هنگامی که نیروهای امنیتی سر پویا بختیاری را هدف گلوله قرار دادند، او تنها ۲۷ سال داشت. روز شنبه ۲۵ آبان در اولین روز اعتراضهای سراسری که ابتدا در اعتراض به گرانی بنزین بود، پویا بختیاری در میان معترضان بود و تصاویر و ویدئوهایی ضبط کرده بود که بعد از مرگش منتشر شدند. از جمله ویدئویی که او در آن میگفت: من هم پسر کسی هستم ….
پویا بختیاری جزو اولین افرادی بود که در جریان این اعتراضات جان باخت. خانواده پویا بختیاری اما در مورد کشته شدن فرزندشان سکوت نکردند و از همان زمان که او کشته شد، برای تحقق عدالت و دادخواهی فریاد برآورده و اطلاعرسانی کردند.
پنجم دی ماه، چهلمین روز جان باختن پویا بختیاری است که با سومین سالگرد اعتراضات سراسری دی ۹۶ نیز همزمان شده است. منوچهر بختیاری، پدر پویا بختیاری، در فراخوانی عمومی از همه مردم، از جمله خبرنگاران خواسته تا در مراسم چهلم فرزندش شرکت کنند و برای آخرین بار با او وداع کنند. با توجه به اینکه پیگیریهای خانواده پویا بختیاری برای یافتن قاتل فرزندشان به هیچ نتیجهای نرسیده است، در شرایطی که امکان دادخواهی وجود ندارد، آنها با این اقدام به صورت نمادین مردم را در مرجع دادخواهی قرار دادهاند.
منوچهر بختیاری در گفتوگو با زمانه تأکید میکند که سکوت چارهساز نیست و برای تحقق دادخواهی از خانوادههای دیگر جان باختگان نیز میخواهد سکوتشان را بشکنند.
-
گفتوگوی زمانه با منوچهر بختیاری، پدر پویا بختیاری را از اینجا بشنوید:
محل تقریبی کشته شدن پویا بختیاری:
- آقای منوچهر بختیاری، شما برای چهلم فرزندتان، پویا بختیاری در تاریخ پنجم دی، یک فراخوان عمومی دادهاید و از همه دعوت کردهاید در این مراسم شرکت کنند. در حقیقت میتوان گفت شما به نوعی مردم را مرجع دادخواهی برای تحقق عدالت قرار دادهاید. علت این کار چه بود؟
منوچهر بختیاری: علت این کار این بود که پویا عاشق ایران بود. عاشق مردم بود. دوست داشت مردم به آزادی و آسایش برسند. از فلاکتی که وجود دارد در سطح مملکت، نجات پیدا کنند. به خاطر همین هم با آگاهی تمام رفت و خونش را هدیه کرد به این مردم، برای این مردم. مغزش را متلاشی کردند، استبداد آخوندی مغزش را متلاشی کرد. به خاطر همین من خواستم آن صدای پویا را که خاموش شد به دنیا اعلام کنم و فراخوان عمومی بدهم که چهلمش مردم بیایند و با او وداع کنند. به خاطر همین از همه دعوت کردم، حتی از خبرگزاریها دعوت کردم، از مردم آزاده دعوت کردم، از ایل خودم ایل بختیاری دعوت کردم تشریف بیاورند با پویا ملاقاتی داشته باشند، راز دل بکنند. چون پویا زیباییها را دوست داشت، مردم را دوست داشت، مردم را زیبا میدید.
- به نظر شما دستاورد این دادخواهی کردن از مردم و این فراخوانی که شما دادهاید، میتواند به کجا منتهی شود؟
– یک شعری آقای حمید مصدق سروده، گفته من اگر برخیزم، تو اگر برخیزی، همه بر میخیزند. پویا برخاست، حالا نوبت مردم است که به صدای پویا، به ندای پویا لبیک بگویند. بلند شوند و برای احقاق حقشان و برای آزادیشان بجنگند. چون اگر نجنگند، اگر بلند نشوند، اگر فریادشان را بلند نکنند، کسی به آنها حق نمیدهد، حقشان را میخورند؛ که مدتهاست حقشان را خوردهاند. چرا؟ چون فریاد نکردند. باید بلند شوند فریاد کنند تا بتوانند حقشان را بگیرند. امیدی به کشورهای خارجی نباید ببندند چون آنها دنبال منافع خودشان هستند. ملت ایران، مردم ایران باید خودشان برخیزند تا بتوانند منافعشان را بگیرند؛ چون ثروت و منافعشان را غارت میکنند. اینها به کشورهای دیگر باج میدهند، به روسیه، به چین، به اروپا، به انگلیس باج میدهند تا بتوانند بمانند و مردم را بکشند.
- اگر روزی قاتل فرزندتان به شما معرفی شود، دادخواهی مورد نظر شما و همسرتان برای اجرای عدالت چیست؟
– من امکان دارد آن قاتل بچهام را ببخشم ولی آن کسی که دستور قتل داده، دستور داده به آن عاملی که بیاید بچه من را بکشد، مغزش را متلاشی بکند، او را نمیبخشم. این مردم باید بپاخیزند و مجبورش کنند بیاید اعلام کند که من دستور دادم. باید به اجبار اعلام بکند که من دستور دادم مغز پویا را متلاشی کنند. مردم اگر بخواهند میتوانند این اجبار را ایجاد کنند.
- آقای بختیاری شما قبلا گفته بودید «به کجا باید شکایت بکنم؟ از کی باید شکایت بکنم؟ …» آیا این از جمله دلایل مرجع قرار دادن مردم برای دادخواهی است؟
– بله! وقتی قاتلی که دستور میدهد، نمیآید خودش را محکوم بکند …. به من گفتند شما بیا شکایت کن. از من خواستند به آگاهی بروم، بلند شدم و به آگاهی رفتم. گفتند آقای بختیاری دادستان دستور داده که شما شکایت مطرح بکنید. گفتم جناب سرهنگ من از دست چه کسی باید شکایت کنم؟ چه کسی پسر من را کشته؟ شما قاتل پسر من را پیدا کردید؟ گفت آقای بختیاری ما اینجا سیاسی نیستیم و دنبال کار سیاسی نیستیم. گفتم من هم سیاسی نیستم …. من میخواهم ببینم وقتی آقای دادستان دستور داده من بیایم شکایت کنم، قاتل پیدا شده؟ من که قاتل را نمیشناسم، حتما آقای دادستان میشناسند قاتل پسر من را …. گفت که نه، حالا یک شکایت تنظیم بکنید، ما مأموریم و معذور. شکایتی تنظیم کنید تا پیگیری کنیم. گفتم ایرادی ندارد، من شکایت میکنم. نوشتم: به نام ایزد پاک. اینجانب منوچهر بختیاری، پدر جان باخته جاوید پویا بختیاری، از دست کسی که دستور داده و کسی که اجرا کرده دستور ایشان را شکایت دارم. شما جناب سرهنگ به عنوان مأمور تحقیق، تحقیق بفرمایید، آمر و عامل را به من و به ملت من معرفی کنید. ملت قضاوت بکنند.
- همانطور که میدانیم اولین گام دادخواهی شکستن سکوت است. شما جزو اولین افرادی بودید که نسبت به جان باختن فرزند گرامیتان سکوت نکردید و اطلاعرسانی کردید. میدانیم خانوادههای زیادی هستند که عزیزانشان را از دست دادهاند و به دلیل ترس و تهدیدهای مختلف نهادهای امنیتی سکوت کردهاند. همچنین خانوادههای زیادی هستند که عزیزان آنها بازداشت شدهاند. پیام شما به این خانوادهها چیست؟
– پیام من این است که سکوتشان را بشکنند و بیایند حرفشان را بزنند چون فرزندشان وقتی رفته خونش را نثار این ملت کرده، از حق و حقوق این ملت دفاع کرده، جانش را داده، اینها چرا باید سکوت بکنند؟ باید بلند شوند و حرفشان را بزنند. چون کس دیگری نمیآید به جای آنها حرف بزند. خودشان باید بلند شوند حرفشان را بزنند تا حقشان را بگیرند.
در همین زمینه:
- سرگذشت محمد داستانخواه ۱۵ ساله، از جانباختگان اعتراضهای آبان ۹۸
- سرگذشت نوید بهبودی، از جانباختگان اعتراضهای سراسری آبان ۹۸
- سرگذشت فرهاد مجدم، از جان باختگان اعتراضهای آبان ۹۸
- سرگذشت برهان منصورنیا، از جان باختگان اعتراضهای آبان ۹۸
- سرگذشت مینا شیخی، از جان باختگان اعتراضهای آبان ۹۸
- سرگذشت امیرحسین کبیری، از جانباختگان اعتراضهای سراسری آبان ۹۸
- سرگذشت پوریا ناصریخواه، از جان باختگان اعتراضهای سراسری آبان ۹۸
- سرگذشت علیرضا اِنجوی، از کشتهشدگان اعتراضهای سراسری آبان ۹۸
- سرگذشت ارشاد رحمانیان، از جان باختگان اعتراضهای سراسری آبان ۹۸