سارا روشن – از مارس ۲۰۱۱ سوریه ناآرام است و قیام مردمی این کشور علیه بشار اسد رئیس جمهور کنونی سوریه که صلحآمیز شروع شد به درگیرهایها مسلحانه انجامیده است.
۲۹ تیر،( ۱۹ ژوئیه ۲۰۱۲) که چند ژنرال مهم ارتش سوریه و اعضای کمیته بحران این کشور در یک حمله انتحاری کشته شدند، درگیریهای این کشور و مذاکرات مقامات دولتی سوریه با جامعه جهانی و سازمان ملل به مرحله دیگری رسیده است.
در کنار تحلیلهای سیاسی کارشناسان درباره شرایط سوریه، مردم سوریه از جناحهای مختلف هم تحلیلهای متفاوتی از وضعیت دارند. در گفتوگو با یک دختر سوری از یک خانواده علوی که چند ماهی است به هلند مهاجرت کرده و خبرنگار است و یک دختر دیگر سوری که کنشگر اجتماعی است و به علت فعالیتهای حقوق بشریاش در سوریه مجبور به فرار از کشور شده و الان ساکن پاریس است، به تحلیلهای آنها از شرایط سوریه میپردازیم. دختر علوی برای حمایت از خانوادهاش، نه تنها نمیخواهد با اسم خودش نمیخواهد معرفی شود بلکه از پخش شدن صدایش در یک رادیویی غیر سوری هم وحشت دارد. از او در این برنامه با نام «لینا» یاد میکنیم. مهمان دیگر ما «مها السبلانی» نام دارد و از چهرههای شناختهشده مدافعان حقوق بشر سوریه است.
خانواده هنوز هم به دموکرات بودن بشار اسد ایمان دارد
بسیاری از مردم سوریه نگران دخالتهای کشورهای دیگر هستند.
لینا در گفتوگو با زمانه از خانواده علویاش میگوید و اینکه در چه شرایطی او مخالف بشار اسد شده است در حالیکه خانوادهاش همچنان از طرفداران اسد هستند. او میگوید: قبلاً من و خانوادهام رویدادهای لیبی و تونس را دنبال میکردیم و به سوریه مفتخر بودیم که کشوری دموکرات داریم و چنین اتفاقاتی در کشورمان نمیافتد. من اینجا و آنجا تظاهرات کوچکی را میدیدم ولی هیچوقت فکر نمیکردم که تا این حد بزرگ شود. من و خانوادهام فقط اخبار سوریه را دنبال میکردیم و اخبار الجزیره درباره سوریه را باور نمیکردیم. البته از انقلاب درتونس و لیبی و مصر بسیار خوشحال بودیم و این را حق مردم میدانستیم که دموکراسی و آزادی بخواهند.
آنقدر بشار اسد را دوست داشتیم که هر وقت سخنرانی میکرد دست در دست هم به حرفهایش گوش میدادیم و خیلی احساساتی میشدیم. ما حتی عکس بشار اسد را در سالن بزرگ خانهمان گذاشتهایم. خانواده من واقعا عاشق اسد است. میدانستیم که او بینقص نیست، ولی فکر میکردیم بسیار روشناندیش است و برای سوریه بسیار خوب است. ما حتی حافظ اسد را بیشتر دوست داشتیم، او برای ما یک قهرمان بود، یک مرد شجاع و جسور و فکر میکردیم که سوریه هیچ وقت چنین رهبری به خودش ندیده است.”
با خواندن رمانهای جرج اورول فهمیدم که سوریه دموکرات نیست
لینا در ادامه میگوید: «زمانی که دوستان مخالف حکومت درباره انقلاب حرف میزدند. من بهشان میخندیدم که چی میگوئید؟ همچین اتفاقی در سوریه نخواهد افتاد. پس از مدتی با افرادی آشنا شدم که مخالف حکومت بودند و شروع کردند من را قانع کنند که دولت بشار اسد دموکرات نیست. اوایل عصبانی میشدم و بسیار ناراحت بودم که دوستانم درباره بشار اسد اینطور فکر میکنند. ولی زمانی که کتاب «قلعه حیوانات» و « ۱۹۸۴» جورج اورول را خواندم، دیدم که بسیاری از اتفاقاتی که در سوریه میافتد شبیه داستان این کتاب است. ولی همچنان به بشار اسد ایمان داشتم، چراکه فکر میکردم خودش آدم خوبی است و این افراد دور و برش هستند که فاسد هستند. پس از دیدن قیامها در تونس و مصر، تازه متوجه شدم که من خودم هم در سوریه دچار مشکل هستم و هر چقدر تلاش میکنم، کار مورد نظرم را پیدا نمیکنم. تازه آنوقت بود که فهمیدم با اینکه علوی هستم ولی چون از یک خانواده فقیر میآیم و روابط لازم را ندارم، کار پیدا نمیکنم. قبل از آن فکر میکردم که مشکل از استعداد و تواناییهای خودم است که موقعیت مناسب را پیدا نمیکنم.
بعد بهتدریج نسبت به تظاهراتی که در سوریه در حال شکل گرفتن بود، علاقه پیدا کردم. شروع به خواندن مقالات و کتابهای بیشتری کردم و با مخالفان اسد وارد گفتوگو شدم. مدتی هم به لبنان سفر کردم و پس از برگشتن بیشتر احساس میکردم که زندگی ما در سوریه طبیعی نیست. ولی همچنان فکر میکردم اسد میتواند نظام را اصلاح کند. ولی وقتی که کشته شدن مردم در حمص و حما را دیدم دیگر اعتمادم را از دست دادم. خانوادهام هم مخالف کشتارها بودند ولی همچنان باور داشتند که بشار اسد میتواند اوضاع را درست کند. دائم بهانههای مختلفی پیدا میکردند که این اشتباه اسد نبوده و نظام خراب است و اسد میتواند تغییر ایجاد کند. »
از مها السبلانی به عنوان یک مدافع حقوق بشر که سالها برای انجمنها و سازمانهای حقوق بشری در سوریه کار کرده میپرسم، آیا خانوادههای بیشتری مثل خانواده لینا هستند که شاید موقعیت اجتماعی خوبی ندارند ولی همچنان به بشار اسد باور دارند؟ او در پاسخ میگوید:
«من معتقدم که آنها دیگر به اسد باور ندارند ولی خودخواه هستند و نمیخواهند موقعیتشان و امکاناتی را که این حکومت در اختیارشان گذاشته از دست بدهند. آنها بیشتر نگران آینده خودشان هستند. مسیحیها هم میترسند که سوریه یک کشور مسلمان شود و حق و حقوقشان را از دست بدهند. این البته خیلی طبیعی است که آنها بترسند. ما نمیتوانیم کشوری داشته باشیم که همه مخالف اسد باشند، این هم دموکراسی نیست. به نظر من همیشه گروهی موافق نظام اسد در سوریه خواهند بود.»
موافقت یا مخالفت مردم را واضحتر میتوان در خیابان دید
بخشی از مخالفان اسد، مسلمانان افراطی هستند و بخشی افراد روشنفکر و تحصیلکرده که طرفدار دموکراسی و صلح هستند.
در پی یک حمله انتحاری در ۱۹ ژوئیه و کشته شدن چند وزیر دولت و پیوستن چند ژنرال نظامی به ارتش آزادی سوریه و پیوستن چند سفیر سوریه به مخالفان، وضعیت در سوریه تغییر کرده است و مخالفان بیشتری به خیابانها آمدهاند و ارتش آزادی در شهر دمشق پایتخت این کشور فعالتر شده است. مها السبلانی در این باره میگوید: ” به نظر من از هفته گذشته که ناآرامیها بیشتر شده و دامنه آن حتی به دمشق هم کشیده شده، نظر اشخاصی که موافق یا مخالف اسد بودند، تغییری نکرده. به غیر از اینکه الان ما موافقت یا مخالفت مردم را واضحتر و در خیابان بهتر میتوانیم ببینیم. قبل از اتفاقات اخیر و حتی قبل از شروع ناآرامیها ما نمیتوانستم آمار دقیقی از مخالفان اسد بدهیم، دلیلش هم روشن بود، کسی جرأت نمیکرد مخالفتش را ابراز کند. احتمالاً تعداد مخالفان بیشتر نشده است، ولی الان میدانیم چه کسانی هستند و آنها مخالفتشان را بهوضوح ابراز میکنند. چراکه دولت قدرت کنترلش را بر مردم از دست داده است.»
لینا از ترس خانوادهاش میگوید: «پس از اتفاقات این چند هفته اخیر، خانوادهام قانع شده است که وضعیت خیلی خطرناک است، و دیگر امیدی به ایجاد دموکراسی و اصلاح در کشور نیست. به شدت هم از شایعاتی که وجود دارد مبنی بر اینکه پس از سقوط اسد، مخالفان خانوادههای علوی را میکشند، ترسیدهاند. ولی همچنان اعتقاد دارند که نظام برنده خواهد شد، میدانند که خون زیادی ریخته میشود ولی یقین دارند که نظام فرونمیپاشد. آنها خوشبین هستند که روسیه و چین و ایران از دولت حمایت میکنند. جالب اینجاست که فکر میکنند که این اسد نیست که مردم را میکشد بلکه تروریستها هستند که اینکار را میکنند.»
انقلاب همزمان مانند یک فرشته و یک شیطان است
لینا نگران است که فروپاشی حکومت اسد به قتل عام علویان و مسیحیان بینجامد. او می گوید: «بهشدت نگران آسیب دیدن و کشته شدن علویها پس از رفتن اسد هستم. میدانم که همه مخالفان اینجوری نیستند ولی هستند کسانی که از علویها متنفرند. انقلاب همزمان مانند یک فرشته و یک شیطان است. بخشی از مخالفان، مسلمانان افراطی هستند و بخشی افراد روشنفکر و تحصیلکرده که طرفدار دموکراسی و صلح هستند. من مردم خودم را میشناسم، برخی از آنها میخواهند انتقام بگیرند، حتی برخی از پناهندگان سیاسی سوریه در هلند که من با آنها صحبت کردم، آنقدر عصبانی بودند که میخواستند همه علویها را بکشند. مطمئن هستم که قتل عام علویها و مسیحیها خیلی دور نیست. ولی خب، افراد روشن هم که مخالف این قتل عامها باشند در سوریه زیاد هستند.»
مها السبلانی هم در تأیید نگرانی لینا میگوید: «این موضوع دو سویه دارد. از یک سو این ترس و نگرانی وجود دارد و واقعی است و از سوی دیگر در بین مخالفان اسد، گروههای بزرگی از مردم هستند که فعالیتهایشان در رسانهها بازتاب پیدا نمیکند. آنها مردمی هستند که تلاش میکنند با روشهای صلحآمیز و متمدنانه در این قیام شرکت کنند؛ با اجرای تآتر، با موسیقی، با هنرشان، با فعالیتها و کمپینهای محلی و خیابانی و مثبتگرایی. به طور مثال جنبش زنان سوریه بسیار فعال و قوی بود. این گروه از مردم میتوانند در آینده از خشونت جلوگیری کنند و تلاش کنند، دوران گذار به شکل صلحآمیز بگذرد؛ و البته خشونت در سوریه به نفع کشورهایی که الان به نوعی موافق یا مخالف هستند هم نیست به خصوص کشورهای همسایه میتوانند مانع خشونت در سوریه شوند. چون مشکلات در سوریه، به معنای انتقال بحران به کشور آنها هم هست.»
نگرانی از دخالت کشورهای دیگر
به غیر از نگرانی از گروههای مختلف قومی و مذهبی در سوریه، بسیاری از مردم سوریه نگران دخالتهای کشورهای دیگر هستند. لینا در اینباره میگوید: «نگرانی من فقط مربوط به رابطه سنیها و علویها و مسیحیها نیست، بلکه از اول ناآرامیها بسیاری از کشورهای منطقه و خارج از منطقه در سوریه دخالت کردند، و این وضعیت سوریه را ناروشن میکند و نتیجه انقلاب را میتواند تغییر دهد. برخی از کشورها انگیزه مذهبی دارند، برخی انگیزه قومی، برخی انگیزه مالی و سیاسی دارند. هیچکدام از اینها خواهان آزادی مردم سوریه نیستند، چون اگر اینطور بود این آزادی را به مردم فلسطین میداند.»
اما مها السبلانی، قدرت مردم را بیشتر میداند و معتقد است که مردم مانع دخالت عوامل بیرونی خواهند شد. او میگوید: «به نظر من، وضعیت سوریه ارتباطی به خواستههای آمریکا یا کشورهای دیگر ندارد، وضعیت سوریه به خواسته مردم داخل سوریه ارتباط دارد. حتی اپوزیسیون هم این حق را ندارد، که در مورد کشور تصمیم نهایی را بگیرد. نخست باید از شرایط فعلی در بیاییم و سپس مردم انتخاب کنند که چه گروهها و افرادی اجازه دارند درباره آینده سوریه تصمیم بگیرند. اگر کشورهای دیگر و اپوزیسیون به دنبال چیزی که مردم میخواهند باشند، آینده سوریه به آیندهای که آنها متصور هستند نزدیک خواهد بود در غیر این صورت نه. در حال حاضر بسیاری از کنشگران سیاسی و اجتماعی در کشورهای مختلف دارند در مسائل مختلف اداره کشور، دورههای آموزشی میبینند که چگونه یک کشور در حال تغییر را اداره کنند و چگونه روی فرهنگ سنتی مردم تأثیر بگذارند.»