خیزش مردمی سودان از بسیاری از شکاف‌های تاریخی این کشور پرده برداشته و در عین حال عملاً شکل تازه‌ای به آنها داده است.

معترضان سودانی

در پی اعتراض‌های مردمی در سودان، عمر البشیر در روز ۱۱آوریل با مداخله ارتش، از مقام خود برکنار شد.سقوط عمرالبشیر اما به معنای انتقال قدرت به معترضان نبود، بلکه ارتش سودان در قالب نهادی به نام «شورای نظامی انتقالی» قدرت را در دست گرفت. معترضان در مقابل با امضای «اعلامیه آزادی و تغییر»، ائتلافی فراگیر تشکیل دادند و اعلام کردند تا انتقال قدرت به دست غیرنظامیان به اعتراضات خیابانی پایان نمی‌دهد.

سرانجام اما رهبران مدنی و نظامی سودان، در تاریخ ۱۷ اوت در مورد چگونگی تشکیل دولت انتقالی به توافق رسیدند. دولت جدید انتقالی به نخست‌‌وزیری عبدالله حمدوک، برای سه سال آینده تا زمان برگزاری انتخابات کشور را اداره خواهد کرد. آیا این توافق‌ تاریخی پایان ماجرای اعتراضات سودان است؟

 آنائل پوسیه در یادداشت پیش‌رو، تحولات اخیر سودان را در آینه تاریخ این کشور مرور می‌کند و  نشان می‌دهد که چگونه رخدادهای تاریخی در سیر اعتراضات احضار و بازتعریف شده‌اند و بر روند تحولات تأثیر گذاشته‌اند.

***

از آغاز انقلاب سودان در ماه دسامبر گذشته، این ضربان پست‌های منتشرشده در شبکه‌های اجتماعی است که ضرب‌آهنگ زندگی روزمره در خارطوم را تنظیم می‌کند؛ در عین حال اما، درج این خیزش مردمی در یک چشم‌انداز تاریخی وسیع‌تر، و یافتن لنگرگاه‌ها و نقاط ارجاع تاریخی برای آن به امری ضروری بدل شده است.

انقلاب‌ها همان‌قدر که کنش‌هایی سیاسی هستند، کنش‌های گفتمانی‌ اند که سعی می‌کنند با جست‌وجو در تجربه‌های تاریخی پیشین به زمان حال معنا دهند — و با احضار ارجاعات تاریخی گذشته، مسیر فعلی رویدادها را شکل دهند.

جنبش انقلابی سودان نیز مملو از ارجاعات تاریخی است. استفاده گسترده از واژه ثوره [انقلاب] در ترانه‌ها و شعارها یادآور انقلاب‌های پیشین سودان در سال‌های ۱۸۸۳، ۱۹۲۴، ۱۹۶۴ و ۱۹۸۵است. ریشه این واژه عربی البته بیشتر به مفهوم هیجان، شور و تحریک پیش از دگرگونی رادیکالِ نظام سیاسی اشاره دارد تا خود دگرگونی و انقلاب –معنایی که عموماً ترجمه انگلیسی آن منتقل می‌کند.

تکانه سیاسی

شکست‌ها و پس‌روی‌های بسیار در مذاکراتِ بین شورای نظامی انتقالی و گروه‌های مخالفان، مؤید حالت ارتجاعی و میزانِ تاب‌آوریِ نظام اقتدارگرایی است که در سال ۱۹۸۹ [با کودتای نظامی عمرالبشر با حمایت اسلام‌گرایان] تأسیس شده است؛ و همین واقعیت، تکانه و نیروی حرکت سیاسی را به سمت کمیته‌های انقلابی محلی‌ای منتقل کرد که از طریق مسدود کردن جاده‌ها، سوزاندنِ لاستیک، و رویارویی مستقیم با دستگاه امنیتی، باعث تشدید تنش‌های سیاسی در پایتخت شدند و بدین ترتیب بُعدِ به معنای دقیق کلمه انقلابیِ جنبش سودان را شکل دادند.

توافق امضاشده میان شورای انتقالی نظامی سودان و ائتلاف اصلی اپوزیسیون با چالش‌های متعددی روبه‌رو خواهد شد و یکی از مهم‌ترین آنها، پاکسازیِ  نهادها و اداراتی خواهد بود که به مدت سی سال بر جامعه سودان حکم رانده‌اند. ثوره [انقلاب] سودان تنها اولین گام از گام‌های بسیاری است که باید در جهت رسیدن به انقلاب سیاسی‌ برداشته شود؛ انقلاب سیاسی‌ای که در بطن دینامیک‌های تاریخی گسترده‌تری جای بگیرد.

تاریخ‌های انقلابی

گرایش مفسران این بوده که اولین لرزه‌های انقلابی در عطبره در ۱۹ دسامبر را به جایگاه و آوازه این شهر در تاریخ سودان پیوند بزنند، و آن را  با توجه به میراث کمونیستی و نقش مهم سندیکای کارگران راه‌آهن در این شهر بفهمند. این شهر یکی از نقاط کانونی سیاست رادیکال در سودان در نیمه دوم قرن بیستم، خصوصاً پس از کودتای نافرجام کمونیستیِ سال ۱۹۷۱، محسوب می‌گردد؛ اما تحت رژیم جعفر نُمیری در دهه ۷۰ و ۸۰  رفته رفته شبکه‌ اقتصادی‌ و توان سیاسی‌ آن نابود شد.

شبکه راه‌آهن به‌تدریج به حال خود رها شد، و سیستم حمل‌ونقل جاده‌ای جایگزین آن شد. عطبره شاید نمود شکست رژیم فعلی باشد—در منطقه‌ای باشد که فکر می‌کرد آن را در دهه ۱۹۹۰ در اختیار و تحت نفوذ خود درآورده –، اما این شهر یادآور خاطره دورانی نیز است که سودان یکی از پیچیده‌ترین نظام‌های حمل‌ونقل را در قاره آفریقا داشت.

اولین اعتراضات سودان در ۱۳ ماه دسامبر در شهر الدمازین کلید خورد؛ اما عطبره را بسیار راحت‌تر از الدمازین —که هم به لحاظ جغرافیایی و هم به لحاظ تاریخی شهر حاشیه‌ای‌تری— می‌شد به عنوان نماد انقلاب علم کرد.

کودتاهای نظامی

انقلاب فعلی با دو حرکت پیشین سال ۱۹۶۴ و سال ۱۹۸۵ نیز مقایسه شده است، آن هم یا برای نشان دادن تفاوت‌های آنها به لحاظ منطق بسیج مردمی، و یا برای اجتناب از تکرار ناکامی‌های آن دو انقلاب که هر دو به‌سرعت به وسیله یک کودتای نظامی ناکام شدند.

[انقلاب اکتبر ۱۹۶۴در سودان به دیکتاتوری نظامی ژنرال ابراهیم خاتمه داد و اعتراضات آوریل ۱۹۸۵ به دیکتاتوری نظامی جعفر نمیری]

گفتگوهای غیررسمی با معترضان نشان می‌دهد که دامنه ارجاعات محدود به تجربه‌های تاریخی سودان نیست، بلکه دیگر رخدادهای انقلابی‌ در سطح منطقه و حتی جهان—از بهار عربی ۲۰۱۱ (به‌خصوص مورد مصر) گرفته تا انقلاب کبیر فرانسه—را دربرمی‌گیرند.

توسل به خشونت هنگام متفرق کردنِ تحصن‌کنِندگان مقابل مراکز فرماندهی ارتش سودان در روز سوم ژوئن موجب شد که بحث‌های شدیدی در میان معترضان پابگیرد و این کسانی را که احساس می‌کردند درحاشیه‌ قرار گرفته‌اند مجدداً به سوژه‌های سیاسی تبدیل کرده است.

الگوهای انقلابی گذشته فراخوانده می‌شوند تا از استدلال‌ها و ادعاهایی پشتیبانی کنند که در رابطه با اهداف خیزش مردمی سودان مطرح می‌شد. بنا بر تحلیل‌ها، ناکامی نهایی انقلاب مصر به واسطه کودتای سال ۲۰۱۳ نتیجه ماندگاری و پایاییِ «دولت پنهان» قلمداد می‌شد، و این  درس عبرتی بود برای دست زدن به اقدامات رادیکال بر ضد حزب کنگره مردمی سودان [حزب عمر البشیر].

در جریان اعتراضات، از انقلاب فرانسه نیز گاه یاد می‌شود، به عنوان دگرگونیِ سیاسیِ قطعی و تمام‌عیاری که بر پایه وحدت ملی بنا شده است.

تاریخ چه کسی؟

نقش و اهمیت ارجاعات تاریخی را همچنین می‌توان در جریان برجسته شدن نقش زنان معترض با لقب «کنداکه» (یا قنداقه) مشاهده کرد. کنداکه لقب ملکه‌های قوم باستانی سودان، نوبی‌ها، بود و از این جهت یادآور گذشته‌ای باشکوه است که در مغایرت با دشواری‌های اقتصادیِ فعلی‌ قرار می‌گیرد که تقریباً یک دهه‌ می‌شود که مانند طاعون به جان سودان افتاده. این لقب همچنین بر نقش زنان سودانی در سودانِ پیشااسلام ارجاع دارد؛ بله، ارجاع به سودان پیشااسلام تا شاید بتوان از این طریق شالوده‌های آینده‌ای پسااسلامی را بنا کرد.

آلاء صلاح النورانی که این تصویر او به نماد انقلاب سودان بدل شد

عزت احمد عبدالعزیز، پژوهشگر سودانی، می‌گوید که تصویر آلاء صلاح در توب[شال]سفید، همچنین یادآورِ جنبش زنان در اواخر دهه ۱۹۵۰ است. با وجود این، چنین بازنمایی‌هایی کاملاً خاص زنان شمال سودان بوده و ممکن است مشارکت سیاسی را به گروه نخبه «تحصیل‌کرده» ساکن سواحل رود نیل محدود کند.

تجارب تاریخی‌ دیگر نظیر انقلاب ۱۸۸۳ مهدویون یا انقلاب «پرچم سفید» ۱۹۲۴ معمولاً در زمره ارجاعات خیزش مردمی فعلی قرار نمی‌گیرند.

[انقلاب مهدیون، اشاره به جنگی است که محد احمد المهدی با کمک قبایل سودانی و با این ادعا که مهدی موعود است در اواخر قرن نوزدهم علیه حکومت مصری تحت‌‌الحمایه امپراطوری بریتانیا راه انداخت؛ شورش پرچم سفید نیز در ۱۹۲۴ حرکتی ملی‌گرایانه علیه استعمار انگلیس بود که سلطه‌اش بر سودان به بهانه وحدت مصر توجیه می‌شد.]

شکی نیست قابلیت و توان جنبش‌های انقلابی متأخرتر برای بسیج مردمی بسیار بیشتر است، نه تنها به این دلیل که شاهدان عینی انقلاب‌های ۱۹۶۴ و ۱۹۸۵ هنوز در قید حیات‌اند، بلکه همچنین به این خاطر که اجماع بیشتری در یاد و حافظه بازیگران اصلی سیاست امروز سودان بر سر آنها وجود دارد.

در واقع، انقلاب مهدیون نقطه آغاز دورانی بود که امروز هنوز از آن به عنوان دوره‌ استبداد و خشونت یاد می‌شود. از همین رو در ماه‌های اخیر، خشونت‌های «نیروهای پشتیبانی سریع» در پایتخت، خاطره دهشت‌ناک انقلاب مهدیون را در ذهن برخی ناظران زنده کرده است.

به همین ترتیب، همان طور که النا وتسادینی می‌‌گوید، انقلاب ۱۹۲۴ نیز چندان در حافظه جمعی سودانی‌ها حاضر و فعال نیست، چراکه از دیرباز بنا به تصور عموم، این انقلاب نه جنبشی کاملاً سودانی، بلکه نتیجه سوءاستفاده مصری‌ها از سودانی‌های آسیب‌پذیر و «سلب‌ملیت‌شده» بوده است. و به همین‌خاطر، انقلاب ۱۹۲۴ جایی در روایت ملی ندارد.

هویت ملی

واقعیت این است که تأکیدی که بر دو مقطع انقلابی پیشین —یا بر یک تاریخ باستانی اسطوره‌ای‌شده و ظاهراً غیرسیاسی و غیرمناقشه‌آمیز— گذاشته می‌شود، نمی‌تواند پیچیدگی‌ها و تنش‌های مربوط به شکل‌گیری هویت ملی سودانی را نشان دهد. وانگهی، این تأکید کم وبیش در راستا و همسو با بینش تاریخی خاصی از فضای سیاسی از سودان است که می‌توان آن را «نیل‌محور» نامید و در آن، مردم ساکن مناطق شرقی، غربی و جنوبی در حاشیه قرار گرفته و نادیده انگاشته می‌شوند.

انتقادها از نقش محمد حمدان دقلو (معروف به حمیدتی) [معاون رئیس شورای نظامی سودان و فرمانده یک گروه شبه‌نظامی به نام «قوای پشتیبانی سریع»] در انقلاب فعلی، و جنایاتی که متهم به ارتکاب آنها شده را می‌‌توان از خلال منشور ساختارهای درهم‌تنیده قدرت و هویت تفسیر کرد که با نقض هژمونی سیاسی دره رود نیل به دست او بحرانی شد، هژمونی‌‌ای که از سوی نخبگان ساحل‌نشین دیکته می‌شود.

نکته جالب‌توجه آنکه، توافق و اجماعی که ظاهراً در ماه‌های اول انقلاب بر سر محکومیت بی‌چون‌وچرای حزب حاکم وجود داشت، به نظر به‌تدریج در راستای تقسیمات پیچیده‌ هویت‌های قومی، اجتماعی و جنسیتی، ترک برداشته است. اگر نخبگان ساحل‌نشین و بیشتر طبقه متوسط نوظهور سودان بر سر مخالفت با خشونت‌های قوای پشتیبانی سریع و نفوذ تازه حمیدتی اتحاد و اتفاق نظر دارند، در آن سوی دیگر ماجرا، محله‌های منزوی و به‌حاشیه‌رفته صحنه مناظرات پرشوری در باب صحت و سقم نقش نیروهای پشتیبانی سریع به رهبری حمیدتی در سرکوب انقلاب و همچین شایعاتی در مورد اقدامات سخاوتمندانه او برای کمک به مناطق تهیدست بوده‌اند. شبکه‌های اجتماعی به‌ندرت صدای آنها و پیچیدگی این بحث‌ها را منعکس می‌کند. کسانی هستند که بدونی چشم‌پوشی از اعمال حمیدتی، در او امیدهایی برای رسیدن به آینده‌ای روشن‌تر و تغییر ساختارِ دینامیک‌های تاریخی دیرین به نفع خویش را می‌بینند. از این بابت، واقعیت تحولات سودان از آنچه به نظر می‌رسد پیچیده‌تر است.

و به این ترتیب، انقلاب سودان از بسیاری از ترک‌های تاریخ این کشور پرده برداشته و در عین حال عملاً شکل تازه‌ای به آنها داده است.

 منبع:‌ MDE


در همین زمینه