کارفرمای یک واحد تولیدی در ساوه، «به بهانه» گم شدن یک دستگاه لپتاپ در فضای کارخانه، ۲۵ کارگر را که برخی از آنها بین ۱۰ تا ۱۵ سال سابقه کار داشتند، به صورت جمعی اخراج کرد.
به نوشته خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) داوود میرزایی، دبیر اجرایی خانه کارگر ساوه و زرندیه سهشنبه ۲ اردیبهشت از دو مورد اخراج جمعی کارگران در این منطقه خبر داد که یکی از موارد به بهانه گمشدن یک لپتاپ انجام شده است.
به گفته او کارگران «شرکت پارلو»، یک شرکت تولید کننده ورقهای رنگی شیروانی، با مراجعه به خانه کارگر اخراج جمعی ۲۵ کارگر این کارخانه را گزارش کردهاند که به گفته آنها بهخاطر گمشدن یک لپتاپ «که از آن برای کنترل و پایش کارگران استفاده میشد» صورت گرفته است. کارفرمای این شرکت پیشاز این نیز «بهدلیل ضعف مدیریت» ۱۰۰ کارگر خود را به ۲۵ نفر کاهش داده بود. میرزایی در این رابطه گفت:
«کارفرمای این واحد تولیدی بدون توجه به تذکرات مسئولین و حتی معاون فرماندار شهرستان مبنی بر بازگشت به کار کارگران اعلام کرده است تا زمانی که لپ تاپ شرکت پیدا نشود هیچ یک از کارگران حق ورود به محیط کارخانه را ندارند در حالیکه طبق تحقیقات صورت گرفته ورود و خروج کارگران در نگهبانی شرکت کنترل می شود و اصلا وجود این دستگاه رایانه در شرکت نامشخص است». او اضافه کرد: «کارفرما بلافاصله پس از اخراج کارگرانی که بعضا با سابقه ۱۰ تا ۱۵ سال در شرکت فعالیت داشتند با انتشار آگهی استخدام اقدام به جذب نیروی کار جدید کرده است».
دبیر اجرایی خانه کارگر ساوه و زرندیه همچنین از اخراج ۴۷ نیروی کار در شرکت روناک دارو شهرصنعتی کاوه خبر داد. به گفته او کارفرما دلیل اخراج کارگران را «عدم تامین مواد اولیه تولید و سرمایه در گردش از سوی سازمان غذا و دارو وزارت بهداشت» عنوان کرده و گفته است احتمالا در روزهای دیگر ۲۰۰ کارگر دیگر بخش دارو را اخراج میکند.
بیشتر بخوانید:
تا زمانی که کارگر جدید حاضر است از روی سفره کارگر قبلی رد شود و برایش مهم نباشد که چه بر سر کارگر قبلی آمده است، این شرایط ادامه خواهد داشت.
مردم ایران در بسیاری موارد لیاقت این استبداد را دارند، چون هنوز به این نتیجه نرسیدهاند که نمیتوان شب سر راحت بر بالین گذارد، تا زمانی که همسایه نانی بر سر سفره برای فرزندان ندارد.
مردم ایران باید به این نتیجه برسند تا زمانیکه کردستان و خوزستان و سیستان زیر شلاق استبداد کمر خم کرده، تهران نشین نباید احساس امنیت و آرامش کند.
مردم ایران باید به این سطح از درک و آگاهی برسند که حکومتی که حاشیهها را از معادلات پاک میکند، آن حکومت حکومتی نیست که قابل اتکا و صلاحیت باشد.
مردم ایران (بالاخص مردم چند شهر بزرگ ایران) سالها جنایتهای رژیم را دیدند و به بهانه های مختلف دم نزدند. خود را کر و کور در مقابل جنایتهای رژیم نشان دادند و در طول سالهای اصلاحات دل به استبداد بستند و بیعتی پرشمار کردند. اما در نهایت استبداد به آنها هم رحم نکرد. و امروز می بینیم که استبداد و دیکتاتوری و تمامیت خواهی چه بلاهایی بر سر تمام مردم ایران میآورد.
عملکرد آن کارفرمای ساوهای، بازخورد برخورد پدران اوست. پدران چنین افرادی سالها ظلم بر دیگر هموطنان را با کلاه شرعی (خدعه و تقیه) درست جلوه دادند. امروز این توله مارها تبدیل به افعی شدهاند و همشهریهای خود را میخورند.
ما مردم ایران باید یاد بگیریم که خون یک عرب یا یک ترکمن با خون یک مشهدی یا تهرانی یک ارزش را دارد. آن کارگری که 15 سال در کارخانه ساوه کار کرده، هرگز به این فکر نکرده که کولبر غرب یا شرق کشور هیچ فرصتی برای کار در محیطی مثل او را ندارد. امروز که اخراج شده، نتیجه ناآگاهی او در سالهای گذشته است. و فردی که جای او را می گیرد، بهمین شکل در آینده ای نزدیک اخراج خواهد شد.
مردم ایران فقط یک راه چاره دارند. و آن فهم اجتماعی است. دستان خود را باید بهم بدهند. دمکراسی را برای همه بخواهند. کشور ایران آنقدر منابع و امکانات دارد که تمام کشورهای اطراف و دور دست را ثروتمند کرده است. این تنگ نظری را مردم ایران باید کنار بگذارند و حقوق همه باید در نظر گرفته شود. این تنها راه رهایی از استبداد است.
فرض میکنیم، خامنهای و خمینی قدیسترین افراد این مملکت بودند. آنها پس از نشستن بر تخت سلطنت تبدیل به دو دجال تاریخ ایران شدند. هر کس دیگری که بر سر کار بیاید همین است. مردم باید خود را بشناسند و اصلاح کنند.
حسن / 21 April 2020