مریم حسین‌خواه – نگاه حاکم بر دنیای رسانه‌ها اغلب نگاهی مردانه است. با وجود تلاش‌هایی که در بسیاری از رسانه‌ها برای رعایت توازن جنسیتی می‌شود، این حضور پررنگ مردانه را که از تیترهای یک تا عکس‌ها  و سوتیترهای خبری را دربرمی‌گیرد، به راحتی می‌توان در رسانه‌ها مشاهده کرد.
 
در رسانه‌های فارسی ‌زبان، نبود توازن جنسیتی اغلب به شکل آشکارتری دیده می‌شود و نیم‌نگاهی به صفحه اول روزنامه‌هایی که در کیوسک فروش مطبوعات چیده شده‌اند، جای خالی زنان و مسائل زنان را به روشنی نشان می‌دهد.
 
کمتر بودن سهم زنان در عرصه های اقتصاد، سیاست، ورزش و جنگ که چهار حوزه مهم خبرساز به حساب می‌آیند، شاید یکی از مهمترین دلایل توجیه نگاه مردانه حاکم بر رسانه‌ها باشد. اغلب  گفته می‌شود که رسانه‌ها برای ادامه حیات‌شان نیاز به مخاطب دارند و برای مخاطبان مسائل مربوط به قدرت (بخوانید مسائل مردانه) جذاب‌تر هستند و طبیعتاً نتیجه چنین روندی، حذف زنان و مسائل ویژه مربوط به آنها از صفحه‌های اصلی و تیترهای مهم رسانه است.
 
در واقع حادثه‌محور بودن روزنامه‌نگاری در ایران و نادیده گرفتن اتفاق هایی که گاه به صورت بی‌سر و صدا در لایه‌های میانی جامعه رخ می‌دهد، باعث بی‌توجهی یا کم توجهی به حوزه‌هایی همچون زنان  می‌شود و اخبار این حوزه را محدود به تصمیم‌ها و واکنش‌های دولتی می‌کند.
    
از آنجا که حضور زنان در اخبار دولتی نیز به تبع نقش آنها در مناصب دولتی بسیار محدود است، سهم آنها از رسانه نیز به همان نسبت اندک خواهد بود. در این میان دیدن فعالیت‌ها و مشکلات زنان فراتر از نقش رسمی که دولت به آنها داده و فراخ‌تر کردن قالبی که دولت برای مسائل زنان تعیین کرده، راهکاری است که اغلب نادیده گرفته می‌شود.
 
صفحه زنان آری یا نه؟
 
راه‌اندازی صفحات و بخش‌های ویژه زنان یکی از پیشنهادهایی است که برای بیشتر شنیده شدن صدای زنان در رسانه‌ها توصیه می‌شود.
 
طرفداران این دیدگاه معتقدند نگاه مردانه به اهمیت اخبار، ممکن است منجر به کنار گذاشتن برخی اخبار حوزه زنان شود و از سوی دیگر زنان، هنوز دچار مسائل ویژه‌ای هستند که دامن‌گیر مردان نیست و  فراتر از پرداختن به آن‌ها در صفحات و بخش‌های مختلف هر رسانه‌ای، وجود یک بخش ویژه برای زنان  نیز ضرورت دارد. به عنوان مثال نابرابری‌های حقوقی، خشونت علیه زنان و تبعیض‌های جنسیتی در زمینه‌های مختلف با اینکه قابلیت انتشار در بخش‌های مختلف هر رسانه‌ای را دارند، اما اغلب به دلیل نبود حساسیت جنسیتی در رسانه‌ها و کم بودن تعداد خبرنگاران زن، نادیده گرفته و یا به شکلی بسیار کم رنگ به آنها پرداخته می‌شود.
 
حادثه‌محور بودن روزنامه‌نگاری در ایران و نادیده گرفتن اتفاقاتی که گاه به صورت بی‌سر و صدا در لایه‌های میانی جامعه رخ می‌دهد، باعث بی‌توجهی یا کم توجهی به حوزه‌هایی همچون زنان  می‌شود و اخبار این حوزه را محدود به تصمیم‌ها و واکنش‌های دولتی می‌کند
با این حال مخالفان صفحه‌ زنان، با بیان اینکه مسائل  این حوزه را باید به جای یک صفحه خاص در تمام صفحات مطرح کرد، معتقدند که متمرکز کردن نوشتن درباره زنان در یک صفحه باعث می‌شود که شمار زیادی از مخاطبان، با دیدن عنوان صفحه، از آن رد شوند و بگویند “خب، این که مسئله ما نیست” و در نتیجه در چنین صفحاتی، زنان فقط برای زنان بنویسند.
 
به اعتقاد این گروه نوشتن درباره مسائل زنان در صفحه‌های مختلف روزنامه باعث می‌شود که مخاطب آن صفحه‌ها هنگام خواندن مطالب مورد علاقه خود، مطالبی را نیز بخوانند که مثلا درباره نقش سیاسی زنان یا تاثیر اشتغال زنان در اقتصاد، یا فلان مسابقه ورزشی زنان منتشر شده است و از همین رو نوشتن درباره زنان در سرویس‌های مختلف رسانه ها به اضافه رعایت حساسیت جنسیتی در تمامی مطالب، بهترین راه برای داشتن توازن جنسیتی در رسانه‌ها است.
 
با وجود اینکه چنین رویکردی به مسئله جنسیت در رسانه ها یک شرایط ایده‌آل است، اما با توجه به شرایط فعلی روزنامه‌نگاری در ایران، ترکیب جنسیتی رسانه‌ها و حساسیت جنسیتی مدیران و سردبیران رسانه‌ها، همچنان انتشار صفحات ویژه زنان، برای پرداختن “ویژه” به مسائل زنان ضرورت دارد.
 
فارغ از ضرورت یا عدم ضرورت وجود صفحه زنان در یک رسانه، چگونه می‌توان به شکلی متفاوت از شیوه رایج و با داشتن حساسیت جنسیتی، مسائل حوزه زنان را رسانه‌ای کرد؟
 
یکی از مهمترین راهکار‌ها می‌تواند  توجه به آن بخش از خبرهای مربوط به زنان باشد که اغلب نادیده گرفته یا به صورت بسیار کمرنگ به آنها پرداخته می‌شود. به عنوان مثال یک خبرنگار پارلمانی، بیشتر توجه خود را معطوف به مباحث بودجه، استیضاح‌ها، درگیری های مجلس و دولت، سئوال از فلان وزیر و دعوای جناح‌های مختلف نمایندگان با یکدیگر می‌کند که طبیعتا مخاطب بیشتری را هم جذب می‌کنند. در این میان اخباری همچون کاهش ساعات کار زنان، تصویب لایحه حمایت از خانواده و برابری بیمه تصادف برای زنان اغلب در حاشیه قرار می‌گیرند و تنها در حد چند پاراگراف به آنها پرداخته می‌شود. در صورت پررنگ بودن حساسیت جنسیتی خبرنگار اما او می‌تواند با پرداختن مفصل به این موضوعات آنها را حتی تبدیل به تیترهای اصلی روزنامه و حتی تیتر یک آن کند. تمرکز رسانه‌ای بر  لایحه حمایت از خانواده در سال ۱۳۸۶ و در نهایت خروج آن از دستور کار مجلس، یکی از این تجربه‌های موفق بود.
 
نوشتن درباره آن بخش از تجربه‌های زنانه که کمتر دیده می‌شود و در چارچوب‌های رسمی رسانه‌ای فضایی به آن داده نمی‌شود نیز شیوه‌ای دیگر برای زدودن غبار بی‌توجهی به حوزه زنان است. عادت ماهیانه، بارداری، مادری و سقط جنین از جمله مواردی هستند که فقط زنان آن را تجربه می‌کنند و با آنکه می‌توان در صفحات بهداشت، پزشکی و حتی روان‌شناسی نیز درباره آن نوشت، اما همچنان نیازمند  تحلیل و بررسی از دیدگاه فمینیستی و با تمرکز بر تجربه‌های زنانه هستند.
 
مدنظر قرار دادن  نقش ترویجی رسانه یکی دیگر از گام‌های مثبت در این حوزه است و این فضا را به خبرنگار می‌دهد که فراتر از محدوده خبرهای دولتی در حوزه زنان گام بردارد. به عنوان مثال موفقیت یک کارخانه بزرگ ارزش خبری بیشتری در حوزه اقتصاد دارد، اما پرداختن به موفقیت‌های یک کارگاه کوچک اقتصادی که از سوی زنان اداره می‌شود با وجود داشتن ارزش خبری کمتر، می‌تواند نقش ترویجی برای فعالیت اقتصادی زنان داشته باشد و در واقع با نوعی تبعیض مثبت زمینه را برای تغییر در جامعه فراهم کند.
 
 رسانه‌های مستقل، ابزاری برای  بلند کردن صدای زنان
 
در دوران اصلاحات، امید می‌رفت که بخشی از این راهکارها کم کم جامه عمل بپوشد و خلاء رسانه‌ای موجود در حوزه زنان با گسترش توازن جنسیتی در نشریات مستقل و اختصاص بخش‌های ویژه به مسائل زنان  جبران شود. با روی کار آمدن دولت محمود احمدی‌نژاد  نشریات مستقل زنان و روزنامه‌هایی که به صورت جدی به  این حوزه می‌پرداختند، یکی پس از دیگری توقیف شدند یا به دلیل محدودیتهای ایجاد شده از انتشار بازماندند.
 
وب‌سایت‌های زنان با بهره گیری از شیوه‌های روزنامه‌گیری شهروندی تلاش می‌کنند تا  فارغ از چارچوب‌های دست و پاگیر رسانه‌های جریان اصلی که اخبار حوزه زنان را واجد اهمیت تیتر یک شدن نمی‌دانند، برای طرح هرچه بیشتر مسائل زنان در جامعه تلاش کنند 
در چنین شرایطی رسانه‌های ویژه زنان که اغلب به صورت اینترنتی و از سوی فعالان حقوق زنان منتشر می‌شوند، بخش اندکی از بار این خلاء رسانه‌ای را بر دوش گرفتند، تا مسائل زنان با سکوت کامل یا دیدگاه‌های کلیشه‌ای ترویج شده از سوی حاکمیت روبه رو نشود.
 
در حال حاضر، با توقیف ماهنامه زنان و روزنامه‌های اصلاح‌طلبی که صفحه زنان داشتند، رسانه‌های آنلاین حوزه زنان که با تکیه بر روزنامه‌نگاری شهروند به پیش می‌روند، تنها رسانه‌های فعال در حوزه زنان هستند. این رسانه‌ها در ۱۰سال گذشته حجم انبوهی از مطالب غنی را در این حوزه تولید کرده‌اند و با وجود محدودیت‌هایی که هر روز بیشتر می‌شود، همچنان با استفاده از مزایای روزنامه نگاری شهروندی (فارغ بودن از مشکلات مربوط به مسائل مالی، توقیف، عدم صدور مجوز و جابجایی های تحریریه) به کار خود ادامه می دهند.
 
این رسانه‌ها از سویی اخبار فعالیت‌های گروه‌های مختلف جنبش زنان را منعکس می‌کنند و از سوی دیگر بازتاب دهنده دیدگاه‌های کمتر سانسور شده آنان هستند. تبدیل شدن به یک منبع خبری معتبر در حوزه زنان، انعکاس فعالیت‌های گروه‌های مختلف جنبش زنان، هماهنگی برای  کنش‌های جمعی در جنبش زنان و سازماندهی اعتراض ها و کمپین‌های زنان از دیگر نقش‌هایی است که رسانه‌های اینترنتی زنان در ایران بر عهده گرفته‌اند؛ نقشی که بخشی از آن شاید در قالب روزنامه‌نگاری حرفه‌ای نگنجد، اما به هر حال یکی از انواع روزنامه‌نگاری در رسانه‌های ایران است که ژورنالیست -اکتیوست‌ها آن را بر عهده گرفته‌اند.
 
در واقع وب‌سایت‌های زنان با بهره گیری از شیوه‌های روزنامه‌گیری شهروندی تلاش می‌کنند تا  فارغ از چارچوب‌های دست و پا گیر رسانه‌های جریان اصلی که اخبار حوزه زنان را واجد اهمیت تیتر یک شدن نمی‌دانند، برای طرح هرچه بیشتر مسائل زنان در جامعه (به اندازه توان و محدودیت‌ها خود) تلاش کنند و در مواردی نیز توانسته‌اند، مطالبات زنان را به رسانه‌های جریان اصلی نیز بکشانند و  تبدیل به “منبع خبری” آنها شوند.
 

در هرحال وجود این وب‌سایت‌ها  فقط در حد تلنگری برای دیده شدن مسائل زنان است و نمی‌تواند نبود توازن و حساسیت جنسیتی در رسانه‌های اصلی را پر کند. این توازن جنسیتی، شاید بیش از هرچیز نیاز به بازنگری شیوه کار رسانه‌ای دارد و نبود آن به ویژه در رسانه‌های خارج از ایران و تربیون‌های خبری به نسبت مستقل داخل، از بی‌توجهی به این مسئله و نبود آموزش صحیح در این حوزه حکایت می‌کند.