سراجالدین میردامادی – نرگس محمدی نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر که هماکنون در زندان زنجان به سر میبرد، در نامهای خطاب به دادستان تهران، به حبس خود و وضعیت غیرقانونیای که در آن قرار دارد و شرایط ناگوار جسمی و سلامتی خود اشاره کرده است.
در گفتوگو با تقی رحمانی، فعال ملی- مذهبی و همسر نرگس محمدی در پاریس پیرامون آخرین وضعیت سلامتی و درمانی خانم محمدی در زندان زنجان پرسیدهایم و اینکه چطور شد که او نامهای به دادستان تهران نوشت؟
تقی رحمانی: همانطور که از خود نامه پیداست، تبعید نرگس به زنجان غیر قانونی بوده است و نرگس الان دارد در یک فضای پراسترس زندان را تحمل میکند؛ فضایی که سادهترین دعواهای زندانیان با هم، منجر به خونریزی میشود؛ طوری که گاهی پلیسها و نگهبانان مرد باید به زندان بیایند و این زندانیان را که عمدتاً به خاطر قاچاق مواد مخدر، قتل و دیگر “مفاسد اجتماعی” در زندان هستند، از هم جدا کنند. وقتی در چنین شرایطی، یک فعال حقوق بشری تحت استرس دچار فلج عضلانی میشود و این حالت هم مرتب در او تکرار میشود، میتوان متوجه وضعیت او در زندان زنجان شد.
درخواست مشخص نرگس محمدی چیست؟
یک فعال حقوق بشری مانند صلیب سرخ در زمان جنگ میماند. وقتی شما یک نیروی بیطرف را بگیرید و اینقدر عذاب بدهید، بقیه باید حساب کار خودشان را بکنند. البته این بار کج به مقصد نمیرسد، ولی فعلاً استراتژی جمهوری اسلامی این است که با فشار آوردن به برخی از افراد، حداکثر استفاده را در زهر چشم گرفتن از بسیاری افراد دیگر بکند.
درخواست او در نامه هم آمده است. نرگس پس از دستگیری، یک روز در بند نسوان بوده است و بعد از آن به بند ۲۰۹ منتقل میشود که بازداشتگاه وزارت اطلاعات است و برای یک متهم ساخته شده، نه برای کسی که محکوم است. درخواست مشخص نرگس رسیدگی به وضعیتش، امکان بستری شدن در بیمارستان و گرفتن مرخصی است برای اینکه بتواند مداوایش را ادامه بدهد و در کمترین حالت برگشتن به زندان اوین است. چون اتهامها در همان تهران اتفاق افتاده است و در حکم نرگس هم اصلاً تبعیدی وجود ندارد. من نمیدانم این چه منش و چه اخلاقی است و این آقایان با ادعای علیوار بودن، چگونه رفتارهای خود را توجیه میکنند؟ من خودم هم ماندهام که تا این حد انتقامگیری از مادری که مریض هم هست، به چه علت است. این هم جای سئوال دارد.
اقدامات بینالمللی و پیگیریهای جوامع حقوق بشر در خصوص نرگس محمدی چه بوده است؟
حمایتها چه از سوی مراجع قم، چه از سوی نهادهای بینالمللی، چه از سوی برندگان جایزه صلح نوبل و چه از سوی فعالان سیاسی- مدنی، از طریق مقاله، فعالیت و… بوده است و جای تشکر دارد، ولی جمهوری اسلامی و حاکمیت فعلی کارش رو کم کردن است و میخواهد زهر چشم بگیرد. برای زهر چشم گرفتن هم ملاکهای اخلاقی و ملاکهایی مانند اینکه فرق حکومت علی با حکومت معاویه در چیست، هیچ مشخص نیست. در نتیجه حکومت گوشش را به روی این صداها بسته است تا به بخشی از اقشار اجتماعی پیام بدهد که هرکس حرفی بزند، حتی یک فعال حقوق بشری، میتواند در چنین شرایطی قرار بگیرد. یک فعال حقوق بشری مانند صلیب سرخ در زمان جنگ میماند. وقتی شما یک نیروی بیطرف را بگیرید و اینقدر عذاب بدهید، بقیه باید حساب کار خودشان را بکنند. البته این بار کج به مقصد نمیرسد، ولی فعلاً استراتژی جمهوری اسلامی این است که با فشار آوردن به برخی از افراد، حداکثر استفاده را در زهر چشم گرفتن از بسیاری افراد دیگر بکند. این استراتژی فعلاً باعث شده است که حتی به حرف نهادهای بینالمللی، خواست روشنفکران، فعالان حقوق زن و فعالان سیاسی گوش ندهد.
نرگس محمدی در طول بازداشت، آیا ملاقاتی هم با دو فرزند خود داشته است؟ روحیه آن دو کودک چطور است و در چه وضعیتی به سر میبرند؟
هربار که ملاقاتی صورت میگیرد، با توجه به اینکه نرگس بعد از انتقال به زندان زنجان، دچار فلج عضلانی پیدرپی میشود، بچهها بیش از پیش دچار ناراحتی میشوند. گاهی بچهها را یک هفته در میان هم به ملاقات نمیبرند، ولی با توجه به اینکه هم نرگس میخواهد بچهها را ببیند و هم بچهها بیتابی میکنند، این کار صورت میگیرد. در آخرین ملاقات که شنبه صورت گرفته، باز هم همان حالت تأسف و تأثر در بچهها دیده شده است. همانطور که گفتم، این برای بچهها بسیار آزاردهنده است. ضمن اینکه بچهها باید از قزوین به دیدار مادرشان بروند و مسیری طولانی را طی کنند. اینها مشکلاتی است که ما با آن دست به گریبانیم، ولی واقعیت این است که اخلاقاً این آقایان باید همان قانونی را که نوشتهاند، اجرا کنند.
فکر میکنید این نحوه برخوردها در راستای سیاست ارعابی که جمهوری اسلامی در پیش داشته، توانسته است نیروهای سیاسی را ساکت کند؟
هربار که ملاقاتی صورت میگیرد، با توجه به اینکه نرگس بعد از انتقال به زندان زنجان، دچار فلج عضلانی پیدرپی میشود، بچهها بیش از پیش دچار ناراحتی میشوند.
این به تنهایی نمیتواند عمل کند، ولی بیتأثیر هم نیست. وقتی شرایط سخت میشود و احتمال دستاورد و پیروزی نزدیک منتفی میشود، مقداری تأثیر میگذارد، ولی در بلندمدت و میانمدت، نه تنها تأثیر نخواهد داشت، حتی وضعیت را بدتر خواهد کرد. منتهی بحث مهمتر این است که هر کشور قانونی دارد. اینها قانونی را که نوشتهاند، تحت تأثیر مسائل سیاسی- امنیتی قرار دادهاند. این ممکن است در کوتاهمدت جواب بدهد، ولی وقتی طولانی میشود، وجه خطرناکتر آن به سمت خودشان برخواهد گشت. این مسئله همیشه در تاریخ ما تکرار شده و این سختگیریها باعث شده است مسئله عقب بیافتد ولی حل نشود و وقتی هم خواسته حل بشود، برخوردی که جامعه با کسانی که این قانونها را اعمال کردهاند، داشته، توفندهتر بوده است.
ای کاش آنهائی که انگشت عَلمَ کرده اند تا به جنگ اسلام بروند، کمی فعالیتشان را برای نجات چنین روشنفکرانی میگذاشتند. و گرنه از کجا باید فهمید که چه چه کسی درد اهمیت ساختن برای خودش را دارد و چه کسی درد مردم را
بهناز / 27 June 2012
اصلاح طلبان از نظر مردم ایران مرده اند ما خواهان برگزاری رفراندم برای یک پادشاهی یا جمهوری سکولار هستیم.با این مظلوم نمایی ها هم نمی توانند مردم ایران را جمهوری اسلامی خواه کنند.
کاربر مهمان / 27 June 2012
آهان شما خواهان برگزاری رفراندوم برای یک پادشاهی یا جمهوری سکولار با پا گذاشتن و بی اعتنائی به خوان آنهائی هستید که رفراندومتان را بر مبنای تقلا و رنج آنها میخواهید بنا کنید؟ نه جانم نوبت را نمیدهیم دست شما که اینبار یک قساوت دیگر بر مردم ایران حکومت کند
بهناز / 28 June 2012