ماهکنیکنهاد – آمارهای غیر رسمی میگویند چهار میلیون نفر از ایرانیان معتادند و هزاران نفر نیز بهطور تفننی مواد مخدر مصرف میکنند. از طرفی پایین آمدن سن اعتیاد نگرانیهای موجود را درباره شیوع آن بیشتر کرده و تنوع مواد مخدر جدید و تغییر الگوی مصرف آن، در کنار مشخصههایی چون ارزانقیمتی و سادگی در دسترسی، پیچیدگیهای تازهای به آن داده است.
ایران در زمینه تولید، واردات و صادرات مواد مخدر هم آمار نگرانکنندهای دارد. براساس اعلام حسین ذوالفقاری، فرمانده مرزبانی ایران تنها در سه ماه نخست امسال، ۱۴ تن مواد مخدر کشف شده و آخرین آمار ستاد مبارزه با مواد مخدر نشان میدهد که هر سال ۶۰۰ تن مواد مخدر در ایران مصرف میشود. برخی مسئولان ایران تصریح کردهاند که ایران یکی از صادرکنندگان مواد روانگردان است.
محمدباقر ذوالقدر، معاون قوه قضائیه ایران هم در همایش روز جهانی مبارزه با مواد مخدر گفته است که تنها در سال گذشته، ۳۰۰هزار پرونده مرتبط با مواد مخدر در ایران تشکیل شده است. به گفته او، رتبه سوم بیشترین پروندههای قضایی در کشور مربوط به موارد مخدر است که آمار این پروندهها در سال ۹۰ نسبت به سال ۸۹ بیش از هفت درصد رشد داشته است.
خبرگزاری مهر به نقل از حمید صارمی، معاون ستاد مبارزه با مواد مخدر ایران گزارش داده است: «بر اساس آمار سالهای اخیر، دو میلیون معتاد قطعی در کشور وجود دارد و از آنجایی که ۶۰ درصد این افراد متاهل هستند و هرکدام پنج تا شش فرزند دارند بدینترتیب پیشبینی میشود که ۱۲ میلیون نفر از خانواده و افراد جامعه در معرض تهدیدات اجتماعی بگیرند.»
معاون ستاد مبارزه با مواد مخدر ایران در گفتههایش به سیاستهای رایج در برخورد با آسیبهای اجتماعی اشاره کرده که عموماً شامل انکار، نفی، سکوت و یا اقرار است؛ در حالی که رویکرد واقعبینانه میتواند جهتگیری درست برای کنترل آسیبهای اجتماعی ایجاد کند.
معاون فرهنگی و پیشگیری ستاد مبارزه با مواد مخدر گفته است: «اقدامات پیشگیرانه نیازمند توسعه خدمات پیشگیری اجتماعی است به طوری که تاکنون در این حوزه بسیار ضعیف بودهایم.»
کودکان ایرانی و همخانهگی با اعتیاد
نگرانی درباره پایین آمدن سن اعتیاد یکی از نگرانیهای جدی آسیبشناسان اجتماعی درباره ایران است. خردادماه امسال، حمید صارمی، معاون ستاد مبارزه با مواد مخدر ایران، اعلام کرد که سن اعتیاد از ۲۳ به ۱۵ سال کاهش پیدا کرده است.
نگرانی درباره پایین آمدن سن اعتیاد یکی از نگرانیهای جدی آسیبشناسان اجتماعی درباره ایران است. خردادماه امسال، حمید صارمی، معاون ستاد مبارزه با مواد مخدر ایران، اعلام کرد که سن اعتیاد از ۲۳ به ۱۵ سال کاهش پیدا کرده است.
براساس گفته حسن موسوی چلک، رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران نیز «اگر آمار غیر رسمی اعتیاد در کشور را چهار میلیون نفر محاسبه کنیم و حداقل تعداد افراد این خانواده چهارنفر باشد، ۱۶ میلیون نفر به صورت مستقیم با اعتیاد دست و پنجه نرم میکنند که از این تعداد حدود دو میلیون کودک با اعتیاد مواجه هستند که معلوم نیست سرنوشت آنها بعد از رفتن به مدرسه با وجود گذشتهای که همراه با یک معتاد بوده، چگونه خواهد بود.»
زمستان سال گذشته، طاها طاهری، قائم مقام دبیر کل ستاد مبارزه با مواد مخدر بیشترین آمار اعتیاد را در دبیرستانهای پسرانه اعلام کرد، هرچند گفت اعتیاد در میان دانشآموزان دختر محدودتر است. او نیم دهم درصد از دانشآموزان کشور را گرفتار اعتیاد دانسته بود. این آمار به معنای وجود بیش از شش هزار دانشآموز معتاد است. این آمارها در حالی اعلام شدهاند که وزارت آموزش و پرورش ایران، از اعلام آمار واقعی خودداری میکند.
هرچند رئیس انجمن مددکاری ایران نوجوانان را بیش از سایر افراد در معرض اعتیاد میداند، اما اخبار و گزارشها از روند رو به گسترش اعتیاد در بین کودکان ایرانی خبر میدهند.
اعتیاد زنان، آمار نگرانکننده
شمار زنان معتاد ایرانی روز به روز بیشتر میشود، شاید به همان دلایلی که شمار مردان معتاد بیشتر میشود و البته به دلایل دیگری که تنها به خود زنان برمیگردد. مسیر بازگشت از اعتیاد برای زنان و مردان هر دو دشوار است، اما در شرایط مختلف، بازگشت از آن ممکن است برای زنان دشوارتر هم باشد؛ هرچند امکانش هست که گاهی جنسیت به کمک زنان برای ترک بیاید.
تحقیقات و اظهارات مراکز رسمی در داخل ایران نشان میدهد یکی از عوامل آلودگی به اعتیاد در دختران نسل جدید، این تصور است که حشیش باعث لاغری میشود. در نتیجه زنان به مصرف حشیش روی میآورند، معتاد میشوند و لاغر هم نمیشوند. نوع مصرف زنان از مخدرها بیشتر تریاک و از محرکها اکستازی است.
از یک طرف دسترسی به مواد مخدر آسان و همهگیر است و از طرف دیگر، شکل و شمایل مواد آنقدر متنوع و رنگارنگ شده است که برای هر سبک زندگی و شخصیتی، ماده مخصوصی هست. بعضی مواد را میشود بدون ترس از بو و لو رفتن ابزار، تنها در چند ثانیه مصرف کرد و برای مصرفشان هزار و یک توجیه اجتماعی و بهداشتی پیدا کرد. همه اینها باعث شده زنان که قبلاً موانع اجتماعی زیادتری سر راهشان بود، زمینه بیشتری برای اعتیاد پیدا کنند.
مدیرکل فرهنگی و پیشگیری ستاد مبارزه با مواد مخدر ایران درباره افزایش تعداد زنان معتاد اعلام کرده که یکی از دلایل اصلی افزایش مصرف موادی مثل شیشه در زنان و دختران، تبلیغات لاغری و شب بیداری است. تحقیقات و اظهارات مراکز رسمی در داخل ایران نشان میدهد یکی از عوامل آلودگی به اعتیاد در دختران نسل جدید، این تصور است که حشیش باعث لاغری میشود. در نتیجه زنان به مصرف حشیش روی میآورند، معتاد میشوند و لاغر هم نمیشوند. نوع مصرف زنان از مخدرها بیشتر تریاک و از محرکها اکستازی است. هر چند مصرف هروئین هم در نسل زنان جوان به دلیل ارزان و سهلالوصول بودن آن و راحتی استفادهاش روزبهروز رایجتر میشود.
البته همه زنانی که از مواد مخدر یا محرک استفاده میکنند هدفشان لاغری و خوشاندامی نیست. کمپهای ترک اعتیاد معمولاً پر از زنان طبقات پایین جامعه است؛ زنان و دخترانی با برچسبهای فراری و تنفروش که معتاد تنها یکی از اسمهایشان است. فقر و بیسوادی برای آنها فرصتی نگذاشته که به زیبایی هم فکر کنند و محدودیتهای ارتباطی و فرهنگی نمیگذارد با کسی برای مشاوره تماس بگیرند. غیر از اینها، شوهر معتاد و پدر یا برادر سوءاستفادهگر، در شرایطی بین اجبار و انتخاب ناگزیر، باعث اعتیاد زنان میشوند.
قرصهای آرامبخش، مسکنها، خوابآورها و روانگردانها که برای رفع کمخوابی، دردهای مزمن و افسردگی مصرف میشوند هم محمل دیگری هستند برای اعتیاد زنها که خیلی اوقات از نظر دور میمانند.
اعتیاد و تبعیض جنسیتی
مدیر دفتر پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی ایران گفته است که ۸۱ درصد از تماسگیرندگان با خط ملی مشاوره اعتیاد را زنان و فقط ۱۹ درصد را مردان تشکیل میدهند. یکی از دلالتهای این آمار افزایش تعداد زنان معتاد در جامعه است.
نگاه مردسالار جامعه ایران که سیگار کشیدن را برای زنان نمیپسندد، اعتیاد زنان را هم بدتر از مردان میداند. همین نوع نگاه یک مانع بزرگ است برای درمان اعتیاد زنان. به علاوه، این نگاه باعث میشود زنان معتاد از حمایت خانواده و همسر هم محروم شوند و در تنهایی ناشی از طرد جامعه، بیشتر در اعتیاد غرق شوند.
نگاه مردسالار جامعه ایران که سیگار کشیدن را برای زنان نمیپسندد، اعتیاد زنان را هم بدتر از مردان میداند. همین نوع نگاه یک مانع بزرگ است برای درمان اعتیاد زنان. به علاوه، این نگاه باعث میشود زنان معتاد از حمایت خانواده و همسر هم محروم شوند و در تنهایی ناشی از طرد جامعه، بیشتر در اعتیاد غرق شوند.
با تبلیغات گسترده و جدی، این موضوع در جامعه تا حدی پذیرفته شده که اعتیاد یک بیماری است. درباره زنان معتاد هنوز این موضوع یک انحراف غیرقابل گذشت تلقی میشود. اغلب افراد، اعتیاد زنان را یک انحراف غیراخلاقی میدانند نه یک بیماری. نگرشهای اجتماعی منفی درباره رفتار غیر اخلاقی زنان معتاد، مانع بزرگ درمان اعتیاد آنهاست. تبعیض در مورد زنان حتی در تعداد کمپهای اختصاصی برای ترک اعتیاد هم دیده میشود و در حال حاضر تنها ۱۲ کمپ ویژه برای ترک اعتیاد زنان در سراسر ایران وجود دارد.
داستان اعتیاد برای زنان پایان ترسناکی دارد. تبعیضهای جنسیتی عوارض اعتیاد را در زنان شدیدتر میکند. خودکشی، آسیبپذیری بالا و عزت نفس پایین در زنان معتاد بسیار بیشتر از مردان معتاد است. زنان معتاد در اثر مصرف مواد مخدر زودتر میمیرند. مصرف بیش از حد و تصادف به دلیل مصرف مواد هم باعث مرگ و میر زنان معتاد میشود. اعتیاد آنها را به سمت تنفروشی و رابطههای خطرناک جنسی میکشاند و ایدز، هپاتیت و بیماریهای مقاربتی، هدیه شومی است که اعتیاد به زنان میدهد.
کمبود مراکز ترک اعتیاد
عباسعلی ناصحی، قائم مقام معاون درمان وزیر بهداشت در امور سلامت اجتماعی، از وجود ۱۸۹ مرکز درمان اعتیاد در بخش دولتی و در سطح دانشگاهها خبر داده است. او گفته دو هزار و ۱۶۲ مرکز نیز با مجوز وزارت بهداشت به صورت خصوصی خدمات ترک اعتیاد را ارائه میدهند.
در کنار ایجاد مراکر ترک اعتیاد و اجرای طرحهایی مانند ادغام خدمات ترک اعتیاد در برنامه پزشک خانواده، به نظر میرسد اصلیترین عامل شیوع اعتیاد که همان دسترسی آسان مواد مخدر به دلیل ورود آسان و تولید در داخل کشور است، موضوعی است که مسئولان ایرانی تمایلی به ورود و بحت درباره آن ندارند.
بر اساس آمار اعلام شده به وسیله این مقام دولتی، در حال حاضر ۴۷ هزار و ۲۳۳ نفر تحت پوشش مراکز درمان دولتی و ۳۸۵ هزار و ۴۱۷ نفر تحت پوشش مراکز غیر دولتی قرار دارند که عمده این مراکز برای درمان اعتیاد در مواد مخدر فعالیت میکنند. او این تعداد مرکز را در سطح کلی کشور کافی میداند، هرچند معتقد است در برخی استانها کمبود وجود داشته باشد.
این در حالی است که این تعداد مرکز برای آمار میلیونی معتادان ایران کافی نیست و اگر بنا باشد همین آمار چهار میلیونی درمورد معتادان ملاک قرار داده شود، امکان استفاده از مراکز ترک اعتیاد فعلی، برای آنان تا چند سال ممکن نخواهد بود. کمبود بودجه و نیروی متخصص، دلایلی است که از سوی مسئولان درباره تعداد کم مراکز ترک اعتیاد مطرح میشود.
در کنار ایجاد مراکر ترک اعتیاد و اجرای طرحهایی مانند ادغام خدمات ترک اعتیاد در برنامه پزشک خانواده، به نظر میرسد اصلیترین عامل شیوع اعتیاد که همان دسترسی آسان مواد مخدر به دلیل ورود آسان و تولید در داخل کشور است، موضوعی است که مسئولان ایرانی تمایلی به ورود و بحت درباره آن ندارند.
با سلام
تاکنون مقالات و اظهار نظرهای فراوانی در رابطه با معضل اجماعی اعتیاد نوشته شده و اگاهی هایی هم در زمینه مقابله با اعتیاد به دست امده است که در مقایسه با علت یابی ها و تشخیص علل ان ناچیز است. در حالیکه همه صحبت از ورود و خروج خروارها مواد مخدر در ایران میکنند متاسفانه روش های درمان و به خصوص پیشگیری به هیچوجه در خور دامنه وسیع این معضل اجتماعی نیست.
مساله اعتیاد در چند دهه اخیر در ایران ابعاد گسترده تری پیدا کرده است و این روند فزاینده همچنان ادامه دارد. اما اعتیاد به عنوان یک مشکل فردی – احتماعی از دیرباز زندگی و ذهن بشر را به خود مشغول داشته است زیرا صبیعت بشر و دیگر موجودات زنده بر اساس عادت است و عادت ها میتوانند به اعتیاد تبدیل شوند. طبق تعریف اعتیاد را میتوان یک رابطه (رفتار) بیمارگونه فرد با هر چیزی که موجب تغییر خلق و خو (نشئه) یا عملکرد در وی میشود دانست که نهایتا عواقب ناگوار یا حتی مرگبار را به دنبال خواهد داشت. بر طبق این تعریف هرکسی میتواند با کمی غور و تفکر در خود رابطه یا رفتارهای معتادگونه را به مواد مخدر، الکل، داروها، و یا دخانیات و یا دیگر عوامل عادت زا پیدا کند. بر طبق امار دولت ایران تعداد معتادان در ایران از مرز 4 میلیون نفر فراتررفته واگرمعتادان تفننی و 30 میلیون معتادان دخانیات و دیگر تخدیر کننده ها را هم که از عوارض روحی رفتاری مشابهی رنج میبرند به ان اضافه کنیم این تعریف شامل بیش از نیمی از جمعیت ایران میشود. گونه هایی ازاعتیاد هم وجود دارند که گاه بسیار معمولتر و فراگیر ترند و کمتر با نام و تعریف اعتیاد شناسایی میشوند گرچه همان عواقب اعتیاد را به دنبال دارند. انها عبارتند از اعتیاد به کار، اعتیاد به اینترنت، اعتیاد به قمار، اعتیاد به وسوسه های فکری (وسواس)، اعتیاد به احساسات بسیط مثل خشم و اندوه، ترس و شادی، اعتیاد به رابطه جنسی و خودارضایی جنسی، اعتیاد به غذا واعتیاد به حضور دیگران که در اصطلاح روانشناسی به ان وابستگی عاطفی میگویند وتقریبا تمام جمعیت ایران را شامل میشود. اما شاید وسیعترین دامنه اعتیاد مربوط به دین و مذهب باشد که بیش از 75% جمعیت دنیارا در برمیگیرد و در این میان کشور ایران به رقم 100% نزدیکتراست. حتی انها یی که ادعای بی دینی میکنند خود گرفتار نوعی اعتیاد به پشت سکه اعتیادند. از انجا که هر فرد “معتاد” با رفتارهای نابخردانه و نابجای خود حد اقل بیست نفر از اطرافیان خودرا مورد تاثیر قرار میدهد میتوان گفت که کل جامعه ایران مستقیما یا به طور غیرمستقیم به شدت دستخوش تاثیرات سوء و مضرات رفتارهای “اعتیادگونه” است. به عنوان مثال یک سیگاری با انکار مضرات سیگارچه برای خود و چه برای دیگران اقدام به کشیدن سیگار در مجاورت نزدیکان میکند و انهارا در معرض مضرات ثانوی سیگار به صورت دست دوم قرار میدهد. میزان این انکار و حاشا به قدری قوی است که حتی تصور اینکه هوای بسته یک اطاق جای مناسبی برای سیگارکشیدن نیست برای فرد معتاد به دخانیات تقریبا هرگزپیش نمی اید. از این فراتر اینکه فرد معتاد به دخانیات الوده کردن هوای اطاق را حق مسلم خود میداند. از انجا که فرد معتاد برای سلامت خود ارزشی قایل نیست نمیتوان از وی انتظار داشت که به سلامت دیگران توجهی داشته باشد. به این ترتیب میتوان گفت که انکار کردن وجود مساله یکی از علایم بارز اعتیاد است. وقتی این انکار از میان برداشته شود میبینیم که راه حل های فراوانی مد نظر قرار میگیرند که سرانجام به رفع مساله کنتهی میشوند. برای یک معتاد قبول مستولیت و دامنه ضرر های ناشی از دود سیگار یا مواد اولین قدم برای بهبود است
در خبرها بارها شنیده ایم که ایران در امر مبارزه با قاچاق مواد مخدر پیشرفتهای چشمگیری داشته و از طرف سازمان ملل هم تقدیر شده است. سالانه هزاران کیلو مواد مخدر توسط نیروهای امنیتی در ایران کشف و ضبط و نابود میشود و گاه هزینه این مبارزه به قیمت جان ماموران مبارزه با مواد مخدر تمام میشود. اما مساله اعتیاد کماکان باقی مانده و ابعاد گسترده تری هم به خود گرفته است. در اینجا اولین سوالی که به ذهن خواننده مطلب میرسد اینست که چرا نمیتوان مساله عتیادرا با کنترل خرید و فروش و مصرف مواد مخدر مهار کرد؟ جواب این سوال را میتوان از جنبه های گوناگون بررسی کرد که در مسیر این نوشته به انها خواهیم پرداخت. البته در همه حال در بحث و تبادل نظر باز است و ازسررشته داران علوم روانپزشکی و روانشناسی خواهش میکنیم به درک بهتر مساله توسط عموم کمک کنند.
متاسفانه این روش ناکارامد که در رابطه با مقابله با مساله اعتیاد توسط برخی دولت ها از جمله ایران به کار گرفته شده بر اساس یک تصور اشتباه بنیان گذاری شده است. تصوراشتباه اینست که با کنترل مواد تخدیر اور میتوان عوارض روحی-رفتاری اعتیاد را مهار و یا ریشه کن کرد. تا کمی بیش از یک ده پیش این تنها نگرش موجود دولت ایران به مساله اعتیاد بود بود تا اینکه مقاله ای در باب اعتیاد با نگرشی دیگر به مساله اعتیاد و به کمک مرحوم حسین الهامی در روزنامه صبح خانواده به چاپ رسید ومتعاقبا هم ستونی روزانه در همین زمینه برای ارایه کمک به خانواده های معتادان نوشته شد. این مطالب تحت عنوان “اعتیاد یک بیماری است: راه چاره چیست؟” و”فقط برای یک روز” ارایه شدند و درنتیجه اعتیاد به عنوان یک بیماری رفتاری در سطح خانواده به جامعه ایران معرفی شد. همزمان با نشر این مطالب در “صبح خانواده” و به همت دست اندرکاران ذینفع گروههای خانواده معتادان در ایران با الهام گرفتن از “گروههای خانواده های الکلی های بی نام امریکا” پا به عرصه وجود گداشتند و رفته رفته در شهرستانهای دور دست هم اعلام موجودیت کردند. این گروهها تقریبا در همه کشورهای جهان فعالیت دارند و کمک رسانی های لازم را برای مدیریت و مقابله با عفریت اعتیاد به طور رایگان به مراجعان به جلسات ونیازمندان این خدمات ارایه میکنند.
در ایران تا قبل از معرفی اعتیاد به عنوان یک بیماری رفتاری-روحی اندیشه غالب در مورد معتادان بر این قرار و مدار بود که فرد معتاد به گونه ای نمیخواهد اراده کند و خودرا از چنگال عفریت اعتیاد برهاند. در اینجا باید خاطر نشان کرد که معتادان عموما در مرحله انکار و حاشا نسبت به اعتیاد خود و تاثیرات سوء ان برای خود و خانواده خود به سرمیبرند و در به کار گیری اراده مشکل دارند. یکی از چندین عوامل و علل اعتیاد هم همین صلب اراده از فرد است به طوریکه فرد مجبور یا وادار شده خودرا با معیارهای بیرونی همراستا کند که این امری به ظاهر شدنی اما در حقیقت ناممکن است. هرچه این میزان انحراف از خود و آمال و خواسته های فردی بیشتر باشد حس تحقیردرونی و به موازات انهم میل به تخدیرهم بیشتر خواهد بود. درواقع روی اوردن فرد ازحس تحقیردرونی به تخدیر-درمانی تدبیری نابخردانه است که فرد معتاد برای فرونشاندن آتش وسوسه ها ی ذهنی و روح-ازرده خود میکوشد تا تاثیرات سوء حاصله از تحقیر را با پوشش تخدیر پنهان کند.
علم روانشناسی و روانپزشکی هر دو اعتیاد را ناشی از نارساییهای روانی-روحی-رفتاری میدانند که هم عوامل وراثتی و هم عوامل محیطی در بروز ان دخالت دارند. از انجا که مبنای همه رفتارها در رموز نهفته در دی ان ای (مولکولهای وراثت)میباشد میتوان گفت که سهم عوامل وراثتی (طبیعت) در بروز اعتیاد ممکن است بیشتر از عومل اکتسابی (تربیت) باشد باشد. جالب اینکه طبیعت و تربیت در بروز اکثر بیماری ها فقش افرینند به این ترتیب میتوان اعتیاد را هم در زمره بیماری ها دانست . جالبتر اینکه همانطور که سل یا سرماخوردگی جرم محسوب نمیشود و یا بروز عصبانیت یا وسوسه های گوناگون هم جرم نیستند میتوان نتیجه گرفت که بیماری اعتیاد هم جرم نیست و راه حل مساله در هم در کنترل و یا تنبیه فرد معتاد (بیمار) نیست. به همین دلیل هم دراکثر کشورهای پیشرفته (و اخیرا هم تا حدودی در ایران) گرچه حمل و نقل مواد مخدر جرم محسوب میشود و پیگرد قانونی را به دنبال دارد اما میل به استعمال مواد مخدر را ناشی از روان-پریشی یا وسوسه های گوناگون دهنی به حساب می اورند و فرد معتاد را مجرم نمیدانند بلکه وی را به عنوان بیمار روانه بیمارستان های رفتاری-روانی میکنند تا پس از سم زدایی روانه برنامه های گوناگون بازیابی شود.
یکی از این برنامه های بسیار موفق در زمینه ترک اعتیاد معتادان ار طریق برنامه ای به نام دوازده گام که بدوا توسط الکلی های بی نام و سپس اعضای خانواده های انها در صده اخیر به وجود امده می باشد. در این برنامه ها که در اکثر کشورهای دنیا گروههای فعالی دارد افراد معتاد یا خانواده های انان با حضور در جلسات خود جوش و خود کفا گرد هم می ایند و با در میان گذاشتن تجارب و نظرات خود به یکدیگر قوت قلب و راهنمایی میدهند وسرانجام شرکتجویان این گروهها با به کار گیری اصول برنامه 12 گام از چنگال غفریت اعتیاد و تبعات ان رها میشوند. موفقیت برنامه 12 گام بدواَ مستلزم پذیرش این واقعیت است که فرد معتاد بیمار است و روش های موثر در درمان بیماری در حوزه رونکاوی و رواندرمانی قرار دارد. مضافا اینکه اعتیاد یک بیماری خانواده است و فرد معتاد فقط عللایم واثار این بیماری را بهتر ویا بیشتر بروز میدهد اما دیگرافراد خانواده نابسامان هم به نوبه خود رفتارهای بیمارگونه و معتادگونه از خود بروز میدهند. دیگر اینکه نگرش برنامه های 12 گام بر این روال است که همان طوریکه یک فرد مسلول را نمیتوان به جرم رنج بردن از بیماری سل زندانی کرد و یا وی را مجبور به شفا یافتن بی درنگ و فوری از بیماری کرد فرد معتاد را هم به همین دلیل نمیتوان زندانی کرد یا مجبور به رها شدن از چنگال بیماری اعتیاد کرد. تنها تفاوت اینست که بیماری اعتیاد را با قرص و دارو کمتر میتوان بهبود بخشید زیرا منشاء اعتیاد ناهنجاری های رفتاری- روحی- روانی است.
خانواده های نابسامان که غالباَ با بروزاعتیاد در یکی از اعضای خانواده به اوج نابسامانی میرسند محیط امنی برای رشد جسمی، فکری، روحی و عاطفی نوباوگان نیست زیرا فرد معتاد غالبا تمام توجه و منابع مالی و روانی خانواده رابا الم شنگه هایی که به پا میکند و با رفتارهای نا به جا و نا هنجار به سوی خود میکشاند. به همین دلیل هم فرزندان اینگونه خانواده ها از رشد جسمی-عقلی-روحی-روانی لازم برخوردار نمیشوند. اینگونه افراد در سنین بعد از بلوغ همچون کودکان سالخورده ای عمل میکنند که رشد روانی و معنوی انان در سینین نوباوگی متوقف شده باشد. بر طبق یک بررسی و براورد متوسط رشد سن روانی کل مردم دنیا در حد 14 سال است و این متوسط برای ایران در حدود 7 یا 8 سال است و اصطلاح کودکان سالخورده جندان دور از واقعیت نیست.
البته برای خیلی از ما قبول این حقیقت که اعتیاد یک بیماری است گاهی ثقیل و گاهی هم ناروا و ناممکن است اما به مجرد اینکه نحوه نگرشمان را نسبت به بیماری اعتیاد عوض کنیم در ها گشوده میشوند و غیر ممکن ها ممکن میشوند. برنامه بازیابی 12 گام تا کنون به میلیون ها نفر معتاد و خانواده های معتادین در سراسر جهان زندگی دوباره بخشیده است. اساس این برنامه بر پایه بازسازی و مرمت کمبودهای روحی-عاطفی است که فرد معتاد برای فرار از انها به مواد تخدیر اور رو می اورد.
ادامه مطلب در فرصتی مناسب ارایه خواهد شد مگر اینکه زمانه تشخیص دهد که نیاز فوری به ادامه ان وجود دارد. در این صورت با کمال میل مطالب بعدی به صورت ستونی روزانه ارایه خواهد شد.
امید است که مفید باشد.
دکتر اسدالله ابراهیمیان
کاربر مهمان / 26 June 2012