اسماعیل جلیلوند – امروزه ضرورت بررسی علمی و دقیق آسیبهای اجتماعی در ایران، غیر قابل انکار به نظر میرسد؛ آن هم زمانی که بسیاری از پژوهشگران اجتماعی کشور، بر این باورند که جامعه با موجی از آسیبهای پیچیده و رو به گسترش روبهرو شده است و برای کاستن از شدت خسارتهای اجتماعی و انسانی این آسیبها، چارهای جز پذیرفتن این مسئله از سوی جامعه و حکومت و انتقال ضرورت مهار آن به خودآگاه جمعی جامعه وجود ندارد.
در این میان شاید دشواری بررسی معضلات رخ داده در حریم خانواده، از سایر آسیبهای اجتماعی بیشتر هم باشد. در همین زمینه در پیوند با دو موضوع “تجاوز جنسی شوهر به همسر خود” و دیدگاه قانون و جامعه در این زمینه و همینطور “تجاوزهای جنسی خانگی به کودکان دختر”، گفتوگویی با محسن مالجو، پژوهشگر مسائل زنان در ایران انجام دادهایم که در دو قسمت منتشر میشود.
تجاوز جنسی مرد به زن چه تعریفی در قوانین کیفری ایران دارد؟ آیا اصلاً تجاوز مرد به همسرش در قوانین کیفری ایران مجازاتی دارد؟
محسن مالجو: قبل از هر نکتهای لازم است بگویم در شرایط فعلی، اصولاً ایران فاقد هرگونه قانون مجازات است. چون در حال حاضر بیشتر از یک سال است که مدت اجرای آزمایشی قانون مجازات اسلامی به پایان رسیده و هنوز هم قانونی به عنوان قانون مجازات به تصویب نرسیده است.
از این نکته که بگذریم باید بگویم ما اصلاً در قانون واژهای به عنوان تجاوز جنسی نداریم و این عبارت در قانون، زنای به عنف معنی شده و گفته شده که زنا، عبارت است از جماع مرد و زنی که علقه زوجیت بین آنها نبوده و از موارد وطی به شبهه نیز نباشد. درواقع زنا رابطه بین زن و مردی است که باهم ازدواج نکردهاند و باز در قانون آمده که زنای به عنف که با قهر و غلبه زانی صورت بگیرد، مجازاتش اعدام است. در واقع، هیچ موردی در قانون ما درباره رابطه جنسی اجباری بین زن و مردی که باهم ازدواج کردهاند، وجود ندارد.
بنابراین چیزی که شما با عنوان تجاوز در بستر زناشویی از آن یاد میکنید، چه معنایی دارید؟
خیلی جاها وقتی من درباره تجاوز جنسی شوهر به زن صحبت میکنم، اکثر افراد با شک و تردید به این مسئله مینگرند: «چی؟ تجاوز شوهر به همسر خودش؟ یعنی چی؟ مگه میشه؟»
محسن مالجو: اگر ما تجاوز را اجبار در برقراری رابطه جنسی علیرغم مخالفت فرد مقابل میدانیم، چرا باید بین مرد به عنوان شوهر و مرد به عنوان بیگانه تفاوتی قائل باشیم؟ اگر مسئله حرمت جسمانی و کنترل فرد بر بدن خود است، نباید تعرض جسمانی از جانب شوهر یا مردی دیگر فرق داشته باشد، مگر اینکه هدف از این قوانین، بیش از حفظ حرمت جسمانی زنان، دفاع از حق مالکیت مردان باشد. من فکر نمیکنم شوهری که حرمت جسمانی همسرش را نادیده گرفته و باعث فروپاشی روانی او میشود، کمتر از مرد غریبهای که این اعمال را در محیط خارج از خانه انجام میدهد، قابل سرزنش باشد.
میزان پذیرش یا عدم پذیرش این موضوع، به تعریفی که در ذهن افراد جامعه از واژه تجاوز وجود دارد، برمیگردد. اگر تجاوز اینگونه تعریف شود که هرگونه برقراری رابطه جنسی با کاربرد زور یا بدون آن، و بدون رضایت طرف مقابل، تجاوز است، دیگر فرقی ندارد که آن مرد یک غریبه باشد یا شوهر یک زن.
اینجا تجاوز در رابطه زناشویی معنا پیدا میکند. اما وقتی در اذهان عموم و حتی بسیاری از متخصصان علوم اجتماعی، تجاوز جنسی تنها به رابطه جنسی و مبتنی بر زور یک مرد با زنی گفته می شود که همسرش نیست، در واقع احتمال وقوع تجاوز از سوی شوهر نسبت به همسر منتفی قلمداد میشود. بنابراین میبینیم که میزان قبول یا رد تجاوز در بستر زناشویی به عنوان یکی از اقسام خشونت خانوادگی، به فرهنگ روابط جنسی زن و شوهر در جوامع برمیگردد.
فکر میکنم بد نباشد که توضیحی هم درباره مسئله رضایت در رابطه جنسی بدهم که معنای آن مربوط به زمانی است که دو نفر با اراده و توافق برابر با تماس جنسی موافق باشند، پس برای جلوگیری از اطلاق تجاوز جنسی، لازم است که اصولاً در هر مرحله از برقراری رابطه، طرفینی که وارد عمل جنسی میشوند از انجام آن رضایت داشته باشند. رضایت باید آزادانه، بدون فشار، زور، تهدید یا ترس باشد و همچنین طرفین باید احساس کنند هر وقت که بخواهند، میتوانند آن رابطه را ترک کنند. بنابراین تسلیم شدن بهخاطر ترس، یا به خاطر گریز از بروز احساسات بد در مرد و همچنین به واسطه زور و اجبار روانی و … نشان میدهد رضایت از رابطه جنسی وجود ندارد. این حالت مخصوصاً زمانی که طرفین دارای قدرت برابر نیستند بیشتر وجود دارد.
به نظر شما تجاوز جنسی یک مرد به همسرش بیشتر ناشی از روانپریشی مرد است، یا باید آن را ناشی از نوع نگاه جامعه به حقوق مرد و زن در رابطه زناشویی بدانیم؟
بخشی از موضوع به مسائل روانی برمیگردد، اما بخش اصلی آن به نظر من اجتماعی است. در واقع این تفکر وجود دارد که وقتی زن در موقع ازدواج رضایت خودش را اعلام کرده، خود را برای تمام عمر در اختیار شوهرش قرار داده است.
از طرف دیگر مسئله احساس مالکیت مرد نسبت به همسرش نیز در این زمینه مطرح است. دقیقآ نکتهای که در ارتباط با تجاوز جنسی پدر به دختر هم وجود دارد. مگر خیلی از شوهرها همسرشان را در جمع، منزل صدا نمیکنند؟ یا چیزی که خیلی شنیدیم: چار دیواری، اختیاری. یعنی هر آن چیزی که در چارچوب خانه هست، به من تعلق دارد، از جمله همسرم، پس اختیار هرگونه رفتار با او را دارم و رفتار من با همسرم ارتباطی به شخص دیگر ندارد. بنابراین تا زمانی که همسر جزو اموال شخصی مردان محسوب شود، تجاوز شوهر به زن نیز میتواند برای مردان بیمعنی باشد.
در قوانین کیفری ایران، مرد تا کجا مجاز به انجام خشونت جنسی بدون کیفر علیه همسر خود است؟
تجاوز در روابط زناشویی میتواند طیفی از پیامدهای روانی، جسمانی و اجتماعی را برای زنان به همراه داشته باشد. مهمترین پیامدش هم برای زنها و هم برای مردها میتواند کاهش میل جنسی و بیزاری از رابطه جنسی و به تبع آن بیعلاقه شدن به همسر باشد. خود این مسئله میتواند در نهایت منجر به خیانت روحی یا جنسی زن به مرد، افسردگی، خودکشی، اعتیاد، درد در آلت تناسلی، تهوع مداوم، ایجاد جراحت در ناحیه باسن، اختلال در خواب یا خوراک و پرخاشگری و خیلی از موارد دیگر برای زن باشد.
مسئله بر سر اختلاف نظر درباره خشونت و تجاوز جنسی است و مطمئنأ قانون و قانونگذاران خواهان خشونت علیه زنان نیستند، اما چیزی که من و شما آن را خشونت جنسی و تجاوز جنسی میدانیم، از نظر قانون اصلأ خشونت نیست.
برای من اقدام به رابطه جنسی با یک فرد مرده، یک بیماری فوقالعاده خطرناک است و فردی که مرتکب آن میشود باید تحت درمان قرار بگیرد، اما در قانون آمده که جماع با میت زناست، مگر جماع زوج با زوجه متوفای خود که زنا نیست، ولی موجب شلاق تا ۷۴ ضربه میشود. در ارتباط با خشونت فیزیکی قانون داریم، اما در ارتباط با تجاوز جنسی و خشونتهای جنسی شوهر به همسر در قانون ما، هیچ حد و مرزی وجود ندارد و مرد با «کشتزار» خودش هرکاری که بخواهد میتواند انجام دهد.
مرد رئیس خانواده است و زن از نظر قانونی موظف است در هر شرایطی از او تمکین کند. طبق قانون مرد میتواند در صورت عدم تمکین زن، نفقه او را پرداخت نکند.
از نظر خیلی از قضات و افراد دیگر، برقراری رابطه جنسی انحرافی با همسر حتی منع شرعی هم ندارد و اگر زنی شوهری منحرف داشته باشد، باید در بستر زناشویی تن به هر نوع رابطهای بدهد و چنین زنی نمیتواند به دادگاه مراجعه کند و علیه شوهرش به اتهام اینکه او را وادار به رابطه جنسی اجباری به هر شکلی کرده شکایت کند.
بنابراین زن ایرانی به موجب قانون باید همواره برای تامین نیازها و تمایلات جنسی شوهر در دسترس باشد و آمادگی داشته باشد. به نظرمن تا زمانی که قانونی به اسم تمکین وجود دارد، مفاهیمی مثل رابطه جنسی برابر، خود مختاری جنسی یا حرمت جسمانی که از حقوق اولیه هر انسانی است، معنا پیدا نمیکند، اما اگر همین عمل تجاوز از سوی مردی غیر از همسر باشد، مجازات سختی هم در دین و هم در قانون برایش تعیین شده است. در واقع اگر ما تجاوز را اجبار در برقراری رابطه جنسی علیرغم مخالفت فرد مقابل میدانیم، چرا باید بین مرد به عنوان شوهر و مرد به عنوان بیگانه تفاوتی قائل باشیم؟ اگر مسئله حرمت جسمانی و کنترل فرد بر بدن خود است، نباید تعرض جسمانی از جانب شوهر یا مردی دیگر فرق داشته باشد، مگر اینکه هدف از این قوانین، بیش از حفظ حرمت جسمانی زنان، دفاع از حق مالکیت مردان باشد. من فکر نمیکنم شوهری که حرمت جسمانی همسرش را نادیده گرفته و باعث فروپاشی روانی او میشود، کمتر از مرد غریبهای که این اعمال را در محیط خارج از خانه انجام میدهد، قابل سرزنش باشد.
آیا خود قربانیان این تجاوزها معتقد به این هستند که مورد تجاوز قرار گرفتهاند؟
از سوی دیگر سنت و عرف هم از خصوصی بودن روابط زناشویی حمایت کرده است. اینکه بین زن و مرد در اتاق خوابشان چه رخ میدهد، به کسی مربوط نمیداند و به همین خاطر خیلی از زنها که تجربه مشترک تلخی در این زمینه دارند در برابر آن سکوت میکنند.
این عقاید فرهنگی آن چنان در زندگی سنتی افراد ریشه کرده است که حتی خود زنان هم اسیر چنین باورهایی میشوند، به هر حال زنان هم به همین شکل جامعهپذیر شدهاند و خیلی وقتها خود آنها هستند که نابرابری را باز تولید میکنند و خیلی از کلیشهها را به نسل بعد آموزش میدهند، در واقع همه قربانی هستیم، قربانی کلیشههای جنسیتی.
زنی که باور دارد کامجویی جنسی از او تحت هر شرایطی حق شوهرش است و وقتی شوهرش با خشونت و به شدیدترین نوع به او تجاوز میکند، احساس نمیکند که تجاوزی صورت گرفته و اگر هم حس بدی داشته باشد، آن را تجاوز نمیداند، به چه دلیل است؟ به این دلیل است که فکر میکند وظیفه خود را در برابر شوهرش انجام داده است.
از سوی دیگر سنت و عرف هم از خصوصی بودن روابط زناشویی حمایت کرده است. یعنی اینکه بین زن و مرد در اتاق خوابشان چه رخ میدهد را به کسی مربوط نمیداند و به همین خاطر خیلی از زنها که تجربه مشترک و تلخی در این زمینه دارند در برابر آن سکوت میکنند. بارها شده وقتی با خانمی صحبت کردم و بین بحث پرسیدم که آیا تا به حال مورد تجاوز شوهر خودت قرار گرفتهای؟ سریع میگوید: نه، تجاوز نکرده، ولی مثلاً یکبار که من اصلاً در شرایط درستی نبودم، مرا کتک زده و بعد با من همخوابگی کرده است.
این تجاوز از طرف همسر چه تبعاتی برای زنان و خانواده دارد؟
تجاوز در روابط زناشویی میتواند طیفی از پیامدهای روانی، جسمانی و اجتماعی را برای زنان به همراه داشته باشد. مهمترین پیامدش هم برای زنها و هم برای مردها میتواند کاهش میل جنسی و بیزاری از رابطه جنسی و به تبع آن بیعلاقه شدن به همسر باشد. خود این مسئله میتواند در نهایت منجر به خیانت روحی یا جنسی زن به مرد، افسردگی، خودکشی، اعتیاد، درد در آلت تناسلی، تهوع مداوم، ایجاد جراحت در ناحیه باسن، اختلال در خواب یا خوراک و پرخاشگری و خیلی از موارد دیگر برای زن باشد.
آیا تا به امروز در میان تشکلهای مختلف زنان، حمایتی از زنان آسیبدیده از این نوع خشونت خاص در ایران شده است؟
مطمئنأ جواب منفی است. ما حتی نهاد حمایتی مناسبی برای زنانی که مورد تجاوز یک مرد غریبه یا حتی پدر خودشان قرار میگیرند و قانون برای آنها مجازات اعدام هم مشخص کرده است نداریم، چه برسد به زنی که شوهرش او را مورد تجاوز قرار داده است. از دیده قانون و شرع مرد از اموالش بهره برده است و مرد هم اجازه نمیدهد کسی او را در رابطه با ضایع کردن مالی که برای خودش است، بازخواست کند. نه! هیچ نهاد حمایتی برای پشتیبانی از این زنان وجود ندارد.
ازدواج و ارتباط جنسی
نویسنده: حسين دانش
http://www.donyayebahai.org/node/846
نوید / 26 November 2012
خیلی وحشتناکه.این که دیگه زندگی نمیشه
مهدی / 27 November 2012
در این مورد در لینک زیر نظراتی تقدیم دوستان کردم:
http://www.radiozamaneh.com/society/women/2012/11/25/22008?nocache=1#comment-62252
نوید / 27 November 2012
جناب نوید…..بسه دیگه…..اومدیم مطلب بخونیم…..نیومدیم خزعبلات شما رو در تبلیغ دینتون مشاهده کنیم……جای تبلیغ دین اینجا نیست….من هر مطلبی رو که باز می کنم شما پایینش تبلیغ بهاییت کردی……آقا دین خودت برای خودت خوب….به ما چه آاااخه؟؟؟؟……….تمام خشونت ها و مشکلات ما از همین دین های ***و عقاید ***شروع میشه……فرقی نمی کنه چه دینی باشه…..دین دینه……چه ربطی داره آخه بهایت به این مطلب؟؟!!!؟……توی اسلام هم خزعبلات زیادی راجع به اینکه با زنانتان مهربان باشید و غیره اومده..***
کاربر مهمان / 27 November 2012
دوست عزیزم، متأسفم که نظرات بنده در ذیل بعضی مطالب رادیو زمانه باعث ناراحتی شما شده. از شما خواهش می کنم برای همه چه با دین و چه بی دین احترام قائل شوید و سخن حق و حقیقت را از هر که شنیدید محترم دارید و در مورد انسان هایی که به قول و عمل تلاش در اصلاح و بهبود وضع انسان ها در جهان می کنند قضاوت ناروا نکنید. معتدل باشید. قضاوتتان را در مورد شخص یا گروه یا … به همه تعمیم ندهید. ای بسا کسانی را که با پیشداوری راجع به ایشان چنین نوشته اید اعمالشان مطابق اقوالشان باشد و حقیقتاً چنان باشند که معتقدند و می گویند و می نویسند. خیلی خب شما ادیان را قبول ندارید و چنین می نویسید و همه را با هم قیاس می کنید و در چنین فضائی که احترام ادیان به خاطر آلوده شدنشان به تقالید و تعصبات و خرافات و نیز به خاطر اعمال بعضی پیروانشان کم شده، آموزه هایشان را خزعبلات می نامید. اشکالی ندارد عقیده تان محترم. ولی این روش کمکی به اصلاح عالم نمی کند. بگذارید هر که چه با دین چه بی دین اگر برای اصلاح و رفاه جهانیان حرفی و عملی برای گفتن و کردن دارد ارائه دهد و عقایدش را ضمن احترام به عقاید دیگران آزادانه بگویند. محک و آزمایشی برای مدعیان اصلاح بهتر از ارائۀ آموزه هایشان و عملکردشان نیست. در این صورت همه آن را می شنوند و می بینند و اگر خواستند برمی گزینند و اگر نخواستند قبول نمی کنند. خدا شاهد است در این خصوص به شما حق می دهم که معتقدید بجای ادعا باید به دنبال عمل باشیم. این عالی است زیرا حقیقتاً عالم از حرف و ادعا خسته شده و محتاج عمل انسانی است. امّا اگر گروهی معتقدند و سعی می کنند تا مهربان باشند و انسان ها را اعم از زن و مرد دوست بدارند، شما بجای ملامت و سرزنش ایشان تشویق کنید که حقیقتاً چنین باشند. در راستای تأئید فرمایشتان توجهتان را به دو مورد از آثار بهائی جلب می کنم. امیدوارم قلوبمان در پرتو اعتدال و احترام و محبت حقیقی و نه تصنعی بیش از پیش نزدیک گردد و بجای متمرکز شدن بر اختلاف در عقاید که روزگار همه مان را سیاه کرده، به مشترکات هم بپردازیم تا شاید جهانیان از این همه مشکلات بتدریج نجات یابند و آرامشی نسبی یابند. قربانت نوید
هُو اللّه
ای خداوند مهربان بصيرتها را روشن کن گوشها را شنوا نما
دلهای مرده را زنده کن نفوس خواب را بيدار نما خداوندا ما را از هر
قيدی آزاد فرما و به جهان نا محدود خويش دلالت کن خداوندا
عنايتی فرما که تو را بشناسيم و عاشق جمال تو باشيم جويای شمس حقيقت
باشيم از هر افقی طالع شود طالب رائحه طيّبه باشيم از هر گلی انتشار
يابد خداوندا ما را از عالم محدود نجات ده و به جهان نا محدود خويش
رسان تا در سبيل تو سلوک نمائيم جستجوی تو نمائيم و مشاهدهء جمال و کمال
تو کنيم توئی بخشنده توئی مهربان توئی قادر و توانا . ع ع
(مجموعه مناجات های حضرت عبدالبهاء چاپ آلمان، صص 336-337)
و نیز وليّ امر بهائی شوقی ربانی در خطابی مهم به بهائیان مي فرمايند:
اَليَوم اساس اعظم و ميزان اَکمَل و اَتّم و فارِقِ بين حقّ و باطل اخلاق است نه اقوال؛ هر حِزبی که دارای آن باشد مُؤيَّد است وَ مِنْ لَدَی الْحَقّ، و هر طائفه ای از آن محرومْ باطل است و از فضل و تأييدِ الهی ممنوع. نام و نشانْ، دليل و برهانْ، اگر مُؤيَّد و تؤام به حُسن روش و سلوک و اخلاق طيّبۀ مَرضيّه نباشد در اين عصر مَذموم و مَطرودِ جهان و جهانيان است، و حُسنِ اخلاق، کمالات و مَظاهِرَش، حُسن سُلوک و رفتار و يگانگی و اُلفت و اتّحاد و اتّفاق و حُسن معاملات در جزئيّات و کلّيّات و تعاون و تعاضدِ مستمرّیِ صميمی و مَحبّت و خلوصِ نيّت و صَفای قلب و طهارتِ نفْس و صداقت و امانت ما بِهِ الْاِمْتِيَازِ ياران است. چه که اين صفاتِ مَمدوحه که اهل عالَم از آن غافل و محجوبند، اوّلينْ و آخرينْ دليلِ مُقنِع و بُرهانِ کافیِ لامِعِ اين آئينِ اِلهی است. مِحَکِ تجربه است و يگانه مُمَيِّزِ بهائيان از سائر طوائف و اُمَم. مَقصدِ اصلیِ عموم انبياء و رُسُل است و يگانه مقصود و مطلوب و مُنتها آمال و آرزوی حضرتِ اَعلیٰ و جَمالِ اَبْهیٰ و حضرتِ عبدُالبَهاست. (گلزار تعالیم بهائی صص ۹-۱۰)
نوید / 28 November 2012
من موندم چرا رادیو زمانه این نظرات رو پخش می کنه؟……اینجا مگه جای تبلیغاته؟……خب منم از این به بعد پایین مطالب و اخبار تبلیغ چی توز می کنم……خوبه؟…..هر چیزی جای خودش رو داره……اگر دینتون براتون ارزش داره یا براش احترام قائلید بهتره یه چنین کارهایی نکنید……زیاده روی در هر چیزی و تاکید یا تبلیغ روی هر مسئله ای به خصوص وقتی در جای مناسبش نباشه باعث میشه که هر کسی بیاد اینجا و مطالب این سایت رو بخونه نه تنها تشویق به دینتون نشه….بلکه متنفر هم بشه…..شما یه سایت بزن….که حتما زدی…..و این مطالبتو اونجا بذار…..هر کسی علاقه مند باشه میخونه…..توی تلویزیون ایران به اندازه ی کافی هم روی منبر می رن هم تبلیغ می خورونن به بقیه…..به شخصه علاقه ای ندارم اینجا هم توفیق اجباریِ پای منبر بودن نصیبم بشه…..جای تبلیغات هم نیست این سایت
کاربر مهمان / 28 November 2012
دوست عزیزم، شما چه مطالب بنده را تبلیغ حساب کنید چه نکنید، تماماً مربوط به موضوع و ارائۀ راه حل برای مشکل خشونت و تجاوز بود. نهایت آنکه شما آن را قبول نداشته باشید. اشکالی ندارد. شما نظرات دیگران را مطالعه فرمایید. از قضا سایت های اینترنتی از جمله باید جایی باشد برای ارائۀ راه حل هایی برای مشکلات گوناگون بشر. افراد هم می توانند بیایند و نظرات خود را بدهند. نظر شما مبنی بر عدم انتشار نظرات دیگران مخالف روح حقیقت جویی و آزادی بیان است. ای کاش مجدداً نظرات حقیر را به چشم انصاف و احترام بخوانید و در آن تعمق کنید. با آرزوی شادی حقیقی برای شما عزیز، نوید
نوید / 29 November 2012
تا زمانی که به زنان ما اجازه ندن که در مورد کوچکترین حقوق خودشون آگاهی پیدا کنن و از اون مهمتر، زنان ما هم نخوان برن و به جای حرفهای مفت خاله زنکی، چهار تا کتاب اجتماعی، علمی، سیاسی و … بخونن، وضع همینطوری در سکوتی رقت انگیز ادامه پیدا خواهد کرد و این وسط چه ظلمهایی که به زنان ما نخواهد شد. آخه مشکل اینجاست که خود زنانی هم که تحصیل کرده هستن، در حدود 99 درصد اعتقاد دارن که هدف غائی خلقتشون همانا برآوردن نیازهای شوهر، به هر نحوی، و بچه زاییدن و بزرگ کردن اونها در دامان پر عفت خود میباشد! یعنی همون خزعبلاتی که از بدو به دنیا اومدن یک نوزاد دختر به نافش میبندن و تا زمانی هم که بمیره این خزعبلات رو هر جا بره با خودش یدک میکشه و تراژیک تر از همه اینکه اینها رو سینه به سینه به نسلهای دیگه انتقال میده. تمام این کلیشه هایی که در قالب دین، سنت، فرهنگ یا هر چیز دیگه ای که اسمشه، به خورد زنان داده شده، چه در ایران و چه در جوامع دیگه در طول تاریخ، فقط و فقط در جهت حفظ نظام های پیچیده مردسالاری مخوفی بوده که در اونها باید همیشه یک زیر دستی وجود داشته باشه و چه زیر دستی بهتر از زنانی که نمیدانند و نمیخوان که بدونن که نمیدانند! مسائل نابرابری حقوق زن و مرد در ایران، بسیار پیچیده تر و هولناک تر از اونیه که بشه در چند خط بهش پرداخت. واقعا زن از حقوقی برخوردار نیست. قوانین واضح و روشن نیستن و همیشه یک راه در رو برای مردان که تقریبا از همه جور آزادی ای برخوردارن، باز گذاشتن. به خاطر همینه که این همیشه زنان هستن که باید کوتاه بیان و دقیقا به خاطر همون جامعه ای که کارش فقط و فقط شده تحمیل خودش به اونها. تو رو خدا، خانمها، به خودتون بیاین. ایران در عصر مشروطه زنان شیر زن کمی نداشته که پا به پای مردان جنگیدن، چه برای دفاع از حقوق خودشون و چه برای دفاع از حقوق کشورشون. مگه مشروطه چقدر از این زمان ما دوره؟ سال 1285 امضا شد فرمانش، یعنی یک قرن و شش سال پیش. ایران همون زمانهایی که خیزش جنبش فمینیستی در نیمه دوم قرن نوزده در اروپا و آمریکا آغاز شد، زبانزد دنیا بود. الان چه شد که زنان ما دچار این وضعیت رقت انگیز شدن؟ به جای ترشی درست کردن و طلا خریدن و دنبال مهمون بازی بودن، بشینین چهار تا کتابی، مقاله ای چیزی بخونین. نذارین دخترهای شما هم همین روند رو ادامه بدن. جامعه ما به خاطر آسیب شناسی نشدنش، از درون پکیده و دیگه چیزی برای ارائه به نسلهای بعدی نداره. تنها راه توقف این روند خفت انگیز کسب آگاهیه. لطفا در این زمینه کوتاهی نکنین.
کاربر مهمان / 29 November 2012
عزیزان شمایی که از هیچ چیز تو ایران خبر ندارید.خوبه برید جلوی دادگاه خانواده و ببینید که چه زندگیهایی بر اثر بی بندباری و کج خلقی همین زنایی که ازشون طرفداری می کنید بهم خورده.همین لایحه جدید دولت که نمیذاره زنا از یه سنی کمتر برن خارج خودش جای کلی بحث داره.همه ما یادمون که زنای همین ایران چطوری گندشون تو شیخ نشینهای خلیج فارسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس دراومده.همه ما یادمون که چطوری این پریهای درباطن دیو با مهریه سنگین چه ظلمی که به مردای این سرزمین نکردن.بازم بگمممممممممممممم………………
کاربر مهمان / 28 December 2012
اینجا ایران است،اینجا وطن نیست، اینجا برای خیلی افراد جنگل است.
اسلام اینجا اسلام داعشی است اسلام بدبختی است اسلام بردگی است
یک مقیم ایران / 14 June 2022