تنش‌ها میان ایران و آمریکا، به‌ویژه پس از آنکه از حمله برنامه‌ریزی‌شده‌ای به ایران سخن رفت که در آخرین دقیقه‌ها تعلیق شد، بازتاب زیادی در رسانه‌های بین‌المللی داشته است. تحلیلگران در یادداشت‌هایی در روزنامه‌ها و وب‌سایت‌های خبری گوناگون به این موضوع پرداخته‌اند.

در زیر نگاهی می‌اندازیم به مهم‌ترین بخش‌های شماری از این یادداشت‌ها.

مشاوران ارشد ترامپ، بولتون (راست) و پومپئو (چپ) متهم به جنگ‌افروزی علیه ایران‌اند ــ عکس: آرشیو

▪️باید از ترامپ به خاطر خودداری از جنگ تجلیل کرد، اما تحریم کارساز نیست ــ دونالد دی. هارول

دان هارول،‌ جانشین فرمانده سابق نیروی هوایی ایالت تگزاس و از اعضای «کالج رهبران امنیت ملی» آمریکا در نیوزویک با انتقاد از تحریم مقامات حکومتی جمهوری اسلامی آن‌ را «اصرار بر نقب بیشتر چاهی که درآن گرفتار شده‌ای» خوانده است.

همان‌طور که از نام مقاله برمی‌آید، نویسنده به دستور ترامپ برای توقف حمله به ایران اشاره می‌کند اما می‌گوید اگر در شرایط فعلی تغییری حاصل نشود، «متاسفانه رئیس‌جمهوری باید دوباره در وضعیت مشابهی در مورد واکنش به ایران تصمیم بگیرد.»

به نوشته هارول، خواسته‌های آمریکا از ایران همراه با تغییر کابینه کاخ سفید تغییر کرده‌اند و به‌رغم تحریم‌های اقتصادی و تشدید تنش‌ها در خلیج فارس، علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ذره‌ای به میز مذاکره نزدیک نشده است. او نوشته قانونش این است که وقتی به ته چاه رسیدید دست از بیل زدن بردارید نه این‌که تحریم‌های جدیدی وضع کنید و منتظر باشید ایران پرچم سفید تسلیم نشان دهد.

به گفته او، آمریکا باید به صورت جدی سیاست‌های خود را در قبال ایران مورد بازنگری قرار دهد و ببیند نتایج این سیاست‌ها تاکنون چه بوده و درآینده نزدیک چه خواهد بود. در این مقاله آمده است: «برای خروج از بن‌بست کنونی، ترامپ باید ابزارهای جسورانه و عاقلانه را به‌کار گیرد. باید زیردستان خود را وادار به برقراری ارتباط مستقیم با همتایان خود در ایران در سطوح بالا و پایین‌تر کرده، از اینکه پیام‌ها، هشدارها و راه‌های تشنج‌زدایی به‌سرعت، واضح و معتمدانه منتقل شوند اطمینان حاصل کند. ارتباط بیشتر یعنی سوتفاهم کمتر و کاهش احتمال این‌که یک اتفاق کوچک به فاجعه بزرگی تبدیل شود. امروز همان زمانی ست که به‌طور قطعی به یک کانال گفتگو نیاز داریم».


▪️آیا تحریم‌ها و تهدیدها می‌توانند رفتار بد ایران را تغییر دهند ـــ لیندا اس هرد

لیندا اس هرد در وبسایت گلف نیوز تنش میان آمریکا و ایران را از منظر کشورهای عربی بررسی کرده است.

لیندا اس هرد از سازمان همکاری خلیج فارس دعوت کرده تا با استفاده از وضعیت فعلی ایران، جمهوری اسلامی را متقاعد به قطع دخالت در کشورهای عربی کند و می‌گوید مذاکره می‌تواند ایران را به صورت آبرومندانه وادار کند تا از جنگ نیابتی با دولت‌های عربی خارج شود.

اس هرد با اشاره به جدال لفظی میان مقامات ایران و آمریکا و بازی «درام» میان آن‌ها، وضعیت طرفین را بررسی کرده است. او نوشته: «متحدان آمریکا از درگیر شدن در تنش با ایران خودداری کرده‌اند و بسیاری درخواست آمریکا را برای کمک به تامین امنیت کشتی‌ها در خلیج فارس نادیده گرفتند و اگر از بریتانیا و استرالیا صرف نظر کنیم اشتهایی برای جنگ ندارند».

از سوی دیگر اس هرد به سقوط ارزش ریال و نوسانات شدید ارزی، افزایش بیکاری، رشد تورم، کاهش شدید صادرات نفت بر اثر تحریم‌ها اشاره کرده اما گفته احتمال این‌که آمریکا به اهداف مطلوبی که از تحریم ایران انتظار داشته دست پیدا کند بسیار کم است: «اگر هدف ترامپ این بود که روحانی را به پای میز مذاکره بکشاند یا مردم را تحریک به اقدام برای تغییر رژیم کند، هیچ‌کدام محتمل نیست. رژیم به خاطر نگرانی‌های داخلی نمی‌تواند چهره ضعیفی از خود نشان دهد». نویسنده در ادامه با استناد به تاریخ و سابقه استفاده از تحریم برای فشار به حکومت‌ها، استراتژی تحریم علیه جمهوی اسلامی را هم ناکارآمد خوانده. به گفته او سابقه تحریم‌ها علیه ونزوئلا، روسیه، کره شمالی نشان می‌دهد تحریم‌ها شما را به آن نتیجه مطلوب نمی‌رسانند.او نوشته: «وضعیت وخیم اقتصادی فلسطین پس از قطع کمک‌های آمریکا باعث نشد تا آن‌ها معامله قرن را قبول کنند. تحریم علیه رژیم صدام مردم را به زانو درآورد اما  او را به زانو درنیاورد». این مقاله استراتژی جنگ را نیز در قبال ایران مثمرثمر نمی‌داند: «پس از تحریم عراق حمله نظامی باعث تفکیک استان‌ها و ظهور داعش شد و عراق غالباً شیعه را به چنگ آیت‌الله‌ها انداخت». به‌علاوه فراگیرشدن جنگ، کشتار و فاجعه انسانی و همچنین افزایش قیمت نفت نیز جزو دیگر نتایج جنگ پیش‌بینی می‌شود. اس هرد در ادامه می‌نویسد: اقدامات ترامپ توانست کره شمالی را به صرافت بیاندازد اما رهبر ایدئولوژیک ایران “جانور متفاوتی” ست. ایرانی‌ها برای آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ضرب‌الاجل تعیین کردند و علیرغم به‌راه افتادن کانال مالی اروپا، غنی‌سازی اورانیوم را از سقف مورد قرارداد بالاتر بردند.

به‌زعم او اما ایران مایل به جنگ نیست چون در نهایت جنگ را خواهد باخت و ترامپ هم به‌رغم القای مشاوران جنگ‌طلبش، جنگ نمی‌خواهد. بنابراین به کشورهای عربی پیشنهاد می‌دهد تا وارد عمل شوند:

«شاید وقت این است که کشورهای عربی به میدان بیایند آنها عملکرد ضعیف آمریکا و متحدان اروپایی‌اش را در افغانستان و لیبی دیده‌اند. نباید اجازه داد دخالت ایران در کشورهای عربی بویژه سوریه، لبنان، عراق و یمن ادامه پیدا کند. شورای همکاری خلیج فارس باید با رژیم تهران گفتگو کند و به شرط اینکه ایران از حمایت و مسلح کردن گروه‌های متخاصم دولت‌های عربی دست بردارد، به کشتی‌های در دریای عمان حمله نکند و به ناظران آژانس بین‌المللی اجازه نظارت بر فعالیت‌های هسته‌ای بدهد، خروج آبرومندانه‌ای را از این وضعیت برای آن‌ها فراهم کند. تضمینی نیست که ایران به این پیشنهاد روی خوش نشان دهد ولی به امتحانش می‌ارزد».


▪️ببخشید آقای ترامپ، آمریکا نمی‌تواند حمله به هرچیز آمریکایی را با نیروی درهم‌شکننده پاسخ بدهد ــ ینس دیوید اُلین

ینس دیوید اُلین، استاد حقوق کورنل در واشنگتن‌پست تحلیلی حقوقی بر اظهارات دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا درباره حمله به ایران ارائه کرده است.

دیوید اُلین مسئله «تناسب» را به عنوان یک اصل اخلاقی و حقوقی در حملات نظامی و جنگ مورد بررسی قرار داده. او اظهارات دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا را با هم مقایسه کرده است: ترامپ ابتدا اعلام کرد حمله نظامی علیه ایران را در دقایق آخر به‌خاطر «مناسب‌نبودن» رقم تلفات احتمالی متوقف کرده است و چند روز بعد تهدید کرد اگر ایرانی‌ها «هر چیز آمریکایی» را هدف قرار بدهند، با حمله «درهم‌شکننده» و نابودی مواجه خواهند شد. به‌گفته نویسنده، مسئله واکنش مناسب، انتخاب ترامپ نیست و مسئله‌ای اخلاقی و حقوقی ست که باید مورد توجه قرار گیرد و حتی در زمان جنگ تخطی از آن نقض قوانین بین‌المللی شمرده می‌شود. او نوشته: «اصل تناسب یکی از اصول مقررات بین‌المللی برای نیروهای نظامی است و باید در مرکز هرگونه بحث و تبادل نظر در مورد اقدامات تلافی‌جویانه قرار داشته باشد».

این مقاله در ادامه با مروری بر قوانین بین‌المللی که از سوی سازمان ملل و محاکمی مانند دیوان بین‌المللی دادگستری تبیین شده‌اند، نتیجه‌ می‌گیرد که حمله لغوشده به ایران واکنش متناسبی نبود. نویسنده می‌گوید: «اصل تناسب این مسئله را در خود دارد که اعزام نیروی نظامی به هر منطقه‌ای باید متناسب با شدت تهدید باشد. منظور از اصل تناسب این است که دولت‌ها از یک تهدید کوچک برای توجیه واکنش افراطی استفاده نکنند یا نتوانند آن را بهانه‌ای برای نابود کردن یک ملت دیگر قرار دهند. حتی در زمان جنگ این اصل برقرار است تا مانع کشتار بی‌مورد و افزایش تنش شود».

به نوشته او براساس قوانین سازمان ملل دولت‌ها تنها در دو مورد می‌توانند از نیروی نظامی استفاده کنند: با مجوز شورای امنیت، یا برای دفاع از خود که مجوز دفاع از خود براساس تعریف دیوان بین‌المللی دادگستری به استفاده از اشکال «سنگین» نیروی نظامی علیه یک کشور یا تجاوز مرزی مربوط است. مقاله فوق در ادامه استدلال می‌کند که براساس این قوانین سرنگونی یک پهپاد آمریکایی نمی‌تواند حق «دفاع از خود» را به آمریکا بدهد و حتی با درنظر گرفتن این‌که این پهپاد برخلاف ادعای ایران در آب‌های بین‌المللی پرواز می‌کرده، مشمول این قانون نمی‌شود. از سوی دیگر با توجه به اینکه این حمله تلفاتی نداشته یا به بزرگی حمله به ناوگان آمریکا نبوده، واکنش مناسب به اقدام ایران تنها می‌توانست هدف قرار دادن سلاحی باشد که موشک از آن شلیک شده.

ینس دیوید اُلین از عدم تعهد آمریکا به قوانین بین‌المللی انتقاد می‌کند و می‌گوید که بزرگی و قدرتمندی نیروی نظامی آمریکا نباید توجیهی برای زیرپاگذاشتن قوانین بین‌المللی باشد و این مسئله در آینده برای آمریکا مشکل‌ساز خواهد شد.


▪️روشی که دموکرات‌ها می‌توانند با آن ترامپ را شکست دهند: به شکل رادیکالی ضدجنگ باشند ــ مارک هانا و استفن ورتیم

مارک هانا و استفن ورتیم در مقاله‌ای در گاردین به انتخابات ریاست جمهوری آینده در ایالات متحده آمریکا پرداخته و نقش سیاست خارجی و مسئله امنیت ملی را در افکار عمومی این کشور بررسی کرده‌اند که بخشی از آن‌ها متوجه خاورمیانه و رابطه با جمهوری اسلامی است.

هانا و ورتیم معتقدند به‌رغم وجود اختلاف عمیق میان دو حزب سیاسی آمریکا، رویکرد آن‌ها نسبت به «برقراری امنیت ملی» مشابه بوده است، چراکه اوباما و ترامپ هر دو با استفاده از وعده‌های انتخاباتی برای پایان‌دادن به جنگ در خاورمیانه به قدرت رسیدند اما نهایتا موفق به عمل به این وعده نشدند. نویسندگان در ادامه سیاست خارجی ترامپ را که به گفته آن‌ها مبتنی بر مدارا با روسیه و چین، فشار بر ایران، راندن متحدان آمریکا و آزاد گذاشتن حکومتی مانند عربستان بوده، «مبتلا به اسکیزوفرنی» و «گیج‌کننده» خوانده‌اند و نوشته‌اند:

«قول ترامپ برای بیرون کشیدن آمریکا از جنگ بی‌پایان در خاورمیانه عملی نشده و درعوض او دستور کنگره برای قطع حمایت از ائتلاف عربی در جنگ یمن را نقض کرده، مردم ایران را با تحریم‌های سختگیرانه به گروگان گرفته و از طرف مقابل امتیازات افراطی و مبهم خواسته است تا به رنج [تحریم‌ها] پایان دهد».

این مقاله به دموکرات‌ها که «مدت‌هاست برقراری امنیت ملی را به شکلی که در صحنه سیاسی آمریکا مورد اجماع بوده، پذیرفته‌اند»، پیشنهاد می‌کند از فرصت انتخابات برای بستن شکاف موجود با جمهوری‌خواهان بر سر شکل سنتی مسئله امنیت ملی استفاده کنند. بر اساس این مقاله حمله به ترامپ راه بردن انتخابات نیست و تنها هدف قراردادن سیاست خارجی مبنی بر جنگ‌طلبی و دهه‌ها دخالت نظامی که مورد توافق هر دو حزب بوده، می‌تواند آن‌ها را پیروز کند.

استناد نویسندگان به چند نظرسنجی اخیر ا‌ست که نشان می‌دهند شهروندان آمریکا از سیاست‌ خارجی این کشور ناراضی‌اند و دیگر آمریکا را کشوری استثنایی و حاکم بر جهان نمی‌بینند. همچنین اولویت‌های آن‌ها برای انتخاب رئیس جمهوری، مشکلات «واقعی‌تری» چون تغییرات اقلیمی و گرم‌شدن زمین، مسئله حقوق بشر و استانداردهای رفاه اجتماعی را در برگرفته و دیگر توسعه نظامی آمریکا به خارج از مرزهای این کشور را شامل نمی‌شود.

به نوشته گاردین و بر اساس نتایج نظرسنجی وبسایت پولیتیکو که در زمان اوج تنش میان ایران و آمریکا انجام شده، کمتر از ۳۶ درصد شرکت‌کنندگان از حمله به ایران حمایت کرده‌اند. در میان دموکرات‌های شرکت‌کننده در این نظرسنجی این رقم ۲۳ درصد بوده. گاردین نوشته با این‌که مفسرانِ بانفوذ امنیت ملی، از انقلاب ۱۹۷۹ (۱۳۵۷) تاکنون ایران را یک دشمن جدی تعریف کرده‌اند، یک نظرسنجی جدید حاکی از آن است که در صورت ازسرگیری برنامه هسته‌ای جمهوی اسلامی فقط ۸ درصد موافق اقدام نظامی علیه ایران هستند و  ۲۴ درصد حتی با اتمی شدن ایران درصورتی که پای میز مذاکره بنشیند، مشکلی ندارند؛ یا حتی معتقدند ایران حق دارد برای خود سیستم بازدارنده هسته‌ای بسازد.

نتایج دو نظر سنجی دیگر توسط بنیاد گروه اوراسیا (EGF)  و مرکز پیشرفت آمریکا (CAP) هر دو حاکی از سرخوردگی و ناامیدی آمریکایی‌ها از توسعه زیاد از حد ارتش و ترجیح آن‌ها برای تعاملات دیپلماتیک‌ اند. آمارها همچنین خارج شدن مسائل دفاعی و نظامی در اولویت‌های تعیین بودجه و بازاندیشی درباره موقعیت آمریکا در جهان و تفکر سنتی مبنی بر «استثنایی بودن آمریکا» به عنوان کشور حاکم و مسلط (به‌ویژه در میان رای دهندگان دموکرات و زیر ۳۰ سال) را نشان می‌دهند.

مقاله گاردین با انتقاد از تکرار طوطی‌وار «یک توافق بهتر» توسط برخی از نامزدان دموکرات، اقدامات ایران را «یک واکنش قابل پیش‌بینی به تحریک‌های ترامپ» و تنها اشکال برجام را نداشتن فرصت برای پیشروی به سمت برقراری روابط عادی با ایران می‌خواند و می‌گوید روابط عادی با ایران می‌توانست به درگیری پایان‌ناپذیر آمریکا در خاورمیانه پایان دهد.


▪️بحران ایران اختلاف عمیق‌تری را بین ترامپ و اروپا آشکار کرد

اروپا و آمریکا در زمینه سیاست در قبال ایران از زمان انقلاب اختلاف نظر داشته‌اند. اما در حالیکه ترامپ تنش‌ها را شدیدتر می‌کند، هراس‌های اروپا بینادی‌تر می‌شود: این که آمریکا قصد تخریب ائتلاف ترنس آتلانتیک را دارد. ائتلاف دو سوی اقیانوس اطلس به مناسبات کشورهای غربی اروپا و آمریکای شمالی و به اصطلاح «نظم نوین جهانیم دلالت دارد.

به دنبال یک رشته وقایع که منجر به آسیب دیدن تانکرهای نفتی در خلیج فارس شد، آمریکا منابع نظامی را روانه منطقه کرده است. ایران هر گونه دخالتی را انکار کرده است، بسیاری شک دارند که ایران مشوق این حمله‌ها بوده است. در همین حال پرزیدنت ترامپ، خاطر نشان کرده که جنگ نمی‌خواهد- اما افراد دیگری در دولتش هستند که قضایا را طور دیگری می‌بینند، و در هر موردی بحران را دارای توانایی ناخواسته بالا بردن شرایط، فرای سیاست‌گذاری معقول می‌دانند.

در کنار اوضاع خطرناک ژئوپولیتیک، این بحران بر اختلاف رو به رشد روابط ترنس آتلانتیک دلالت دارد. از ماه مه ۲۰۱۸ و زمانی‌که ترامپ اعلام کرد آمریکا از توافق هسته‌ای با ایران خارج می‌شود، میان دو سوی اقیانوس آتلانتیک اختلاف افتاده، فدریکا موگرینی نماینده ارشد اتحادیه اروپایی از این تصمیم ابراز تاسف کرده وهشدار داده که توافق برای امنیت منطقه، اروپا و تمام جهان حیاتی بوده است. اروپایی‌ها توجیهی برای خروج از توافق نمی‌بینند.

برخورد اروپا با آمریکا بر سر برنامه هسته‌ای ایران انعکاسی است از لزوم دفاع از یک دستآورد سیاست خارجی که جلوه‌ای است از نقطه قوت اتحادیه اروپا: مذاکرات، دیپلماسی و قدرت نرم.

تنش میان دو سوی آتنلانتیک داستان تازه‌ای نیست، اختلاف به نخستین روزهای انقلاب اسلامی باز می‌گردد. کشورهای اروپایی امید داشتند که روابط با ایران را طی سال‌های دهه ۱۹۸۰ میلادی عادی کنند، اما دولت ریگان در برابر تلاش‌هایشان مقاومت می‌کرد. حتی در دوره کلینتون هم اختلافات عمیق بود. در سال ۱۹۹۶ کنگره تحت کنترل جمهوری خواهان با فرمان قانون تحریم ایران-لیبی شرکت‌های اروپایی که با ایران تجارت کنند را به جریمه تهدید کرد.

دولت‌های اروپایی معتقد بودند که به انزوا کشاندن رژیم عاقلانه نیست و فکر می‌کردند که با تعامل با ایران میتوان رفتار آن را تعدیل کرد. اروپایی‌ها مشترکا در برابر فشارآمریکا مقاومت کردند و تهدید کردند که این اختلاف را در سازمان تجارت جهانی مطرح کنند… مشکلات بوجود آمده در زمان دولت ترامپ و تنشهای ترانس آتلانتیک احتمالا بر جا خواهد ماند حتی پس از آنکه دوره‌اش تمام شود.


درباره بازتاب‌ تنش ایران و آمریکا در رسانه‌های جهان بیشتر بخوانید: