فردریک کِک – تدابیر مربوط به قرنطینه، و محدودسازی و نظارت بر عبورومرور همواره وقتی اجرا می‌شوند که دیگر خیلی دیر شده است. این تدابیر فقط تأثیراتِ از پیش فعال و تهاجمیِ بیماری را تخفیف می‌دهند، اما به هیچ وجه به دلایل و ریشه‌های مسئله کاری ندارند. به یاد بیاوریم که کووید ۱۹ یک بیماری زُئونوز است یعنی از حیوانات به انسان‌ها منتقل می‌شود. و دقیقاً در رابطه‌مان با حیوانات است که باید به دنبال علل بسیاری از بحران‌های بهداشتیِ اخیر بگردیم، از جنون گاوی و سارس گرفته تا آنفولانزای پرندگان و آنفولانزای خوکی. بنابراین، ما به سراغ فردریک کک رفته‌ایم که انسان‌شناسی است که روی کاربرد استانداردهای «امنیت زیستی» بر رابطه انسان‌ها و حیوانات، و پیش‌بینی‌های آنها در مورد فجایع بهداشتی و بومی کار می‌کند.

ریشه‌ها و پیامدهای شیوع ویروس جدید کرونا و راه‌حل‌های مقابله آن، با تاکید بر رابطه تاریخی میان انسان و نا-انسان.

مردی با ماسک در حال گذر از کنار مرکز علمی منطقه‌ای در اولدهام در لنکشایر انگلستان، ۲۶ مارس ۲۰۲۰

▪️عمده شهرت شما به‌واسطه پژوهش‌های انسان‌شناسانه و قوم‌شناسانه‌تان در رابطه با بیماری‌های مشترک میان انسان و دام و بیماری‌‌های عالم‌گیر بوده است. تجربه شخصی شما از مواجهه و زندگی با عالم‌گیریِ ویروس جدید کرونا، از ژانویه تا اعلام تدابیر قرنطینه در روزهای اخیر، چگونه بوده است؟

فردریک کِک: روز اول ژانویه، موقع جشن سال نو، یکی از همکاران انگلیسی‌ام که با هم روی انسان‌شناسیِ همه‌گیری‌ها کار می‌کنیم، پیامکی برایم فرستاد: «این موارد بیماری در ووهان را دیده‌ای؟ می‌تواند شروع یک عالم‌گیری باشد.» نتوانستم باور کنم، چون هر بار که ویروس جدیدی پیدا می‌شود، از این نوع پیام‌ها دریافت می‌کنم (آنفولانزای خوکی سال ۲۰۰۹ که دست‌آخر با آنکه خیلی مسری بود، بسیار کمتر از آنچه پیش‌بینی می‌شد مرگ‌بار از کار درآمد؛ بیماری مرس در سال ۲۰۱۲، که به شبه‌جزیره عربستان و کره جنوبی محدود باقی ماند). اما این دفعه، سناریوی عالم‌گیری که در سال ۲۰۰۳ با گسترش ویروس سارس از آسیا و کانادا جلوتر نرفت، محقق شد. یاد تحلیل آنری برگسون از اعلام جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ افتادم: ۱۵ سال بود که آنقدر سناریوهای گوناگون در این رابطه خوانده‌ بودم، که وقتی بالاخره اتفاق افتاد و محقق شد، احساس می‌کردم که این عالم‌گیری از قبل و همیشه در بین ما وجود داشته، مثل یک چهره آشنا. اینگونه است که امر بالقوه تبدیل به امر بالفعل می‌شود.

▪️به نظر می‌رسد که ما از هر لحاظ داریم یک لحظه تاریخی را از سر می‌گذارنیم (شیوع بیماری در سطح جهان، برهم‌خوردنِ زندگی روزمره، احتمال بروز مشکلات اقتصادی و اجتماعی). توگویی آینده به حالت تعلیق درآمده است. آیا شما نیز چنین برداشتی دارید؟

ــ: بله، من فکر می‌کنم که مقایسه وضعیت با سال ۱۹۱۴ درست است، اما در عین حال نباید زیاده از حد بر اعلان جنگ و وضعیت جنگی تأکید کرد. در سال ۱۹۱۴، فرانسه می‌دانست که تضادهای اقتصادی و نظامی‌ای که از سال ۱۸۷۰ آن را مقابل آلمان قرار داده بود، دارد به یک درگیری و منازعه جهانی منجر می‌شود، و با این حال باز هم مانند آدم‌های خوابزده وارد این معرکه شد. امروز هم، ایالات متحده که می‌دانست که چین از سال ۲۰۰۳ در هم حوزه سلامت و هم حوزه اقتصاد رقیبش بوده، با بی‌نظمی و نابه‌سامانی وارد این ماجرای اخیر شد، و چین هم از فرصت پیش‌آمده پس از همه‌گیری سارس استفاده کرد تا با تجهیز خودش به کارآمدترین بیمارستان‌ها و تکنولوژی‌های زیستیِ پیشرفته، به بیش از دو قرن تحقیرشدن از سوی غرب پایان دهد. نمی‌توان به نظریه توطئه دامن زد، اما چین در جنگ با ویروس‌ها واقعاً هدایت و رهبری ما را در دست گرفته است. یا بهتر بگوییم: چین از فرصت ایجادشده توسط یک ویروس و از بدن خفاش در خاکش سربرآورده استفاده کرده است تا سناریوهای عالم‌گیری را که به‌گفته خودش برای تحقیر این کشور برساخته شده، به ابزاری برای تحقیر غرب تبدیل کند.

▪️در مقایسه با عالم‌گیری‌های دیگری که مورد مطالعه قرار داده‌اید، آیا عالم‌گیری ویروس جدید کرونا چیز متفاوتی است؟

ــ: نرخ سرایت این ویروس جدید شگفت‌انگیز و همچنان مرموز است، اما کشندگی‌اش کم و دی ان ای آن ثابت است (ویروس جدید کرونا برخلاف ویروس‌های آنفولانزا، خیلی کم جهش می‌کند، چون خیلی بزرگ‌تر است). برخلاف ویروس سارس که ظرف مدت ۴۸ ساعت موجب بروز علائم تنفسی می‌شد، این ویروس جدید می‌تواند برای مدتی طولانی (تا هفته‌ها) بدون علامت منتقل شود. و از این لحاظ، بهترین گزینه برای به ایجاد یک عالم‌گیری بود.

▪️بر اساس فرضیه‌های اولیه، کووید ۱۹ احتمالاً از طزیق پانگولین یا خفاش به انسان منتقل شده است. بیماری‌هایی با منشاء حیوانی چه ویژگی‌هایی دارند و چگونه منتقل می‌شوند؟ چه چیز باعث می‌شود که بتوانند همه‌گیر یا عالم‌گیر شوند؟

ــ: بیماری‌های با منشاء حیوانی پیش از آنکه به انسان‌ها منتقل شوند و به‌دلیل فقدان ایمنی ما دربرابر آنها موجب بیماری‌های جدی شوند، در بین حیوانات جهش پیدا می‌کنند. این مسئله باعث شده که از سی سال پیش به این طرف، مسئولان و مقامات بهداشتی در سرتاسر جهان در برابر این بیماری‌ها بسیج شوند (خصوصاً پس از پایان جنگ سرد که شاهد تلاقیِ بوم‌شناسیِ بیماری‌های واگیردارِ نوظهور با ترس از بیوتروریسم بود). پرندگان مخزن ویروس آنفولانزا هستند چون ویروس را با جابه‌جایی‌شان پخش می‌کنند (خصوصاً اردک‌ها که خودشان علائمی از آنفولانزا ندارند و ویروس را در حال پرواز «پرتاب می‌کنند»). خفاش‌ها مخزن ویروس‌های متعددی هستند (هاری، هنیپاویروس، نیپاه، سارس، مرس، سارس ۲) چون در کلونی‌هایی زندگی می‌کنند که در آنها گونه‌های متعددی با هم همزیستی دارند، و سیستم ایمنی بسیار قوی و کارآمدی را شکل داده‌اند که باعث می‌شود هم بتوانند پرواز کنند و هم به عنوان پستاندار به ما «نزدیک» باشند. جنگل‌زدایی آنها را به نزدیکی شهرها هدایت کرده است.

▪️شما در کتاب در دست‌انتشارتان با عنوان «نگهبانان عالم‌گیری‌ها» می‌گویید که عالم‌گیریِ کنونی کووید ۱۹ ما را به آغاز فرآیند اهلی‌کردنِ حیوانات می‌برد، یعنی جایی‌که روابط بین انسان‌ها و حیوانات را می‌توان از نو تنظیم کرد. منظورتان از این حرف چیست؟ آیا عالم‌گیریِ کنونی با اشکال مدرنِ روابط بین انسان‌ها و جانوران دیگر مرتبط است؟

ــ: این عالم‌گیری در دسامبر ۲۰۱۹ و  با ظهور مواردی از ذات‌الریه‌های نامعمول در بازاری در شهر ووهان چین آغاز شد که به فروش حیوانات اختصاص دارد. ویروس جدید کرونا که در میان انسان‌ها در سرتاسر جهان منتقل شده، بسیار نزدیک است به ویروسی در بدن خفاش‌ها که در سال ۲۰۱۸ در ووهان دیده شد. ما دقیقاً نمی‌دانیم در این بازار چه چیزی فروخته می‌شده، اما احتمال دارد که فروشندگان پانگولین این ویروس را که مبدأ آن خفاش‌ بوده‌ منتقل کرده باشند. بنابراین بهداشت و سلامت کل جهان وابسته است به یک مجموعه رسوم ظاهراً کهنی که در بازاری در مرکز چین به جای آورده شده است. حالا مانده است اینکه بفهمیم در این بازارهای فروش حیوانات چه اتفاقی می‌فتند، چون در این محل‌ها حیوانات اهلی و وحشی، و محصولات دامداری و شکار در کنار یکدیگر فروحته می‌شوند: پانگولین‌هایی هستند که به دلیل فوایدی که برایشان در طب سنتی چینی قید شده پرورش داده می‌شوند، اما چون در معرض خطر انقراض قرار دارند، به‌طور قاچاقی خرید و فروش می‌شوند. این موضوع کلان‌روایت‌های امثال جارد دایموند را تأیید می‌کند که بیماری‌های واگیردار جدید را با دگرگونی عمده روابط میان انسان‌ها و حیوانات از زمان انقلاب نوسنگی به این سو بررسی می‌کند و توضیح می‌دهد که پس از آن گونه‌های اهلی‌شده به دلیلی نزدیکی بیشتر به انسان‌ها بیماری‌هایی را به آنها منتقل کردند. ما گمان می‌کنیم که انقلاب دامداری صنعتی که در دهه ۱۹۶۰ روی داد تأثیر مشابهی بر ایجاد بیماری‌های جدید داشته است.

نرخ سرایت این ویروس جدید شگفت‌انگیز و همچنان مرموز است، اما کشندگی‌اش کم و دی ان ای آن ثابت است. برخلاف ویروس سارس که ظرف مدت ۴۸ ساعت موجب بروز علائم تنفسی می‌شد، این ویروس جدید می‌تواند برای مدتی طولانی (تا هفته‌ها) بدون علامت منتقل شود. و از این لحاظ، بهترین گزینه برای به ایجاد یک عالم‌گیری بود.

▪️شما میان دو شیوه کنترل ابهامات و ناامنی ‌های بهداشتی در رابطه میان انسان‌ها و سایر جانوران تمایز قائل شده‌اید: «تکنیک‌های  آماده‌سازی شکاربانی» و «تکنیک‌های پیشگیرانه دامداری». آیا می‌توانید کمی در مورد این تمایز توضیح دهید؟ و چرا به به نظر می‌رسد انتخاب شما بیشتر تکنیک‌های شکاربانی است؟

ــ: من این تمایز را پیشنهاد دادم تا در مورد بحث‌های پیرامون «اصل احتیاطی» (رویکردی که در دهه ۱۹۷۰ در آلمان ابداع شد و در سال ۲۰۰۵ وارد قانون اساسی فرانسه شد) شفاف‌سازی کنم؛ این اصل به نظرم این دو تکنیکِ مدیریتِ مخاطره را که اولی از یک قرن پیش و دومی از تقریباً دو قرن پیش ایجاد شده، با هم قاطی می‌کند. از آنجایی‌که یکی دو قرن دوره بسیار کوتاهی در مقیاس تاریخ بشریت است، پیشنهاد من آن است که بفهمیم آنها چگونه براساس تکنیک‌هایی کار می‌کنند که انسان‌ها ازمدت‌ها پیش برای کنترل و مهار ناامنی‌هایشان در رابطه‌شان با حیوانات در زمینه شکار (آیا طعمه به کشته شدن تن می‌دهد؟) و دامداری (آیا گله می‌پذیرد که یکی از اعضایش برای خیر جمعی قربانی شود؟) ابداع کرده‌اند. با تکیه بر تحلیل‌های انسان‌شناسان و مورخان، فرضیه من آن است که آماده‌سازی بر توانایی انسان‌ها (خصوصاً در بین شمن‌های سیبری و آمازون) برای ادراک و مشاهده موجودات نامرئی‌ای استوار است که در مرز بین گونه‌ها در حرکت‌اند (آنچه فیلیپ دکولا آن را آنیمیسم می‌خواند) و پیشگیری بر توانایی انسان (که به‌طور خاص توسط امپراتوری‌ها و دولت‌های مدرن توسعه داده شده است) برای نظم بخشیدن به امور در زمان بحران و جای دادن افراد در دسته‌بندی‌هایی که رشد و تکثیر تهاجمی را حذف می‌کند (آنچه فیلیپ دکولا آن را آنالوژیسم می‌نامد). من خصوصاً در کتابم تکنیک‌های آماده‌سازی شکاربانی‌ای را طرح می‌کنم و توضیح می‌دهم که ویروس‌شناسان آنها را هنگام ردیابی پاتوژن‌هایی که از حیوانات به انسان‌ها سرایت می‌کنند مورد استفاده قرار می‌دهند، چراکه به این تکنیک‌ها کمتر از تکنیک‌های دامداریِ همه‌گیرشناسان توجه شده است که الگوهایی را برای پیش‌بینی تأثیر این پاتوژن‌ها درون یک جمعیت می‌سازند، در حالی‌که این تکنیک‌های دامداری بیشتر به درد اندیشیدن در باب پرسش‌های بوم‌شناختی‌ای می‌خورند که با ظهور عالم‌گیری‌ها مطرح می‌شوند. ما شاهد این تنش‌ها بین کار ویروس‌شناسان و همه‌گیرشناسان در خصوص همه‌گیری اخیر بوده‌ایم، پژوهش‌های گروه اول در آغاز همه‌گیری کووید ۱۹ برای ردیابی مبداء حیوانی منتشر شد و حاصل کار گروه دوم با تأخیر بیشتر برای توجیه قرنطینه.

▪️منظور شما از این گفته که همه‌گیری ویروس جدید کرونا مسئله‌ای بوم‌شناختی است، چیست؟

ــ: بوم‌شناسی بیماری‌های واگیردار در دهه ۱۹۷۰ توسط زیست‌شناسانی نظیر فرانک مک‌فارلین و رونه دوبوس ابداع شد. این بوم‌شناسی نسبت به ظهور بیماری‌های واگیردار جدید براثر تغییراتی که بشر بر محیط زیستش اعمال می‌کند، هشدار می‌دهد: دامداری صنعتی، جنگل‌زدایی، فرسایش خاک. در آن زمان هنوز حرفی از گرمایش جهانی نبود که بعدها با سوق دادنِ جمعیت پشه‌ها به خارج از زیست‌گاه‌شان باعث پیدایش عالم‌گیری زیکا یا تب دنگی شد. من بررسی کرده‌ام که چگونه این هشدارها در زمان وقوع بحران‌هایی در چین توسط ویروس‌شناسان و همه‌گیرشناسان در قالب سناریوهای فاجعه‌آمیز ترجمه شده است. آنچه باقی می‌ماند آن است که بفهمیم عالم‌گیریِ فعلی چگونه نه تنها بشریت را وادار می‌کند شیوه زندگی‌اش را با کندکردنِ گردش کالا و آدم‌ها تغییر دهد، بلکه خصوصاً سناریوهای فاجعه‌محوری را شتاب می‌دهد که براساس پدیده‌های بوم‌شناختی دیگر برساخته شده‌اند و حکومت‌ها را می‌ترسانند. می‌توان گفت که همه‌گیری‌های جدید باعث می‌شود که مسائل بوم‌شناختی‌ای که پیشتر به نظر می‌رسید محدود و منحصر به اقلیتی از مردم باشد، به‌صورت جمعی مطرح شوند.

▪️آیا تکنیک‌های معاصر آماده‌سازی برای مقابله با فجایع در مورد همه‌گیری‌ها و در حوزه گرمایش جهانی، انقراض گونه‌ها، و غیره مشابه یکدیگرند؟

ــ: زمان‌مندی آنها یکی نیست: همه‌گیری مستلزم مداخله و واکنش در زمانی بسیار کوتاه است. انقراض گونه‌ها و گرمایش جهانی زمان‌بندی بسیار بلندتری دارند اما همچنان امکان مداخله ما در آنها وجود دارد. فرضیه من آن است که «مرغ مبتلا به آنفولانزا» یا «خفاش حامل ویروس جدید کرونا» عملگرهای خوبی (این مفهوم را از لوی استروس در تفکر وحشی وام گفته‌ام) هستند برای فکر کردن به مسائل بوم‌شناختی در چندین مقیاس زمانی. تکنیک‌های آماده‌سازی برای مقابله با فجایع در زمان‌بندی‌های متفاوت مشابه یکدیگر نیستند، اما این عملگرها اجازه می‌دهند آنها را در بافت و زمینه‌های محلی‌ای مقایسه کنیم که در آنها این زمان‌مندی‌ها روابط بین انسان‌ها و نا-انسان‌ها (اصطلاح فیلیپ دسکولا) را دگرگون می‌کنند.

▪️به نظر شما چرا سازمان جهانی بهداشت تا مدت‌ها مخالف صحبت از عالم‌گیری در مورد ویروس جدید کرونا بود، در حالی‌که در مورد سارس زودتر از این واژه استفاده کرده بود؟

ــ: در سال ۲۰۰۳، و درحالی‌که سازمان ملل به دلیل مداخله نظامی یک‌جانبه ایالات متحده در عراق تحقیر شده بود، سازمان جهانی بهداشت از فرصت پیش‌آمده توسط همه‌گیری سارس استفاده کرد تا جایگاه خود را در سطح جهانی تثبیت کند. و این کار را با استفاده بهینه از دوره گذار سیاسی‌ای انجام داد که طی آن دولت چین نمی‌توانست با این سازمان همکاری کند، چیزی که برای چین ادامه دو قرن تحقیر و ذلتی بود که در جریان آن غرب به این کشور درس‌های بهداشتی می‌داد. در آوریل ۲۰۰۳، چین با چرخشی ۱۸۰ درجه‌ای تدابیری را که از سوی سازمان جهانی بهداشت تحمیل شده بودند برای کنترل همه‌گیری اتخاذ کرد. در سال ۲۰۰۶، مقامات پکن قویاً از نامزدی مارگارت چان برای ریاست سازمان بهداشت جهانی حمایت کردند، همان کسی که در اداره بهداشت هنگ کنگ بحران آنفولانزای پرندگان و سارس را مدیریت کرده بود. چینی‌ها با این کار تمایل‌شان برای پیروی از دستورالعمل‌های بهداشتی جهانی برای مقابله با عالم‌گیری‌ها را نشان دادند. آنها بر انتخاب جانشین او نیز نظارت کردند، چراکه منافع اقتصادی مهمی در اتیوپی دارند. بنابراین بدون آنکه به دام نظریه توطئه بیفتیم، می‌توانیم بگوییم که چین فهمید که اگر می‌خواهد جایگاهش را به عنوان یکی از رهبران جهان تثبیت کند، باید سازمان جهانی بهداشت را در کنار خود داشته باشد، نه علیه خود. به این دلیل است که سازمان جهانی بهداشت از زمان آغاز این همه‌گیری کمابیش با چین راه‌ می‌آید و در گزارشی که روز ۲۸ فوریه منتشر کرد عملاً چین را به عنوان الگوی سایر کشورها برای اجرای تدابیر کنترلی درخصوص عالم‌گیری اخیر معرفی می‌کند.

▪️از آغاز سال ۲۰۲۰ تا کنون، حتی یک ساعت هم نبوده که اخبار جدیدی در مورد همه‌گیری منتشر نشود. آیا کووید ۱۹ اولین همه‌گیری‌ای است که ما آن را به‌طور زنده پیگیری می‌کنیم؟

ــ: سارس اولین همه‌گیری‌ای بود که به‌طور زنده توسط دانشمندان پیگیری می‌شد. به لطف اولین پیشرفت‌ها و تکامل‌ها در زمینه اینترنت، تلاش واقعی و حقیقی‌ای با هماهنگی سازمان جهانی بهداشت صورت پذیرفت برای به‌اشتراک‌گذاری اطلاعات. امروز، انقلاب دیجیتالی به همه اجازه می‌دهد که همه‌گیری را به طور زنده دنبال کند. اینترنت برای گسترش عالم‌گیری هم درد است و هم درمان: ما برای توجیه قرنطینه در فضای مجازی تلاش می‌کنیم، اما انتشار اخبار جعلی نیز باعث بروز رفتارهایی می‌شود که برای مدیریت عالم‌گیری زیان‌بارند.

▪️در کنار این همه‌گیری ویروسی، یک همه‌گیری وایرال یا ویروسی دیگر نیز در رابطه با اطلاعات پیرامون این ویروس و تأثیرات منتسب به آن وجود دارد. وایرال بودنِ اطلاعات با وجود اینترنت و شبکه‌های اجتماعی به یکی از ویژگی‌های اجتماعی اصلیِ دوران ما بدل شده است، چراکه تکنولوژی‌های ارتباطی جدید گردش سریع و تکثیر اطلاعات را میسر کرده‌اند. آیا بین این دو نوع «ویروسی یا وایرال بودن» رابطه‌ای وجود دارد؟

ــ: ویروس قطعه‌ای است حاوی اطلاعات ژنتیکی که به دنبال تکثیر خود است، یا به‌قول پیتر مداوارِ ایمنی‌شناس، ویروس «خبر بدی داخل یک کپسید [پوشش پروتئینی] است». اکثر اوقات، ویروس‌ها در سلول‌های ما بدون بروز دادن علائم خود را تکثیر می‌کنند. اما گاهی، ویروس‌ها ماشین تکثیر را از ریل خارج می‌کنند و موجب وحشت سیستم ایمنی یا سقوط آن می‌شوند. آنچه در سطح مولکولی رخ می‌دهد پژواک‌هایی در سطح کلان و سیاسی نیز دارد.

▪️کسانی که شما آنها را نگهبانان و هشداردهندگان می‌نامید چه نقشی در گردش اطلاعات پیرامون ویروس ایفا می‌کنند؟

ــ: نگهبانان پاتوژن‌ها را به‌ محض انتقال‌شان بین گونه‌ها ردیابی و مشاهده می‌کنند: آنها هم شامل حیواناتی مثل طیور واکسینه‌نشده در دامداری‌ها می‌شوند که در کانون‌های ظهور ویروس قرار دارند، و هم شامل مناطق مجهز برای مشاهده علامت‌ها (مانند هنگ کنگ، تایوان یا سنگاپور در مورد آنفولانزای پرندگان، یا ووهان برای کروناویروس). هشداردهندگان نسبت به اتخاذ تدابیر بهداشتی مقتضی در عرصه عمومی علامت می‌دهند: لی ون لیانگ در مورد کووید ۱۹ این نقش را ایفا کرد؛ جغرافی‌دان آمریکایی مایک دیویس نیز در مورد آنفولانزای پرندگان نقش مشابهی را بازی کرد. اینها دو عامل و بازیگر بسیار متفاوت‌اند که البته باید با یکدیگر کار کنند. چین نگهبانانش را توسعه داد اما در مورد هشداردهندگانش کم‌کاری کرد. انتخاب ما عکس این بوده است.

▪️آیا در پاسخ به ویروس جدید کرونا می‌توان به‌گونه‌ای واکنش نشان داد که هم محافظت‌کننده باشد، و هم به‌معنای تشدید نظارت و کنترل مردم نباشد؟

ــ: این چالش پیش‌رو در هفته‌های آتی است: تلاش برای نوعی بسیج جمعی که نه بر نظارت نظامی و کنترل دولتی، بلکه بر هشیاری و مراقبت بهداشتی و به‌اشتراک‌گذاری اطلاعات در بین مردم مبتنی باشد.

▪️رئیس‌جمهور فرانسه به‌تازگی برای مهار همه‌گیری در کشور تدابیر سخت‌گیرانه بی‌سابقه‌ای را اعلام کرده است. چالش پیش‌رو در هفته‌ها، ماه‌ها و سال‌های آینده چه خواهد بود؟ چه چیز این عالم‌گیری از نظر شما جدید و بی‌سابقه است؟

ــ: کل مسئله این است که آیا قرنطینه، که تدبیر بی‌سابقه‌ای در فرانسه است (درحالی‌که چین از سال ۲۰۰۳ خود را برای آن آماده کرده)، با سنت لیبرالی ما در فرانسه سازگار است یا خیر؟ ما از زیاده‌روی‌های لیبرالیسم [اقتصادی] انتقادهای بسیاری کرده‌ایم و این بحران یکی از جلوه‌های آن است، اما در هفته‌های آینده خواهیم دید که به چه میزان حداقلی‌ای از آزادی برای‌مان مهم است. حیوانات اهلی آزادی‌ای ندارند: ما آنها را محدود و قرنطینه کرده، گاه برای محافظت از خودمان کشته و ۳۰ سالی می‌شود که ازشان این طور تعذیه می‌کنیم. ویروس جدید کرونا که از خفاش‌ها با واسطه به ما رسیده است این پرسش را پیش‌ روی ما می‌گذارد: چه میزان حداقلی‌ای از آزادی باعث تفاوت ما با حیوانات دیگر می‌شود؟

تخلیص و ترجمه از: Lundi Matin


بیشتر بخوانید: