حسنین کاظم – پنج سال آزگار است که یک کمیسیون دولتی موظف شده است پیشنهادهای اصلاحی بر قانون کفرگویی را ارائه کند، اما تاکنون هیچ خبری نشده است. چون ترس از اظهار نظر انتقادی علنی در مورد قانون کفرگویی در پاکستان چنان سنگین است که ظاهراً اعضای کمیسیون، اصلاح قانون را به لقایش بخشیده‌اند.

با این حال به گفته “زمان خان” از اعضای کمیسیون مستقل حقوق بشر در پاکستان “وقت تنگ است و باید فکری برای اصلاح این قانون کرد. باید جلوی خودسری را گرفت.شمار سوء استفاده‌ها از این قانون رو به فزونی است و مادام که این قانون هست، سوء استفاده و تسویه حساب به بهانه آن هم هست.

در هفته‌های اخیر در پاکستان گویا یک خانم آموزگار مطالبی در انکار خدا میان بچه‌ها پخش می‌کند. این ادعا ثابت نشده است، با این حال والدین بچه‌ها به مدرسه حمله می‌کنند. پلیس هم سر می‌رسد و این خانم آموزگار و مدیر مدرسه را دستگیر می‌کند.

صبح زود یک دفعه صدها نفر مردم خشمگین جلوی مدرسه جمع می‌شوند. آماده حمله‌اند. از پلیس کاری ساخته نیست، آنها از پس این مردم که رگ غیرت‌شان باد کرده و خون‌شان به جوش آمده است، بر نمی‌آیند. تظاهرکنندگان – والدین، دانش آموزان و عده‌ای از طلبه‌ها – همگی جلوی مدرسه دخترانه “فاروقی” در شهر میلیونی لاهور پاکستان ازدحام می‌کنند. نام این مدرسه از اسم فاروقی” مالک و مدیر آن گرفته شده است.

یک باره آتش خشم مردم شعله‌ور می‌شود: عده‌ای سنگ می‌پرانند و عده‌ای دیگر مبل و کامپیوتر و دیگر وسایل مدرسه را بیرون می‌ریزند و آتش می‌زنند. یک ماشین هم به آتش کشیده می‌شود.

پخش یک شایعه

کفرگویی در پاکستان به طور قانونی جرم محسوب می‌شود. توهین به قرآن حبس ابد در پی دارد. توهین به پیامبر اسلام می‌تواند حتی حکم اعدام بگیرد. البته هنوز کسی مطابق این قانون در پاکستان اعدام نشده است، اما بنا به منابع سازمان‌های حقوق بشر دست کم پنجاه نفر به اتهام کفرگویی توسط خود مردم سر به نیست شده‌اند.

مردمی که روز چهارشنبه به این اقدام مبادرت کردند، خودشان هم درست نمی‌دانستند یقه چه کسی را و چرا باید بگیرند.

پخش یک شایعه آنها را بر افروخته بود: بر اساس این شایعه خانم آموزگاری به نام “عارفه احمد” چند صفحه کپی از مطالب کفرآمیز میان دانش‌آموزان پخش کرده است. چیزی نگذشت که این شایعه یک کلاغ چهل کلاغ شد. به نوشته چند روزنامه پاکستانی گویا این خانم در حاشیه دفتر مشق یکی از بچه‌های کلاس ششم تفسیرهای الحادی نوشته است. به هرحال مردم بدون اینکه درست بدانند چه شده، همینکه کلمه کفربه گوش‌شان خورده، از جا در رفته و به خیابان ریخته‌اند.

آقای معلمی در مدرسه همجوار تا شایعه را شنیده، دست به کار شده و شکایت نامه‌ای تنظیم کرده است. او می‌گوید: “ما شکایت کردیم، برای آنکه می‌خواستیم کار روند قانونی به خود بگیرد و از شورش جلوگیری شود.” به گفته وی، “خشونت راه حل نیست و چهره اسلام را مخدوش می‌کند”.

کفرگویی در پاکستان

کفرگویی در پاکستان به طور قانونی جرم محسوب می‌شود. توهین به قرآن حبس ابد در پی دارد. توهین به پیامبر اسلام می‌تواند حتی حکم اعدام بگیرد. البته هنوز کسی مطابق این قانون در پاکستان اعدام نشده است، اما بنا به منابع سازمان‌های حقوق بشر دست کم پنجاه نفر به اتهام کفرگویی توسط خود مردم سر به نیست شده‌اند.

قانون مجازات توهین به مقدسات از زمان سلطه استعماری انگلیس جاری شد، اما شکل تندروانه امروزی آن از سال‌های دهه هشتاد میلادی، زمان دیکتاتوری نظامی ضیاء الحق آب می‌خورد. از آن زمان تا امروز بیش از هزار و ٢٠٠ نفر با استناد به این قانون متهم به کفرگویی شده‌اند و در حال حاضر صدها پرونده هم در دست رسیدگی است.

قانون مجازات توهین به مقدسات از زمان سلطه استعماری انگلیس جاری شد، اما شکل تندروانه امروزی آن از سال‌های دهه هشتاد میلادی، زمان دیکتاتوری نظامی ضیاء الحق آب می‌خورد. از آن زمان تا امروز بیش از هزار و ٢٠٠ نفر با استناد به این قانون متهم به کفرگویی شده‌اند و در حال حاضر صدها پرونده هم در دست رسیدگی است.

ظاهراً اما دعوا سر دین نیست. به عقیده “راضا رومی” (Raza Rumi) مدیر اتاق فکر “موسسه جناح” در اسلام‌آباد که گرایش لیبرال دارد، ” اتهام کفر در پاکستان به بهانه‌ای برای پرونده سازی و تعقیب تبدیل شده است”. به گفته وی “در حقیقت مسئله بر سر بامبول سوار کردن و تسویه حساب با کسی است که با او خرده حساب دارند”. دین مورد سوء استفاده قرار می‌گیرد تا امور دیگر پیش برود.

بیگناهان به حبس می‌افتند

طهیره عبدالله (Tahira Abdullah) ، فعال حقوق بشر این قانون را “بسیار بد” می‌داند. به قول وی ” کسی از دیگری پول طلب دارد، او را به کفر متهم می‌کند و طرف چند سالی زندانی می‌شود. تازه بعد از آزادی هم باید با ترس و لرز زندگی کند و آسه برود و و آسه بیاید تا بلایی سرش نیاورند.

در این هیر و ویر طلبکار از آب گل آلود ماهی می‌گیرد و پولش را وصول می‌کند. همینطور است در دعوا بر سر ملک و املاک، اختلاف با رئیس شرکت، مشاجره با همسایه‌ها یا خیلی ساده در موردی که کسی از قیافه کسی دیگر خوشش نمی‌آید. این بامبول را سوار می‌کنند و طرف را به هلفدونی می‌اندازند. به گفته وی، “در مورد اتهام کفر، اول زندانی می‌کنند، بعد رسیدگی”.

بهانه دینی برای امور دنیوی

در همین مورد تازه برای این خانم آموزگار نیز دعوا بر سر دین نبوده و از اختلاف با سایر مدارس منطقه آب می‌خورده است. در این مورد یک نماینده مجلس که مانند تمام سیاستمداران دیگر، چون پای موضوع کفر در میان است، می‌خواهد نامش محفوظ بماند، می‌گوید : ” مدرسه دخترانه فاروقی به خوبی شهرت دارد و مدارس دیگر چشم ندارند آن را ببینند و دنبال مخدوش کردن نام نیک آن‌ هستند”. از این گذشته، ظاهراً یک معلم که به تازگی از این مدرسه اخراج شده، خواسته است با پخش این شایعه دق دلش را خالی کند و با این مدرسه تسویه حساب کند.

کمیسیونی کار بررسی اتهام نسبت داده شده به مدیر و خانم آموزگار را آغاز کرده است. نمایندگان مجلس ملی و مجلس استان پنجاب، طلاب حوزه و افراد پلیس قرار است در این کمیسیون جوانب مختلف مسئله را بررسی و موضعگیری کنند. رسیدگی به جرم خسارت‌زنندگان به مدرسه هم در دستور کار است.

در این میان به مدیر مدرسه هم گیر داده است و کاسه کوزه‌ها را سر او هم شکسته‌اند. یک روزنامه پاکستانی (Express Tribune) از قول یک بچه نوشته است: “این مدرسه را باید خراب کرد.” همین روزنامه از قول پدر یکی از بچه‌ها نوشته است: “مدیر این مدرسه نزاکت سرش نمی‌شود و باید تنبیه شود. او شهریه‌های سنگین می‌گیرد و به شکایت‌های مردم هم اعتنا نمی‌کند.

آقای فاروقی مدیر این مدرسه که روی هم سه مدرسه را در شهر لاهور اداره می‌کند، با اخراج خانم آموزگار کوشید کمی اوضاع را آرام کند، اما افاقه نکرد. به گفته پلیس، روز پنجشنبه تحت فشار مردم، خانم آموزگارو مدیر دستگیر شدند. به گفته وی “این دستگیری برای حفظ جان آن دو صورت گرفته، چون هیچ معلوم نبود اراذل چه بلایی سرشان بیاورند”.

کمیسیونی کار بررسی اتهام نسبت داده شده به مدیر و خانم آموزگار را آغاز کرده است. نمایندگان مجلس ملی و مجلس استان پنجاب، طلاب حوزه و افراد پلیس قرار است در این کمیسیون جوانب مختلف مسئله را بررسی و موضعگیری کنند. رسیدگی به جرم خسارت‌زنندگان به مدرسه هم در دستور کار است.

چند نمونه دیگر

این تازه‌ترین مورد اتهام کفرگویی در پاکستان است. در یک نمونه دیگر همین چند هفته پیش پرونده اتهامی چند مربی تربیتی در دست بررسی بود که از قرار معلوم سه سال پیش یک کتاب درسی منتشر کرده‌اند. در این کتاب تکالیفی برای بچه‌ها در نظر شده، از جمله اینکه کارهای خارق‌العاده شش شخصی که نام برده شده است را تشریح کنند. یکی از این شش تن پیامبر اسلام و یکی هم مدیر همان مدرسه به نام “آقا قربان” بوده است.

برای درک اوضاع منطقه باید به یاد داشت که بعد از انتشار ویدیویی درباره پیامبر اسلام در یوتیوب، هیچ جای دنیا به اندازه پاکستان شلوغ نشد: صدها هزار نفر از مسلمانان خشمگین پاکستانی در تظاهرات روز رسمی “اظهار عشق به پیامبر” به خیابان‌ها ریختند که دست کم شانزده کشته به جا گذاشت.

اتهام این فرد این بوده که خودش را هم پایه پیامبر قرار داده است. حکمی برای متهمان پرونده صادر نشد، چون متهمان در دادگاه حاضر نشدند.

برای درک اوضاع منطقه باید به یاد داشت که بعد از انتشار ویدیویی درباره پیامبر اسلام در یوتیوب، هیچ جای دنیا به اندازه پاکستان شلوغ نشد: صدها هزار نفر از مسلمانان خشمگین پاکستانی در تظاهرات روز رسمی “اظهار عشق به پیامبر” به خیابان‌ها ریختند که دست کم شانزده کشته به جا گذاشت.

از اینها گذشته، مورد دختری مسیحی به نام ریمشا مسیح (Rimsha Masih) هم چندی پیش عالمگیر شد: این دختر متهم به سوزاندن صفحاتی از قرآن شده بود. او فقط چهارده سال دارد و عقب مانده ذهنی است. گویا موضوع از این قرار بوده که مسلمانان قصد داشتند با اتهام به این دختر بچه حیله‌ای ساز کنند و همسایه‌های مسیحی خود را از منطقه فقیرنشین اسلام آباد بتارانند. در واقع هم مسیحیان منطقه چند هفته‌ای از ترس فرار کردند.

ترس از انتقاد

به گفته “زمان خان” از اعضای کمیسیون مستقل حقوق بشر در پاکستان “وقت تنگ است و باید فکری برای اصلاح این قانون کرد. باید جلوی خودسری را گرفت.شمار سوء استفاده‌ها از این قانون رو به فزونی است و مادام که این قانون هست، سوء استفاده و تسویه حساب به بهانه آن هم هست.

آسیه ب‌ بی (Asia Bibi) از مسیحیان روستایی در پنجاب، سال‌هاست که زندانی است. اتهامش چیست؟ در ماه نوامبر ٢٠١٠ به اعدام محکوم شد، چون گویا مسیح را برتراز محمد دانسته است. بعد کاشف به عمل آمده که این اتهام بامبولی بیش نبوده و ناشی از مشاجره همسایگان و پاپوش دوزی بوده است. خبر این اتهام هم عالمگیر شد. در آن زمان چند سیاستمدار از این زن دفاع کردند.

سلمان تسیر(Salman Taseer) استاندار منطقه و “شهباز بهاتی” وزیر اقلیت‌های دینی هم خواهان اصلاح قانون کفرگویی و آزادی آسیه بی‌بی شدند، اما حمایت از زن زندانی برای این دو گران تمام شد: هردو درعرض چند هفته اوایل سال ٢٠١١ کشته شدند.

پنج سال آزگار است که یک کمیسیون دولتی موظف شده است پیشنهادهای اصلاحی بر قانون کفرگویی را ارائه کند، اما تا کنون هیچ خبری نشده است. چون ترس از اظهار نظر انتقادی علنی در مورد قانون کفرگویی در پاکستان چنان سنگین است که ظاهراً اعضای کمیسیون، اصلاح قانون را به لقایش بخشیده‌اند.

با این حال به گفته “زمان خان” از اعضای کمیسیون مستقل حقوق بشر در پاکستان “وقت تنگ است و باید فکری برای اصلاح این قانون کرد. باید جلوی خودسری را گرفت.شمار سوء استفاده‌ها از این قانون رو به فزونی است و مادام که این قانون هست، سوء استفاده و تسویه حساب به بهانه آن هم هست.

منبع: اشپیگل آنلاین