اقلیت بهایی در کنار یزیدیها، کاکاییها (همان یارسانیها)، مندائیان، یهودیان و مسیحیان از جمله اقلیتهای دینی در عراق است که برای زمانی طولانی از تعصبها، پیشداوریها و تبعیضها در این کشور رنج برده است، اقلیتی که در جایی زندگی میکند که با نظر به سیر زندگی پیشوا و بنیانگذار دین آن، بهاء الله، زمانی یکی از نقاط اصلی برای گسترش دیانت بهایی به شمار میآمد.
بهاء الله پس از آزادی از زندان در ایران بلافاصله از زادگاه خویش تبعید شد و با وجود دعوت نماینده دیپلماتیک روسیه در ایران برای رفتن به سرزمینهای زیر سلطه حکومت روس، تبعید به عراق را که در آن زمان در قلمرو امپراتوری عثمانی قرار داشت، ترجیح داد و در ۱۲ ژانویۀ سال ۱۸۵۳ ایران را به قصد عراق ترک کرد و برای ده سال در آنجا زیست.
وضعیت بهاییان در جغرافیای سیاسی عراق
تعیین میزان تأثیرگذاری جامعه بهایی بر سیاست عراق کار دشواری است اما میتوان در کل عنوان کرد که این اقلیت، به رغم داشتن نگرشی صلحطلبانه، تاکنون متحمل آزارها و تعصبات بیشماری از سوی سیاست رسمی عراق شده و فراز و نشیبهای فراوانی را تجربه کرده است. پراکندگی قومی و فرقهای در عراق را باید یکی از عوامل اساسیِ بیثباتی در این کشور برشمرد.
عراق با وجود پیشینه دینی و قومیِ خود کشوری با جمعیت عمدتاً عرب و اکثریت مسلمان است و اقلیت بهایی در این کشور بیشتر ساکن شهرهای بغداد، سلیمانیه و اربیل در کردستان عراق هستند. در دهه ۱۹۲۰ دولت مرکزی عراق تلاش کرد تا تمام اقلیتها را به رسمیت بشناسد. بهاییان توانستند در سال ۱۹۳۱ مدرسه دینی خود را بنیان بگذارند و اولین گردهمایی اصلی آنها در سال ۱۹۳۶ و در منطقه سعدون عراق برگزار شد.
آنها در سال ۱۹۵۲ گورستانی برای خود در منطقه «بغداد جدید» با نام «باغ ابدی» بنا کردند و در سرشماری سال ۱۹۵۷ در عراق این دیانت به عنوان یک دین به ثبت رسید.
سرکوبهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی
با وجود رسمیت قانونی دیانت بهایی، در دهه ۵۰ این اقلیت هدف برخی خشونتها و تعصبات سازماننیافته قرار گرفت، تاحدی که در زمان رژیم بعث با فشارهای زیادی مواجه و پیروان آن به اعدام محکوم و اموالشان مصادره شد. در اوایل دهه ۶۰ میلادی دولت عراق به مصادره داراییها و توقیف و جمعآوری کتابها و ادبیات مکتوب بهاییان پرداخت. در سال ۱۹۶۵ بهاییان دیگر هیچ نهاد معنوی و دینی نداشتند.
در سال ۱۹۶۹ دولت در ایجاد ممنوعیتها و محدودیتهای بیشتر تمامی فعالیتها و سازمانهای بهاییان را غیرقانونی اعلام کرد. در دهه ۷۰ میلادی یک بحث و اختلاف نظر میان دانشآموزان دختر بهایی و یک آموزگار دینی در مدرسه به سرکوب دولتی کشیده شد که زندانی شدن تعداد زیادی بهایی را به دنبال داشت.
در همان دهه بهاییان متحمل فشار سیستماتیک دیگری از سوی دولت در ارتباط با کارت شناسایی و هویت عراقی شدند که در طی آن دولت آنها را ملزم کرد تا بر روی کارت شناسایی، دین خود را به اسلام تغییر دهند و در حدود ۹۹ درصد از مردم از این الزام تبعیت کردند. بسیاری از بهاییان دین خود را بر روی کارت شناسایی تغییر دادند، بسیاری از آنها برای بهدست آوردن آزادی در ازدواج و فرستان فرزندان خود به مدارس دولتی برای سالها هویت خود را بهکلی انکار کردند.
در سال ۲۰۰۳ بهواسطه مشکلات دیگرِ کشور وضعیت دین بهایی از اولویتهای دولت خارج شده و بهاییان اکنون از شرایط بهتری برخوردار بودند. هرچند که با تظاهرات بهاییان برای بهبود شرایط رفتار حکومت تغییر کرد. وزارت کشور در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ شرط قانونی برای ایجاد تغییر در کارت شناسایی برای بهاییان را لغو کرد، و بهاییها دیگر مجبور نبودند در کارت شناسایی خود را مسلمان عنوان کنند. هرچند این تغییر تنها شامل خانوادههای بهایی کمی میشد که هویت بهایی خود را حفظ کرده و به مسلمان تغییر نداده بودند.
پس از سال ۲۰۰۳، اگرچه بهاییان هنوز به لحاظ قانونی بهعنوان اقلیت شناخته نشده بودند، اما فعالیتشان پس از ۳۳ سال دوباره از سرگرفته شد. در مصاحبهای که با سرمد مقبل کیخسرو، یکی از بهاییان و مدیر مرکز بهاییان در اربیل انجام شد، او عنوان کرد: «سکوت ما در گذشته نتیجه مستقیمِ قوانین متعددی است که صدام و حزب بعث علیه ما وضع کردند. این قوانین ما را در صورت انجام اعمال دینی یا صحبت از تفکراتمان محکوم به مجازات مرگ میکرد. رهبران بهایی توانایی خود در جلب توجه و بیرون کشیدن جمعیت، تأمین مالی و پشتیبانی از پیروان بهایی را بهسرعت عرضه کرده و نشان دادند. اکنون با گذشت دههها از زمان صدام این قوانین از میان حافظهها پاک شده و دیانت بهایی از آزادی دوباره برای ادای فرایض و انجام مراسم خود برخوردار شده است. این درحالی است که هیچ کشوری در همسایگی عراق به بهاییان اجازه برگزاری عمومی مراسم و آیینهایشان را نمیدهد.»
مهاجرت به کردستان
پس از سال ۲۰۰۳ پیروان بهایی در بغداد همچنان سرکوب میشدند، و بسیاری از خانوادههای بهایی بهواسطه همین سرکوبها به کردستان عراق مهاجرت کردند و در سال ۲۰۰۸ جامعه جدید بهایی در کردستان عراق نهادی را ایجاد کرد. دو سال بعد، در سال ۲۰۱۰ پیغامی را بهصورت شفاهی از دولت دریافت کردند که آنها را تشویق به ثبت شورایی بهایی در خاک کردستان میکرد. در سپتامبر ۲۰۱۵ ، وزارت اوقاف و امور دینی، شورای پیشگام بهایی را منصوب کرد و بهصورت رسمی از آن سخن گفت و دین بهایی را در کردستان عراق بهرسمیت شناخت.
در حال حاضر، ۲۰۰ خانواده بهایی در عراق، اکثراً ساکن بغداد هستند که قصد گریز از این شرایط سخت را هم ندارند چراکه باور دارند که در یک کشور مسئلهمند مانند عراق از طریق دینشان به مردم بیشتری میتوانند خدمت کنند. در تفکر آنها انسانها باید بیاموزند که چگونه زندگی و جهان را بهبود ببخشند و یک بهایی موظف است به منظور رسیدن به صلح به خدمترسانی و آموزش مردم و کودکان بپردازد. و نتیجه عمده چنین دیدگاهی این است که فرد بهایی نباید درگیر فعالیتهای سیاسی شده و نمیتواند سمتی سیاسی داشته باشد.
پس از حملات داعش به عراق، بهاییان مانند یزیدیها وکاکاییها دچار مشکلات خاص نشدند و درکردستان عراق مشکلات زیادی با دین همسایگان مسلمان خود نداشتند. آنها اگرچه در عراق هنوز با دشواریهایی روبهرو هستند، از جمله اینکه مهمترین مرکز دینی بهاییان در بغداد؛ در پارکِ سعدون، نابود و از بازسازی آن جلوگیری شد و دیگر قانوناً به بهاییها تعلق ندارد و از منظر قانونی هنوز هم بهاییان در قانون و کارت شناسایی مسلمان بهحساب میآیند، اما اکنون در کردستان نماینده رسمی خود را دارند و در وزارت امور دینیِ کردستان بهطور رسمی معرفی شدهاند.
همچنین باید گفت که اقدامی در جهت اضافه کردن دین بهایی به دینهای بهرسمیت شناختهشده در قانون اساسی کردستان صورت گرفت اما نتیجهبخش نبود.