لیدا حسینی‌نژاد – رضا خندان، همسر نسرین ستوده – وکیل دادگستری و مدافع حقوق بشر – می گوید: با وجود اینکه نسرین از ۱۵ روز قبل به یکی از سلول‌های انفرادی بند ۲۰۹ اطلاعات منتقل شده است، ولی مسئولان این بند به ما اعلام می‌کنند که او زندانی ما نیست. مسئولان زندان اوین هم می‌گویند که ایشان در اختیار بند ۲۰۹ هستند.

رضا خندان، روز پنجشنبه هفته گذشته (۱۵ آبان) در صفحه فیس‌بوک خود نوشت: «وقتی هیچکدام از نهادهای صاحب بازداشتگاه یعنی زندان اوین و بند ۲۰۹ خود را مسئول این زندانی نمی‌دانند در واقع می‌شود گفت که از نظر قضائی نسرین ستوده ناپدید شده است.»

رضا خندان: «با وجود اینکه نسرین  از ۱۵ روز قبل به یکی از سلول‌های انفرادی بند ۲۰۹ اطلاعات منتقل شده است، ولی آن‌ها به ما اعلام می‌کنند که او زندانی ما نیست. مسئولان زندان اوین هم می‌گویند که ایشان در اختیار ۲۰۹ هستند. وقتی که هیچکدام از نهادهای صاحب بازداشتگاه یعنی زندان اوین و بند ۲۰۹ خود را مسئول این زندانی نمی‌دانند در واقع می‌شود گفت که از نظر قضائی نسرین ستوده ناپدید شده است.»

نسرین ستوده، از روز ۱۳ شهریور ۱۳۸۹ خورشیدی در بازداشت به‌سر می‌برد. این فعال اجتماعی که از روز ۲۶ مهرماه، یعنی حدود یک ماه پیش در اعتصاب غذا به‌سر می‌برد، دلیل اعتصاب غذای خود را عدم اجرای آئین‌نامه اداره امور زندان‌ها و محرومیت از حقوق یک زندانی ازجمله عدم دسترسی به تلفن و وجود انواع محدودیت‌ها برای ملاقات با فرزندانش و همچنین صدور قرار ممنوعیت خروج از کشور برای همسرش، «رضا خندان» و دختر ۱۲ ساله‌اش «مهراوه» اعلام کرده است.

خانم ستوده روز اول آبان‌ماه در پی اعتصاب غذا، به دلیل وخامت حال جسمانی خود به بهداری زندان منتقل شد. چند روز بعد، در روز سیزدهم آبان موفق شد فرزندان خود مهراوه و نیما را ببیند. با این حال او هنوز در اعتصاب غذا به‌سر می‌برد. درباره وضعیت این وکیل زندانی در زندان اوین، با رضا خندان، گفت‌وگویی کرده‌ایم.

شما روز سه شنبه ۱۳ آبان با مهراوه و نیما توانستید با نسرین ستوده ملاقات داشته باشید. لطفاً برای ما توضیح دهید این ملاقات در چه شرایطی صورت گرفت؟

رضا خندان: این ملاقات متأسفانه در سالن ملاقات نبود. با اینکه هیچ قرار ممنوع‌الملاقاتی برای خانم من، تا آنجا که من متوجه شده‌ام، صادر نشده است. ایشان تنها قرار انتقال به سلول انفرادی داشتند، ولی قرار ممنوع‌الملاقاتی نه.

درواقع ایشان را به طور غیر قانونی ممنوع‌الملاقات کرده‌اند. منتهی این ملاقات یک ملاقات استثنایی بود که برای بچه‌ها داده بودند و در سالن ملاقات هم نبود، در قسمتی از سالن‌های داخل خود زندان بود؛ احتمالاً در قسمت اداری یا در سالن ملاقات با وکلا یا در چنین جاهایی. من هم در این ملاقات حضور نداشتم و به همین دلیل بچه‌ها هم درست نمی‌دانند ملاقات در کجا بوده و بدتر از همه این است که آنها از در اصلی زندان که زندانی‌ها از آنجا عبور می‌کنند، به داخل برده شدند. حتی ما پافشاری کردیم که تا محوطه زندان همراهی‌شان کنیم، ولی اجازه ندادند و آماده بودند که ملاقات را برای دومین روز متوالی قطع کنند. از آنجا که می‌دانم همسرم منتظر این ملاقات بوده است و بچه‌ها هم دو روزی بود که جلوی زندان معطل شده بودند، مجبور شدم آنها را به داخل بفرستم.

با توجه به اینکه نسرین ستوده همچنان در اعتصاب غذا به‌ سر می‌برد، تأثیر این ملاقات بر فرزندان شما چطور بود و شرایط روحی فرزندان‌ شما الان چگونه است؟

متأسفانه معمولاً بچه‌ها بسیاری از اتفاق‌های روحی‌ای که برایشان می‌افتد و مشکلات و ناراحتی‌هایی را که دارند، بروز نمی‌دهند.

طبیعی‌ است وقتی مادرشان را در آن شرایط می‌بینند، تحمل آن برای‌شان خیلی راحت نیست. بروز نمی‌دهند، ولی مهراوه می‌گفت که مامان خیلی ضعیف و لاغر شده بود، ولی ضعف عمومی را بچه‌ها چندان تشخیص نمی‌دهند، فقط ضعف ظاهری را می‌توانند تشخیص دهند. اینکه آیا فقط لاغری ا‌ست و این لاغری چقدر در توانایی و قوای حرکتی او تأثیر گذاشته یا اینکه وضعیت‌اش در سلول چگونه بوده است و چقدر از نظر پزشکی و بهداری به او رسیدگی می‌شود را من نمی‌دانم. ملاقات او با بچه ها بیشتر یک ملاقات عاطفی بوده است تا اینکه بتوانیم اطلاعات بیشتری از وضعیت او کسب کنیم.

شما روز پنجشنبه، ۱۵ آبان نوشتید که برای دومین هفته‌ متوالی به سالن ملاقات مراجعه کردید، ولی به شما اعلام کردند که نسرین ستوده در بند ۲۰۹ نیست. می‌توانید بیشتر توضیح دهید که این برخورد چه معنایی می‌تواند باشد؟

رضا خندان: مسئولان زندان اوین به ما نگفتند که نسرین در بند ۲۰۹ نیست، بلکه از نظر سازمانی گفتند که ایشان زندانی ما نیستند؛ ولی کسی این را انکار نمی‌کند که او را به بند ۲۰۹ منتقل کرده‌اند و این خیلی بدتر است. به خاطر اینکه وقتی کسی را به بندی می‌برند که مسئولیت سازمانی آن زندانی را نمی‌پذیرند، هر اتفاقی در مورد آن زندانی بیافتد، به عهده‌ آن‌ها نخواهد بود و تقصیر را به گردن نخواهند گرفت. حال من نمی‌دانم که اگر نسرین زندانی آن‌ها نیست، پس اصلاً در زندان اوین چه می‌کند؟

البته من این نکته را باید توضیح بدهم. مسئولان زندان اوین به ما نگفتند که نسرین در بند ۲۰۹ نیست، بلکه از نظر سازمانی گفتند که ایشان زندانی ما نیستند؛ ولی کسی این را انکار نمی‌کند که او را به بند ۲۰۹ منتقل کرده‌اند و این خیلی بدتر است. به خاطر اینکه وقتی کسی را به بندی می‌برند که مسئولیت سازمانی آن زندانی را نمی‌پذیرند، هر اتفاقی در مورد آن زندانی بیافتد، به عهده‌ آن‌ها نخواهد بود و تقصیر را به گردن نخواهند گرفت. حال من نمی‌دانم که اگر نسرین زندانی آن‌ها نیست، پس اصلاً در زندان اوین چه می‌کند؟

زندان اوین که در واقع خودش را جدا از ۲۰۹ اطلاعات می‌داند، می‌گوید که ایشان در اختیار ۲۰۹ قرار داده شده و اگر در اختیار بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات قرار داده شده، پس باید مسئولیت سلامت و امنیت ایشان هم به عهده آن‌ها باشد و ملاقات‌ها و تمام برنامه‌های مربوط به زندانی را باید در مورد ایشان مراعات کنند. در حالی که در عمل هیچ مسئولیتی را قبول نمی‌کنند، ولی می‌گویند او در بند ۲۰۹ است. این خیلی بد است.

الان اگر خدای ناکرده اتفاقی برای ایشان بیافتد، زندان (منظورم سازمان زندان‌هاست) هیچ مسئولیتی را نخواهد ‌پذیرفت و بند ۲۰۹ هم علی‌رغم این که همسر من الان در یکی از سلول‌های آنجاست، مسئولیت سازمانی نمی‌پذیرد و ادعا می‌کند که او زندانی ما نیست.

یک ماه از اعتصاب غذای نسرین ستوده می‌گذرد و در این مدت ایشان یکبار هم به دلیل وخامت حال‌شان به بهداری زندان منتقل شدند. آیا احتمال می‌دهید که دلیل عدم پاسخگویی روشن زندان اوین و بند ۲۰۹ اطلاعات این باشد که خانم ستوده بازهم به بهداری زندان منتقل شده باشند؟

البته این توضیح را باید بدهم که در ۱۲ـ ۱۰ روز اولی که من با نسرین در ارتباط بودم و ایشان در بند عمومی بودند، سه بار به خاطر این که حال‌شان بد شده بود، به بهداری زندان اوین منتقل شده بودند، ولی بند ۲۰۹ بندی ا‌ست که خودش بهداری مستقلی دارد و زندانیانی که در آن بند هستند را به بهداری بند عمومی منتقل نمی‌کند. بنابراین او داخل همان محوطه ۲۰۹ به بهداری منتقل می‌شود و اگرهم آنجا چنین اتفاقی بیفتد، به هیچ وجه ما خبردار نخواهیم شد.

انتظار شما از جوامع بین‌المللی یا سازمان‌های مختلف ازجمله سازمان مدافع حقوق بشر چیست؟ فکر می‌کنید در این مرحله چه کاری از دست این سازمان‌ها برمی‌آید؟

همسر من بی‌گناه در زندان است؛ ۲۶ ماه است، بدون اینکه هیچ جرمی منتقل شده باشد و پرونده ایشان هم کاملاً این را نشان می‌دهد. من در وهله‌ اول خواستار آزادی ایشان هستم بدون قید و شرط. دوم با شرایطی که الان برای ایشان به‌وجود آمده، قبل از همه باید ایشان از سلول انفرادی خارج شود تا به این مسئله رسیدگی شود. لازم است ایشان در اختیار سازمان زندان‌ها و در بند عمومی که پیش از این بودند قرار بگیرند. تا این شرایط عادی نشود، نمی‌شود کار دیگری روی این قضیه کرد.

یعنی به نظر شما در شرایط فعلی کاری از دست جوامع بین‌المللی یا سازمان‌های حقوق بشر برنمی‌آید؟

آن‌ها می‌توانند خواست‌های خود را در حد تقاضا از قوه قضائیه ایران مصراً مطرح کنند. من نمی‌دانم که اختیارات و تعامل آن‌ها با قوه قضائیه به چه شکلی ا‌ست، ولی شاید تنها کاری که بشود کرد، همین است که از قوه قضائیه و دولت ایران بخواهند که شرایط ایشان را تغییر دهند و آزادی بی‌قید و شرط ایشان را بخواهند.