با شیوع گسترده ویروس جدید کرونا در هفتههای پایانی سال ۹۸ در ایران، بیماری کووید۱۹ به یک بحران در سطح ملی تبدیل شد و انتقادها از حاکمیت در بُعدهای مختلف به فاصله کوتاهی بعد از اعتراضهای آبان ۹۸ و ساقط کردن هواپیمای اوکراینی، بار دیگر بالا گرفت. حکومت در مدیریت این بحران همچون بحرانهای پیشین ناکارآمد ظاهر شد.
در چنین شرایطی، اقشار مختلف جامعه بیش از پیش با مشکلات متعدد مواجهه شدند. از اینرو تعدادی از فعالین سیاسیــمدنی داخل و خارج کشور، با صدور بیانیهای تحت عنوان «مطالبهگری ضد کرونایی»، مطالباتی را در راستای ایجاد تغییرات ساختاری با محور قرار دادن منافع عمومی مطرح کردهاند.
امیر کیانپور، یکی از امضاکنندگان این بیانیه، در گفتوگو با زمانه از دلایل انتشار چنین بیانیهای در شرایط حال حاضر ایران و لزوم مطالبهگری از سوی مردم میگوید.
■ گفتوگو با امیر کیانپور را بشنوید:
بیانیه «مطالبهگری ضد کرونایی» در شرایطی منتشر میشود که در سطح جامعه مطالبات زیادی مطرح شده، اما جمهوری اسلامی اساسا گوش شنوایی نسبت به هیچ مطالبهای ندارد. اکنون پرسش اینجاست، در چنین شرایطی مطالبهگری باید خطابش به چه کسی باشد؟ امیر کیانپور میگوید بیانیه «مطالبهگری ضد کرونایی» خطاب به اراده و آگاهی عمومی نوشته شده است:
«این بیانیه تلاشی بوده برای گشودن فضا، و این فضا قبل از هر چیز در درون جامعه است. در درون فعالان اجتماعی است که اصولا به مسائل اجتماعی و اقتصادی توجه ایجاد میکنند. همچنین کارزاری است برای فشار به جمهوری اسلامی. خطابش در واقع به جامعه است برای یک نوع سازماندهی جمعی گفتار، که این گفتار در نهایت خطاب و پیکانش به سمت حاکمیت نشانه خواهد رفت. اگر صدا به اندازه کافی بلند باشد و سازماندهی وجود داشته باشد، میتوان امیدوار بود که جمهوری اسلامی هم آن را بشنود و هدف آن بیانیه بهطور مشخص بلند کردن این صدا بود.»
به گفته امیر کیانپور بحران ویروس کرونا صرفا محدود به حوزه سلامت و درمان نمیشود، بلکه یک بحران چند وجهی است که ابعاد درهم تنیده سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دارد. لذا پیامدهای این بحران هم صرفا به حوزه سلامت و بهداشت خلاصه نمیشود.
از اینرو، به گفته کیانپور، توجه به مسئله نظام سیاسی و ساختار اجتماعیــاقتصادی بسیار حائز اهمیت است اما در مطالبهگری عمدتاً مسئله ساختار اجتماعیــسیاسی مورد توجه قرار نمیگیرد و صرفا سقف مطالبهگری به نظام سیاسی خلاصه میشود؛ در حالی که ساختار اجتماعیــاقتصادی موجود در جمهوری اسلامی، شکلی از سرمایهداری است.
نویسندگان و امضاکنندگان بیانیه «مطالبهگری ضد کرونایی»، خواستار مطالباتی همچون بیمه همگانی رایگان، انجام تست فراگیر تشخیص کووید-۱۹، ملیکردن یا تصرف عمومی تمام ظرفیتهای تولید، توزیع و واردات دارو و تجهیزات پزشکی در راستای خودگرانی اجتماعی همه واحدهای این حوزه اقتصادی، اعطای تسهیلات ویژه برای پرداخت اجاره و هزینههای برق، آب و گاز، آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی و دیگر زندانیانی که جرائم سبک دارند و رعایت اکید استانداردهای بهداشتی در زندانها، بازپروریها و اردوگاههای ترک اعتیاد و کلیه نهادهای انضباطی و مراقبتی مشابه شدهاند.
امان از ایدئولوژی های صعب العلاج!
خواستم با این تیتر کامنت، خلاصه کنم عمده مصائب بشری- دست کم در این دو قرن اخیر- که انبوهی ازانواع ایدئولوژی و نظامنامه ها که بسیاری اش نتیجه تجربیات بشری است و احتمالا اکثریت طراحان و حامیانشان نیاتشان خیر و بشردوستی بوده، اما عاقبت به فجایع و شکست انجامیده!
از میان همه این ایدئولوژی ها و نظامنامه هایی طی سالها مطالعه کردم، من موفقترین و بهترینهایش را از لحاظ رفع نیاز عموم بشری و نه فقط طبقات خاص، نظامنامه سوسیال دموکراسی میپسندم، هر چند ایراداتی باز دارد.
در حقیقت سرمایه داری از بدو تمدن و شاید قبل از آن وجود داشته، برخی از ترس اینکه اصحاب سرمایه داری بلایی سرشان نیالورند (مافیاییها و دیکتاتوری گماشته سرمایه داران بخصوص!)، واژه نئولیبرالیسم برای نوع بد سرمایه داری برگزیدند!، اما حقیقت سرمایه داری و لیبرالیسم لازم و ملزوم هستند و نو قدیمش چندان فرق ندارد و صرفا ملعبه بازی سیاسی منتقدان و فررا از از دست توحش سرمایه داران خلافکار و وحشی است!
سرمایه داری – اساسا- چیزی هیچ بد نیست، چرا که بنا بر ذات غریزی بشریت، اگر انگیزه ثروتمند شدن مردم داشته باشند و از این راه رسیدن به ثروت و رفاه و کسب امتیازات پرشمار سرمایه دار شدن، موجب ایجاد کار و شغل و حمایت از طبقات کارگری و هنرمندان تا مخترعان شوند. تا اینجا اصلا سرمایه داری عالی است.
اما وقتی سرمایه داری هیچ مهار نداشته باشد، و جوامع و بخصوص دولتهای مردمی -خوشخیالانه- سرمایه داری را بیمهار و آزاد مطلق کنند، سرمایه داری به سمت غریزی شدن و توحش میرود. اینجاست که میگویم سوسیال دموکراسی تقریبا شبیه نظامنامه های اسکاندیناوی، میتواند موجب مهار و درمان توحش سرمایه داری لجام گسیخته شود.
سرمایه اگر مشروطه باشد (یا همالن دموکراتیک مثلا در قالب سوسیال دموکراسی)، میتواند سودمند برای بشریت باشد. اما شروط حداقلی برای برای یک نظامنامه سرمایه داری نسبتا خوب مثلا:
1-سیستم مالیات پلکانی منصفانه، معافیت فقرا و افراد نیازمند کم توان و ناتوان مثل معلولان و… که باعث باز توزیع ثروت میان جامعه و کسب درامد برای دولتها برای اارئه خدمات عمومی و حمایتی بویزه از طبقات ضعیف بیکار و کارگر و….
2- سیستمهای اجباری بیمه، بازنشستگی، مرخصیهای استعلجی با حقوق و امثالهم باید از سرمایه دارن بگیرند.
3- حق داشتن اتحادیه و سندیکا برای همه از سرمایه دار تا کارگر و دانشجو حتی بیکاران و معتادان! همه باید تشکلی داشته باشند از حقوقشان حمایت و اعلام کنند و حق اعتصاب داشته باشند. چون سندیکا و حق اعتصاب از ابزار مهم مردمی مهار سرمایه داری و جلوگیری از توحشش است.
متاسفاانه خوی غریزی کسب ثروت، اگر مهار نشود توسط حاکمیت و دولت، سرمایه دارهایی با میلیاردها دلار ثروت، حتی نمیشوند دستمزد بخور و نمیر بدهند. این را در ایران با مغز جانمان احساس کردیم.
برای همین به دلایل مختلف، از خودتحرمیهایی مصنوعی حکومتی (که نقش مافیا و ذی نفعان نفوذی در سیستم موثر بوده)مانند حمایت 40 ساله غیر منطقی از برخی صنایع و صنوفی که منجر شد عاقبت محصولات گرانتر و اما با کیفیت پایین و حتی ویرانگر محیط زیست شود و نمونه واضحش خودروسازی است! خودروسازی وانگر جان و مال و محیط زیست ایران یبوده و متاسفانه همچنان هست! چون با ادعاهای دورغین حمایت چند هزار کارگر مونتاژگرف اجازه رقابت با محصولات وادراتی خارجی ندادند، تحریم خودساخته نظام با نش با همسایگان و جهان غرب و اسرائیل ستیزی، اثبات کرد حتی در بخش قطعه سازی نیز دروغی بیش نیست و قطعه سازان در حقیقت واردکننده هستند و چیزی به نام خودروسازی حقیقی نیست و جز مونتاژ بدکیفیت و پرنقص خودرو و فروش گاه بیش دو برابر قیمت انواع مشابه!
این مشت و نمونه خرورا سرمایه داری بیمهار و وحشی شده است که برخی از ترس اسمش را نئولیبرالیسم گذاشتند تا به یک وقت یک سرمایه دار مافیای متعرض جان و مال و حیثیت و.. منتقد نشود!
امان از ایدئولوژی های صعب العلاج! / 08 April 2020