هم یکی از سختترین کارها را انجام میدهند و هم عنوان شغلشان با تحقیر همراه است: حمّال، کسی که بار حمل میکند، هر روز، در بازار، برای اسبابکشی، و در کوهستان که در این مورد آخر اصطلاح رایج “کولبر” است.
نگاهی به وضعیت کارگران حمل اثاثیه در وضعیت کرونایی: کار که هست مشقت است، کار نباشد گرسنگی است.
کارگران، اثاثیهی منزل و یا محل کاری را با مشقت به دوش میکشند و چه بسا مجبورند از چندین طبقه بالا و پایین برند. اگر نگاه خود را از برجهای لوکس پایتخت که امکانات بسیاری برای انتقال بار دارند به بخش گستردهتر تهران و به شهرستانها ببریم و توجه کنیم به ساختمانهای چهار و پنج طبقهای که حتی آسانسور نفربر هم ندارند، از سختی کار آنها بیشتر خبردار میشویم. بسیاری از ساختمانها آسانسور ندارند و کارگران مجبور هستند سنگینترین اثاثیه را از چندین طبقه پایین بیاورند، در ماشین بار بزنند و بدون خستگی گرفتن مثلا چند خیابان آن طرفتر از چند طبقه بالا ببرند.
باربری پرمشقت است و همراه با آسیبهای فراوان جسمی. یک کارگر میگوید: «اصلا شوخی بردار نیست، نمیشود از زیر کار فرار کرد. نمیشود به ارباب رجوع گفت برو چند روز دیگر برگرد تا امضا کنم.» باید کار انجام شود آن هم به خاطر کمترین دستمزد.
کارفرماها غالبا کارگران را بیمه نمیکنند، با وجود اینکه عمر کاری آنها به شدت کوتاه است و بعد از چند سال دیگر توان کار کردن ندارند. غالبا خودشان با دستمزد ناچیزی که دارند برای خودشان بیمه واریز میکنند.
بیکاری فراگیر در دوره کرونا
کارگران برای جابهجایی اثاثیه معمولا نصف روز درگیر هستند. بنگاههای باربری برای حمل اثاثیه منزل در شهرستان عموما با کامیون خاور با دو بار، بارگیری و پنج کارگر یک ملیون تومان میگیرند که به هر کارگر صد هزارتومان دستمزد میدهند و خود باربری پانصد هزارتومان بر میدارد. در بهترین حالت کارگران میتوانند روزی دو بارِ مجزا تحویل بگیرند که این حالت فقط برای باربریهای بسیار معروف اتفاق میافتد و باقی اگر خوش شانس باشند هر روز یا یک روز در میان موردی داشته باشند.
با توجه به این شرایط بحران کرونا و انصراف بسیاری از جا به جایی حالا آنها بیکار شدهاند. چندین کارگر میگفتند که از اول اسفند ماه تا بیست فروردین فقط سه مورد حمل اثاثیه داشتهاند که مبلغی ناچیزی دست آنها را گرفته است. البته در نظر داشته باشید که باید حق بیمه را نیز خودشان پرداخت کنند. در نظر داشته باشید که بسیاری از آنها به انواع و اقسام بیماریهای زانو، کمر و ریه مبتلا میشوند. در نظر داشته باشید که غالب آنها کارگر ساده هستند و حتی نحوهی درست حمل اسباب و اثاثیه را نمیدانند تا کمتر به بدن خود آسیب بزنند.
کارفرما صاحب بنگاه باربری است، صاحب ماشین است و کارگران هیچ چیز ندارند به جز توان بدنی و عرق ریختن زیر اسباب سنگین برای کاری روزمزد.
کارگران ساده غالبا تخصص دیگری ندارند و فقط باید منتظر تماس از کارفرما باشند و هم اکنون حدود دو ماه است که شرکتها و مستاجرها از اسباب کشی خودداری کرده و یا در برخی از شهرستانها اجازهی جا به جایی نداشتهاند. گذران زندگی برای اینها بسیار سخت شده است. گفته یک کارگر: «کارفرما در ماشین منتظر میماند که ما اثاثیه را بار بزنیم، خودش دستکش و ماسک دارد، اما ما با این حجم و سختی کار نمیتوانیم از ماسک استفاده کنیم چون نفس کشیدن ما را سختتر میکند، با خیلی چیزها سر و کار داریم که خطر گرفتن کرونا را بالا میبرد، اما خرج زن و بچه را باید درآورد.»
در گزارشی که همشهری در خرداد ۹۷ منتشر کرد به کارگرانی پرداخت که کیسههای آرد را برای نانواییها حمل میکنند و برای هر کیسهی چهل کیلویی حدود صد تومان میگیرند. کارگری که حدود سیصد کیسه در روز خالی میکند دیگر نمیتواند به سلامتی خود فکر کند؛ اما معاون بیمهای سازمان تامین اجتماعی در اردیبهشت سال ۹۷ در مصاحبه با باشگاه خبرنگاران جوان میگوید: «باربری جزو مشاغل سخت و زیان آور نیست…. از آن جایی که بیمه باربران شبیه بیمه مشاغل آزاد است و کارفرمایی ندارند، مشمول سخت و زیان آوری نیستند.»
معیار سختی و زیانآوری کار را چه کسانی جز خود کارگران میتوانند تعیین کنند؟
اگر بحران کرونا و رکود بازار کسب آنان ادامه پیدا کند، تا چند ماه میتوانند دوام بیاورند؟
یکی از کارگران حمل اثاثیه میگفت: «از بارگیری و تخلیهی سنگ، سرامیک، سیمان تا اسباب و اثاثیه انجام میدهم تا خرج زن و سه تا بچهام را در بیاورم اما وقتی به خانه میرسم توان دو کلمه حرف با خانوادهام را ندارم، فقط دعا میکنم زودتر این کرونا تمام شود.»