مذاکرات صلح بین ایالات متحده آمریکا و گروه طالبان افغانستان رو به پیشرفت است و دو طرف از رسیدن به توافق بر سر اصول خبر دادهاند. دستیابی به صلح اما چشمانداز روشنی ندارد. زنان و فعالان مدنی و حقوق بشر که سالها حامی صلح بودهاند، همزمان مخالف به قدرت رسیدن جهادیهای تندرو هستند. از سوی دیگر، نفوذ جنگسالاران، دخالت کشورهای منطقه، پیشبینیناپذیری کاخ سفید، رقابت چین و آمریکا و موانع کوچک و بزرگ دیگری بر سر هر نوع طرح صلح قرار دارند. اما یک مانع دیگر وجود دارد که «انستیتو واتسون» در دانشگاه براون ایالت رود آیلند ایالات متحده آن را در گزارشی «ارتش سیا» مینامد. سازمان ملل این نیروهای شبهنظامی افغانستانی را به نقض حقوق بشر و قتل فراقانونی شهروندان متهم کرده است. این نیروها بدون هیچ نظارتی فعالیت میکنند.
تاریخچه «ارتش سیا»
آژانس اطلاعات مرکزی ایالات متحده (سیا) از دهه ۱۹۸۰ به شبهنظامیان اسلامگرا در جنگ علیه شوروی کمک میکرد. پس از آنکه طالبان در درگیری با دیگر گروههای شبهنظامی دست بالا را گرفت، آمریکا شبهنظامیان دیگری را برای مقابله با آنها تجهیز کرد. اما پس از آغاز «جنگ علیه ترور» در ۲۰۰۱، ارتش ایالات متحده و سیا از آزادی عمل به مراتب بیشتری برخوردار شدند . بر اساس گزارش انستیتو واتسون، «مأموران سیا مجهز به تلفنهای همراه و بستههای بزرگ دلار، با مأموریت بسیج کردن شبهنظامیان افغان، داخل افغانستان شدند.» جنگسالاران قدیمی، رهبران سابق شبهنظامیان و دیگر افراد پرنفوذ که مخالف طالبان بودند، به سرعت جذب این مأموریت شدند.
بسیج شبهنظامیان در افغانستان به هدفی که ایالات متحده در نظر داشت، دست یافت. عملیات این شبهنظامیان در شرق و جنوب شرقی افغانستان، بین سالهای ۲۰۰۲ ـ ۲۰۰۳، با تنها معدودی نیروهای آمریکایی همراهشان موفقیت آمیز بود. در نهایت نیز رژیم طالبان سقوط کرد و اعضای القاعده پراکنده شدند، هرچند اسامه بن لادن، رهبر القاعده آن زمان از دستگیری گریخت. این کارزار باعث شد تا شبه نظامیان تحت حمایت سیا به شبکهای غیرمتمرکز و پیچیده تبدیل شوند.
۲۰۰۳ قرار بود مرحله بعدی جنگ بر اساس برنامه آمریکا پیش برود: ساختن دولتـملت. به همین خاطر، بحث درباره خلع سلاح شبهنظامیان و ادغام آنها درون ساختار ارتش بالا گرفت:
«برنامه بزرگ سازمان ملل برای تحقق این هدف موفقیت اندکی داشت… رهبری بین “یوناما” (هیئت معاونت ملل متحد در افغانستان)، “ناتو” (سازمان پیمان نظامی آتلانتیک شمالی)، “سنتکام” (فرماندهی ارتش آمریکا) و دیگر دولتهای حاضر در ائتلاف بینالمللی در جنگ افغانستان تقسیم شده بود. به همین خاطر، اجماع بر سر اغلب سیاستگذاریها زمانبر و دشوار بود. در این مورد، ایالات متحده به طور کامل از خلع سلاح شبهنظامیان حمایت نمیکرد و میگفت وجود آنها برای ادامه جنگ علیه طالبان ضروری است.»
از ۲۰۰۶ به این سو، طالبان قدرت هر چه بیشتری گرفت و شبهنظامیان تحت حمایت آمریکا نیز نقش مهمتری پیدا کردند، هرچند حامد کرزای، رئیسجمهوری وقت افغانستان با استراتژی تقویت شبهنظامیان موافق نبود و آن را عامل تضعیف اقتدار دولت مرکزی میدانست. با این حال، کابل به دلیل وابستگی به ایالات متحده از قدرت تصمیمگیری زیادی برخوردار نبود. از سوی دیگر، چهرههای تأثیرگذار دیگری که از این طرح منفعت میبردند، به حمایت از آن برخاستند.
این طرح در نهایت با نام «پلیس محلی افغان» اجرا شد و نیروهای شبهنظامی آن زیر نظر وزارت امور داخله افغانستان قرار گرفتند ــ اما نه همه آنها. شماری از این شبهنظامیان مستقیماً زیر نظر سیا و نیروهای ویژه آمریکایی دست به عمیات میزدند.
باب وودوارد، خبرنگار و نویسنده آمریکایی ۲۰۱۰ در کتاب «جنگهای اوباما» اعلام کرد که سیا ارتشی ۳۰۰۰ نفره از شبهنظامیان افغان دارد که به «تیمهای تعقیب ضدتروریست» (CTPT) معروفاند. سیا و نیروهای ویژه آمریکایی این تیمها را آموزش میدهند و حقوقشان را پرداخت میکنند. از آنجا که سیا در عدم شفافیت به کار میپردازد، نیروهای افغانستانی زیر نظرش نیز مخفیانه و بدون نظارت دست به عملیات میزنند.
پس از آنکه ایالات متحده و کشورهای عضو ائتلاف در ۲۰۱۴ عقبنشینی کردند، نقش ارتش سیا پررنگتر شد: «مأموریت آنها شکار و کشتار “تروریستها” بود… سیا و ارتش افغانش به عنوان ابزاری برای پیگیری مخفیانه جنگ مهمتر شد، هرچند در خود ایالات متحده هم چندان در معرض دید نبود.» ظهور «دولت اسلامی» (داعش) در افغانستان باعث شد که حتی گروههای شبهنظامی افغان بیشتری شکل بگیرد. مسئولیت تشکیل این گروهها با «ریاست عمومی امنیت ملی» (NDS) افغانستان بود.
مایک پومپئو، مدیرکل وقت سیا در ۲۰۱۷ اعلام کرد که سیاست آمریکا در افغانستان بار دیگر تغییر کرده و قرار است از شبهنظامیان افغان بیش از پیش بهره ببرد. او وعده داد که این کارزار جدید «تهاجمی»، «بیگذشت» و «بیرحم» باشد.
ارتش سیا در وضعیت فعلی
شبهنظامیان وابسته به سیا در دو گروه دستهبندی میشوند: آنهایی که از ۲۰۰۱ در ارتباط مستقیم با سیا بودهاند و دسته دومی که تحت نظر ریاست عمومی امنیت ملی افغانستان شکل گرفتند.
در دسته اول، یکی از شناختهشدهترین و قدرتمندترین گروههای شبهنظامی قرار دارد: «نیروی حفاظتی خوست» که ولایت شمال شرقی خوست مشغول انجام عملیات است. نیروهای دسته دوم در چهار واحد شرقی، مرکزی، شمالی و جنوبی شکل گرفتهاند.
یوناما این گروهها را فراقانونی و خارج از سلسلهمراتب فرماندهی ارتش و دولت افغانستان معرفی میکند که بر آنها نظارتی وجود ندارد. مخفیبودن ماهیت عملیاتی این گروهها باعث شده است که شمار سربازان آنها به طور دقیق مشخص نباشد. بر اساس گزارش انستیتو واتسون، شمار آنها بین چهار تا ۱۰ هزار تن گزارش شده است. به علاوه، شمار قربانیان غیرنظامی آنها مشخص نیست.
این نیروها مستقیماً از طرف سیا حقوق میگیرند و این حقوق بالا باعث شده است که افغانهای ماهر و آموزشدیده خواهان عضویت در آنها باشند.
قتلهای فراقانونی و نقض حقوق بشر
یوناما از ۲۰۰۹ به این سو درباره تلفات غیرنظامیان در افغانستان به طور سالانه گزارش تهیه میکند.
یوناما در گزارش ۲۰۱۹ خود به طور خاص به «نیروی حفاظتی خوست» اشاره میکند و مینویسد که این نیروها طی عملیات جستجو و حملههای شبانه مرتکب «نقض حقوق بشر، کشتار عامدانه غیرنظامیان، دستگیری غیرقانونی افراد، و تخریب و سوزاندن عمدی املاک غیرنظامیان» میشود.
سازمان ملل در گزارشهای مربوط به ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ با ادبیات مشابهی درباره نیروهای ویژه ریاست عمومی امنیت ملی افغانستان سخن گفته بود که پیش از این به وابستگی آنها به سیا اشاره کردیم.
شمار غیرنظامیانی که به دست ارتش سیا در افغانستان کشته میشوند، نسبت به مجموع قربانیان غیرنظامی اندک است، اما همان طور که سازمان ملل اشاره میکند، رشد خیرهکنندهای داشته.
در ۲۰۱۸، حدود ۱۱ هزار غیرنظامی در افغانستان کشته شدند. از این میان، ۳۵۳ تن در عملیات جستجوی این نیروها کشته و زخمی شده بودند که نسبت به ۲۰۱۷، رشدی ۱۸۵ درصدی داشت.
بر اساس آمار سازمان ملل، نیروی حفاظتی خوست و نیروهای ویژه ریاست عمومی امنیت ملی در ۲۰۱۸ به اندازه تمام دیگر نیروهای امنیتی ملی افغانستان (پلیس محلی افغان، پلیس ملی افغان، ارتش و نیروی هوایی) غیرنظامی کشتند. به علاوه، این شبهنظامیان با احتمال بیشتری غیرنظامیان قربانی را از پای درمیآورند و درصد کمتری را مجروح میکنند.
این افزایش خیرهکننده بازتابدهنده وعدهای است که پومپئو ۲۰۱۷ درباره کارزار «ضدتروریستی» با استفاده از نیروهای شبهنظامی داد: تهاجمی، بیگذشت، بیرحم.
درحالیکه گزارشهای فراوانی از نقض حقوق بشر و احتمالاً جنایت جنگی به دست شبهنظامیان وابسته به سیا منتشر شده است، تنها معدودی پرونده در این باره تشکیل شده. چند پرونده استثنائی دراینباره نیز به خاطر نزدیکی شاکیان به مراکز قدرت تشکیل شدند و نه بابت حاکمیت قانون.
ارتش سیا و صلح در افغانستان
مذاکرات صلح بین آمریکا و طالبان افغانستان از ژوئیه ۲۰۱۸ در قطر آشکارا آغاز شد. دیدارهای دو طرف در ابتدای سپتامبر ۲۰۱۹، به گفته زلمی خلیلزاد، فرستاده ویژه ایالات متحده در امور افغانستان به توافق بر سر اصول انجامیده است.
طالبان گروهی تندرو و اسلامگرا است که به گفته پژوهشگران دیگر، با تکیه بر ناسیونالیسم پشتو و قرائت بنیادگرایانه دیوبندی از اسلام حکومت کرده است. دورنمای بازگشت این گروه به قدرت جامعه مدنی و به ویژه زنان را نگران کرده است.
در این گزارش اما پژوهشگران موسسه واتسون به تهدید شبهنظامیان افغان حامی سیا در روند صلح پرداخته اند. به باور آنها، اگر توافق صلح افغانستان بر اساس معاهدات صلح تحت هدایت سازمان ملل از اوایل دهه ۹۰ میلادی شکل بگیرد، ارتش سیا باید منحل شود. در توافق بُن (۲۰۰۱) و برنامه سازمان ملل برای خلع سلاح و ادغام دوباره شبهنظامیان (۲۰۰۳) در افغانستان نیز تمهیداتی برای این کار در نظر گرفته شده بود.
نویسندگان در عین حال هشدار میدهند که علیرغم ضرورت چنین کاری، سیاستگذاری واقعگرایانه برای دستیابی به آن با دشواریهایی روبرو است. دو دهه حمایت سیا از شبهنظامیان به نوشته آنها «میراثی پرمسأله» به یادگار گذاشته است. به علاوه، دونالد ترامپ، رئیسجمهوری ایالات متحده به خارج کردن نظامیان آمریکایی از افغانستان علاقه دارد اما این موضوع ضرورتاً به معنای انحلال شبهنظامیان تحت حمایت ایالات متحده نیست:
«حتی اگر ایالات متحده با عقبنشینی نیروهایش از افغانستان موافقت کند، باز هم واشنگتن شاید بخواهد “داراییهای اطلاعاتیاش” را برای مقاصد “ضدتروریستی” حفظ کند. حضوری اینچنینی نیازمند زیرساخت محلی برای حمایت از آن است. برای این کار، سیا میتواند به آسانی بخشی از نیروهای محلیاش و توانایی عملیاتیاش را جفظ کند. زلمی خلیلزاد گفته که شبهنظامیان هم بخشی از توافق هستند، اما مایک پومپئو چنین چیزی نگفته است.»
وقتی خلیلزاد در شبکه طلوع، دوم سپتامبر درباره توافق بهدست آمده با طالبان سخن میگفت، این گروه یک حمله انتحاری در کابل انجام داد. پژوهشگران واتسون نیز هشدار داده اند که «اگر خشونت پس از امضای توافق ادامه یابد، تقاضا برای شبهنظامیان در بازار سیاسی افزایش خواهد یافت. شبهنظامیان تعلیمدیده به دست سیا به طور خاص از ارزشی بالا برخوردار خواهند بود.»
به این ترتیب، حتی اگر سیا نیز دیگر به آنها نیازی نداشته باشد، افراد قدرتمند میتوانند آنها را به عنوان ارتش خصوصی استخدام کنند یا خود این گروهها میتوانند مستقلاً دست به عملیات بزنند.