لیدا حسینی‌نژاد – در روزهای اخیر دو مسئله عمده در رابطه با سوریه یکی جنگ جاری در حلب بوده است و یکی احتمال دخالت نظامی مستقیم ترکیه. برای چنین دخالتی دستاویز به اندازه کافی وجود دارد، چنانکه احمد داوداوغلو، وزیر خارجه ترکیه گفته است که اگر نیروهای دولتی سوریه شهروندان سوری را که می‌خواهند به ترکیه بگریزند، در مرز مورد هدف حمله قرار دهد، ترکیه واکنش نشان خواهد داد. وزیر امور خارجه ترکیه همچنین در مصاحبه با روزنامه “حریت” گفته است: «ترکیه مصمم است اجازه ندهد کشتاری مشابه حلبچه در یکی دیگر از کشورهای همسایه روی دهد.»

 
این گونه اظهارت بازتاب وسیعی داشته است. واکنشی آشکار به آن از سوی حکومت ایران بوده است. تهران هشدار داده است که به هرگونه مداخله‌ی نظامی در خاک سوریه واکنش شدیدی نشان خواهد داد.
 
● گفت‌وگو با کامران متین
 
ترکیه در سوریه به دنبال چیست؟
موضوع کردها در محاسبات آنکارا چه جایگاهی دارد؟
برای بررسی سیاست ترکیه با کامران متین، استادیار روابط بین‌الملل در دانشگاه ساسکس بریتانیا، گفت‌وگو کرده‌ام.
 
 
 
 
 
احمد داووداوغلو، وزیر امور خارجه‌ی ترکیه، گفته که ممکن است ترکیه در شرایطی، در سوریه دخالت نظامی مستقل بکند. به نظر شما، پیامد چنین اقدامی چه خواهد بود؟
 
کامران متین − پیامد چنین اقدامی در وهله‌ی اول، طبیعتاً تضعیف حکومت بشار اسد و تقویت ارتش آزاد سوریه خواهد بود که در حال حاضر هم کمک‌های فراوانی از خود ترکیه، ولی بیشتر از سوی کشورهای عرب حاشیه‌ی خلیج‌ فارس و از طریق ترکیه به این گروه اپوزیسیون سوریه می‌رسد.
 
پیامد دوم این خواهد بود که در حال حاضر شهرهای اصلی کردنشین شمال سوریه در کنترل احزاب و نیروهای کرد محلی آن‌جا هستند و یکی از احزاب عمده‌ی کرد در آن‌جا که ظاهرا دست بالا را هم دارد، “حزب اتحاد دمکراتیک کردستان سوریه” است که خیلی به حزب کارگران کردستان ترکیه (پ‌کاکا) که در حال جنگ با ترکیه است، نزدیک است. اگر ترکیه دخالت نظامی کند، احتمال این‌که در شمال سوریه بین نه تنها بین نیروهای ترکیه و نیروهای دولت سوریه که در آن منطقه هستند رویارویی رخ بدهد، بلکه بین احزاب کرد سوریه که نزدیک به پ‌کاکا هستند و ترکیه هم ممکن است درگیری‌هایی رخ بدهد.
 
کامران متین:
«نقش ترکیه در مجموع نزدیک‌تر به عربستان است. ولی الزاماً کاملاً منطبق بر عربستان هم نیست و در درازمدت با توجه به این‌که عربستان مرز زمینی مشترکی با سوریه ندارد، علی‌رغم حجم زیادی از کمک‌های مالی، دیپلماتیک و حتی نظامی‌ای که به مخالفین دولت اسد می‌کنند، هیچ بعید نیست که در دوران بعد از بشار اسد، ترکیه ابزار بیشتری را برای اعمال نفوذ در سیاست سوریه داشته باشد. ولی در حال حاضر، نوع آرایش سیاسی‌ای که این دو کشور گرفته‌اند، هردو را در تقابل با جمهوری اسلامی ایران قرار داده است.»
در عین حال، ایران هم اشاره کرده که در صورت دخالت ترکیه، بر اساس پیمان مشترک دفاعی‌ای که با سوریه دارند، وارد عمل می‌شود. اگر محور ایران را نگاه کنیم، بعید به نظر می‌رسد که ایران با توجه به این‌که مرز مشترکی با سوریه ندارد، بتواند دخالت مستقیمی بکند؛ مگر این‌که آن‌ها هم علیه ترکیه وارد عمل بشوند که با توجه به شرایط نظامی منطقه و هراس ایران از حمله‌ی غرب، چنین احتمالی خیلی بعید به نظر می‌رسد. ولی احتمال بروز برخوردهایی بین نظامیان ترکیه و احزاب کرد ترکیه که نزدیک به پ‌کاکا هستند، در شمال سوریه وجود خواهد داشت.
 
اما این‌که انگیزه‌‌ی ترکیه در رابطه با دخالت احتمالی‌اش چه می‌تواند باشد، می‌توان گفت که موضوع کردستان سوریه − که به نظر ترکیه نباید تحت تسلط یا نفوذ احزاب نزدیک پ‌کاکا قرار بگیرد − فقط بخشی از مسئله است. واقعیت این است که ترکیه به عنوان کشوری مسلمان که در عین حال عضو ناتو و هم‌پیمان با امریکاست، از موقعیت خاصی برخوردار است که می‌تواند در سوریه دخالت کند، بدون آن‌که حساسیت‌های منطقه‌ای در کشورهای اسلامی را که مثلاً دخالت کشورهای غربی می‌توانست ایجاد کند، در پی داشته باشد. یعنی به لحاظ عمومی، ترکیه در موقعیتی با حساسیت کم‌تری برای دخالت قرار دارد تا این‌که اتحادی از نیروهای غربی دست به چنین کاری بزنند.
 
به همین دلیل، از آغاز انقلاب سوریه و به دنبال جنگ داخلی‌ای که در این کشور روی داده، ترکیه به عنوان سیمای رو به منطقه‌ی سیاست‌های عمده‌ی غرب عمل کرده است. نه این‌که الزاماً فقط سیاست‌های غرب یا امریکا را تعقیب کند، ولی ترکیبی از اهداف منطقه‌ای خود ترکیه و مسئله‌ی کردستان سوریه است که وارد صحنه‌ی محاسبات ترکیه می‌شود و همین‌طور سیاست‌های وسیع‌تر منطقه‌ای ترکیه چنین دخالتی را می‌تواند توجیه کند.
 
در هر صورت، با توجه به مرز مشترک سوریه و ترکیه و اقلیت کردنشین، ترکیه کشوری است که مطلقاً خواهان آن نیست که نتواند در سوریه‌ی بعد از اسد، نقشی داشته باشد و به همین دلیل از همین حالا با کمک‌هایی که به ارتش آزادیبخش سوریه می‌کنند و ا‌ظهارنظرهای مقامات ترک در مورد احتمال دخالت نظامی (حال یا به دلایل فاجعه‌ی انسانی‌ای که ممکن است در شهر حلب رخ بدهد و یا به خاطر مسئله‌ی امنیتی مناطق کردستان) دارد زمینه را آماده می‌کند که اگر منافع استراتژیک‌شان ایجاب کند، وارد عمل بشوند. ولی پیامدهایش ممکن است خیلی پیچیده‌تر از چیزی باشد که در نگاه اول به نظر می‌رسد، چه از نگاه ترکیه و چه از لحاظ موقعیت‌ کشورهای دیگری که در آن‌جا هستند.
 
یکی از دلایلی كه احمد داووداوغلو برای دخالت در سوریه آورده است، جلوگیری از تکرار فاجعه‌ای مشابه کشتار حلبچه است. فکر می‌کنید دلیل آقای داووداغلو چقدر می‌تواند واقعی باشد؟ چقدر واقعاً ترکیه می‌خواهد به نفع کردها عمل کند؟ یا این‌که شما این را انگیزه‌ای می‌دانید برای مهار کردن کردها؟
 
بیشتر حالت دوم مطرح است. یعنی از قبل، سعی ترکیه این است که دخالت احتمالی‌اش را به عنوان دفاع کردن از امنیت شهروندان کرد سوریه جلوه بدهد. ولی در عین حال، این را هم کتمان نمی‌کنند که مخالف دست بالا پیدا کردن احزاب نزدیک به حزب کارگران کردستان ترکیه هستند.
 
یعنی در این میان تضادی وجود دارد: از یک طرف ترک‌ها ادعا می‌کنند که این حزب نماینده‌ی اکثریت مردم کرد سوریه نیست و آن‌ها می‌توانند آن را به عنوان یک شاخه‌ی تروریستی پ‌کاکا محسوب کنند و به این دلیل دخالت کنند. از طرف دیگر، با توجه به اظهارات اخیر بعضی از مقامات سوریه که گفته‌اند احتمال دارد سلاح‌های شیمیایی‌‌شان را علیه “متجاوزین خارجی” به کار بگیرند، ترک‌ها می‌خواهند به این جنبه‌ی اظهارات مقامات سوریه دامن بزنند و دارند از این طریق پایه‌ای هم برای این فاجعه‌ی احتمالی ارائه می‌کنند.
 
ولی به نظر من، اگر منظور استفاده از سلاح‌های شیمایی به شکلی که در حلبچه رخ داده است، باشد، احتمال آن با توجه به عواقبی که به لحاظ فراهم آوردن زمینه‌ای برای دخالت مستقیم کشورهای خارجی و غربی و حتی از دست دادن حمایت روسیه (که گفته است در چنین حالتی، از سوریه به هیچ عنوان حمایت نمی‌کند)، بعید به نظر می‌رسد. به این خاطر، من فکر می‌کنم این اظهارات آقای داووداوغلو، بیشتر جنبه‌ی سیاسی و در واقع توجیه نقش سیاسی ترکیه در تحولات سوریه را دارد تا این‌که انعکاسی باشد از احتمالات واقعی‌ای که در سوریه در حال حاضر وجود دارد.
 
 حال فرض کنیم که سوریه متحول بشود و مبارزه‌های مردم نتیجه بدهد و کردستانی خودمختار در این کشور تشکیل بشود. از نظر شما، پیامد چنین موضوعی چه خواهد بود؟
 
پیامد بلافاصله‌اش این است که ترکیه در رابطه با رویکرد خود دولت ترکیه به مسئله‌ی کردهای ترکیه دچار فشار بیشتری خواهد شد. از یک طرف، کردهای ترکیه روابط دیرینه‌ای با پ‌کاکا دارند، نیروهای پ‌کاکا در دهه‌ی ۱۹۹۰ در کردستان سوریه حضور داشتند و نفوذشان در حال حاضر در آن‌جا خیلی زیاد است. یعنی به لحاظ عملی مرز طولانی‌تری در اختیار نیروهای کرد مخالف ترکیه در سوریه قرار می‌گیرد و به لحاظ منطقه‌ای هم فشار بیشتری بر روی ترکیه در ارتباط با انعطاف نشان دادن در مقابل خواست‌های مردم کردستان ترکیه خواهد بود.
 
یک جنبه‌ی دیگر مسئله هم نوع رابطه‌ی چنین کردستان خودمختاری در شمال سوریه با حکومت اقلیم کردستان در کردستان عراق و یا در شمال عراق خواهد بود که خود آن هم رابطه‌ی بسیار پیچیده‌ای خواهد بود. چون از یک سو، حکومت اقلیم کردستان می‌خواهد که نفوذ داشته باشد، در عین حال، روابط استراتژیک اقتصادی با ترکیه دارند و نمی‌خواهند آشکارا علیه مناقع ترکیه در آن‌جا عمل کنند. در عین حال، ابزار عملی خیلی زیادی هم ندارند. هرچند که چند حزب کردستان سوریه به حزب دمکرات کردستان عراق که در حکومت اقلیم کردستان حضور دارند و یکی از احزاب اصلی آن‌جا هستند، نزدیک هستند.
 
ولی در واقع، مسئله‌ی کردستان سوریه در حالتی که به خودمختاری عملی یا قانونی برسند، محورهای خیلی بیشتری را در بر می‌گیرد. هم مسئله‌ی کردهای ترکیه، هم مسئله‌ی حکومت اقلیم کردستان عراق، هم بخش‌های غیرکرد سوریه. یعنی نقشه‌‌ی خیلی پیچیده‌ای است، ولی در مجموع می‌توان گفت که یک حکومت محلی در کردستان سوریه که در آن ترکیه از طریق حکومت اقلیم کردستان عراق نفوذ کمی داشته باشد، می‌تواند برای ترکیه، در رابطه با رویکرد تاکنونی‌شان به کردستان ترکیه، مشکلات خیلی جدی سیاسی فراهم کند.
 
برخی از ناظران معتقدند که سوریه عرصه‌ی جنگ میان عربستان و جمهوری اسلامی خواهد بود و به نوعی هم‌اکنون هم هست. نقش ترکیه را در این میان چگونه می‌بینید؟
 
نقش ترکیه در مجموع نزدیک‌تر به عربستان است. ولی الزاماً کاملاً منطبق بر عربستان هم نیست و در درازمدت با توجه به این‌که عربستان مرز زمینی مشترکی با سوریه ندارد، علی‌رغم حجم زیادی از کمک‌های مالی، دیپلماتیک و حتی نظامی‌ای که به مخالفین دولت اسد می‌کنند، هیچ بعید نیست که در دوران بعد از بشار اسد، ترکیه ابزار بیشتری را برای اعمال نفوذ در سیاست سوریه داشته باشد. ولی در حال حاضر، نوع آرایش سیاسی‌ای که این دو کشور گرفته‌اند، هردو را در تقابل با جمهوری اسلامی ایران قرار داده است و هم‌چنان که گفتم، اظهارات مقامات ایران در رابطه با وارد عمل شدن یا فعال کردن قراداد دفاعی‌شان با سوریه، در صورت دخالت ترکیه، حاکی از این مسئله است.
 
ولی درعین حال، روابط ایران و ترکیه به لحاظ اقتصادی هم طوری است که یک تنش جدی یا برخورد، به نفع هیچ‌کدام‌شان، حداقل در کوتاه مدت نیست.
 
اما این‌که در سوریه جنگ غیرمستقیمی بین ایران و عربستان و تا حدودی ترکیه رخ می‌دهد، تا حدی به واقعیت نزدیک است و در عرصه‌های دیگری هم چنین برخوردهایی رخ می‌دهد. به‌طور مشخص در یمن، باز هم ایران و عربستان بر سر نفوذ‌شان در این کشور رقابت می‌کنند و یا در بحرین هم به همین ترتیب.
 
یعنی نقشه‌ی سیاسی منطقه دارد تغییر می‌کند و دو قدرت عمده‌ی منطقه، ایران و عربستان و به خصوص در یکی دو سال گذشته، ترکیه، هر یک سعی می‌کند تا جایی که می‌تواند برای آینده‌ی تغییراتی که در منطقه در حال رخ دادن است، تأثیر داشته باشد. ولی در مجموع جمهوری اسلامی، در حال حاضر، به دلیل شرایطی که برای دولت سوریه پیش آمده، در موضع کاملاً تدافعی قرار دارد.
 
 
عکس ابتدای مطلب:
فراریان از سوریه در مرز ترکیه