ایرج ادیبزاده – فوتبال همیشه با شگفتیهایش جذاب است، اما این که تیمی چون ایران که زمانی در دوران طلاییاش به عنوان تنها نماینده قارههای آسیا و اقیانوسیه به جام جهانی میرود و سه بار تاج قهرمانی قاره آسیا را بر سر میگذارد، برابر تیم درجه سومی چون لبنان شکست میخورد به هیچوجه یک شگفتی پذیرفتنی نیست.
این شکست نشاندهنده واقعیت کنونی فوتبال، اقتصاد، سیاست و ضعف مدیریتی است که سالهاست در همه زمینهها خود را در ایران نشان داده است و همچنان ادامه دارد.
شکست فوتبال ایران در برابر لبنان ناباورانه بود. با گذشت دو هفته، هنوز این شکست تاریخی، موضوع گفتوگوهاست. انتقادهای صریح روزنامهها و سایتهای مستقل ایرانی بهویژه در مورد نبود مدیریت در فوتبال ایران باعث شد که محمود احمدینژاد، رئیس جمهوری اسلامی در جلسه هیئت دولت واکنش نشان دهد.
او در مورد وضعیت فعلی تیم فوتبال ایران از رسانهها خواست به مسائل حاشیهای فوتبال نپردازند. با این همه وی از وضعیت فوتبال ایران اظهار نگرانی کرد و بعدهم فوتبال را جزو بهترین ورزشهای موجود توصیف کرد.
در همین زمینه علی کفاشیان، رئیس فدراسیون فوتبال ایران هم در مصاحبه با ایسنا گفت به دلیل باخت تیم ملی به لبنان از مردم ایران عذرخواهی نمیکند. اگرچه به گفته وی باخت به لبنان مثل نرفتن به جام جهانی بود. در مورد مصاحبه رئیس فدراسیون فوتبال ایران و باخت تاریخی تیم ملی ایران به لبنان، نظر امیر برادران، روزنامهنگار و کارشناس فوتبال در لندن را پرسیدهایم.
امیر برادران: نکته جالب این است که وقتی تیم ملی به جام جهانی نرفت، این آقایان هیچ وقت از مردم ایران عذرخواهی نکردند. در حالیکه نرفتن به جام جهانی بزرگترین شکست ورزشی ایران بود.
امیر برادران: ما دیگر شانسی نخواهیم داشت. همین الان کیروش میگوید ما دستکم به ۹ امتیاز احتیاج داریم. این ۹ امتیاز یعنی، حالا فرض را بر این بگیریم، لبنان را در تهران شکست دهیم، ازبکستان را شکست دهیم و کره جنوبی را هم شکست دهیم. فراموش نکنید، ما دو بازی بسیار مشکل در بیرون داریم: با قطر در خانه این تیم یا با کره جنوبی در سئول. پس ایران اگر بخواهد به جام جهانی صعود کند، باید صددرصد کره جنوبی را شکست دهد.
اگر در خاطرتان باشد، نه فقط آقای کفاشیان بلکه کل جامعهای که به نظر من در نرفتن تیم ایران چه از نقطه نظر سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دخیل بودند، در آن زمان واکنشی نشان ندادند. در آن زمان علی دایی تقاضا کرد که نیم ساعت تلویزیون به او وقت بدهد تا بتواند توضیحاتی در مورد نحوه قرارداد و مسئله اخراجش بدهد. صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران چهار ساعت وقت در برنامه ۹۰ در اختیار علی دایی قرار داد. او هم تا چهار صبح درباره قرارداد و نحوه قرارداد و مقدار پولی که گرفته بود صحبت کرد.
مسئلهای که کاملاً مشخص بود، این بود که جریان دارد به سمتی حرکت میکند که میخواهند فکر مردم را از موضوع نرفتن به جام جهانی منحرف کنند تا مردم نروند دنبال این مسئله که این بزرگترین شکست ورزشی ایران بوده است. ذهن همه را معطوف کردند به مسائل علی دایی. مسائلی که میتوانست در اتاق یک وکیل، پشت یک میز، در ظرف نیم ساعت حل و فصل شود، به تلویزیون کشیده شد. چرا؟ برای اینکه قرار بود فکر مردم منحرف شود و مردم به بزرگترین شکست ورزشی ایران فکر نکنند.
امروز هم میبینیم آقای کفاشیان، رئیس فدراسیون صحبت از این می کند که ما عذرخواهی نمیکنیم و کارلوس کیروش مقصر این قضیه است. زمانی که کیروش را به فضای فوتبال ایران آوردند، با همین هدف آوردند. کیروش ثمره و انتخاب یک مدیریت غلط در ورزش ایران بود و پیشبینی میشد که کار به جایی برسد که امروز کیروش را مقصر اصلی تمامی شکستهای فوتبال ایران بدانند.
در همین مصاحبهای که شما به آن اشاره کردید آقای کفاشیان گفته است ما همه جور امکانات در اختیار کیروش قرار دادیم، مسابقات لیگ، بازیکن، همه چیز را در اختیار او قرار دادیم و امروز ایشان باید جوابگو باشد و حتی اگر استعفا بدهد، ما استعفای وی را قبول نخواهیم کرد. اینها مسائلی است که کاملاً میشد از بدو ورود کیروش به ایران آنها را پیشبینی کرد، اما ظاهراً تنها کسی که این وسط نفهمید خود کیروش بود.
به نظر شما اوضاع و احوال کنونی کشور و همچنین وضعیت فدراسیون فوتبال چقدر در ناکامیهای تیم ملی ایران نقش دارد؟
کلاً فوتبال نمایی از جامعه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی امروز ایران است. بحرانی که شما در فوتبال، در انتخابات فدراسیون فوتبال، در تشکیلات فدراسیون فوتبال میبینید، بحرانی است که در تمامی سطوح مملکت امروز وجود دارد و کفاشیان حاصل این تقلبهای دو دوره از انتخابات فدراسیون فوتبال بوده است. امروز میبینیم نتیجه کار فدراسیون فوتبال و تشکیلاتش را که هیچگونه تشکیلات منظمی ندارد؛ میبینیم رئیسی را که بههیچ عنوان خودش در انتخاب کیروش نقشی نداشته است.
صددرصد…. کلاً فوتبال نمایی از جامعه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی امروز ایران است. بحرانی که شما در فوتبال، در انتخابات فدراسیون فوتبال، در تشکیلات فدراسیون فوتبال میبینید، بحرانی است که در تمامی سطوح مملکت امروز وجود دارد و کفاشیان حاصل این تقلبهای دو دوره از انتخابات فدراسیون فوتبال بوده است. امروز میبینیم نتیجه کار فدراسیون فوتبال و تشکیلاتش را که هیچگونه تشکیلات منظمی ندارد؛ میبینیم رئیسی را که بههیچ عنوان خودش در انتخاب کیروش نقشی نداشته است.
فراموش نکنیم که کیروش در مصاحبهاش گفت من برای اولینبار در طول زندگی ورزشیام، قراردادم را در اتاق وزیر امضا کردم (دخالت سیاست در ورزش و فوتبال). کیروش قبل از اینکه به ایران بیاید، در سفارت ایران در پرتقال با سفیر ایران گفتوگو کرد. کیروش را آدمهای سیاسی به ایران آوردند و دقیقاً برای چنین روزی بود. برای مسائلی که امروز وقتی فوتبال ایران به لبنان میبازد (که نمیتوانیم تمام شکستها را به گردن کیروش بیندازیم)، رئیس فدراسیون فوتبال مصاحبه کند و بگوید ما همه جور امکانات در اختیار کیروش قرار دادیم و او مقصر اصلی است و باید جوابگو باشد. هیچ عذرخواهی هم از مردم ایران نمیکنند. تمام این مسائل یکسری بازی سیاسی بود که در بدنه فوتبال ایران برای چنین زمانی راه انداختند.
الان شایعه هست که کیروش را یا عوض کنند یا او را بهعنوان مدیر فنی در تیم ملی نگهدارند. آدمهایی بسیاری را هم نامزد کردهاند. نظر شما چیست؟ فکر میکنید در شرایط کنونی کنار گذاشتن کیروش به صلاح تیم ملی باشد؟
هرکسی جای کیروش بیاید، آش همین آش است و کاسه همین کاسه. هیچ فرقی نمیکند. برگردیم به گذشته، برگردیم به زمانی که قطبی آمد، دایی آمد یا زمانی که خود کیروش آمد. هیچ تأثیری در فوتبال ما نگذاشت. ما باید این مسائل را کاملاً بپذیریم که فوتبال یک مسئله کاملاً مدیریتی در جامعه است. فوتبال مسئلهای است که آن را کاملاً باید در باشگاهها، در سیستم باشگاهی کشور جستوجو کنیم.
نه تنها به صلاح فوتبال ملی ما نیست، بلکه به نظر من هیچ تغییر مثبتی هم نخواهد شد. هرکسی جای کیروش بیاید، آش همین آش است و کاسه همین کاسه. هیچ فرقی نمیکند. برگردیم به گذشته، برگردیم به زمانی که قطبی آمد، دایی آمد یا زمانی که خود کیروش آمد. هیچ تأثیری در فوتبال ما نگذاشت. ما باید این مسائل را کاملاً بپذیریم که فوتبال یک مسئله کاملاً مدیریتی در جامعه است. فوتبال مسئلهای است که آن را کاملاً باید در باشگاهها، در سیستم باشگاهی کشور جستوجو کنیم.
آوردن این اسامی قطبیها، داییها و کیروشها هیچ کمکی به فوتبال ما در این مقطع نمیکند. اساس کار پایه فوتبال ما باید در باشگاهها باشد، کاری که از زمان قبل از انقلاب در یک سیستم کاملاً دولتی انجام شد و ما ثمراتش را دیدیم و از آن زمان تاکنون تمامی افتخارات فوتبال ما، رفتن به جام جهانی، رفتن به المپیک، قهرمانی سه دوره جام ملتهای آسیا هنوز تکرار نشده است و همه این افتخارات و همه این اتفاقها در یک فوتبال کاملاً دولتی انجام شد.
در حال حاضر گروهی از بازیکنان دو رگه یا دو ملیتی وارد تیم ملی فوتبال ایران شدهاند. برخی از آنها مثل رضا قوچاننژاد مشکل پاسپورت ایرانی دارد و برخی هم به تیم ملی دعوت شدهاند و بازی هم کردهاند مانند اشکان دژاگه، اما تفسیری در ایرنا – خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی – چاپ شده که نوشته بازیکنان دو رگه تأثیری در تیم ملی ایران نداشتند. نظر شما چیست؟
دلیل این که کیروش رفت دنبال بازیکنان دو رگه به این خاطر بود که دید از دل این لیگ چیزی بیرون نمیآید. امروز در فوتبال ایران هیچگونه سازندگی وجود ندارد. امروز شما نمیتوانید در فوتبال ایران بازیکنی را پیدا کنید که خیلی راحت بگوید من شاگرد علی دایی یا شاگرد پرویز مظلومی هستم و یا شاگرد امیر قلعهنویی هستم. بههیچ عنوان بازیکنی در ایران ساخته نشده است. این مربیان دیگر مربی فوتبال نیستند. اینها کاسب هستند.
دلیل این که کیروش رفت دنبال بازیکنان دو رگه به این خاطر بود که دید از دل این لیگ چیزی بیرون نمیآید. امروز در فوتبال ایران هیچگونه سازندگی وجود ندارد. امروز شما نمیتوانید در فوتبال ایران بازیکنی را پیدا کنید که خیلی راحت بگوید من شاگرد علی دایی یا شاگرد پرویز مظلومی هستم و یا شاگرد امیر قلعهنویی هستم. بههیچ عنوان بازیکنی در ایران ساخته نشده است. این مربیان دیگر مربی فوتبال نیستند. اینها کاسب هستند.
زمانی که چهارصد میلیارد پول را در فوتبال ایران وارد کردند، تمام اساس و ریشه فوتبال را از بین بردند. این مربیها – محمد مایلی کهن کاملاً درست میگوید- کاسب هستند و متأسفانه برای همین هم هیچگونه سازندگی در میان نبوده است. وقتی کیروش میرود فوتبال ایران را نگاه میکند، متوجه میشود در میان بازیکنان ایرانی بازیکنانی هستند که بههیچ عنوان فوتبال آکادمیک یاد نگرفتهاند و آن را غریزی یاد گرفتهاند. مجبور میشود سری به خارج از کشور بزند که شاید بشود از استعدادهای جوانان ایرانی که در محیطهای اروپایی فوتبال را آکادمیک یاد گرفتهاند، استفاده کند.
در میان اسامیای که شما به آنها اشاره کردید، شاید تنها کسی که آمد و نشان داد بازیکن کاملی است، افشین دژاگه بود. آن هم به خاطر اینکه در تیم ملی آلمان، در تیم جوانان بازی کرده بود. از یکطرف دیگر آمدن این بازیکنان به فوتبال ایران بهخاطر این بوده که اینها در کشورهایی زندگی میکنند که پر از بازیکنان با استعداد است و طبیعتاً اینها جایی در تیم ملی آن کشورها ندارند و شاید این را امتیازی برای خودشان میدانند که به وسیله ایران بتوانند در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل مثلاً حضور پیدا کنند، اما با شرایطی که امروز فوتبال ما از نظر امتیازگیری در بازیهای مقدماتی داشته، رفتناش به جام جهانی بعید به نظر میرسد. من فکر نمیکنم این بازیکنان دیگر انگیزهای برای آمدن به ایران داشته باشند.
دلایلش را اما میشود دقیقاً در نبودن بازیکنان شاخص، نبودن تیمهای سازنده و نبود بازیکنان خوب در لیگ امروز ایران دانست و از طرفی همین بازیکنان در خارج از کشور هم جایی در تیم ملی آن کشورها ندارند. طبیعتاً وقتی در کفه ترازو قرار میدهند، شاید این بالانس به آنها میگوید که اگر بروید، شاید بتوانید در یک جام جهانی حداقل حضور داشته باشید.
پرسش پایانی درباره صعود تیم ملی ایران به جام جهانی است که هنوزهم شانسهایی خواهد داشت اگر همه بازیهای باقی مانده را ببرد. فکر میکنید اگر تیم ملی در ورزشگاه آزادی در بازی آیندهاش به کره جنوبی ببازد، دیگر شانسی برای رفتن به جام جهانی نخواهد داشت؟
صددرصد. حتی اگر مساوی کنیم، ما دیگر شانسی نخواهیم داشت. همین الان کیروش میگوید ما دستکم به ۹ امتیاز احتیاج داریم. این ۹ امتیاز یعنی، حالا فرض را بر این بگیریم، لبنان را در تهران شکست دهیم، ازبکستان را شکست دهیم و کره جنوبی را هم شکست دهیم. فراموش نکنید، ما دو بازی بسیار مشکل در بیرون داریم: با قطر در خانه این تیم یا با کره جنوبی در سئول. پس ایران اگر بخواهد به جام جهانی صعود کند، باید صددرصد کره جنوبی را شکست دهد.
ملتی که عقل ستیز است در همه چیز در همه جا بازنده است فوتبال را باید از پایه اغاز کرد نوجوان ها را باید با روش های علمی تعلیم داد قبل ار همه چیز دل انها باید خوش باشد امید به زندگی داشته باشند فکتورهایی هستند که در فوتبال بسیار هم هستند کشوریی که در شروع در نیمه بازی فوتبال قران خوانده میشود بازیکنان مجبور به روزه گرفتن و دعای کمل هستند و هزار چیز و کوفت و زهره مار دیگر مستحق نیست به جام جهانی برود حقش هست به لبنان ببازد کیروش جادوگر که نیست هر ماشینی همانقدر سرعت میرود که قدرتش است قدرت فوتبال ایران هم همین هست که داریم میبینیم و از کیروش هم کاری ساخته نیست هر کسی هم بیاید ازش کاری ساخته نیست بهرین مربی را بیاورید چیزی عوض نخواهد شد یک مربی باید زبان ان کشور را بلد باشد باید بتواند با بازیکنان حرف بزند ایده هایش را با انها در میان بگذارد بایرن مونیخ شرط اولش برای مربی ان است که زبان المانی بداند چون بدون زبان مربی نمیتواند با بازیکنان ارتباط برقرار کند ولی این که برای ایرانی ها اصلا مهم نیست در کل مشکل جایی دیگر است تا زمانی که برطرف نشود همین است که میبینیم
مشکل این جاست —- تا این ملا ها و اسلامگرایان هستند هر روز کشور و فوتبالش حالش بدتر و بدتر خواهد شد که خود شاهد ان هستید روزی به افغانستان هم خواهند باخت در بی بی سی خواندم که لیگ حرفی فوتبال افغانستان هم شروع شد لااقل انها با کمک عقل اروپائیان و امریکایی ها از ایران موفق تر عمل خواهند کرد
کاربر مهمان / 28 September 2012
اينها هدفشان از آوردن کيروش ، داشتن کسي است که همه کاسه و کوزه ها را سراو بشکنند.
خطهاي عوضي هم داده اند تا از بازيکنان پرسپوليس و استقلال در بدنه اصلي تيم ملي استفاده کند که هيچکدام هم حال درستی ندارند…..
کاربر مهمان / 29 September 2012