آرش سلیم − شرکت یا عدم شرکت در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲، موضوع بحث بخشی از کنشگران سیاسی و به ویژه اصلاح طلبان است. مهمترین دلیلی که برای شرکت در انتخابات ارائه میشود، تبدیل انتخابات به یک «فرصت» برای ایجاد تحرک و بسیج اجتماعی است. یعنی معرفی یک کاندیدا از طرف اصلاح طلبان و یا جنبش سبز، فرصت فعالیت در ستادهای انتخاباتی را برای کنشگران فراهم میکند که میتواند به تحرکی در جامعه به ظاهر خموده بینجامد.
تلاش این یادداشت این است که از دیدگاه حاکمیت جمهوری اسلامی به مسئله نگاه شود. به عبارت دیگر نگارنده بر این باور است که در شرایط حاضر در صورت بندی مسئله، به جای «ما چه میخواهیم» باید از «حاکمیت علی خامنهای چه میخواهد» آغاز کرد.
اگر قبول کنیم که:
۱) در حال حاضر در جامعه ایران تحرکی وجود ندارد،
۲) حاکمیت جمهوری اسلامی با قدرت سخت افزاری از سلاحهای سنگین و هلیکوپتر تا سلاحهای سبک و تجهیزات ضد شورش شامل گازهای کشنده به لحاظ تکنیکی دست بسیار بالا را دارد، و
۳) بنا بر تجربه این سه دهه اراده استفاده از امکانات خود در برابر مردم را نیز دارد،
پس:
در شرایط حاضر باید گزینهها و تصمیمهای حاکمیت را واکاوی کرد.
اولین پرسش در تصمیم گیری مقامات جمهوری اسلامی این است:
آیا حاکمیت جمهوری اسلامی میخواهد به «اصلاحات» واقعی تن در دهد و یا نه؟
در این یادداشت پاسخ «آری» و «نه» به پرسش بالا را پی میگیریم. خواهیم دید که اگر جمهوری اسلامی نخواهد به اصلاحات تن در دهد، منافع اش در برگزاری یک انتخابات «کنترل شده» با شرکت اصلاح طلبان و حتی پیروزی یک کاندیدای اصلاح طلب است. اما باید دید آیا این راه حل جمهوری اسلامی به نفع جنبش دمکراسی خواهی و مردم ایران میباشد!
۱. حالت نخست- جمهوری اسلامی مایل به اصلاحات واقعی نیست
می خواهیم ببینیم اگر در این حالت اصلاح طلبان وارد انتخابات شوند:
اولا تا چه حد میتوانند در استفاده از «فرصت» انتخابات موفق باشند؟
ثانیاً در صورت پیروزی در انتخابات، پیروزی آنها چه دستاوردهایی برای جنبش دمکراسی خواهی و مردم ایران خواهد داشت؟
۱.۱. یک ارزیابی ساده احتمال موفقیت در استفاده از «فرصت» انتخاباتی
برای انجام یک محاسبه ساده احتمالاتی باید به دو پرسش پاسخ داد و برای پاسخهای هر پرسش گمانه زنی کرد:
۱) آیا میتوان از فضای انتخاباتی استفاده کرد؟
۲) آیا مردم از کاندیدای اصلاح طلبان حمایت و در انتخابات شرکت خواهند کرد؟
به نظر میرسد کسانی که با شرکت در انتخابات موافقند، پاسخ هر دو پرسش بالا را آری فرض میکنند. یعنی این که تصور میکنند تجمعات خیابانی قبل از انتخابات مانند انتخابات ۸۸ آزاد خواهد بود، و مناظرههای تلویزونی برگزار خواهد شد. علاوه بر این، فرض را بر این میگذارند که درصد بالایی در انتخابات شرکت خواهند کرد. در حالی که طبق نمودار یک اگر پاسخ به هر پرسش بالا ، «آری»، «نه»، و «نمیدانیم» با احتمال مساوی باشد، احتمال موفقیت (آری. آری) استفاده از «فرصت» فقط یازده درصد خواهد بود.
۱.۲. پیروزی کاندیدای اصلاح طلبان در انتخابات
دیدیم که شانس موفقیت در ایجاد حرکتی در جامعه با استفاده از «فرصت» انتخابات بسیار اندک است. ولی بیایید فرض کنیم که کاندیدای اصلاح طلبان در انتخابات برنده شود و مسئولیت قوه مجریه را به عهده بگیرد. میدانیم که علاوه بر همه محدودیتهای رئیس جمهور طبق قوانین جاری، وارث دولتی بدهکار خواهد شد با درآمدهای نفتی نامطمئن و هزاران معضل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی… همچنین عوامل و نهادهای ریز و درشت پنهان و آشکار حکومت که در بیم از دست رفتن موقعیتهای خود هستند، کارشکنیها را آغاز خواهند کرد.
فراموش نکنیم که فرض ما در این بخش این است که حاکمیت اراده اصلاحات ندارد. جای شگفتی نخواهد بود اگر رئیس جمهور نه تنها نتواند گامی در جهت اصلاحات بردارد، بلکه در تامین ابتداییترین نیازهای مردم ناموفق باشد. پس هم مردم و هم عوامل و نهادهای حکومت از رئیس جمهور و اصلاح طلبان ناراضی خواهند شد. با این حساب شکست چنین دولتی، پیروزی حکومت خواهد بود در شکستن همه کاسه کوزهها بر سر اصلاح طلبان. حتی بعید نیست برای حل مشکلات با غرب به آنها میدان داده شود، اما شمشیر استیضاح و حتی خطر دستگیری و محاکمه به اتهام خیانت دور سر آنها در چرخش باشد!
۲. حالت دو- جمهوری اسلامی مایل به اصلاحات واقعی است
اینجاست که بهتر است منتظر شد تا حاکمیت با آزاد کردن زندانیان سیاسی و آزادی مطبوعات و احزاب اراده خود را نشان دهد. حتی شاید بهتر باشد برای نترساندن حاکمیت در فرآیند باز کردن فضای سیاسی، در انتخابات پیش رو از طرف اصلاح طلبان و یا جنبش سبز کاندیدی معرفی نگردد. در عوض به بازسازی و تحکیم نهادهای مدنی پرداخته شود. به عبارت دیگر همانطور که میرحسین موسوی گفت برای به رسمیت شناختن حقوق مردم توسط حاکمیت قرار نیست ما کاری انجام دهیم یا قراردادی امضا کنیم. حکومت خود شروع کند به عمل کردن به قانون اساسی خودش. برای این کار باید بخشهای معطل مانده قانون اساسی در رابطه با حقوق مردم را زیر پا نگذارد. یعنی حاکمیت هم نباید کاری کند. باید قانون خودش را زیر پا نگذارد.
۳. نتیجه
در حالتی که حاکمیت اراده اصلاحات ندارد و در زور فیزیکی هم در برابر مردم فعلا دست بالا را دارد، «صبر و مترصد فرصت بودن» استراتژی جنبش دمکراسی خواهی خواهد شد. اما میتوان با طرح مسائل اجتماعی «مقاومت مدنی» را ادامه داد. میتوان روی برنامههایی چون «نه به حجاب اجباری» و یا مبارزه برای انفاق داوطلبانه اموال مازاد عوامل حکومتی به نیازمندان، و برنامههای دیگر در جامعه حرکت ایجاد کرد. چرا این همه لشکرکشی خیابانی برای آزار و تحقیر شهروندان در جریان است؟ چرا باید شهروندان برای ابتداییترین نیازهای معیشتی خود ساعتها در صف بایستند و تحقیر شوند؟
شانس ایجاد «فرصت» در انتخابات پیش رو بسیار اندک است. در حالی که عواقب منفی آن چون عمیقتر شدن شکاف در ارودگاه دمکراسیخواهان و سرخوردگیهای بیشتر را نمیتوان دست کم گرفت. بگذاریم حاکمیت خود حقوق مردم را به رسمیت بشناسد. برای «تغییر» در جامعه و رشد شهروندان به آزادی نیاز داریم. فرصت انتخابات پیش رو را به حاکمیت واگذار کنیم و «فرصت»های دیگر را با خلاقیت و «برنامه» خلق کنیم. بلکه ترسشان بریزد و با به رسمیت شناختن حقوق شهروندان اراده خود را در اصلاح به مردم نشان دهند و اعتماد برباد رفته خود را بازسازی کنند. با ادامه کار و ادامه گردن کلفتی کسانی که در کودتای ۸۸ آدم کشتند و شکنجه کردند و دادگاههای فرمایشی راه انداختند، گرهای از کار این کشور باز نخواهد شد.
نمودار ۱- شانس موفقیت در استفاده از «فرصت» انتخابات پیش رو
عکس: رهبر انتخاب میکند، اردیبهشت ۱۳۹۱، دور دوم انتخابات مجلس
این چه نوشته بود به زور نصف ان را خواندم. یک نوشته بریده،بریده، پر از پیش قضاوت های تکراری،کلیشه ای. از ابتدا نتیجه گیری وحکم صادره معلوم بود. مقاله بود یا نوشتن آموزش ایین نامه مکانیکی برای بچه های اکابر.
کاربر مهمان / 24 July 2012
این همه عنوان بندی های آزاردهنده در یک ورق نوشته، هر دو خط یک عنوان پر رنگ دارد. با شماره گذاری عددی. تکرار واضحات. شتاب در نتیجه گیری. انگار نویسنده ادای معلمی تازه کار را جلو تخته سیاه میخواهد درآورد. استفاده غیر ضروی از نمودار در مقاله اصولا القا علم زدگی و فقر ارتباط کلامی رامیکند.
کاربر مهمان / 24 July 2012
لطفا کسی این جملات از پاراگراف آخر مقاله بالا را به فارسی ترجمه کند.بقیه بماند.
— «صبر و مترصد فرصت بودن» استراتژی جنبش دمکراسی خواهی خواهد شد.!!!!!!!!!!!!!!
— مبارزه برای انفاق داوطلبانه اموال مازاد عوامل حکومتی به نیازمندان، و برنامههای دیگر در جامعه حرکت ایجاد کرد.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
— در حالی که عواقب منفی آن چون عمیقتر شدن شکاف در ارودگاه دمکراسیخواهان و سرخوردگیهای بیشتر را نمیتوان دست کم گرفت….
— بگذاریم حاکمیت خود حقوق مردم را به رسمیت بشناسد. برای «تغییر» در جامعه و رشد شهروندان به آزادی نیاز داریم. فرصت انتخابات پیش رو را به حاکمیت واگذار کنیم و «فرصت»های دیگر را با خلاقیت و «برنامه» خلق کنیم. بلکه ترسشان بریزد!!!!!!!!!!!!!
کاربر مهمان / 24 July 2012
***** سئوال اینست جمهوری اسلامی برای آنکه سرنگون نشود دارای چه گزینه هائی ست ؟ آیا با غرب سازش می کند ؟ آیا اصلاح طلبان برای نجات حکومت حاضر به فداکاری هستند ؟ آیا حکومت مانند شاه در زمان سرنگونی زندانیان را آزاد می کند ؟ آیا برای رضایت مردم مانند شاه ساواک را منحل می کند ؟ آیا برای نجات جمهوری اسلامی یک بختیار پیدا می شود ؟ آیا سرداران و آیت الله های جنایتکاری مانند جنتی و دیگران مانند هویدا به زندان می افتند ؟ و …. پس سئوالات بسیاری ست و ما تجربه داریم که این سئوالها پاسخ هم داشته اند اما هیچ کدام از راههای فوق به دموکراسی هم ختم نشد . اینکه نویسنده با تردید به مسئله نگاه می کند نشان میدهد از تاریخ و سیاست و بازی های زمانه اطلاعی ندارد و اگر می دانست سئولات همگی به نفع اصلاح طلبان طرح نمی شد . جبن و زبونی هر حکومتی ممکن است همه ی ناممکنها را امکان پذیر نماید اما درجه ی توهم افراد است که قادر است جواب مناسب دهد . اما مهمترین موضوعی که نویسنده از خود نمی پرسد مبادا حکومت بترسد اینست که اصلاح طلبان قرار است چه کار کنند که اینگونه ما را به استقبال این حضرات می برند ؟ حداکثر آنست که دولت را بگیرند آیا اصلاحبان از احمدی نژاد دهن دریده ترند یا سیاست بازتر و یا از همه مهمتر خودی تر ؟ مسلما اگر قرار است شخصی مانند احمدی نژاد که خامنه ای خودش می گوید که ایشان به من نزدیک تر از دیگران است نتواند اهدافش را که با خامنه ای یکسان است عملی نماید چگونه افرادی مانند خاتمی و … همانطور که تجربه شده خواهد توانست کاری کند تازه اگر دیسک کمرش اجازه دهد . ؟ اصلاح طلبان قرار است قوه ی قضائیه عهد دقیانوس را منحل و دادگستری مدرن را جایگزین می نمایند ؟ آیا سپاه پاسداران منحل می شود تا ارتش مدرن جایش را بگیرد ؟ آیا ولایت فقیه منحل می شود تا سیستم مدرنیزه شود ؟ آیا شورای نگهبان منحل می شود ؟ آیا مجلس خبرگان روحانیون منحل می شود ؟ آیا حقوق ملیتها و اقوام به آنها داده خواهد شد ؟ آیا حکم ارتداد بی دینان صادر نمی شود ؟ آیا دیگر کتابی بعنوان ضاله ممنوع الچاپ نمی شود ؟ آیا سازمان امنیت و سربازان گمنام امام زمان منحل و محاکمه می شوند ؟ آیا …………………… پس فقط قرار است اصلاح طلبان قدرت بگیرند که کاری نکنند و مردم هم در مقابل همه ی انتخابات های تقلبی جمهوری اسلامی را تا ابد تحریم خواهند کرد زیرا اصلاح طلبان هم هیچ حرفی برای گفتن ندارند . آزمون را آزمودن خطاست . مردم ایران هیچ انتخاباتی را که جمهوری اسلامی برگزار کند قبول ندارند تنها در انتخاباتی شرکت می کنند که با نظارت بین المللی برای تاسیس مجلس موسسان و تضمین آزادی های فردی و اجتماعی باشد زیر چکمه های پاسداران فاشیست امکان انتخابات آزاد وجود ندارد و تنها خائنینی که به منافع مردم دموکراسی و آزادی پشت کرده اند قادر هستند به انتخابات در جمهوری اسلامی مشروعیت دهند .
کاربر مهمان فرهاد - فریاد / 24 July 2012
خانه از بن و پي خراب است ، خواجه در نقش ايوان است.
چارتهاي زيبايي بود ولي اين راي در آوردن از صندوق از پيش پر شده را با چند کانديد الکي انتخابات نمي نامند….
کاربر مهمان / 24 July 2012
نمودار هم شانس موفقیت اصلاحات را 11 درصد نشان می دهد. خوب مگر ملت مغز … خورده اند که با این احتمال باز خفت و خواری شرکت در یک کودتای انتخاباتی را بپذیرند و خامنه ای را به رسمیت بشناسند.
نتیجه آماری با نوشتاری اصلا همخوانی ندارد. شرکت در انتخاباتی که مردم هیچ گونه نظارتی بر روی آن ندارند یعنی حماقت محض.
علی / 26 July 2012