بهنام داراییزاده – به نظر میرسد در ایران، در هر حادثه یا بلای ویرانگر طبیعی از قبیل سیل یا زلزله، شکاف حاکم میان دولت- ملت بیشتر نمایان میشود.
از سوی دیگر، به جهت حس “همبستگی ملی” که معمولاً در چنین مواقعی جامعه را فرا میگیرد، شاهد نوعی همکاری و نزدیکی میان نیروهای مستقل و مردمی با نیروهایی هستیم که نه فقط “دولتی” و “حکومتی” محسوب میشوند، بلکه حتی در زمره عوامل نمادین دستگاه سرکوب دولتی نیز به حساب میآیند.
علت این پدیده به ظاهر دوگانه چیست و چگونه میتوان آن را تحلیل کرد؟ آیا همبستگی ملی، میتواند هیجانهای قومی را تحت شعاع قرار دهد؟ این پرسشها و مسائلی نزدیک به آن را با مهرداد درویشپور، جامعهشناس و استاد دانشگاه در استکهلم سوئد در میان گذاشتهایم.
مهرداد درویشپور: در همه جای دنیا، بلایای طبیعی یا فجایع بزرگ، به “همبستگی ملی” در جامعه دامن میزند. این همبستگی، میتواند بر شکافهای سیاسی حاکم غلبه کند. پیامد چنین وضعیتی این میشود که دولت، ملت، اپوزیسیون و قدرت سیاسی حاکم، در همدردی با بازماندگان فاجعه، یکپارچه سعی میکنند نوعی “پشتوانه روحی و روانی” فراهم کنند.
در جامعه ایران، به ویژه در دوره اخیر، شاهد این هستیم که بلایای طبیعی، به گسترش شکاف میان دولت و ملت کمک کرده است. یک دلیل چنین وضعیتی، عدم اعتماد ملت به دولت است.
وقتی زلزلهای رخ میدهد، معمول این است که دولتها سعی میکنند از این حادثه برای جلب همدردی بینالمللی و ملی استفاده کنند، اما در ایران، جمهوری اسلامی، نه فقط قادر به چنین امری نیست، بلکه در چنین مواقعی، انگشت ظن، بدگمانی و انتقاد به سمت خود دولت معطوف میشود. از نگاه دولت، روشن شدن ابعاد این فاجعه انسانی (زلزله) به معنای گسترش شکاف میان حکومت و مردم است و چه بسا میتواند زمینهساز اعتراضهای اجتماعی نیز بشود.
مهرداد درویشپور: این همبستگی عمومی، میتواند گرایشهای جداییطلبانهای را که خواستار جداسازی آذربایجان هستند یا خواستار دامن زدن به تنشهای قومی در منطقه هستند را کمرنگ کند. این همبستگی میتواند نشان دهد که تا چه اندازه در بزنگاههای مهم تاریخی، این حس همبستگی میتواند بسیار قوی و پرنقشتر از احساسهای قومی، محلی و بومی که اینجا و آنجا ممکن است به تنشهایی در جامعه دامن زند، عمل کند.
از این منظر، نه تنها دولت اخبار مربوطه را خوب بازتاب نمیدهد، بلکه هنگام بروز این فاجعه حتی برنامههای کمیک و خندهدار از صدا و سیما پخش میشود و مسئولان کشور نیز به اصل واقعه بیاعتنا میمانند و رفته رفته، کار به جایی کشید میشود که برای ایجاد فضای امنیتی و جلوگیری از کمکهای خودانگیخته، نیروهای سپاه پاسداران مداخله میکند.
اما برخلاف این دیدگاهی که شما مطرح کردید، بنا بر گزارشهایی که از ایران منتشر میشود، همبستگی یا همکاری قابل ملاحظهای میان نیروهای داوطلب و مستقل با مأموران دولتی-انتظامی یا حتی نیروهای سپاه وجود دارد. اگر این گزارشها را تائید میکنید، چگونه میتوانید آن را تحلیل کنید؟
روشن است که دولت نمیتواند یکسره بیاعتنا به ماجرا باشد. مردم هم در شرایطی نیستند که بتوانند کاملاً حکومت را به اصطلاح دور بزنند. در هرحال، برای رسیدگی به چنین فاجعهای، باید از همه امکانات موجود استفاده کرد. بنابراین به نظر من این دو گزاره در تناقض نیست.
اینکه مردم خودشان اینگونه گسترده بسیج شدند، دست کم دو پیامد داشت: نخست اینکه مقامات را ناگزیر کرد از آن بیاعتنایی و کمتوجهی نخستین اندکی فاصله بگیرند و ثانیاً، دست به برخی از اقدامات و تدابیر محدود کننده بزنند. (نظیر بسته شدن برخی از حسابهای مالی مستقل و…)
به هر روی، واقعیت امر این است که در چنین شرایطی، مردم نمیایستند تا صرفاً با حکومت تسویه حساب کنند. اگر شکاف و در واقع انتقاد و گلهای هم از کمکاری دولت وجود دارد، به این معنا نیست که مردم الان از همکاری با هر نوع ارگان دولتی سر باز میزنند و فقط میخواهند خودشان به طور مستقل عمل کنند.
به نظر میرسد این شکاف که شما به آن اشاره کردید، صرفاً محدود به نهاد دولت هم نیست. به این معنا که نیروهای افراطی قومی نیز مسئله را خیلی قومی و در چهارچوب مفاهیمی نظیر “ستم یا تبعیض قومی” تبیین میکنند. نظر شما چیست؟ دامن زدن به چنین نگرشی، چه پیامدهای برای جامعه ایران خواهد داشت؟
این واقعیتی است که “تبعیضهای قومی”، تنها در حوزه زبان یا فرهنگ حاکم اعمال نمیشود. این تبعیض قومی، به حاشیهنشینی و نبود امکانات مناسب در مناطق اقلیتنشین تحت ستم نیز منجر شده است.
این واقعیت که میزان توسعه صنعتی، آبادانی، امکانات ایمنی و امکانات ساختمانها در برابر زلزله و حوادثی از این دست، در مناطق اقلیتنشین کمتر از مرکز است، غیر قابل انکار است.
از سوی دیگر، پنهان هم نمیتوان کرد که این حس همبستگی که ایجاد شده، یک همبستگی ملی و فراقومیتی است. این همبستگی ملی تمام مردم ایران است و کرد و ترک و آذری و فارس هم نمیشناسد.
انتشار بیانیههای سازمانهای سیاسی، فعالیتهای نهادهای خودانگیخته و کمکهایی که از سراسر ایران برای کمک به زلزلهزدگان آذربایجان سرازیر میشود، به نظر من، نوعی پاسخ به کسانی است که به بهانه تبعیضها و هویتهای قومی، سعی دارند به جداسازیهای قومی در ایران دامن بزنند.
اگر کسی در این وانفسا، بخواهد سودجویی و تلاش کند بر پایه هویتهای قومی، بین آذری و فارس و کرد و عرب و… به نوعی جداسازی قومی در جامعه دامن بزند، باید به طور جدی اقدامش را نکوهش کرد.
این همبستگی ملی نشان داد در چنین موقعیتهایی، عموم مردم، سر سوزنی به هویتهای آذری، کرد، ترک، عرب و فارس بودن خود توجه ندارند. بلکه به یک انسان، به یک هموطن که قربانی این فاجعه شده است میاندیشند و بدون چون و چرا، نه فقط از چهارگوشه ایران، بلکه خارج از کشور هم کمک میکنند.
به باور من، این همبستگی عمومی، میتواند گرایشهای جداییطلبانهای را که خواستار جداسازی آذربایجان هستند یا خواستار دامن زدن به تنشهای قومی در منطقه هستند را کمرنگ کند. این همبستگی میتواند نشان دهد تا چه اندازه در بزنگاههای مهم تاریخی، میتواند بسیار قوی و پرنقشتر از احساسهای قومی، محلی و بومی عمل کند که اینجا و آنجا ممکن است به تنشهایی در جامعه دامن زند.
إیشاا…که کمکای مردم ایران،به هموطنان آذربایجانی من،به خاطر نوع دوستی باشه نه چیز دیگه،من به عنوان یه آذربایجانی،ازهمه ی ایرونیا که محض رضای خدا و به خاطر انسانیت،به آذریا کمک کردن،تشکر میکنم.اما قرار نیس که باهرترفندی،اصل قضیه روپاک کنین.مسئله ی آذربایجان،مسئله ی دیروز وامروز نیست و قطعا ایرونیا،فرداهام با این مسئله،درگیر خواهن بود.عملکرد متناقض مسئولان رژیم ایران درقبال آذربایجان جنوبی،بخصوص درجریان مسئله ی زلزله،خشم وعصبانیت رژیم ازآذریا وازطرفی ترس واضطراب ایرانیا ازعواقب بی توجهی به این خطه رو بیش ازپیش آشکارکرد( پخش خنده بازاروبی توجهی صداوسیما ومسئولان رژیم تو شب اول زلزله وبعدم که یهو آذربایجان،پاره ی تن ایران،سرایران وقلب ایران شد و ایرونیا ازطرف مسئولاشون،موظف شدن که دینشون به آذربایجان ادا کنن!) نامه ی اخیر رئیس کمیته ی فرعی نظارت وتحقیق وزارت امورخارجه امریکا(روهرا باکر) به هیلاری کیلینتون درباب آذربایجان جنوبی ثابت کرد که إمریکائیا وإسرائیلیا،برنامه های گسترده وکلیدی واسه آزادی آذربایجان تحت إشغال ایران دارن.نکته ی مهمی هم که باکر به کیلینتون اشاره میکنه اینه که ایران رو نمیتوان با تحریم وفشارای بین الملی برا توقف برنامه ی هسته ای خود شکس داد وباید دولت إمریکا،قدرت خودشو رو مسئله ی قومیتا تو ایران وبویژه رو آذربایجان،متمرکز کرد که ایران،ازاین جهت،قطعا آسیب پذیره
سید علی -آزربایجان شمالی-باکو / 22 August 2012
استفاده از زلزله برای براه انداختن تنفر قومی مشمئز کننده است. بدبختی مردم همه جا یکیست. حتی طبق آمار ”گزارش وضعیت اجتماعی ایران” وضعیت اقتصاد آذربایجان از رده های بالای مناطق ایران است و طبق آن همه بدبختیم. من بعنوان یک آذری ایرانی هیچوقت قبول نمیکنم که بچه ۶ ساله ام بزبان مادری بمدرسه نره ولی علت را حکومتهای استبدادی عقب مانده از قاجار و پهلوی تا حکومت فقیه، میدانم که همه مردم را کوبیدن و نه اقوامم. در این دولتهای مستبد خود ما آذری ها هم سهیم بودهایم.
کاربر مهمان / 23 August 2012
اگر کسی ذره ای ، انصاف داشته باشد میتواند تفاوت رفتار دوگانه حاکمیت فاشیستی فارس و حتی اکثر روشنفکران فارس ، در برخورد با زلزله بم و زلزله آذربایجان به وضوح ببیند ، نه اینکه بیاید از ملت مظلوم آذربایجان ، با عنوان اینکه ” آذری هستم ” , طلبکاری بنماید .آذربایجانی بودن برای کسی هیچ امتیازی نمی آورد ، تنها مسولیت در مقابل وطن ( آذربایجان جنوبی ) میاورد، که امیدوارم هر کداممان بتوانیم به عنوان آذربایجانی رو سفید از آن بیرون بیاییم .
شما را به خدا ، کجای دنیا ۲۴ ساعت بعد از زلزله اتمام عملیات را صادرمیکنند؟ کجای دنیا بعد از زلزله ریس جمهور به مرخصی میرود ؟ آیا اگر در شهرهای فارس مانند اصفهان یا گرمسار این اتفاق رخ میداد ، فارس ها همینگونه عمل میکردند . چرا کمک از کشورهای برادر ترکیه وآذربایجان شمالی را ، که به دلیل هم زبانی بسیار میتوانست مفید باشد ، پذیرفته نشد ؟چرا فعالین حرکت ملی آذربایجان جنوبی ، که در حال کمک رسانی به زلزله زدگان بودند ، همگی دستگیر شدند ؟چرا حسابهای کسانی که کمکهای نقدی جمع کرده و به مردم زلزله زده میرساندند ، بسته شد و آنها به وزارت اطلاعات احضار شدند ؟ کدام یک از این رفتارها را در زلزله بم دیدیم ؟
کاربر مهمان / 23 August 2012
عزیز من هزار تا از این حرفهای دهن پر کن مثل همبستگی ملی ایرانیان را هم بزنید ، هیچ چیزی بالاتر از واقعیتی که هر روز مردم آذربایجان ، به خصوص مردم مناطق زلزله زاده با ان سر و کار دارند و لمسش میکنند ، نیست ، دشمنی و تبعیض نهادینه شده رژیم نژادپرست فاشیست فارس بر علیه ملت آذربایجان واقعیتی انکار ناپذیر است -به قول گفتنی دو صد گفته چو نیم کردار نیست. میدانید در ورزقان ما معدن مس ،که چهل در صد مس ایران را تغذیه میکند ، را داریم ، اما مردم در خانه های کاه گلی و عصر حجری زندگی میکنند . چو تمام در آمد ان برای توسعه اصفهان و کرمان صرف میشود. میدانید در اهر بیشتر مردم در اثر انفجار گاز کشته شدند. خود مردم زلزله زده میگویند ، اگر مردم تبریز و اردبیل و سراب ، برای کمک نیامده بودند ، ما همه مرده بودیم .ضمنا ،بیشتر کسانی هم که در شهرهای فارس نشین ، برای آذربایجانی ها خون اهدا کردند ، آذربایجانی های مهاجر به ان شهرها بودند ، سایر فارسها هم که ادعای کمک کردن دارند ، مطمئن باشید تماما ژست و شو است ، تمام پولهایی که فارسها جمع کردند ، صرف سرکوب مردم آذربایجان خواهد شد .
کاربر مهمان / 21 August 2012
نقد آقای یونس شاملی درمورد مطلب شما،حرف دل بیشترما آذربایجانیا که تو لینک زیر قابل مشاهدس. http://oyrenci-sesi.info/site/1391/06/02/%d8%aa%d8%a7%da%a9%db%8c%d8%af-%d8%a8%d9%87-%d8%ad%d9%82-%d8%aa%d8%b9%db%8c%db%8c%d9%86-%d8%b3%d8%b1%d9%86%d9%88%d8%b4%d8%aa-%d8%a7%d9%81%d8%b1%d8%a7%d8%b7-%da%af%d8%b1%d8%a7%db%8c%db%8c-%d8%a7%d8%b3.oyrenciهمچنین نامه ی اخیر روهرا باکر به هیلاری کیلینتون،مبین مسائلیس که فارسا رو مجبورمیکنه که هوای آذربایجانیا رو داشته باشن.http://www.gunaz.tv/per/37/newsCat/1/newsID/56245.html/inner/1
سید علی -آزربایجان شمالی-باکو / 23 August 2012
دوست عزیز لرستانی من ، آیا ظلم بر شما ، یا فقر موجود در استان لرستان ، دلیل بر عدم ظلم بر مردم آذربایجان است؟ اگر بنا بر گفته شما “در بروجرد سال ۸۵ زلزله همانند بم آمد و طولانی ترین زلزله ثبت شده ایران بود “البته نفرمودید چه میزان تلفات داشت. ولی به هرجهت اگر فرموده شما راست باشد ، خود نشان دهنده ظلم آشکار در سیستم حکومتی ایران میباشد . مسلم است که اگر من به جای شما بودم صدای مظلومیت خلقم را به گوش جهانیان میرساندم.
کاربر مهمان / 24 August 2012
این دوستان عزیز آذری کی ویخوان دست از از قضیه ترک و فارس بردارن؟ الان فارسها همه تو ناز و نعمتن ترکها بد بخت؟ سر هموطن بیچاره بدبخت ما تو بم چی اومد؟ خیلی بهش رسیدن؟ اون بیچاره که زن و بچه اش هم از اون ور اب دست عرب ها سر دراورد.اقا بس کنید این قضایای نژادپرستی رو. به خدا خیلی احمقیم اگه به این مسایل نژادی فکر کنیم . تو هند 72 ملت با هم زندگی می کنن. سوییس یه وجب کشور سه زبون حرف می زنن دعوا هم ندارن.این حکومتها هم که بعد اسلام اومدن یا ترک بودن یا عرب. بابا فکر یه چاره باشید واسه هموطنانمون نه با این حرفها***خودمون رو سر کار بذاریم
سیاوش / 24 August 2012
پانترکها**** خیلی جالبه همشون به عوالم غیبی دسترسی دارن و دقیقا میدونن اونایی که خون دادن مهاجر آذربایجانی بودن و بقیه ایرانی ها فقط برای سرکوب کمک کردن و غیره و …….. ***مردم ایران همبستگی ملی دارن.من خودم گیلانی هستم و در زلزله سال 69 گیلان در تهران دانشجو بودم و بعد از 22 سال یادم نمیره که وقتی فردای زلزله سراسیمه بطرف گیلان میرفتم در میدانهای اصلی تهران جلوی ایستگاههای سیار انتقال خون صف طویلی بود. در زلزله گیلان و زلزله بم که میزان خسارت و کشته ها چندین برابر بوده باز هم دولتی ها کم کاری کردن و برای اونا هیچ فرقی نمیکنه مردم کجای ایران بمیرن. ولی مهم مردم ایران هستن که *** با هم یکدل هستن.اتفاقا اگه کسی باید گله بکنه ما غیر آذری ها هستیم چون از رهبر گرفته تا بدنه اصلی دولت اذری هستن ***
فرشاد لاهیجی / 24 August 2012
1) اکثر مسئولین حکومتی که شما از سکوتشون شاکی هستین آذری هستن
2) امروز تبریز یکی از ثزوتمندترین و صنعتی ترین مناطق کشوره. پول اهر رفته کرمان یا تبریز؟
3) سکوت مسئولان نه به علت آذری بودن که به خاطر مراسم احیا بود. شما حتا ساده ترین واقعیات رو به علت تعصب قومی نمیبینید. من توی یکی از محرومترین استانهای این مملکت (لرستان) زندگی می کنم ولی اینجا اینقدر بین مرکز استان و شهرستانها اختلاف نیست.
4) توی شهر من (بروجرد) سال 85 زلزله ای اومد که به قدرت بم بود و طولانی ترین زلزله ثبت شده ایران بود. شما تا همین الن خبر داشتین؟ پس اگر قرار باشه من هم مثل شما فکر کنم باید بگم…
کاربر مهمان / 24 August 2012
اولا ما آذربایجانی هستیم نه آذری . ثانیا دفاع از حقوق ملی ما آذربایجانی ها هرگز نمیتواند ” نژاد پرستی ” نام بگیرد ، اگر ما مانند شما فارسها دائما دیگر ملتهای اطرافمان را تحقیر میکردیم ، به عرب میگفتیم سوسمار خور، به ترک میگفتیم خر( البته باعرض معذرت) و لهجه اش را وسیله تفریح میکردیم و دائما در مجالس شادیمان جوکهای راسیستی تعریف میکردیم . انقدر مانند شما نژادپرست بودیم که حتی به افاغنه فارسی زبان هم رحم نکنیم ،شاید حق با شما بود ,البته میدانید که نه ما آذربایجانی ها ، نه کردها ، نه عربها ، نه بلوچها و ترکمنها اینگونه نیستند ، و صفت نژادپرستی تنها برازنده فارسها است
کاربر مهمان / 24 August 2012
آره دوستان عزیز فارس حق با شماست ، اصلا ما آذربایجانیها همگی به شما فارسها بدهکاریم و به قول شما فارسها هر چی سرمون باید حقمون و دل شما هم خنک میشه ، ( این پیامی بود که اکثر فارسها در فضای مجازی به جهت هم دردی با ما به هم ارسال میکردند ) ، اما چرا ، خوب چون همه مسولین مملکتی ترک آذربایجانی هستند ، الان برایتان میشمارم :
۱: خامنه ا ی ، متولد مشهد ، پدر متولد نجف ، پدر بزرگ و پنج جد پشت ان متولد : تفرش ، مادر متولد : یزد
۲: احمدی نژاد : متولد گرمسار
۳ : جنتی : متولد : اصفهان
۴: برادارن لاریجانی(اژدهای سه سر ): متولد نجف . پدرشان متولد لاریجان مازندران
۵ : مشایی : متولد رامسر
۶ : قالیباف ، متولد : مشهد .
واقعا ما آذربایجانی ها تمام قدرت را قبضه کردیم .
کاربر مهمان / 24 August 2012
اگر یک جمع بندی از عکس العمل و رفتار حاکمیت راسیستی فارس و وابستگان و همفکرانش در داخل و یا خارج از ایران داشته باشیم چنینی نتیجه می گیریم که فاجعه ای بس عطیم تر در راه است و آن فاجعه چیزی نیست جز طرح تغییرترکیب جمعیتی مناطق زلزله زده به نفع حاکمیت راسیسم فارسی.اما جمع بندی که فعلا بنظر می رسد چنین است:۱- حاکمیت، سانسور خبری و سیاست سکوت را اختیار کرده و تنها، نظاره گر این فاجعه بود.
۲- پس از حجمه تبلیغاتی که توسط جناب احمد اوبالی در تلویزیون گوناذتی وی و سایتهای اینترنتی و فعالین حرکت ملی در شبکه های اجتماعی مثل فیسبوک انجام گرفت خامنه ای و بعدا تعدادی از نمایندگان و رئیس مجلس به اصطلاح شورای اسلامی مجبور به سفری کوتاه که هیچ نتیجه ای در بر نداشت شدند.
۳- می بینیم که رئیس جمهوری اسلامی منتصب ایران حتی تسلیت هم نگفت و بیخبر مابانه از کنار ماجرا گذشت.
۴- سردبیر روزنامه سراسری اصولگرای رسالت، وابسته به بیت رهبری در جواب اینکه چرا اخبار این جنایت ضدبشری را بایکوت کردند چنین می نویسدکه: انتشار اخبار زلزله مساوی با به خطر انداختن امنیت ملی است.
۵- لاریجانی رئیس مجلس ایران چنین می گوید که دولت نمی تواند به این زودی ها خانه های تخریب شده مردم را بازسازی کند و مردم این مناطق باید به جاهای دیگری کوچ کرده و در آنها سکنی گزینند تا بتوانین برای آنان فکری بکنیم.
اما لاریجانی مسئله را واضح و روشن بیان کرد که منطقه باید خالی از سکنه گشته و حاکمیت نمی تواند در آذربایجان سرمایه گذاری کرده و مردم این منطقه باید آواره شوند.
کاربر مهمان / 24 August 2012
امیر کلهر به دویچه وله گفت: «در یک بیمارستان صحرایی بعد از یک پس لرزه کوچک یک نفر کشته شده و ۳۰ تا ۴۰ نفر زخمی شدهاند و فقط دو پزشک وجود داشت؛ در حالی که تیم ما با خود پزشک به همراه داشت و ما گشت چادر به چادر داشتیم. آیا هلال احمر که میخواهد همه خدمات را در انحصار خود بگیرد، توانست این کار را بکند؟در بیشتر روستاهای مناطق زلزلهزده در حال حاضر امکان شیوع بیماری وبا وجود دارد. تیم کمکرسانی که ۳۵ نفرشان در بازداشت هستند، آهک خریداری کرده و منطقه را آهکپاشی کرده تا از شیوع این بیماری کشنده جلوگیری کند. »آنطور که در گزارش منابع خبری آمده است، بیش از ۱۰۰ نفر نیروی امنیتی و چندین خودروی نیروی انتظامی برای بازداشت امدادگران در منطقه حضور داشتهاند که در هنگام بازداشت امدادگران به ضرب و شتم برخی از آنها پرداخته و سپس آنان را به بازداشتگاه اطلاعات منتقل کردهاند.شما را به خدا کدام یک از این اتفاقها در زلزله بم رخ داد ؟ اگر در مناطق فارس نشین مانند اصفهان این حادثه روی میداد ، بدون شک دولت نژاد پرست فارس و روشنفکران فارس نژادپرست تر از دولتشان ، هزارن امکانات فراوان در اختیار زلزله زادگان قرار میداند .
پیش از این بهرام عکاشه، پدر علم زلزلهشناسی ایران، به دویچه وله گفته بود: «زلزله ۲ /۶، ۳ /۶ یا ۴ /۶ نباید حتی یک کشته بدهد. این نشان میدهد که هم زمینشناسی منطقه مسئله دارد، هم ساختمانهای آن منطقه مسئله دارند و اصول علم سازه و ژئوتکنیک اصلا در آنجا رعایت نشده است.»
کاربر مهمان / 25 August 2012
دوستان فارس من! چرا قضیه را پیچیده می کنید؟ 2*2 می شه 4. اینو که قبول دارید. بیش از نیمی از مردم ایران فارس نیستند ولی مجبورند فارسی بخونند و بنویسند. اگر زمین میلرزه و جان هزار نفر رو می گیره سیاست فاشیستی حکومت فارس هویت میلیون ها انسان رو هدف قرار داده. دست بردارید از کتمان این مسئله آشکار. مطمئن باشید که اگر شما این حق رو به ما ندید خودمون می گیریم. اون روز خیلی نزدیکه.
آذربایجان / 25 August 2012