شهرنوش پارسیپور – در این ششخطى که به مسئله ازدواج از دریچه دیگرى توجه دارد با رابطهاى کمى غیر عادى رو در رو هستیم. اینجا دختر بسیار جوانى بناست به همسرى مردی مسن درآید.
در زمان قدیم این نوع ازدواج بسیار معمول بود و دختران بسیار جوانى مجبور به ازدواج با مردان بسیار مسنتر از خود بودند. البته در اینجا جنبه اجبارى داستان در مد نظر نیست، بلکه این به عنوان یکى از انواع ازدواج مورد بررسى قرار مىگیرد.
سهخطى بالائى چهان برانگیختن، تندر
سه خطى پائین توئى شادىآفرین، دریاچه
در بالا ما چهان، بزرگترین پسر را داریم، و در زیر، توئى، جوانترین دختر قرار گرفته. مرد هدایت مىکند و دختر با شادمانى به دنبال او مىرود. تصویر نمایشگر ورود دختر به خانه شوهرش مىباشد. در مجموع چهار ششخطى ارتباط میان شوهر و زن را به تصویر مىکشند: ششخطى شماره ٣١ به نام هسین که تأثیرگذارى (جلب کردن) ترجمه شده است، شرحدهنده علاقه یک زوج جوان به یکدیگر است؛ خهانگ، ششخطى شماره ٣٢ که به مفهوم درازنایى (زمان) برگردانده شده نمایشگر ارتباط مداوم در شکل ازدواج است؛ ششخطى شماره ۵٣، جىین، گسترش (پیشرفت تدریجى) نمایشگر تداوم تشریفاتى قرارداد یک ازدواج حقیقىست؛ بالاخره کوئىمئى، دوشیزه در حال ازدواج، دختر جوانى را تحت حمایت مرد مسنى نشان مىدهد که با او ازدواج مىکند.
داورى
دوشیزه در حال ازدواج.
انجام اینکار بداقبالى مىآورد.
پیشرفتى در کار نیست.
دخترى که به خانواده وارد مىشود و اما نه به عنوان همسر اصلى، باید با دقت و احتیاط ویژهاى رفتار کند. او نباید فکر کند که جانشین بانوى خانه است، که انجام اینکار منجر به اغتشاش شده و رابطهاى غیر قابل دفاع بهوجود مىآورد.
همین حالت در تمامى روابط اختیارى میان افراد انسان وجود دارد. در حالى که روابط مشروع نظمیافته نمایشگر یک ارتباط ثابت میان وظایف و حقوق است، ارتباطاتى که متکى بر میل و رغبت شخصىست در درازمدت به تدبیر توأم با احتیاط تکیه دارد.
محبت در مقام اصل ضرورى ارتباطات از بیشترین اهمیت در تمامى ارتباطات جهانى برخوردار است. چرا که اتحاد آسمان و زمین اصل تمامیت هستىست. در میان افراد انسانى نیز محبت خود به خودى اصل همه همبستگىهاست.
موقعیت انسانى که بسیار آرزومند شادىست
در چین تک همسرى قاعده زندگىست، و هر مردى تنها یک همسر قانونى دارد. ازدواج در این معنا بیشتر یک ارتباط خانوادگىست و کمتر به علاقه دو فرد تکیه دارد، و قراردادىست که در اشکال خود به شدت سنتىست. اما شوهر در عین حال حق دارد به تمایلات شخصى خود بهاء بدهد. بهراستى بیشترین محبت یک زن خوب در این است که به این میل همسر خود بهاء بدهد. در چنین شرایطى ارتباط شکل زیبایى به خود مىگیرد و دخترى که به خانه شوهر وارد مىشود مىتواند به مثابه خواهر کوچک همسر شناخته شود. البته چنین چیزى بسیار مشکل است و هرکس باید نقش دشوارى را بر عهده بگیرد. اما در شرایط مساعد این نمایشگر راه حلىست که فرهنگهاى اروپایى راهحلى براى آن ندارند. لزومى به گفتن نیست که شرایط ایدهآل براى زن در چین بیشتر از آنکه براى اروپائىها مقدور است براى آنها نیز مقدور نیست.
انگاره
تندر روى دریاچه:
انگاره دوشیزه در حال ازدواج.
از این قرار انسان برتر
در روشنایى تدوام ابدى
دریافتى از ناپایدارى دارد.
تندر آبهاى دریاچه را مىلرزاند که باعث تشکیل موجهاى درخشان مىشود. این نمایشگر دخترىست که در دنبال مرد گزیده خود راه مىرود. اما هر ارتباطى میان انسانها این خطر را به جان مىخرد که اگر به راه غلطى برود باعث عدم درک متقابل و ناخوشنودى شود. پس لازم است که دائم عاقبت کار را در نظر داشته باشیم. اگر به خود اجازه دهیم که بى حساب و کتاب حرکت کنیم باهم نزدیک شده و دوباره برطبق قانون روز جدا خواهیم شد. از سوى دیگر اگر شخص بر یک آینده با دوام تمرکز کند، موفق خواهد شد از برخورد با موانعى که جلوگیر روابط نزدیکتر میان مردم است اجتناب کند.
خطها
نه در خط آغازین یعنى:
دوشیزه آماده ازدواج در مقام یک صیغه.
یک مرد لنگ که قادر است حرکت بکند.
به عهده گرفتن کار آورنده خوشاقبالىست.
شاهزادههاى چین باستان قانون ثابتى در میان زنان حرم بهوجود آورده بودند. آنان همگى به عنوان خواهران جوانترى که از خواهر ارشد اطاعت مىکنند، تابع ملکه بودند. آنها اغلب به خانواده ملکه وابسته بودند، که خودش آنها را بهسوى شوهرش سوق مىداد.
معنى این حرکت این بود که دخترى که با رضایت زن به خانوادهاى وارد مىشد به عنوان موجود برابر با او به حساب نمىآمد، بلکه با فروتنى خود را در پشت صحنه نگه مىداشت. در این حالت، اگر او یاد مىگرفت که چگونه خود را با این قالب تطبیق دهد به موفقیت مىرسید، و در پناه عشق به شوهر که برایش بچه به دنیا مىآورد قرار مىگرفت.
همین معنا در ارتباطات میان صاحبمنصبان برقرار بود. یک فرد ممکن است که دوستى شخصى شاهزاده را به خود جلب کرده و مورد اعتماد او قرار گیرد. در ظاهر او باید خود را پشت وزیران حکومتى پنهان کند، در چنین حالتى دست و پاى او به دلیل این قید و بندها بسته است، چنانکه گوئى لنگ باشد، اما با اینحال با تکیه بر مهربانى طبییعىاش کار را پیش خواهد برد.
نه در خط دوم یعنى:
مرد یک چشمى که قادر به دیدن است.
استقامت انسان تنها مطلوب است.
این موقعیت دخترىست که با مردى ازدواج کرده که او را ناامید مىکند. زن و مرد باید همانند یک جفت چشم با یکدیگر کار کنند. در اینجا دختر تنها در پشت سر گذاشته شده است؛ مرد مورد گزینش او یا به او خیانت کرده و یا مرده است. اما دختر نور درونى وفادارى را از دست نداده است. پس اگرچه یک چشم رفته است، اما دختر حتى در تنهایى خود موفق به حفظ وفادارى مىشود.
شش در خط سوم یعنى:
دوشیزه آماده ازدواج همانند یک برده
او به عنوان یک صیغه ازدواج مىکند.
دخترى که در موقعیت پائین است و شوهرى پیدا نمىکند، در شرایطى امکان دارد به عنوان صیغه سرپناهى بهدست آورد.
این تصویرگر موقعیت انسانىست که بسیار آرزومند شادىست که به شکل عادى بهدست نمىآید. او درگیر موقعیتى مىشود که در مجموع چندان قابل احترام نیست. نه داورى و نه اخطارى در اینجا شکل گرفته؛ این تنها موقعیت حال را واگو مى کند که هرکس مىتواند از آن درس بگیرد.
نه در خط چهارم یعنى:
دوشیزه آماده ازدواج صبر و حوصله به خرج مىدهد.
یک ازدواج دیررس امکانپذیر مىشود.
دختر پرهیزکار است و دوست ندارد خود را فدا کند و اجازه مىدهد که وقت مرسوم براى ازدواج بگذرد. به هرحال در این هیچ صدمهاى وجود ندارد؛ او به دلیل پاکیزگىاش پاداش مىگیرد، و حتى دیرتر از موعد شوهر مناسب خود را پیدا مىکند.
شش در خط پنجم یعنى:
عالیجناب یى دختر خود را مزدوج مىکند.
جامه گلدوزىشده شاهزاده خانم
در مقایسه با پیراهن دختر خدمتگزار
چندان زیبا نیست.
ماه نزدیک به شب چهارده
خوشاقبالى مىآورد.
عالیجناب یى همان تانگ کمالگراست. فرمانروا دستور داده بود که شاهزاده خانمهاى سلطنتى میبایست به همان نحوى به خانه شوهر بروند که بقیه زنان (ر. ک. ششخطى شماره ١١، شش در خط پنجم). امپراتور منتظر خواستگارى براى دخترش نمىشود. بلکه زمانى که مىبیند شایسته است او را به شوهر مىدهد. پس در اینجا سنتىست که خانواده دختر ابتکار عمل را بهدست گیرند.
ما در اینجا دخترى از طبقه بالا را مىبینیم که با مردى از طبقه پائین ازدواج کرده و این را مىداند که چگونه خود را با این موقعیت جدید تطبیق دهد. او عارى از هر غرور و زیور خارجى است و موقعیت خود را فراموش کرده و خود را پائینتر از شوهرش قرار مىدهد، چنانکه ماه نیز در هنگام بدر به طور مستقیم در کنار خورشید قرار ندارد.
شش در خط بالا یعنى:
زن زنبیل را در دست دارد اما میوهاى در آن نیست.
مرد به گوسفند چاقو مىزند اما خونى جارى نمىشود.
انجام هیچ کارى مطلوب نیست.
در مراسم قربانى براى نیاکان زن میوههاى فصل را هدیه مىکند، در حالىکه مرد با دست خود حیوانى را قربانى مىکند. در اینجا مراسم به صورت سطحى انجام مىگیرد. زن سبدى خالى به دست مىگیرد و مرد به کشتن گوسفند تظاهر مىکند تا تنها شکل مراسم را حفظ کنند. چنین حالت لاابالى و گستاخانهاى براى یک ازدواج خوب نیست..
در همین زمینه:
::برنامه رادیویی «با خانم نویسنده» در کتاب زمانه::
::برنامههای رادیویی شهرنوش پارسیپور در رادیو زمانه::
::وبسایت شهرنوش پارسیپور::
خانم پارسی پور بسیار گرامی… از تفسیر بسیار عالی شما سپاسگزارم… ضمنن هر چه جستجو کردم شش خطی شماره ی هفت یعنی “شیح” یا سپاه را نیافتم… اگر ممکن است راهنمائی کنید… ممنونم…
کاربر مهمان / 01 July 2012