تنشها میان ایران و آمریکا، بهویژه پس از آنکه از حمله برنامهریزیشدهای به ایران سخن رفت که در آخرین دقیقهها تعلیق شد، بازتاب زیادی در رسانههای بینالمللی داشته است. تحلیلگران در یادداشتهایی در روزنامهها و وبسایتهای خبری گوناگون به این موضوع پرداختهاند.
در زیر نگاهی میاندازیم به مهمترین بخشهای شماری از این یادداشتها.
▪️ایران به خاطر میآورد زمانی را که ایالات متحده ۳۰۰ تن از شهرونداناش را کشت؛ حالا آمریکاییها نیز باید به یاد آورند ــ تام اوکانر
نیوزویک در مقاله ای که روز سوم ژوئیه و در سی امین سالگرد سقوط هواپیمای مسافربری پرواز شماره ۶۵۵ ایران ایر توسط ناوآمریکایی وینسس منتشر کرد، به یادآوری این واقعه تلخ پرداخته است.
اوکانر مینویسد: «در ماه گذشته سرنگون کردن یک هواپیمای بدون سرنشین جاسوسی آمریکا، قرار گرفتن در آستانه یک اقدام نظامی علیه ایران و حملات اخیرعلیه تانکرهای نفتی (که کسی مسئولیت آن را بر عهده نگرفت) نه تنها آغازگر تنشهایی در خلیج فارس بود، بلکه یادآور خاطراتی از زمانی حتی مرگبارتر بود؛ وقتی که سه دهه پیش امریکا نزدیک به ۳۰۰ ایرانی غیر نظامی را کشت.
آمریکا و ایران هیچگاه به طور رسمی با یکدیگر وارد جنگ نشدهاند اما دو طرف از زمان کودتای تحت حمایت سیا ( آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا) در سال ۱۹۵۳ ــ که سلطنت ایران را باز برقرار کرد ــ و انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ درگیر بوده اند.
نیوزویک در ادامه مقاله به مثالهایی از روابط پیچیده دو کشور در سالهای بعد اشاره میکند تا به داستان غمانگیز ناو هواپیمابر یو اس اس وینسس و هواپیمای مسافربری ایران میرسد. رضا اکبری، مدیر برنامهریزی «انستیتو گزارشگری جنگ و صلح» در بریتانیا به نیوزویک میگوید: «این اتفاق هنوز ایرانیان را متأثر میکند. هر سال رسانههای دولتی کشور فیلمهای تراژیکی از لاشه هواپیما و بدنهای بیجان غیرنظامیان که بر آب خلیج فارس شناورند، پخش میکند… این داستان با روایت چهل ساله رسمی جمهوری اسلامی و توصیف کردن ایالات متحده به عنوان یک قدرت امپریالیستی بیرحم سازگار است. تا همین امروز، بخش اعظمی از مقامهای ایرانی باور ندارند این حادثه یک سانحه اتفاقی بود. به باور آنها، سرنگونی هواپیما پیامی بود که آمریکا به تهران فرستاد، وقتی جمهوری اسلامی مینهای دریایی در خلیج فارس کار گذاشت و جنگ نفتکشها آغاز شده بود. این حادثه یک ابزار پروپاگاندای خوب به رژیم میدهد.»
نیوزویک سپس به سراغ راگنار وایلانت، پژوهشگر دانشگاههای وارویک و دانشگاه آزاد بروکسل میرود: «برای ایرانیها، زبان جنگافروزانه برخی ناظران سیاسی و سیاستگذاران در واشنگتن شبیه یک لطیفه بد است. ایالات متحده هنوز رسماً به خاطر ساقط کردن پرواز ۶۶۵ ایران ایر بر فراز خلیج فارس در ۱۹۸۸ عذرخواهی نکرده. همه ۳۰۰ مسافر از جمله ۶۶ کودک کشته شدند… و حالا آمریکا میخواسته به جنگ برود زیرا ایران یک پهپاد بدون سرنشین را ساقط کرده است که یا داخل مرزهای هوایی ایران یا خیلی نزدیک به آن بود؟ آمریکا چگونه واکنش نشان میداد اگر یک دولت متخاصم پهپادی نزدیک به مرزهای هوایی این کشور میفرستاد؟»
▪️شکست رسانههای شرکتی درباره عراق و حالا ایران «خطا» نیست، بخشی از دیانای آنها است ــ جان مکاووی
جان مکاووی، روزنامهنگار ژاکوبین و کاناری، در مقالهای به شیوه پوشش تنش ایران و آمریکا در رسانههای جریان غالب غربی انتقاد میکند. او این رسانهها را به لحاظ ساختاری همراستا با امپریالیسم ایالات متحده میداند و به شرح نمونههایی از نحوه پوشش اخبار مرتبط به تنش تهران و واشنگتن میپردازد. در زیر بخشی از مقاله او و یکی از نمونههای مورد بررسیاش را خواهیم خواند:
«در ماهها و سالهای پس از حمله به عراق در ۲۰۰۳ رسانهها را تلاشهای بیامان برای توجیه حمایت از تجاوزی جنایتکارانه مبتنی بر دروغ انباشت. امروز که ایالات متحده نگاه خیره امپریالیستیاش را بر ایران دوخته، بسیاری نگرانند که رسانههای شرکتی بار دیگر در حال ارتکاب «خطاهای» یکسانی هستند. آیا اینها واقعاً خطا هستند؟ یا خیلی ساده همان کاری است رسانههای جریان غالب همیشه انجام میدهند؟
مهدی حسن، روزنامهنگار در ژوئن نوشت: «آیا هیچ چیز از جنگ عراق نیاموختهایم؟ رسانههای ایالات متحده ظاهراً در حال تکرار الگوی آشنایی هستند و پلتفرمی همدلانه برای دولت فراهم کردهاند، بیآنکه فرضیات دولت را به چالش بکشند.»
اما اگر رسانههای شرکتی بنا به ماهیتشان مشوق امپریالیسم به رهبری ایالات متحده هستند، پس به لحاظ ساختاری مایل یا قادر به «آموختن از عراق» نیستند.
گاردین یکم ژوئیه ادعا کرد که ایران «توافق هستهای را نقض کرده است» و توضیح داد که «در پی بیرون رفتن ایالات متحده از توافق در سال گذشته و سرخوردگی در تهران که دولتهای اروپایی نتوانستهاند کار بیشتری در تقابل با تحریمهای ایالات متحده انجام دهند»، ایران از محدودیت ذخایر اورانیوم غنیسازیشده فراروی کرد.
دو مسأله عمده در اینجا وجود دارد. نخست اینکه اقدامات ایران در راستای «برنامه جامع اقدام مشترک» (برجام) است. زیرا ماده ۲۶ توافق اعلام میکند که در صورت تحمیل دوباره تحریمها از سوی ایالات متحده، ایران واکنش نشان خواهد داد:
«دولت ایالات متحده … از معرفی دوباره یا تحمیل دوباره تحریمهای مشخصشده در ضمیمه دو که تحت برجام متوقف شده اند، بدون داوری پیشینی تحت فرآیند حل نزاع فراهمآمده تحت برجام پرهیز خواهد کرد. دولت ایالات متحده از تحمیل تحریمهای جدید مرتبط با برنامه هستهای پرهیز خواهد کرد. ایران اعلام کرده است که معرفی یا تحمیل دوباره تحریمهای مشخصشده در ضمیمه دو یا تحریمهای تحمیلی جدید به خاطر برنامه هستهای را دلیلی برای توقف اجرای تعهدات خود تحت برجام به طور کلی یا به طور جزئی در نظر خواهد گرفت».
مسأله مهم دوم شکل استفاده گاردین از زبان است. نگاه کنید که چگونه ایالات متحده از توافق «بیرون رفته» اما ایران آن را «نقض کرده است»…
نباید خودمان را به حماقت بزنیم و فکر کنیم که رسانههای شرکتی به لحاظ ساختاری یا نهادینه قادر به «تغییر» به گونهای هستند که امپرالیسم به هدایت آمریکا را به چالش میکشد. این رسانهها در عراق ما را نومید کردند. آنها در مورد ایران بار دیگر در حال نومیدکردنمان هستند. و تا زمانی که این رسانهها بر مبنای الگوی پروپاگاندایی کار میکنند که ادوارد هرمان و نوآم چامسکی در «تولید رضایت: اقتصاد سیاسی رسانههای جمعی» نشان داده اند، بنا به ماهیتشان نومیدمان خواهند کرد.»
▪️در پسِ ستیزهجویی جدید ایران ــ مایکل دوران
مایکل دوران در وال استریت ژورنال می نویسد که استراتژی رهبر ایران بازگرداندن معافیتهای تحریمی است.
نویسنده در این مقاله به اقدامات اخیر ایران از جمله افزایش ذخایر اورانیوم میپردازد و این سوال را مطرح میکند که چه چیزی باعث این اقدامات ستیزه جویانه جدید ایران شده است و ایران در جستوجوی چیست؟
سیاست ایران دو بخش دارد: عدم تمکین به جوانب برجام و فعالیتهایی در حوزه به اصطلاح خاکستری، از جمله حملات نامتعارف از طریق گروههای نیابتی، خرابکاری در تانکرها و خطوط لوله انتقال نفت، و حمله به هواپیماهای بدون سرنشین.
دیدگاه عمومی بر این است که هدف ایران فشار بر آمریکا برای تخفیف تحریمهای اقتصادی است. با وجود اینکه این دیدگاه کاملاً نادرست نیست، مهمترین اولویت اضطراری تهران در آن لحاظ نشده است.
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی درحال دامن زدن به بحرانی است تا القای ترس از جنگ و اختلال اقتصادی به رهبران اروپایی آنها را وادار به لابی با آمریکا کنند تا به ایران آنچه را میخواهد بدهد. خامنهای کمپین فشار را زمانبندی کرده است تا لابی اروپایی از نشست گروه ۲۰ در اوساکای ژاپن آغاز شود. به طور مشخص آقای خامنهای میخواهد تا اول ماه اوت هفت معافیت داشته باشد.
برجام برای ایران دو امتیاز به همراه داشت: برداشتن تحریمهای اقتصادی و تایید بین المللی برای برنامه هسته ای «صلحآمیز»ش. نوامبر گذشته وزارت خزانهداری آمریکا با اجرای فرمان پرزیدنت ترامپ مبنی بر پایان دادن به برجام تحریمها را بازگرداند. اما وزارت امورخارجه هفت معافیت در پاسخ به لابی اروپایی صادر کرد. هدف حمایت از شرکای بین المللی در رابطه با پروژه هایی بود که با امضای برجام ایجاد شده بود. دو مورد از این معافیتها مه لغو شدند.
مایکل دوران که پژوهشگر ارشد موسسه هادسن در واشنگتن دی سی است، در ادامه مقاله اش در وال استریت ژورنال مینویسد: برای علی خامنهای تحریمها به مثابه دژی است برای حفاظت بین المللی از برنامهای که هر چیز هست به جز «صلحآمیز» و «غیرنظامی».
▪️ایرانیها میگویند تحریمهای تنبیهی آمریکا به مردم صدمهمیزند، نه به مقامات ــ آسوشیتدپرس
احساس عمومی در بازار بزرگ بزرگ تهران روز سه شنبه این بود: تحریم های آمریکا به مردم متوسط ایرانی لطمه میزند ، نه به آنها که بر سر کارند.
آسوشیتدپرس در گزارشی از تهران که در چندین رسانه خارجی از جمله الجزیره و شبکه خبری ای بی سی بازتاب یافته، از زبان مردم کوچه و بازار در خیابانهای تهران مینویسد: اغلب ایرانیها از دشواریهای اقتصادی ناشی از بازگشت تحریمها رنج میبرند.
سجاد نظری، دانشجوی ۲۳ ساله در تهران گفت به اعتقاد او جنگی با آمریکا درنخواهد گرفت.
نظری گفت: «ترامپ باهوشتر از آن است که چنین کاری کند و او هرگز به خودش چنین لطمهای نمیزند. شرایط بسیار خطرناک است اما هیچیک از ما از سیاست خبر نداریم. شاید همه اینها تهدیدی باشد برای بازشدن راههای جدید.»
برای مردم عادی ایرانی، تهدید اقتصادی است که بیش از هر چیزی کمرشکن است.
مهدی حمزه نیا، فروشنده لوازم خانگی ۳۹ سال دارد و دلیل تورم و سقوط ارزش ریال را نه فقط تحریمها بلکه سومدیریت داخلی است.
او میگوید:«فکر میکنم ۵۰ درصد به تحریمها مربوط است و ۵۰ درصد داخلی است. حتی اگر ۵۰ درصد خارجی حل شود، ۵۰ درصد داخلی حل نشده، وضعیت ما همچنان بدتر میشود.»
سقوط ریال بویژه به بازنشستهها ضربه زده است. یوسف، یک بازنشسته بانکی که از ترس تلافی تنها با اسم کوچک مصاحبه میکرد، گفت: اوضاع برای آنها که درآمد ثابت دارند مانند خودش به شدت دشوار شده است. او گفت که برای سر کردن روزگارکارهای جانبی میکند.
یوسف چندان طرفدار موضع ترامپ نبود و گفت:« درگذشته او قابل پیش بینی نبود اما حالا تقریبا هست، برای همه در سراسر دنیا روشن شده که او تنها به منافع آمریکاییها فکر میکند.»
خانم علیرضایی، معلم زبان انگلیسی گفت: «پاسخ دادن به تهدید با تهدید عقیده خوبی نیست.»
وقتی که خبرنگار آسوشیدتپرس از او پرسید که چه میخواهد جواب داد: صلح، فقط صلح.
▪️وزیر دفاع پیشین آمریکا درباره ایران: «میتوانی آشوب بیافرینی، اما بهتر است برنامه هم داشته باشی» ــ اشپیگل
نشریه آلمانی «اشپیگل» سهشنبه دو ژوئیه در گفتوگو با لئون پانهتا، وزیر دفاع پیشین ایالات متحده به موضوع تنش ایران و آمریکا پرداخت.
پانهتا به این پرسش که «آیا پیش از این چیزی شبیه به تصمیم دونالد ترامپ در تعلیق حمله به ایران ۱۰ دقیقه پیش از شلیک موشکها دیدهاست؟»، چنین پاسخ داد: «نه، ندیدهام، عموماً وقتی درباره این طور عملیاتهای نظامی حرف میزنید، زمان بسیار زیادی در شورای امنیت ملی صرف گزینههای متعدد و عواقب هر یک از آنها شده است…اگر طبق این فرآیند پیش رود، رئیسجمهوری همان ابتدا بر سر اجرای مأموریت تصمیمگیری میکند». به باور پانهتا، اگر روایت ترامپ درباره تغییر تصمیماش پس از اطلاع از تلفات ۱۵۰ نفره حمله درست باشد، نشانه «ناکارآمدبودن» فرآیند تصمیمگیری است.
وزیر دفاع سابق آمریکا این واقعیت را که پنتاگون از سال گذشته هنوز وزیر دفاع ندارد، موجب تضعیف فرآیند تصمیمگیری در مورد حمله میداند و میگوید: «اگر با سرپرست وزارت دفاع سر و کار داشته باشید، سرپرست به خاطر ماهیت عنوان مقام او در موقعیت ضعیفتری قرار دارد ــ نه فقط در رابطه با ارتش، بلکه همچنین در رابطه با کاخ سفید.»
پانهتا موقعیت کنونی در خلیج فارس را «خطرناک» توصیف میکند و درباره عواقب حمله احتمالی به ایران میگوید:
«همیشه ارزیابی ما زمان حضور من در وزارت دفاع این بود که اگر به اهدافی در ایران حمله کنیم، ایران به معنای واقعی پاسخ خواهد داد: یا با پرتاب موشک به پایگاههای نظامی ما در خلیج فارس یا اسرائیل. آنها یک سیستم دفاع موشکی موثر دارند… آنها میتوانند گروههای نیابتی همچون حماس در غزه، حوثیها در یمن و دیگران را برای انجام حمله در دیگر بخشهای منطقه هدایت کنند… این موقعیتی نیست که ایالات متحده بتواند صرفاً چند هدف را بمباران کند و بعد بدون هیچ هزینهای، راهش را بگیرد و برود».
او با انتقاد از کارزار «فشار حداکثری» دونالد ترامپ علیه جمهوری اسلامی نیز میگوید: «نمیدانم که آیا هرگز استراتژی بلندمدتی را در نسبت با این تاکتیکها معین کرده یا خیر. شما میتوانید از فشار حداکثری استفاده کنید، میتوانید آشوب بیافرینید، اما در این صورت باید حتماً حواستان باشد که برنامهای برای حلوفصل قضیه داشته باشید. و فکر نمیکنم او چنین برنامهای داشته باشد.»