ایرج ادیب زاده − محمد رضا رحیمی، معاون اول محمود احمدینژاد، روز چهارشنبه گذشته(۱۱ مرداد) اعلام کرد که دولت حکم دیوان عدالت اداری در مورد برکناری سعید مرتضوی را اجرا نمیکند و او همچنان در پست ریاست صندوق تأمین اجتماعی باقی میماند.
احمد توکلی، نمایندهی پرنفوذ مجلس اسلامی هم تهدید کرده که اگر مرتضوی برکنار نشود، وزیر کار و امور اجتماعی عزل میگردد.
آخرین مورد تنش بین دولت و مجلس شورای اسلامی، محکوم شدن سعید مرتضوی از سوی دادگاه عدالت اداری بود که باز هم دولت احمدینژاد پادرمیانی کرد و گفت که حکم عدالت اداری در مورد برکناری سعید مرتضوی اجرا نمیشود.
● گفتوگو با نوشابه امیری
در بررسی معمای سعید مرتضوی در جمهوری اسلامی، با خانم نوشابه امیری تماس گرفتم، روزنامهنگاری که یکبار قاضی سعید مرتضوی او را محاکمه کرده است.
معمای سعید مرتضوی چیست که وی با این همه اتهام و داشتن پروندههای قتل و فساد، باز هم در پستهای مهم ادامهی کار میدهد؟
نوشابه امیری − من فکر نمیکنم معما باشد؛ واقعیت جمهوری اسلامی است. یعنی این مجموعهای که امروز به طور یکدست در قدرت است، ترکیبی است از آدمهایی مثل مرتضوی. مرتضوی را ما میبینیم و چهرهی بیرونی این سیستم است، اما درون آن چهرههایی هستند که به مراتب مجرمتر از آقای مرتضوی هستند. این مجرمین برای ماندن در قدرت به همدیگر احتیاج دارند. اولاً همهی آنها از همدیگر پروندههای مختلف دارند، همدیگر را شنود کردهاند، مدرک دارند و اینک بر اساس منافع مشترک، کنار همدیگر قرار گرفتهاند و گاهگاهی یکی از آنها بر علیه دیگری شروع میکند به بهاصطلاح افشاگری که من آن را به حساب دعوای گرگها میگذارم.
توجه داشته باشید که آقای مرتضوی درست در شرایطی که مطبوعات را پشت سر هم، بعد از سخنرانی آقای خامنهای بست، از طرف آقای خامنهای به عنوان “مدیر شجاع و عزیز ما” معرفی شد. بقیهی مقامات هم همینطور هستند. یعنی هرجا لازم بوده، از آنها استفاده کردهاند و تقریباً میتوانم بگویم که مرتضوی نمود و نماد کوچکی از وضعیت حاکم است. یعنی آدمی که بدون قابلیت و با رذالت فراوان و با پروندهای سنگین، به کار گرفته میشود تا حکومت برقرار بماند.
نوشابه امیری
«یکی از تلخترین روزهای من که در طول سی سال گذشته زیاد هم بوده، روزی بود که در به اصطلاح دادگاه آقای مرتضوی، به سئؤالات ایشان پاسخ میدادم. برای تصویر کردن آن، میتوانم بگویم که عین شرایط حاکم بر کشور ما است، نماد حکومت است.
یعنی آقای مرتضوی به اتکای زور و قدرت، پشت میز بلند قاضی نشسته بودند و من به عنوان متهم، در چند پله پایینتر. که این فاصلهای که ایشان در قدرتاند و من بدون قدرت هستم، خیلی خوب تصویر بشود. ایشان حق داشتند هر سئوالی بکنند، اما من حق نداشتم که هر جوابی را بدهم یا اگر جواب میدادم، جواب شنیده نمیشد. ایشان حق داشتند که وسط سئوالی که از من میکنند که کاملاً سئوال غیرقانونی بود، تلفنی با مراجع مختلف صحبت کنند، خط بگیرند، بگویند حالا باید بزنمش، نزنمش!»
از آقای مرتضوی در همان شروع کارش پرونده داشتند. یعنی ایشان پروندهی فساد جنسی داشتند، آقایان این پرونده را مسکوت نگه داشتند و گروکشی کردند تا ایشان کارهایی را که از او میخواهند انجام بدهد. بعد شاگرد از استاد جلو زده است. آقای مرتضوی به کمک آیتالله یزدی که زمانی رییس قوهی قضاییه بودند، به دلیل دوستی با پسر ایشان آمدند و امروز هم به بخش دیگری از این دعوای قدرت رسیدهاند.
همین کابینهی امروز آقای احمدینژاد را نگاه کنید، آقای رحیمی را با این همه پروندهی فساد در آن دارید. یا آقای مشایی و… در این کابینه هستند. مجموعه، یک مجموعهی فاسد و مجرم است که حتی در این شرایط کمی تا قسمتی قانونی عملاً همهی آنها باید در دادگاههای مردمی حاضر بشوند و جوابگوی جرایمشان باشند.
همین آقای توکلی که امروز به عنوان مدعی آمدهاند وسط، وقتی پروندهی قتل زهرا کاظمی بعد از تحقیقات مفصل در مجلس ششم توسط فراکسیون اصلاحطلبان مطرح شد و با استناد به مدارک مختلف نشان دادند که آقای مرتضوی دخالت مستقیم داشته در مرگ زهرا کاظمی، سکوت کردند. همان موقع که مشخص شد که آقای مرتضوی حتی پدر عروس آقای خاتمی، آیتالله خوشبخت را که در وزارت ارشاد بودند، تهدید کرده و به او دستور داده بودند که دروغ بگوید (و ایشان هم آمدند گفتند) باز هم صدای کسی درنیامد.
میخواهم بگویم که این معما نیست. این واقعیت جمهوری اسلامی است. الان گرگها در برابر هم نشستهاند. به دلایل منفعتهای امروزی، دیروزی و فردایی در برابر هم قرار میگیرند و حالا چهرهشان آقای مرتضوی شده است. آقای مرتضوی به کمک آقای حداد عادل دوباره آنجا میماند و از طریق آقای لاریجانی وساطت میشود که بماند. یعنی این تار فساد و جنایت چنان در هم تنیده است که باید اینگونه خلاصهاش کرد که «خانه از پایبست ویران است».
می بینیم هرکدام از جرایم مندرج در پروندهی آقای مرتضوی، در قوانین جمهوری اسلامی، میتواند زندانهای طولانیمدت حتی اعدام را به دنبال داشته باشد. چه کسی پشت سر آقای سعید مرتضوی است؟
من اینگونه خلاصه میکنم: نظام اسلامی؛ و نظام اسلامی را هم در آقای خامنهای خلاصه میکنم. به این معنا نیست که یک فرد است، یک مجموعه است، ولی چهرهاش ایشان هستند. ایشان بودند که آقای مرتضوی و آقای احمدینژاد را بالا کشیدند، ایشان بودند که دستور دادند بچههای ما را در خیابانها بکشند، ایشان در جریان تمام این ماجراها بودند و همیشه اشک تمساح ریختند. در ماجرای کوی دانشگاه که دانشجویان ما را شبانه گرفتند کشتند، چشمهایشان را درآوردند، ایشان آمدند گریه کردند، عذرخواهی کردند. ولی در ماجرای کوی دانشگاه که باز هم دو سال قبل تکرار شد، چه اتفاقی افتاد؟ آقای فرهاد نظری تبرئه شد و یک سرباز ساده به خاطر دزدیدن یک ریشتراش محکوم شد. در بقیهی ماجراها، در قتلهای زنجیرهای، در همهی موارد ایشان همین حضور را داشتند. اینبار هم آمدند و به خاطر کهریزک اشک تمساح ریختند.
در نتیجه، من این نظام حاکم را روی صندلی متهم مینشانم. البته مدارکشان از متهم گذشته و مجرماند، ولی به لحاظ رعایت قانون است که میگوییم متهم. والا اسناد جنایات و جرمهایشان خیلی آشکار همه جا گفته شده است. در نتیجه، آقای مرتضوی هم بخشی از این مجموعه هستند که امیدوارم روزی در یک دادگاه عادلانه حاضر بشوند.
فکر میکنید با پایان دورهی آقای محمود احمدینژاد و آمدن رییس جمهوری تازه یا دولت تازه، سعید مرتضوی به دلیل این پروندههای سنگینی که دارد محاکمه بشود و سرنوشتی مثل سعید امامی پیدا کند یا خیر؟
نه؛ در دورانهای مختلف بستگی به اینکه توازن قوا بین آقایان چه بگوید، همان اتفاق خواهد افتاد. البته که برای نظام، قربانی کردن آدمهایی در حد مرتضوی، بهخاطر حفظ خودش، مهم نیست. هروقت که لازم باشد، این کار را میکنند.
«الزاماً سرنوشت آقای مرتضوی به سرنوشت آقای احمدینژاد گره نخورده است. سرنوشت مرتضویها وقتی مشخص میشود که مملکت به روال قانون برگردد و قبل از همه و پیش از همه، مقام غیرقانونی آقای خامنهای، دولتشان، فرماندههانی که کنارشان قرار گرفتهاند، از سردار نقدی گرفته تا بقیهی آقایان تا آنهایی که در رأس مجلس، قوی قضاییه، مجریه و… نشستهاند، در یک دادگاه عادلانه حاضر بشوند.
خلاصه، وقتی این مسائل حل خواهد شد یا به طور نسبی به مجرای قانون برخواهد گشت که یک تحول جدی اتفاق بیافتد و بخش عمدهای از این مجموعهی حاکم در یک دادگاه عادلانه حاضر بشود. والا فردا احمدینژاد را میبرند، کسی دیگری مثل او را میآورند.»
ولی الزاماً سرنوشت آقای مرتضوی به سرنوشت آقای احمدینژاد گره نخورده است. سرنوشت مرتضویها وقتی مشخص میشود که مملکت به روال قانون برگردد و قبل از همه و پیش از همه، مقام غیرقانونی آقای خامنهای، دولتشان، فرماندههانی که کنارشان قرار گرفتهاند، از سردار نقدی گرفته تا بقیهی آقایان تا آنهایی که در رأس مجلس، قوی قضاییه، مجریه و… نشستهاند، در یک دادگاه عادلانه حاضر بشوند.
خلاصه، وقتی این مسائل حل خواهد شد یا به طور نسبی به مجرای قانون برخواهد گشت که یک تحول جدی اتفاق بیافتد و بخش عمدهای از این مجموعهی حاکم در یک دادگاه عادلانه حاضر بشود. والا فردا احمدینژاد را میبرند، کسی دیگری مثل او را میآورند. در انتخاباتی که همهکار در آن میتوان انجام داد، میشود مجلسی درست کرد که یکدست باشد، میشود قانون اساسی را طوری عوض کرد که نخستوزیری بیاید که مطیع آقا باشد، خیلی از این کارها را میتوان انجام داد. در نتیجه عوض شدن فرد چیزی را عوض نمیکند. سیستم است که باید عوض شود.
پرسش پایانیام شاید یک یادآوری تلخ است. خود شما یکبار مورد محاکمهی آقای سعید مرتضوی قرار گرفتهاید. او را چطور دیدید؟ چگونه شخصیتی است؟
یکی از تلخترین روزهای من که در طول سی سال گذشته زیاد هم بوده، روزی بود که در به اصطلاح دادگاه آقای مرتضوی، به سئؤالات ایشان پاسخ میدادم. برای تصویر کردن آن، میتوانم بگویم که عین شرایط حاکم بر کشور ما است، نماد حکومت است.
یعنی آقای مرتضوی به اتکای زور و قدرت، پشت میز بلند قاضی نشسته بودند و من به عنوان متهم، در چند پله پایینتر. که این فاصلهای که ایشان در قدرتاند و من بدون قدرت هستم، خیلی خوب تصویر بشود. ایشان حق داشتند هر سئوالی بکنند، اما من حق نداشتم که هر جوابی را بدهم یا اگر جواب میدادم، جواب شنیده نمیشد. ایشان حق داشتند که وسط سئوالی که از من میکنند که کاملاً سئوال غیرقانونی بود، تلفنی با مراجع مختلف صحبت کنند، خط بگیرند، بگویند حالا باید بزنمش، نزنمش!
یعنی دادگاه اصلاً شکل قانونی و رسمی نداشت. من حق نداشتم حتی وکیل داشته باشم، کنار خودم. ایشان حق داشتند بر اساس پروندهای که من نمیدانستم مفادش چیست، شاکیان آن چه کسی هستند و در آن چه چیزی نوشته شده، هر نوع اتهامی را حتی اتهامهای سخیفی را که فقط از این حکومت برمیآید، به من وارد کنند، اما من حق نداشتم به ایشان بگویم که دادگاهی که شما برگزار کردهاید، دادگاهی غیرقانونی است، این کیفرخواست را من باید بخوانم که بدانم موضوع چیست.
به عنوان یک روزنامهنگار محاکمه میشدید؟
بله، البته ایشان در طول دادگاه که فقط ما دو نفر در آن حضور داشتیم، دو بار بلند شدند و از اطاق بیرون رفتند، رفتند دستشوییای که کنار دفتر کارشان بود و تمام آن صداها و بوها را من احساس میکردم. تصویری که برای من باقی مانده، این است که وقتی آقای مرتضوی از پشت میز و منبری که بالای آن بودند پایین میآمدند و از جلوی من رد میشدند، تازه تفاوت قد ما معلوم شد. من دیدم که ایشان نسبت به من کوتاهقدند و به اتکای پلهها و منبری که روی آن نشستهاند، خودشان را بزرگتر و در موضع قدرت میبینند. منظورم به لحاظ فیزیکی نیست که قد کسی کوتاه یا بلند باشد، دارم فضا را برایتان تصویر میکنم.
به هرحال، وقتی ایشان از من سئوالی میکردند که همهی سئوالها با توهین و تحقیر همراه بود، تا من شروع میکردم به جواب دادن، ایشان بلند میشدند، میرفتند بیرون؛ تمام مدت توهین بود . توهینی که در آن برجسته بود، نگاهی است که آقایان به زن دارند. لازم نیست من توضیح بدهم که زن از دید حکومت اسلامی چیست. آنها زنها را عموماً دو دسته میدانند؛ دستهای که زنان خودشان هستند، در خانه هستند و مطابق شرع تعیین شدهی آنها رفتار میکنند و زنانی که آمدهاند بیرون و در زندگی اجتماعی و اقتصادی نقش دارند. این دسته از زنان از دید آنها “بد” محسوب میشوند و این “بد” را با ادبیات مختلف به شما میگویند.
در حالی که زندگی اجتماعی من از بچگی و پروندهی فعالیتهای من روشن است و اولین نوشتههای من در روزنامههای کیهان مشخص است، ایشان تمام مدت اصرار داشت به من بگوید که مثلاً من دختر جوانی بودهام که اصلاً روزنامهنگار نبودهام، «روابطی داشتهام! » و این “روابط” را با چنان لحن چندشآوری میگفتند که میتوانم بگویم من هرگز در زندگیام مجبور به تحمل این حد از توهین نشده بودم. البته من جوابی میدادم، ولی ایشان وسط جواب من بلند میشد میرفت بیرون.
برای من، آن روز و آن جلسه، نماد حکومت بود. همان رفتار، همان شیوهی غیرقانونی، همان بیتوجهی به مردم، همان اتهامزنی، همان امکان نامحدود قدرت که به آنها اجازه میدهد هرکاری بخواهند با مردم بکنند، همه را میتوانستید در آن اتاق کوچک ببینید. آن روز بود که من فکر کردم این جمهوری اسلامی، به این ترتیب تمام شده است.
نکتهی دیگری که به عنوان نتیجهگیری آخرم از آن جلسه میتوانم بگویم، این است که احساس کردم که حکومتی که حفظ منفعت خودش را دست چنین آدمهایی میسپارد، دچار چه خطای بزرگی میشود. چون آدمهایی مثل آقای مرتضوی، اگر روزی لازم باشد که به ارباب جدیدتر، با قیمت بیشتر بله بگویند، به این آقایان هم که کارفرمایان فعلیشان هستند، رحم نمیکنند. امروز دیدم که آقای مهدی خزعلی، پسر آیتالله خزعلی گفته که «روزی سراغ ناموس مراجع هم خواهند رفت». من در چهرهی آقای مرتضوی و مرتضویها میبینم که روزی که کارفرما عوض بشود، با همسران کارفرمایان امروزی چه خواهند کرد.
یعنی ایشان در این رژیم نقش چاقو را دارند.
دقیقاً!
تئوریسینهای رایحه خوش خدمت احمدی نژاد این بار شامه قوی از گذشته و کارهای امثال مرتضوی نداشته و با این انتصاب، آماتور بودن سیاسی خود را بیش از پیش نشان دادهاند. احمدی نژاد را کسی جدی نمیگیرد، نه در زمان تعویض مدیران امنیتی، نه مذاکره با آمریکا در معضل هستهایی، نه در سیاست خارجی و نه در سخنرانیهای افشأ گرانهاش. او همیشه همچون یک تًف سربالا برای ج.ا. خواهد بود. تاریخ, از او بعنوان فردی بدون شایستگی، هوچی گر، پر از خدعه و فریب که آبرو و هیثیت ایرانیان را در عرصه بین المللی بخاطر اهداف بیمارگونه و غرض آلود سیاسی خود در رژیم ج.ا. به بازی گرفت، نام خواهد برد.
ایراندوست / 04 August 2012
کجاي دنيا شکنجه گر خبرنگار و سفير ميشود و يا نماينده مجلس ميشود و دادستان جنايتگر مدير عامل سازمان بزرگ تامين اجتماعي ميشود؟..
دزد ميلياردي معاون ريس جمهور و استاندار و مدير عامل بانک ميشود وزمين خوار زمينهاي ملي ريس مجلس و ريس حقوق بشر!!…ميشوند؟!….
غير از حکومت جنتي و مصباح و يزدي و خامنه اي..پيروان گروه ارتجاعی طالبانی حجتی ؟!…
کاربر مهمان / 04 August 2012
احمد بخشایش اردستانی در گفت و گو با شبکه ایران با بیان این مطلب که مرتضوی موافقان و مخالفانی در مجلس دارد،خاطر نشان کرد: دربررسی عملکرد مرتضوی، باید به کارنامه او در جریان فتنه توجه داشته باشیم.
وی اضافه کرد: بررسی ها نشان می دهد که اگر هر فرد دیگری به جای مرتضوی، در سمت دادستان تهران قرار داشت، همان دستورات و احکامی را صادر می کرد،که وی در آن شرایط حساس صادر کرد.!
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی با تأکید بر اینکه به امثال مرتضوی ها جهت دفاع از نظام در ایام فتنه نیازمندیم، بیان داشت: اگر مرتضوی به دلیل حمایتی که از نظام داشته مورد مؤاخذه قرار گیرد، نباید در آینده انتظار دفاع از نظام را از دیگران داشته باشیم.
وی افزود: برخورد های صورت گرفته با مرتضوی باعث خواهد شد که در آینده و در دروان بحران وفتنه !! نیز دیگران نیز در دفاع از نظام دچار شک و تردید شوند .!!!
کاربر مهمان / 05 August 2012
توروخدا،آبروی اسلامو با این دسته گلاتون نبرین.سعید مرتضوی نماد قول شرف ایرونیا وحکومت فاشیستیشون
سید علی -آزربایجان شمالی-باکو / 09 August 2012