حکم ٩٩ ضربه شلاق برای يک جوان ٢۶ ساله بهخاطر برقراری رابطه نامشروع در ميدان طالقانی قائمشهر اجرا شد در حالی که دادگاه اتهام تجاوز به عنف را ثابت نکرده بود.
خبرگزاری فارس به نقل از قاسمعلی اسفندياری، معاون دادستان قائمشهر نوشت، “ظهر امروز چهارشنبه سوم آبان ماه حکم ٩٩ضربه شلاق برای فردی ٢۶ ساله به نام «ع. و» متهم شخص اول پرونده تجاوز به عنف در مورد يک دختر ١٨ ساله در ميدان طالقانی قائمشهر و در ملاءعام اجرا شد.
وی با اشاره به شکايت اوليه شاکی مبنی بر تجاوز به عنف گفت: “با توجه به اينکه اتهام يادشده برای دادگاه ثابت نشد، حکم ٩٩ ضربه شلاق بهخاطر رابطه نامشروع اعلام و اجرا شد.”
معاون دادستان قائمشهر تأکيد کرد: “با توجه به اينکه شخص اول اين پرونده نسبت به حکم صادرشده اعتراضی نداشت حکم قطعی و اجرا شد.”
اين مقام مسئول توضيح داد: “اين شخص همچنين به استناد ماده ١٩ قانون اساسی به منع اشتغال از مشاغل دولتی و غيردولتی، شهرداری، آژانسهای مسافرتی و تاکسیرانی به مدت ١٠ سال محکوم شده است.”
از سالهای گذشته تاکنون بارها درباره تأثيرات منفی اجرای احکام در ملاءعام انتقاد شده است. با اين وجود هنوز مسئولان قضائی در ايران بر اين عقيده هستند که اگر مردم ناظر مجازات محکومان باشند، کمتر دچار لغزش و خطا میشوند
اسفندياری افزود: “متهم يادشده به همراه چهار نفر ديگر با تهديد و اعمال زور دختر ١٨ ساله را سوار اتومبيل کرده و دست به عمل شنيع غيراخلاقی زدند که با مراجعه شاکی و مراجعه مشاراليه به همراه چند نفر ديگر به مجازات محکوم شدند.”
وی در مورد متهمان ديگر اين پرونده گفت: “با توجه به اينکه حکم صادر شده به قطعيت نرسيد اجرا نشد، به همين دليل از آوردن نام و ميزان مجازات اين اشخاص معذوريم که با قطعيت حکم اعلام میشود.”
در روزهای پايانی ارديبهشتماه سال جاری نيز مسئولان قضائی شهرستان ميانه با همکاری اداره اماکن عمومی ميانه حکم اجرای شلاق جوانی ٢۵ساله که گفته شده بود به علت نوشيدن مشروب دستگير شده بود در “يوخاری چهارراه” ميانه اجرا شد.
همچنين در خردادماه سال جاری حکم ٧۴ ضربه شلاق فردی به نام “م. ج” به اتهام مشارکت در آدمربايی و خريد اموال مسروقه از سوی دادگاه عمومی شهرستان دشت آزادگان صادر و در ميدان لاله سوسنگرد در ملاءعام اجرا شد.
خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا) نيز مهرماه سال جاری از اجرای حکم شلاق دو سارق به نقل از محمد معينی، دادستان عمومی و انقلاب شهرستان مسجدسليمان در اين شهرستان خبر داد.
اين دو متهم هر يک محکوم به ۵۰ و ٧٠ ضربه شلاق در ملاءعام و پنج سال حبس و رد مال به مالباخته محکوم شده بودند.
از سالهای گذشته تاکنون بارها درباره تأثيرات منفی اجرای احکام در ملاءعام انتقاد شده است. با اين وجود هنوز مسئولان قضائی در ايران بر اين عقيده هستند که اگر مردم ناظر مجازات محکومان باشند، کمتر دچار لغزش و خطا میشوند.
تنها برای يک بار در سالهای پايانی رياست آيتالله محمود هاشمی شاهرودی بر قوه قضائيه ايران، اعدام در ملاءعام لغو شد.
آيتالله شاهرودی در آن زمان (۱۰ بهمن ۱۳۸۶) ابتدا انتشار تصاوير مربوط به بهدار آويختن مجرمان در ملاءعام را ممنوع و سپس اعدام محکومان در سطح شهرها و خيابان ها را متوقف کرد.
قوه قضائيه ايران در آن زمان اعلام کرد طبق فرمانی که از سوی هاشمی شاهرودی صادر شده، “اعدامها در ملاءعام، تنها با تأييد ايشان و براساس ملزومات اجتماعی اجرا خواهد شد.”
بر اساس اين حکم، انتشار هرگونه تصوير مربوط به بهدار آويختن مجرمان در ملاءعام نيز ممنوع اعلام شد.
اما با پايان يافتن دوره هاشمی شاهرودی و انتصاب آيتالله صادق لاريجانی بهعنوان رئيس جديد قوه قضائيه، دور تازه اعدام در ملاءعام از سال ۱۳۸۸ آغاز شد.
بربریت محض. واقعا که ایران را به صدراسلام برگردوندند
کاربر مهمان مهرداد / 24 October 2012
برادرم را پیش از اعدام به شدت شکنجه کردند»
.
صبح روز دوشنبه (۲۲ اکتبر/ اول آبان) ۱۰ نفر که مقامات قضایی جمهوری اسلامی آنها را “مجرمان مواد مخدر” خواندهاند، اعدام شدند. سعید صدیقی که از حدود یک سال پیش به اتهام حمل مواد مخدر زندانی بود، از جمله این اعدامشدگان است. پیش از این مجید سعیدی، برادر سعید صدیقی، به اتهام «گفتوگو با رسانههای فارسیزبان» توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود.
ولیالله صدیقی، برادر مجید و سعید صدیقی که در آلمان زندگی میکند، مورد نحوه اطلاع خانواده از اعدام برادرش میگوید: «صبح یکشنبه [۳۰ مهر] مادرم به دادستانی رفته و با معاون دادستانی صحبت کرده بود. آنجا گریه و زاری کرده بود، گفته بود من ۱۲ روز از بچهام خبر ندارم. فقط میدانم در زندان اوین است. مامورها به مادرم گفتند خیالت راحت باشد، پروندهاینها را میفرستند عفو و بخشیدگی، برو، میگوییم امروز با شما تماس بگیرد. مادرم وقتی از دادستانی آمد بیرون، با من تماس گرفت و گفت خوشحال باش، برادرت نجات پیدا کرده است. نیم ساعت بعد مادرم با من تماس گرفت و گفت سعید گفته شناسنامهمن را بیاورید. شناسنامهمجید و خودتان را بیاورید. آخرین ملاقات است. !! صبح میخواهند ما را اعدام کنند. یعنی همه چیز را به مادرم دروغ گفته بودند.»
ولیالله صدیقی درباره آخرین ملاقات اعضای خانواده با برادرش پیش از اعدام میگوید: «مادرم وقتی به زندان اوین رفت، سعید فقط از او خواهش کرده بود که حکم اعدام او را عقب نیندازند!!. گفته بود ۱۲ روز تمام من را شکنجه دادهاند. توی این ۱۲ روز نه به او آب داده بودند، نه غذا داده بودند. برادر من ۸۳ کیلو بود. در عکسها معلوم است. ورزشکار بود، ولی ۴۰ کیلو شده بود. مادرم میگوید آن قدر کثیف بود و بوی گند گرفته بود که سربازها طرفش نمیرفتند. گفته بود تمام این ۱۲ روز، هر روز صبح قبل از اذان صبح، در انفرادی را باز میکردند، طنابدار را میانداختند گردنم و بعد پایین میآوردنم و میگفتند حکمات عقب افتاده است.!!»
کاترین اشتون: از اعدامهای اخیر وحشتزده شدم
بنا بر گزارشها ۱۰ نفری که اخیرا در ایران اعدام شدند، روز جمعه ۱۰ مهر ماه از زندان قزلحصار به بند ۲۴۰ زندان اوین منتقل شده بودند و به علت اعتراضات گسترده فعالان و سازمانهای بینالمللی مدافع حقوق بشر٬ اجرای حکم آنان چند روز به تعویق افتاده بود.
مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا سهشنبه (۲۳ اکتبر/ ۲ آبان) با انتشار بیانیهای اعلام کرده بود از اعدام ۱۰ تن از مجرمان مواد مخدر در ایران «وحشتزده» شده است. به گفته کاترین اشتون، میزان اعدامها در ایران «هشداردهنده» است و «اکثر اعدامها پس از برگزاری دادگاههای کوتاه انجام شده که در آن متهمان از حق درخواست تجدیدنظر و حتی از حداقل حقوق و استانداردهای بینالمللی هم برخوردار نبودهاند.»
احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور ایران نیز گفته بود که از اعدام ۱۰ مجرم مواد مخدر به رغم اعتراضات و فراخوانهای بینالمللی (اعدامهای دوشنبه، اول آبان) شوکه شده است.
سازمان عفو بینالملل اخیراً مصرانه از جمهوری اسلامی خواسته بود که اجرای حکم اعدام این افراد را لغو کند.
در روزهای اخیر خانواده برخی از محکومان به اعدام در تهران مقابل “بیت” رهبر جمهوری اسلامی تجمع کرده بودند. خانواده سعید صدیقی هم جزو این تجمعکنندگان بودهاند.
ولیالله صدیقی درباره این تجمع میگوید: «در هنگام تجمع مادرم داشت با صدای آمریکا مصاحبه میکرد، او را با باتوم زدند، تیرهوایی شلیک کردند. الان هم برای برادرم اجازه ندادند مراسم ختم در مسجد بگیریم. از مادرم تعهد گرفتهاند که بعد از مراسم هفت باید خودش را معرفی کند. تلفنهای منزل قطع است. دو مامور زن در مجلس ختم زنان هستند!! و دو مامور مرد هم در مجلس ختم مردان حضور دارند!!؛ اجازه فیلمبرداری هم نمیدهند.»
کاربر مهمان / 24 October 2012
اگر این اتفاق برای خودت یا همسرت یا دختر جوانت افتاده بود باز هم تنبیه این فرد را بربریت می دونستی؟ تا حالا فکر کردی چگونه باید با این افراد رفتار کرد؟ به شرطی که خودت را در جایگاهی قرار بدهی که مورد تعرض واقع شدی .
کاربر مهمان / 24 October 2012
بعدا همين شکنجه گران و مجري شلاق زدن و اعدام کنندگان صاحب پست و مقام و مال و منال خواهند شد!.
کاربر مهمان / 24 October 2012
برادران عراقي لاريجاني بزرگترين خيانتها و جنايات و دزديها را کرده اند و همچنان مورد پشتيباني دفتر رهبري هستند!
کاربر مهمان / 24 October 2012
وقتی که عکس شلاق خوردن این جوان را دیدم، ناگهان با خودم زمزمه کردم که آخ آخ آخ این جوونها چه ضربه ای می بینند. بعد یادم افتاد که جایی که جان ارزش ندارد، صحبت از ضربه های روحی و بدنی مسخره ست. آنجا که زندگی بی ارزش است، صحبت از جوانان و روان سالم مسخره ای بیش نیست. ملاهای بی اخلاق در نهان هزاران کار به قول معروف نامشروع می کنند. هزاران کثافت کاری را با صیغه راست و ریس می کنند. اما بخت برگردد به آن جوانی که بخواهد نیاز روحی و جنسی اش را به ساده ترین و انسانی ترین شکل برطرف کند. بله، اسلام همین است. منتها ما ابله بودیم و در خواب. امیدوارم که مردم ایران بتوانند بعد از سرنگونی این رژیم با عاملین این جنایات با خرد برخورد کنند. و گرنه ایران دریای خون خواهد شد. باید بسیار انسان دوست و دریادل بود و گرنه حس و چهره ی انتقام بسیار بسیار می تواند خونین باشد. همه ی مردم ما به نوعی از این اسلام ضربه خورده اند. به جز آنان که بر خر مراد سوارند. امیدوارم روزی شر این خونخواران کنده شود. ایران در طول تمام موجودیتش حکومتی به این بی لیاقتی نداشته است. حتی در زمان صفویه. تنها کشوری است که جوانانش را دسته دسته به مرگ و اعتیاد سپرد. و حال به جایی رسیده است که می گوید زنها! آبستن شوید. گویا ضحاک مار به دوش سیری ناپذیر است. به امید آن روز که همین جوانان علیه این پیران و سردمداران جنایتکار بایستند. اینها با این کار ،کارنامه شان را سیاه می کنند. آخ چقدر دلم می گیرد، عزیز.
کاربر مهمان / 24 October 2012
وقتی که با خود زمزمه کردی آخ آخ آخ این جوانها چه ضربه ای می بینند یا به قول شما چه ضربه های روحی و بدنی به وجود آنها خورده آیا قبل از آن به فرد مورد تجاوز فکر کرده ای که چه ضربه های روحی وحشتناکی را تجربه کرده ؟ یا به این فکر کرده ای که آن فرد تا سرحد مرگ ترسیده؟ آیا این جوان ها باید با تجاوز نبازهای روحی یا جنسی شان را بر طرف کنند؟ یعنی هر کسی که ضعیف بود هر بلایی به سرش بیاورند و برای اینکه از موضع بالا می خواهیم برخورد کنیم یا سکوت کنیم یا بگوییم زندان راه حل است !!! چرا ما همیشه به جای اینکه حق را به حق دار بدهیم با کلماتی مثل ملا ؛توحش و یا بربریت و …. صورت مساله را پاک می کنیم ای کاش یک راه حل منطقی در نظر می گرفتید و ای کاش این را در نظر داشتید که فرد مورد تجاوز جایگاهی در بین خانواده یا دوستان ویا جامعه ندارد در واقع مثل یک مرده به او نگاه می کنند پس قضاوت با افرادی که با دقت نظر به این مساله نگاه می کنند.
کاربر مهمان / 25 October 2012
در جواب کاربر مهمان در تاریخ پنجشنبه, 08/04/1391 – 00:44.:
فرد مظنون را شلاق زده اند در حاليکه دادگاه اتهام تجاوز به عنف را ثابت نکرده بود.!
تازه اگر دادگاه با وکيل و حضور هيات منصفه و آزمايشات لازم به نتيجه محکوميت رای دادند، جرم ميتواند زندان باشد نه بربريت شلاق و سنگسار و کور کردن چشم و دست بريدن!
اين توحش است . و هيچ مشکلی را در جامعه حل نخواهد کرد.
کاربر مهمان / 25 October 2012
دوست عزیز، اینکه مجازات مناسب این گونه جرائم چیست، باید به حقوق دانان، جرم شناسان و روان شناسان مراجعه کرد، همچنین در هر کشور، قانون مجازات عمومی، راه حل هایی را برای مجازات این افراد پیش بینی کرده است. آنچه که مسلم است شلاق در ملأعام نه تنها مجازات مناسبی نیست بلکه تأثیرات سوء اجتماعی دیگر نیز بر جای می گذارد.
کاربر مهمان / 25 October 2012
ظاهرا این چند نفر اقدام به ادم ربایی هم کزده اند و تجاوز تنها جرمشان نیست. اما در کشور اسلامی که قضاوت هم مثل همه کارهای دیگر به کاریکاتور ان کار تبدیل شده جای تعجب نیست. به هر حال باید ریشه این علت عوارض را علت یابی کرد و پرسید چرا این جوانان چنین میکنند؟ چطور میشود که فردی از ابرو و جیثیت خودش میگذرد و پیه شلاق خوردن یا اعدام در ملاء عام را به خود می مالد و دست به جنین اقدامی میزند.
کاربر مهمان / 25 October 2012
دوست عزیز، چرا باور می کنی که تجاوز بوده است. تازه اگر هم تجاوز بوده، باید پرسید چرا میزان تجاوز این همه بالا رفته است. جایی که روابط دختر و پسر انسانی و آزاد نیست، می تواند در نهان هزاران تجاوز صورت گیرد. اصلا وقتی آزادی رابطه نباشد، هر رابطه ای ممکن است تجاوز محسوب شود. در این میان معمولا کسانی روی تخت شلاق قرار می گیرند، که از همه بدبخت ترند. که از همه بی زورترند. که مظلومند. و گرنه اگر قرار باشد شلاق زنی صورت گیرد، حاکمین باید از همه بیشتر شلاق بخورند. اما صحبت من سر شیوه ی مجازات است. این مدل بربریت مال ایران است؟ خودتان بگویید این مردم بیچاره مستحق این گونه بی آیرویی هستند؟ آیا اگر جوانی بر اساس نیاز، یا ناپختگی خطایی کند، که به نظر من رابطه ی جنسی خطا نیست، باید این گونه مجازات شود؟ به نظر شما بهتر نیست که در پنهان با او حرف زده شود؟ بهتر نیست دنبال دلایل رفت؟ جایی که اولیه ترین نیاز بشر، سکس، سرکوب می شود، چرا تجاوز نباشد. خودتان بگویید این مدل مجازات مال این زمان است؟ دوست عزیز، به نظر من این شیوه ی طالبان است. شیوه ی غارنشینان است. مال آن زمانی ست که واژه کشف نشده بود، عزیز. زمانی به حیوانات شلاق می زدند. امروز انجمنهایی به حمایت از حیوانات، این زبان بسته ها، برخاسته اند. می گویند انسان صاحب زبان و خرد است. کجا باید این زبان و خرد به کار گرفته شود؟ خردتان را قاضی کنید آیا این زندگی ست؟ آیا این روزگار است که برای مردم به پا کرده اند؟ اگر از این شیوه های بربریت دفاع کنیم، روزی خود شما هم بر تخت شلاق می خوابید. همیشه برای اینکه عمق یک فاجعه را درک کنید، فکر کنید که این فاجعه برای شما اتفاق افتاده است. آنوقت می بیند که درد سنگین تر می شود. بیاییم از شرف انسانها دفاع کنیم. بیاییم دوست عزیز، از انسانیت حرف بزنیم. مشکل دیگران را مشکل خودمان بدانیم و شادی دیگران را شادی خودمان. این جوانی که بر تخت شلاق خوابیده، انگار پسر من است. انگار برادر من است. این تخت شلاق برای من نمادی از یک تبهکاری مطلق است. بگذاریم انسانها زندگی کنند. بیایید شعارمان زندگی باشد، نه تنبیه. نه شلاق. نه مرگ. بیاییم با هم در رسوا کردن و براندازی این قادرین، این جباران و این سیه کاران تلاش کنیم. به امید آن روز دوست عزیز.
کاربر مهمان / 26 October 2012