پانته‌آ بهرامی – نمایشگاه «سفر ادامه دارد» مجموعه‌ای از عکس، ویدیوی هنری و مجسمه است که ۱۵ سپتامبر امسال با آثاری از زهرا حسن‌آبادی، کورش عسگری، جاوید تفضلی و استفان نیمزگرن در آلمان گشایش یافت. آنچه که آثار این چهار هنرمند را به هم ربط می‌دهد، سفر است. سفر انسان را نسبت به ناشناخته‌ها حساس می‌کند و حتی در سفر با نگاه تازه‌‌ای به آنچه که با آن آشنا هستیم، می‌نگریم.

هر چهار هنرمند به اروپا و ایران سفر کرده‌اند و آثارشان نمایانگر دیدگاه شخصی آن‌ها از ایران است. زهرا حسن‌آبادی درباره موضوع مشترک این نمایشگاه می‌گوید: «توجه هاله حیدری‌اصل که کار‌ها را انتخاب کرده‌، بیشتر معطوف به شباهت‌هایی است که این آثار با هم دارند، بدون آنکه خود هنرمندان هیچگونه ارتباطی با هم داشته باشند. هر سه نفر در مسیر آثارشان از خانم‌ها عکس گرفته‌اند و توجه‌شان را به زندگی زنان در ایران متمرکز کرده‌اند.»

هاله حیدری‌اصل دارنده نگارخانه «هاله» است.

نقش زن‌ به عنوان یک موضوع محوری

به جز آثار زهرا حسن‌آبادی که انسان در کلیت خود را مطرح می‌کند، در آثار بقیه هنرمندان این نمایشگاه «زن» یک موضوع محوری‌ست. به‌نظر می‌رسد عکس‌ها که زنان را در پوششی از چادر مشکی به نمایش می‌گذارند، بخش گسترده‌ای از زنان ایرانی را نادیده می‌گیرند.

زهرا حسن‌آبادی درباره این نگاه یک‌جانبه می‌گوید: «به‌نظر من هنرمندان این نمایشگاه به پوشش اجباری توجه کرده‌اند. ولی با این‌حال باید گفت که زنان پوشش اجباری را قبول کرده‌اند و سعی کرده‌اند تغییرش دهند. البته ممکن است که شخصیت زن در همه ابعادش در این آثار نمود پیدا نکرده باشد، ولی محدوده کاری این سه هنرمند در این مقطع از زمان شامل این مسائل بوده. حالا این دلیل نمی‌شود که حتماً دیدشان یک بُعدی‌ست.» 

استفان نیمزگرن متولد ۱۹۵۶ در آلمان است. پدربزرگ استفان که معمار بوده در معماری بسیاری از شهرهای ایران از جمله اصفهان و مشخصاً میدان نقش جهان مشارکت داشته است. در آثار او شاهد کمرنگ شدن شکوه و جلال ایران قدیم و گذار از سنت به مدرنیته هستیم. او در این‌باره می‌گوید: «من شاهد تناقضات گوناگونی بودم. ساختارهای اجتماعی، مبارزات زنان گاهی با تاکتیک‌های هوشمندانه و‌ گاه با خشم و غضب هدایت می‌شد. دوربین من شاهد همه روندهای مبارزه برای آزادی و ارزش‌های غربی و در عین حال مقاومت شدید برای جلوگیری و سد کردن همه این تلاش‌ها بوده است. در سکوت عکس‌ها، مردم و عمدتاً زنانی را نشان داده‌ام که جرأت حرکت برای رسیدن به یک آینده متفاوت را داشته‌اند.»

«نقاب» در مفهوم خود را پنهان کردن

زهرا حسن‌آبادی متولد ۱۹۶۴ در شیراز است. او ۱۲ سال است که در آلمان زندگی می‌کند و آثارش در نمایشگاه‌های متعددی در این کشور به نمایش درآمده. مجموعه کار او «سر» نام دارد. محور این مجموعه نه زنان، بلکه انسان و درگیری‌هایش با جامعه مادر و میزبان است. در آثار او با اینکه از چادر به عنوان یک پوشش اجباری نشانی نیست، اما مجسمه‌هایش را به گونه‌ای ساخته‌ که تداعی‌کننده نقاب‌اند. او می‌گوید: «خیلی وقت است که با این موضوع درگیرم.»

«سر» در آثار حسن‌آبادی نمایانگر شخصیت انسان و اندیشه‌هایی‌ست که او در سر می‌پروراند. او سال‌هاست که به این موضوع می‌پردازد. چون گمان می‌کند که تا وقتی انسان زنده است، با اندیشه‌ها و با گره‌های شخصیتی‌اش هم درگیر است. هدف او این است که این درگیری‌ها را نشان دهد. زهرا حسن‌آبادی درباره نحوه کارش می‌گوید: «سرهای من از مصالح مختلفی ساخته شده‌اند. فرمی را که در شکل بخشیدن به سر‌ها به‌کار بردم آبستره، ساده‌شده و در مجموع مینیمال است؛ در حد یک اشاره است، طوری که  می‌توانیم بگوییم این سرها تغییر ماهیت می‌دهند و به نقاب تبدیل می‌شوند. تلاش کردم در کارهایم درگیری‌ها و همچنین تنوع و کثرتی که در هویت‌ها هست را نشان دهم و بگویم انسان‌ها گرچه در ظاهر با هم خیلی متفاوت‌اند، ولی در مجموع از یک فرم مشترک برخوردارند و به همین دلیل هم اگر لازم باشد می‌توانند خودشان را همرنگ دیگران کنند. من به‌عنوان انسانی که از یک جامعه نسبتاً سنتی به یک جامعه مدرن آمده‌ام تفاوت‌هایی را حس می‌کنم. نقاب در نظر من به معنای خود و ترس‌های خود را از چشم دیگران پنهان کردن است. مثل مخفی شدن می‌ماند. معتقدم همه انسان‌ها نقاب بر چهره دارند. چون هیچ انسانی نمی‌تواند آن چیزی را که در ذهن‌اش می‌گذرد، کاملاً و به‌درستی به زبان آورد. اگر او در یک جامعه تمامیت‌خواه زندگی کند، این مشکل دو چندان می‌شود. برای همین نقاب همیشه از یک بار معنایی منفی برخوردار نیست. گاهی یاری‌دهنده است و گاهی هم نشان‌دهنده ترس‌های ماست.»

سرهایی باشخصیت و هویت مستقل

زهرا حسن‌آبادی مجسمه‌سازی را به‌طور تجربی در آلمان آموخته است. او برای ساختن مجسمه‌هایش از مواد ساده مثل پنبه و نخ استفاده می‌کند، بعد با خمیر کاغذ به مجسمه‌هایش شکل می‌دهد. ولی کار به اینجا ختم نمی‌شود. او می‌گوید: «به ذهنم رسید اگر از موادی مثل باقیمانده شمع یا آن قسمت فلزی که در شمع‌های معمولی هست استفاده کنم و مثلاً این قسمت فلزی را روی سر‌ها کار بگذارم، چه تأثیری این حجم‌ها می‌تواند داشته باشد؟ یا مثلاً اگر منگنه را بردارم و روی جمجمه سر‌ها بکوبم و منگنه‌شان کنم، چه حسی در بیننده ایجاد می‌شود؟ یا سر فلزی خودکارهایی که ما معمولاً وقتی که لازمشان نداریم دورشان می‌اندازیم را در نظر بگیرید. اگر خودکاری را که من با آن می‌نویسم و با آن اطلاعات و عقایدم را رد و بدل می‌کنم، روی سر این انسان قرار گیرد، خود این خودکار تبدیل می‌شود به یک شیء خطرناک؛ چیزی شبیه یک اسلحه و یا یک نارنجک. ولی در هر حال همیشه فرم اصلی را ثابت نگه داشتم، چون برایم مهم بود که در کار اصلاً هیچ اشاره‌ای به ملتی یا به جنسیتی نشود و کار خنثی باشد. البته بعضی‌ها می‌گویند این مجموعه نزدیک شده به هنر آفریقا. البته من چنین قصدی نداشتم، و اگر شباهتی هم با هنر آفریقا وجود داشته باشد، تصادفی بوده.» 

ربودن هویت زنان و محروم کردن آن‌ها از دیده شدن در اجتماع

تلاش زنان برای ایجاد تحولات اجتماعی موضوع آثار کورش عسگری و جاوید تفضلی‌ست. کورش عسگری متولد ۱۹۷۲ در تهران است. او فیلم پنج دقیقه‌ای «شهربانو» را هم در سال ۲۰۱۲ ساخته است. عسگری همچنین عکاس فیلم‌های مختلف جعفر پناهی، رسول‌اف و محمد شیروانی بوده.
در فیلم «شهربانو» او زیبایی و غرور زن ایرانی را به تصویر می‌کشد. زن ایرانی در این فیلم از یک حجاب  شیک برخوردار است و با این‌حال لباس سیاهی سراسر بدنش را ‌پوشانده و او را به عنوان یک فرد از نظر‌ها ناپدید کرده است. برای همین این حجاب تیره به نمادی از  نادیده شدن در فضای عمومی و محرومیت زن ایرانی از دیده شدن در زندگی اجتماعی‌اش بدل می‌گردد.

جاوید تفضلی متولد ۱۹۸۲ در تهران است. او در سینمای آزاد و هنرستان مشهد تحصیل کرده و در جشنواره‌های عکاسی جوایز بین‌المللی متعددی را از آن خود کرده است؛ از جمله جایزه نقره در بخش رنگی هنر عکاسی در سال ۲۰۱۰ در چین. آثار عکاسی سیاه و سفید تفضلی عمیقاً به تجزیه و تحلیل مکانیزم محرومیت و محدودیت می‌پردازد.

در آثار تفضلی زن در لابلای چادری سیاه کاملاً پوشیده شده است. چادر در آثار او نمایانگر ربوده شدن و شاید هم گم شدن هویت زنانه از طریق سرکوب سمبولیک و واقعی از سوی مردان است که در فضای عمومی خودنمایی می‌کند. خود او می‌گوید: «چهره ما آیینه روح ماست. ترس، خوشحالی، غم و خشم بازتاب این آیینه است. وقتی نمی‌توانید به چشمان کسی نگاه کنید، هیچ دریافت و درکی نمی‌توانید از او داشته باشید. فرد بدون صورت نمی‌تواند ارتباط برقرار کند. احساس، نیاز و تقاضاهای او قابل درک نخواهد بود. اگر چهره او را بگیرید، خود او را از او گرفته‌اید.»

نمایشگاه «سفر ادامه دارد» تا ۲۹ اکتبر در نگارخانه هاله در آلمان برای علاقمندان دایر خواهد بود.

تصاویر (از بالا به پائین):

تصویر نخست: استفان نیمزگرن
تصاویر دوم، چهارم و پنجم:جاوید تفضلی

تصویر سوم: زهرا حسن‌آبادی

تصویر آخر: کوروش عسگری

در همین زمینه:

پانته‌آ بهرامی در رادیو زمانه
سایت نمایشگاه «سفر ادامه دارد» در گالری هاله