابزاری برای گسترش آزادی و پیشرفت نگاه کنیم، تنها باید از چالش‌های پیش رویمان آگاه باشیم.

هرچند ما شاهد خیزشی در زمینه سیاست‌ورزی توییتری در میان تصمیم‌گیرندگان دولت‌ها و سایر نهادهایی هستیم که از توییتر در ارتباطات خود استفاده می کنند، اما در عمل ارتباطات موثر ناچیزی به وجود می‌آید و در نتیجه اثر چندانی درجهان واقعی سیاست ندارد. آخرین باری که کسی در توییتر سازمان ملل یا کاخ سفید یا صدها نمونه دیگر توییت کرده و جوابی گرفته چه کسی بوده است؟

توییتر به جای اینکه محلی برای گفت و گو باشد، هر روز بیش از گذشته نقش یک تابلوی اعلانات یا بلندگو را پیدا می‌کند و این مسئله از میزان شیفتگی نسبت به آن می‌کاهد. در حالی که استثناهایی در این زمینه وجود دارد، مثل توییتر شیخ زاید یا داهی خلفان (@ABZayed و @Dahi_Khalfan) در امارات که خودشان شخصاً پای حساب کاربری‌شان هستند و با کاربران در ارتباطند. هنوز چیزهای زیادی باید در این زمینه یاد گرفت و راهی طولانی را باید پیمود.

همچنین توییتر بر تداوم و افزایش قدرت گروه خاصی از خبررسانان بومی افزوده است. به خصوص در میان انگلیسی‌زبان‌ها به دلیل دسترسی به سازمان‌ها، افراد و روزنامه‌نگاران، به ابزاری متناسب برای همه مفسران و درباره همه موضوعات مرتبط با اعراب تبدیل شده است. این مسئله در سطوح مختلف مسئله‌ساز است؛ چون به عواقبی مانند تقلیل دادن نتایج، یا روزنامه‌نگاری زرد و در مواردی ارائه اطلاعات نادرست از وقایع خیابانی می‌شود.

نیمه تاریک توییتر این است که این رسانه می تواند باعث اشاعه شایعات شود. همچنین، این رسانه ظرفیت هراس‌افکنی دارد و می‌تواند باعث گسترش موارد افترا و تهمت در مسائل حماسی شود. همچنین ما مردمی داریم که تا حد مرگ توییت می‌کنند. آنها در مسیر تبعید و زندان نیز توییت می‌کنند. نمونه‌های این موضوع، حمزه الخشفری، احمد احمد عبدالحق و علا عبدالفتاح هستند. چه شما با کنشی که در مورد آنها صورت می گیرد یا خودشان انجام می‌دهند موافق باشید یا نه، واقعیت این است: محدودیت همیشه وجود دارد.

از سوی دیگر، مزایای زیادی هم می‌توان برای توییتر بر شمرد: مثل امکان نشر فوری اطلاعات (با ایجاد امکان چالش ذهنی)، بسیج گروه‌ها و رده‌های مشخص و امکان وویس باکسی[۴] که ارائه می‌کند و آن را تبدیل به یک ابزار مهم می‌کند که باید روی آن حساب کرد. اگر شما در رسانه‌های اجتماعی نفوذ کافی داشته باشید و دنبال‌کنندگان درستی باشید، صدای شما از طریق ۱۴۰ کاراکتر می‌تواند باعث افزایش آگاهی و ایجاد موج در رسانه‌ها شود. پیش از آنکه بتوانیم با تمام وجود به این ابزار به عنوان ابزاری برای گسترش آزادی و پیشرفت نگاه کنیم، تنها باید از چالش‌های پیش رویمان آگاه باشیم.

در یکی از پست‌های وبلاگ‌تان فهرستی از صد زن قدرتمند عرب ارائه کرده‌اید و در پاسخ به فهرست دیگری که توسط تجار عرب ارائه شده پرسیده‌اید: ما چگونه قدرت را تعریف می‌کنیم؟ به نظر شما چه چیزی یک زن عرب را قدرتمند می‌سازد؟ چه فاکتورهایی را در تعریف قدرت در نظر می‌گیرید؟

بیش از همه، زمانی که تابستان به مرزهای‌هاتای وکیلیس ترکیه- سوریه سفر کردم به این نکته پی بردم. بیشتر مردم با جنگی مواجه شده بودند که حتی فرصت خواندن اخبار آن را از طریق توییتر نداشتند. آمار کشته شدگان این جنگ به ۴۰ هزار نفر رسیده و فضای توییتر همچنان پر است از حمایت، اظهار نظر، مخالفت و مجموعه‌ای از نظرها در # سوریه. (عکس: بوتینا حامد کاظم در میان کودکان پناهنده سوری در مرز ترکیه، منبع: جدلیه)

آن فهرست یک نمونه است. آن فهرست در واقع تمرینی بود برای به چالش کشیدن تعاریف سنتی از قدرت تا آنجا که معیارها، تصمیم‌گیرندگان و روندی را که منتج به ارائه چنان فهرست‌هایی می‌شود به چالش بگیرد. من همچنین امیدوار بودم که این فهرست بتواند مردم را تشویق کند که فهرست‌های خودشان را تهیه کنند تا به این ترتیب، ما با گروهی از زنان آشنا شویم که رسانه‌های بزرگ لزوماً به آنها دسترسی ندارند. من دوست داشتم صدها فهرست ببینم که در آنها نام‌هایی وجود دارد که پیش از این هرگز نام‌شان را نشنیده‌ایم. تهیه کننده فهرست، افراد قدرتمند را از زاویه دید خود معرفی می‌کند و آن فرد می‌تواند معلمش، رئیسش، همسایه یا مادربزرگش باشد.

برخی از چالش‌هایی که من دوست داشتم به آنها اشاره کنم تنها به تعریف قدرت برنمی‌گشتند. بلکه به تعریف “عرب” هم مرتبط بودند. من متوجه شدم که در لیست مرجع، زنان برخی کشوهای عرب به دلایل خاصی در نظر گرفته نشده بودند؛ کشورهای مثل لیبی، عراق و جیبوتی. زنان عرب در خارج از جهان عرب نیز در فهرست نبودند و من می‌خواستم به این خطاها هم اشاره کنم. وجه دیگر تفاوت میان قدرت و قدرت مثبت است که احساس کردم در بیشتر فهرست‌ها در نظر گرفته نمی‌شود. فوکو درباره این موضوع زیاد بحث کرده است، اما من تنها می‌خواستم به این موضوع، با در نظر گرفتن زنانی از گروه‌های مختلف سنی، مشاغل مختلف، تفکرات گوناگون و جغرافیای گوناگون اشاره کنم. زنان قدرتمند عرب می‌توانند کسانی باشند که در ایجاد مباحثات و ایده‌های گوناگون نقش داشته‌اند؛ آنهایی که قدرت تصمیم‌گیری فردی داشته‌اند و آنهایی که به تصمیم‌گیرندگان دسترسی داشته‌اند. آنها در خلاقیت‌هایشان، در سهم‌شان در اشتغال و زندگی و در قدرتمند بودن‌شان از نظر جسمی، مشارکت‌شان در گفتمان روشنفکری یا حتی فرهنگ عمومی قدرتمندند، اما دوباره می‌گویم: تمام این‌ها یک نمونه است.

در برنامه گالف نیوز با نام “اتاق بی‌علاقگی” شما اهمیت بایکوت، نفی و تحریم را روی اسرائیل، در نشستی در دوبی توصیف کردید. به نظر شما چه چیزی این عنصر را اثربخش می کند؟

این نشست درواقع یک برنامه ماهواره‌ای بود که به شکل زنده در برنامه زنده‌ای در نیویورک پخش می‌شد. این برنامه که یک سازمان اسرائیلی شریک آن است،‌ بحث‌ها و حرف‌های خودش را داشت.

سیاست “بایکوت، نفی و تحریم”، به عنوان یک سازمان، حامی به کارگیری روش بایکوت نفی و تحریم علیه اسرائیل است تا زمانی که این کشور به قوانین بین‌المللی تن بدهد. این سازمان افراد را برای عمل اجتماعی تقویت می‌کند؛ بدون در نظر گرفتن این که شغل‌شان چیست یا کجا هستند. این سازمان در مورد هر فرد متعهد است و آنها را برای وارد عمل شدن تقویت می‌کند و منتظر اقدامات بین‌المللی یا دولتی در این زمینه نمی‌ماند. به عنوان یک جنبش مردمی با پیامی مشخص، این سازمان مطالبات افراد، موسسات و جنبش‌های دیگر را در سراسر جهان ساده می‌کند؛ مطالباتی درباره توقف خشونت در جهان و حقوق فلسطینیان. این سازمان به عنوان یک استراتژی کارنامه مشخصی دارد که اثربخشی آن را به عنوان وسیله‌ای برای مبارزه بدون خشونت نشان می‌دهد؛ نظیر آنچه در مورد توقف آپارتاید در آفریقای جنوبی اتفاق افتاد.

شما پیشنهاد کرده‌اید که رسانه‌های فلسطینی باید از هنجارهای مرسوم “از طریق ویندوزهای گشوده” فراتر بروند. آیا فکر می کنید این وجه رسانه‌های فلسطینی در نبرد فلسطینیان برای آزادی اثری دارد؟ اثر سیاسی رسانه‌های فلسطینی چیست؟

استفاده از این ویندوزها، البته فرصت‌ها و چالش‌های خود را دارد. فرصت نهفته در این زمینه این است که رسانه‌های فلسطینی جایگاه و صدایی در همه رسانه‌های موجود دارند. چه در رسانه‌های سنتی مانند روزنامه‌هایی که خارج از فلسطین هستند، مانند القدس العربیه، یا بخش اختصاصی فلسطین در السفیر، یا در برنامه‌های پاپ مثل موزیک ویدئوها یا اپراهای کوچک مانند رویای عرب یا در کاریکاتورهایی که هر روز در مطبوعات عربی منتشر می‌شوند. همچنین در برنامه‌های مخصوص شبکه‌های عربی یا حتی از طریق قدرت تصمیم‌گیری نخبگان رسانه‌ای فلسطینی (چه در سطح سردبیری و چه در عرصه عمل) که بسیاری از رسانه‌های پان- عرب را مدیریت می‌کنند.

رسانه‌های فلسطینی از راه ویندوز، جایگاه ویژه‌ای در ایجاد فضایی برای فلسطین و ارائه آن به شکلی غیر قابل جایگزین در قلب‌ها و ذهن‌های ناظران دارند؛ نه اینکه فقط روایتی ملی را در صحنه‌های داخلی بگویند. رسانه‌های فلطسطینی زمانی که تحت نظارت قرار می‌گیرند یا در فضای سازمان‌های غیر فلسطینی وارد می‌شوند، می‌توانند مورد سوء استفاده قرار بگیرند، محدود شوند یا در خدمت خواسته‌های میزبان خود قرار بگیرند. ما این موضوع را به خصوص در مورد شبکه‌های تلویزیون‌ دولتی پان عرب می‌بینیم.

منبع: جدلیه

پانویس:

۱- نشریه انستیتوی مطالعات عربی وابسته به دانشگاه جرج تاون امریکا

۲- شبکه اجتماعی‌ای است که کاربران عکس‌هایی که با استفاده از دوربین تلفن همراه خود می‌گیرند، با دیگر کاربران به اشتراک می‌گذارند.

۳- در شبکه‌های مجازی مانند توییتر و گوگل پلاس، وقتی عده‌ای از سراسر جهان بخواهند درباره موضوع خاصی صحبت کنند و پست بگذارند، کلیدی‌ترین کلمه‌ مربوط به آن موضوع را با علامت هشتگ همراه می‌کنند، مثلا می‌نو‌یسند: #سوریه.  به این ترتیب تمام پست‌هایی را که به آن موضوع خاص مربوط می‌شود، در گوگل با علامت هشتگ  “برچسب” زده می‌شوند و می شود آنها را جست‌و جو کرد و نوشته‌های مربوط به آن پست را در همه صفحات کاربران مختلف دنبال کرد.

۴- سرویس ویژه توییت با تلفن همراه و بدون اینترنت