اعتراضات لبنان، چرخشی مهم و بیسابقه است. و این به ماهیت ترا-فرقهای آن بازمیگردد. معترضان خواست خود را بدون هیچ ابهامی بیان کردهاند: «لا سعودية ولا إيران» و «کلن یعنی کلن»؛ همه باید بروند و این شامل میشل عون، سعد حریری و سید حسن نصرالله هم میشود.
برای اولین بار از زمان آغاز اعتراضات در لبنان، بعدازظهر پنجشنبه ۲۴ اکتبر میشل عون، رئیسجمهور این کشور لب به سخن گشود و در تلویزیون گفت که میخواهد برای یافتن بهترین راهحل برای مشکلات اقتصادی کشور با تظاهرکنندگان دیدار کند و با آنها گفتوگو بنشیند.
این اولین مداخله عمومی رئيسجمهور لبنان است: دعوت برای گفتوگو به جای اعتراض در خیابان.
به گزارش الجزیره، معترضانی که در میدان شهدای بیروت گردهمامدهاند، اما از این موضع راضی نیستند و این دعوت را کافی نمی دانند. بالاخره، «او یک چیزی، یک امتیازی باید میداد.» دیلی استار هم نوشته، این موضع رئیسجمهور، «پاسخگوی انتظارات معترضان نیست.» این همه را میدانند.
نه روز است که لبنان صحنه اعتراضات گسترده مردمی است. اعتراضاتی که با طرح وضع مالیات بر شبکه رایگان واتساپ کلید خورد. کشور عملاً تعطیل شده است و همه چیز در خیابان جریان دارد. برنامه تغییر کابینه روی میز رئیسجمهور است؛ و سعد حریری، نخستوزیر لبنان نیز هم برای رفتن اعلام آمادگی کرده، البته از طریق «مکانیسمهای قانون اساسی».
این حرف میشل عون هم است: «من خیلی شعار سقوط رژیم را شنیدم. اما جوانان عزیز، رژیم را نمیتوان در میدانهای عمومی تغییر داد.» رژیم باید به شکلی قانونی و از طریق نهادهای حکومتی و کانالهای حقوقی تغییر کند.
سید حسن نصرالله راهم روز جمعه ۲۵ اکتبر همین را گفت: «ادامه اعتراضات خیابانی در لبنان ممکن است کشور را به سمت هرج و مرج، نابودی و جنگ داخلی بکشاند.»
نصرالله همچنین برخی احزاب و گروههای داخلی و خارجی را بدون ذکر نام متهم کرد از اعتراضات حمایت مالی میکنند و آشکارا گفت اعتراضات دیگر خودجوش نیست.
جواب معترضان کارزار #أنا_مواطن_لبناني و #أنا_مموّل_الثورة بوده است. (من شهروند لبنانی هستم و من سرمایهگذار این انقلاب ام)
کلن یعنی کلن
آنچه امروز در عراق و لبنان در حال رخ دادن است، چرخشی مهم و بیسابقه است. و این به ماهیت ترا-فراقهای اعتراضات بازمیگردد. اعتراضات نفی الگوهای هویتی قومی-فرقهای بوده است که از بالا تا پایین به جامعه لبنان تحمیل و در آن نهادینه شدهاند.
در نظام سیاسی لبنان، از زمان استقلال این کشور و بنابر میثاق ملی ۱۹۴۳، رئیسجمهور از میان مسیحیان مارونی، نخستوزیر از میان سنیها، و از سال ۱۹۴۷ سخنگوی مجلس از میان شیعیان انتخاب میشود. و البته این همه ماجرا نیست، چرا که نظام انتخاباتی در لبنان به گونهای طراحی شده که سرنوشت چیزی در حدود ۷۰ درصد کرسیها از قبل تعیین و معلوم است (امری که باعث ایجاد نوعی الیگارشی فاسد در این کشور شده است.)
در عراق نیز همچون لبنان از سال ۲۰۰۳ نیز مبنای حکمرانی و تفسیم قدرت نوعی نظام محاصصه (تخصیص فرقهای مناصب سیاسی) بوده است.
این سهمبندیها، اما نه در لبنان و نه در عراق، دستکم در یک دهه گذشته، نتوانسته آرامش و ثبات سیاسی را تضمین کند. و خود میانجیای برای سهمخواهی و فعال نگه داشتن شکافهای فرقهای بودهاند.
در لبنان، به طور مشخص ماجرای ترور رفیق حریری، نخستوزیر سابق این کشور، در فوریه ۲۰۰۵، این شکافها را فعال کرد. مرگ حریری الهام بخش جنبشی در این کشور موسم به “انقلاب سرو” شد که حکومت سوریه را مسئول ترور حریری میدانست و خواستار پایان بخشیدن به اشغال نظامی ۲۹ ساله لبنان به دست سوریه بود.
عرصه سیاسی لبنان از آن زمان، میان جبهه طرفدار سوریه و تحت حمایت ایران، به رهبری حزب الله (ائتلاف ۸ مارس) و جبهه ضد سوریه و تحت حمایت غرب و عربستان، به رهبری سعد حریری (ائتلاف ۱۴ مارس) دوپاره بوده است. اعتراضات اخیر اما جامعه لبنان را فرای شکافهای سنتی فرقهای آن و بر مبنایی اقتصادی-سیاسی از نو دوپاره کرده است. یک سو، صاحبان فاسد قدرت و ثروت از تمام فرقهها وجود دارند و در سوی دیگر، مردمی که خواه سنی و خواه شیعه، خواه دروزی و خواه مارونی، کمرشان زیر مشکلات اقتصادی و معیشیتی خم شده است.
همچون جنوب عراق، بیکاری و رکود اقتصادی، فساد فراگیر، بدهی و فقدان خدمات اساسی دولتی نیز در صدر مشکلاتی قرار دارد که مردم را به خیابان کشانده است. نه طرح «سند نجات» سعد حریری مبنی بر تصویب بودجه سال ۲۰۲۰ با پیشبینی کسری ۰,۶ درصدی، بدون هر مالیات اضافی بر دوش مردم و کاهش ۵۰ درصدی حقوق مسئولان، و نه وعدههای عون و نصرالله،… «خیابان» در لبنان کوتاه نمیآید. خیابانی که در آن نشانههای فرقهای در سایه قرار گرفتهاند.
در این کشور کوچک مدیترانهای – که با جمعیتی در حدود ۶ میلیون میان گرفتار جاهطلبی قدرتهای منطقهای است—، معترضان خواست خود را بدون هیچ ابهامی بیان کردهاند: «لا سعودية ولا إيران» و «کلن یعنی کلن»؛ همه باید بروند و این قبل از همه شامل میشل عون، سعد حریری و سید حسن نصرالله میشود.
بیشتر بخوانید:
پس از اعتراضات مردم سوریه علیه حکومت اسد جانی حالا مردم عراق و لبنان به اعتراض علیه حکومتهای تابع حکومت فاسد ایران پرداخته اند:
– کمیساریای عالی حقوق بشر:مردم معترض عراق در استانهای بابل، کربلا و نجف چادر زدهاند. تعدادی از معترضان روز جمعه و هنگام تلاش برای ورود به مقر عصائب اهل حق یکی از گروههای حشد شعبی در شهر العماره، بزرگترین شهر استان میسان در جنوب عراق، مورد هدف گلوله جنگی قرار گرفتند!!. مردم معترض در نجف نیز مقر حزب الدعوه را به آتش کشیدند.
– علیرغم درگیریهای به وجود آمده میان عوامل حزبالله لبنان و مردم معترض در این کشور، شامگاه جمعه 25 اکتبر 2019 مردم بیروت و دیگر شهرهای این کشور به تجمعات اعتراضآمیز خود ادامه داده و خواستار استعفای دولت شدند.
معترضان با تاکید بر اینکه سخنان حسن نصرالله، و درگیریهای پیشآمده میان اعضای حزبش و مردم معترض، آنها را نمیترساند، اعلام کردند تا قبل از کنارهگیری دولت به خانههایشان باز نخواهند گشت!.
farid / 26 October 2019
در ایران هم ده سال پیش گفتند نه غزه نه لبنان ! حکومت هم آن برخورد را با ملت کرد. مردم برای سران رژیم مهم نیستند. وقتی کسانی برای همه عمر بر سر قدرت هستند وبرای ماندن بهر قیمتی بر مردم هر هزینه ای را تحمیل می کنند ، فساد و بیداد و پایمال شدن حقوق مردم پیوسته رو به افزایش است.
شهروند درجه سه / 26 October 2019